توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ شهریور ۱۹, جمعه

عده زن صیغه‌ای بعد از وفات مرد متمتع

 

عده زن صیغه‌ای بعد از وفات مرد متمتع

1-   از علی ‌بن یقطین و او از ابوالحسن روایت کرده که گفته است: زنی که با نکاح موقت با مردی ازدواج کرده است در صورت فوت مرد عده‌اش چهل و پنج روز است[1].

2-   از عبدالرحمن ‌بن حجاج نقل گردیده که می‌گوید: از ابوعبدالله سؤال کردم: آیا زن در نکاح متعه اگر شوهرش بمیرد عده دارد؟ ابوعبدالله در جواب گفت: عده‌اش چهار ماه و ده روز است اما زمانی که وقت تعیین شده تمام شد عده زن یک دوره قاعدگی و یا یک ماه و نیم همانطور که بر کنیز این عده لازم است.

3-   از علی ‌بن عبیدالله و او از پدرش و او از مردی مجهول ‌الاسم و او از ابوعبدالله روایت کرده است که می‌گوید: از ابوعبدالله سؤال کردم: از مردی که با زن صیغه‌ای بصورت موقت ازدواج می‌کند آیا بعد از وفات مرد عده‌اش مشخص است؟ در جواب می‌گوید: بلی شصت و پنج روز است[2].

اما بویژه فقهای شیعه در این مورد می‌گویند: زن صیغه‌ای اگر با مرد جماع کرده باشد و سپس وقت معین تمام شد و یا مرد حق‌التمتع

را به زن بخشید عده زن دو دوره قاعدگی است اگر دارای حیض باشد.

ثامناً: زن صیغه‌ای فقط کرایه[3]. روزهایی را دارد که پیش مرد حاضر شده باشد.

3-2-1- از عمر بن حنظله روایت گردیده که می‌گوید: به ابوعبدالله گفتم: با زنی صیغه‌ای ازدواج نموده‌ام که مدت معلوم ما یک ماه است ولی بعضی از روزها زن نمی‌تواند حاضر شود من چکار کنم؟ ابوعبدالله گفت: بجز روزهایی که در مدت معلوم در حیض بوده ولی بازاء روزهایی که حاضر نشده می‌توانی از کرایه‌اش کم کنی[4].

4-   از اسحاق ‌بن عمار روایت شده که می‌گوید: به ابوالحسن گفتم: زنی که بصورت موقت ازدواج می‌کند لازم اوست که در تمام روزهای تعیین شده حاضر باشد تا کرایه‌اش را بگیرید و اگر حاضر نشد می‌توان از کرایه‌ای تعیین شده کم کرد یا نه؟ ابو الحسن می‌گوید: بجز روزهایی که در مدت مشخص در قاعدگی بوده و إلا بازای تمام روزهایی که تخلف نموده می‌توانی از کرایه‌اش کم کنی.

اما پیروان این مکتب می‌گویند: اگر زن در زمان معین تخلف کرد تمام کرایه تعیین شده را بر روزها تقسیم می‌کنیم و هر روزی که حضور نداشته باشد آن را از او کم می‌کنیم و اگر هیچ روزی نیامده باشد هیچ کرایه‌ای به او تعلق نمی‌گیرد[5].

و یکی از علماء شیعه در مورد بحث مورد نظر می‌گوید: اگر مرد زن را به مدت ده روز به مقدار ده دینار کرایه کرده باشد و زن بمدت دو روز مرد را از استمتاع منع کند بازای هر روز یک دینار کم می‌شود[6].

تاسعاً: زن صیغه‌ای رجم نمی‌شود[7].

1-   از هشام و حفص بختری و آن‌ها از ابوعبدالله در مورد مردی که با زن صیغه‌ای بصورت موقت ازدواج می‌کند آیا این زن و مرد را تحصین می‌کند؟ در جواب گفت: احصان (پاکدامنی و دوری از زنا) خاص ازدواج دائم است.

2-   از عمر بن یزید و او از ابو عبدالله در حدیثی روایت کرده است که گفته: صاحب متعه رجم نمی‌شود.

عاشراً: برای مرد متمتع جائز است با زنی که همسر دارد بصورت موقت ازدواج کند.

این دو عالم شیعی یکی بنام عاملی، و دیگری بنام نوری، در کتاب‌هایشان بنام‌های الوسائل (عاملی) و مستدرک(نوری)[8]. بابی را به این بحث اختصاص داده‌اند و آن را (باب: تصدیق ‌الـمرأة في نفی ‌الزوج والعدة ونحوهما وعدم وجوب ‌‌التفتیش و‌السؤال منها) (زن در مورد زوجه وعده تصدیق می‌شود و تحقیق در مورد وجود همسر دیگری برای زن واجب نیست) نامیده‌اند و راویانشان عبارتند از:

1- از میسر روایت شده که گفته است: به ابوعبدالله گفتم: مثلاً من در صحرایی راه می‌روم اتفاقاً متوجه زنی تنها می‌شوم و به ‌او می‌گویم: آیا همسر داری؟ می‌گوید: نه آیا می‌توانم با او ازدواج کنم؟ در جواب می‌گوید: آری می‌توانی چون زن در امور مربوط به خویش صادق است.

2- از یونس ‌بن عبدالرحمن و او از رضا در حدیثی روایت کرده است که به رضا گفتم: زنی بصورت موقت ازدواج کرده است بعد از اتمام وقت معین و قبل از عده با مرد دیگری ازدواج می‌کند آیا این صحیح است؟ رضا در پاسخ می‌گوید: هیچ گناهی متوجه شما نمی‌شود بلکه برای زن گناه محسوب می‌گردد.

4-3- از اسحاق ‌بن عمار و او از فضل مولی محمد بن راشد و او از ابوعبدالله نقل می‌کند که به او گفتم: من با زنی بصورت موقت ازدواج کرده‌ام و با خود گفتم: شاید این زن همسر دیگری داشته باشد! وقتی تحقیق کردم متوجه شدم که شوهر دارد. سپس ابوعبدالله گفت: چرا تحقیق کرده‌ای[9].

5- از محمد بن احمد بن نصر و محمد بن حسن اشعری و او از محمد بن عبدالله اشعری نقل کرده که می‌گوید: به رضا گفتم: مردی با زنی بصورت موقت ازدواج می‌کند و تصور می‌کند که زن همسر دیگری دارد، رضا در جواب گفت: برای مرد هیچ مشکلی ندارد چون زن اگر بخواهد می‌تواند شاهدی پیدا کند تا شهادت دهد که این زن همسر دیگری ندارد.

6- از أبان بن ثعلب و او از ابوعبدالله روایت کرده که شخصی گفته: زن قشنگی را در راه دیدم و نمی‌‌دانستم که شوهر دارد یا نه من چکار کنم؟ ابوعبدالله گفت: تحقیق در مورد زن وظیفه تو نیست بلکه بر تو لازم است که زن را تصدیق کنی[10].

7- از جعفر بن محمد بن عبیدالله نقل گردیده که گفته است: از ابو الحسن سؤال کردم: اگر با زنی بصورت موقت ازدواج کنم و بعد زن را به داشتن همسر دیگری متهم کنم آیا برایم صحیح است که با او آمیزش داشته باشم؟ ابو الحسن در جواب گفت: آیا نمی‌‌دانی اگر این بخواهد می‌تواند شاهدی بیاورد تا ثابت کند همسر دیگری ندارد آیا نمی‌‌تواند این امر را انجام دهد؟[11].

اما بویژه آرای پیروان این مکتب از جمله بحرانی در تعلیقاتش بر این مطالب می‌گوید: ازدواج موقت بدون تحقیق از نظر اینکه زن همسر دیگری دارد یا خیر صحیح است بلکه بهتر ترک تفتیش در امر مزبور است چون زن در مورد نفی زوجه و عده قابل تصدیق است[12].

حادی عشر: تمتع با زن زناکار جایز است.

آقای عاملی و نوری در کتاب‌هایشان بنام‌های وسائل[13]. و مستدرک بابی را بنام (حرام نبودن ازدواج موقت با زنان زانیه) نام‌گذاری کرده‌اند.

1-   از زراره روایت شده که می‌گوید: پیش عمار بودم که شخصی در مورد مردی که با زن فاجره بصورت موقت ازدواج می‌کند سؤال کرد: عمار در جواب گفت: اشکالی ندارد ولی اگر نکاح دائم باشد باید پاکدامن شود.

2-   از اسحاق ‌بن جریر روایت گردیده که می‌گوید: به ابوعبدالله گفتم: در شهر کوفه زنی است که به زناکار مشهور است آیا برایم جایز است که با وی ازدواج کنم؟ ابوعبدالله می‌گوید: آیا این زن برای این کار زشت نشانه‌ای را بر دَرِ خانه‌اش نصب کرده است؟ اسحاق می‌گوید: در جواب گفتم: خیر چون اگر این کار را می‌کرد فرماندار شهر وی را دستگیر می‌‌کرد سپس ابو عبدالله می‌گوید: با او بصورت موقت ازدواج کن. اسحاق می‌گوید: ولی بعد از این امر متوجه شدم که بعضی از خدمه‌های ابوعبدالله با وی نجوا می‌کنند و چیزی را از من کتمان می‌کنند ولی بعداً که با یکی از آن‌ها ملاقات کردم مسئله را جویا شدم وی گفت: ابو عبدالله گفتند: اگر این زن آشکارا زن زانیه هم باشد برای این مرد هیچ اشکالی ندارد که با وی بصورت ازدواج موقت ازدواج کند بلکه او را از حرام خارج و به حلال تشویق نموده است.

3-   از علی ‌بن یقطین روایت گردیده که گفته است: با ابو الحسن در مورد زنان زانیه اهل شهر گفت‌‌وگو می‌کردیم که از وی پرسیدم: آیا می‌‌توانم با آنان بصورت موقت ازدواج کنم؟ در جواب گفت: بله.

4-   از زراره و او از ابوجعفر روایت می‌کند: از ابوجعفر در مورد مردی که از زیبایی زنی که در زنا شهرت داشت متعجب گردیده سؤال شد: وی در جواب گفت: در ازدواج موقت این مرد با زن مذکور مانعی وجود ندارد.

اقوال طرفداران بحث جواز ازدواج موقت با زنان زناکار

بحرانی در تعلیق این موضوع می‌گوید: ذکر این روایات دلیل است بر جواز متعه زن زانیه با توجه به علم مرد به زناکار بودن زن در این امر برخلاف شرایط نکاح دائم می‌باشد چون در نکاح دائم شرط اینست که مرد مانع این امر قبیح زن شود[14]. و نجفی در کتابش بنام جواهر در این مورد می‌گوید: تحقیق از وضعیت زن متهم به زنا شرط صحت نکاح متعه نیست بلکه مستحب است و زناکار بودن زن امری ناپسند است و اگر با این نوع زن بصورت موقت ازدواج کرد آن را برحذر دارد با توجه به روایاتی که بر دلالت این مطلب صریح هستند فهمیدم که بر حذر داشتن زن از زنا شرط صحت متعه نیست و مردی که بصورت موقت با این نوع از زنان ازدواج می‌کند مرتکب هیچ گناهی نمی‌شود[15].

شیرازی در این مورد می‌گوید: ناپسند بودن نکاح متعه با زنان فاجره فقط بعلت سرایت احتمالی بیماری‌هایی است که از تماس‌های جنسی بوجود می‌آیند[16].

ثانی عشر: استمتاع از دختر بشرط عدم ازاله بکارت جایز است.

1-   از زیاد بن ابی‌حلال روایت است که می‌گوید: از ابوعبدالله شنیده‌ام که می‌گفت: استمتاع جنسی از دختران مادامی که سبب انزجار خانواده‌اش در صورت دانستن این عیب نشوند جائز است.

2-   از ابوسعید قماط و او از شخص دیگری نقل می‌کند که گفته است: به ابوعبدالله گفتم: دختری که نزد پدر و مادرش زندگی می‌کند. دختر از من استدعا می‌کند که بصورت سری با وی مقاربت کنم آیا این کار را انجام دهم؟ در جواب گفت: بله. اما مواظب باش ازاله بکارت نکنی. گفتم: اگر خودش راضی باشد؟ اگر راضی باشد این امر برای دختران مایه ننگ است.

3-   از اسحاق‌ بن عمار و او از ابوعبدالله روایت نموده که گفته است: از ابوعبدالله در مورد استمتاع از دختران سؤال کردم: ایشان در جواب گفت: استمتاع که جایز است فقط برای دختران مایه لذت است ولی مواظب باشید که این استمتاع بصورت پنهانی و عدم ازاله بکارت باشد.

4-   از حلبی روایت است که گفته است: از ابوعبدالله در مورد دختری که منزل پدرش زندگی می‌کند پرسیدم آیا می‌توانیم از او استمتاع جنسی جوییم؟ در جواب گفت: جائز است بشرطی که ازاله بکارت نشود.

اما بویژه پیروان این مطالب از جمله محقق و حلی می‌گویند: دختری که به سن بلوغ رسیده باشد بنا به قول مشهور مذهب می‌تواند خود اجازه دهد تا بعنوان متمتع از آن استفاده گردد و ولی آن حق هیچ‌گونه اعتراضی ندارد خواه متمتع دختر که مورد بحث ماست باشد یا بیوه. ولی تمتع دختری که پدر ندارد از دیدگاه مذهب شیعه مکروه می‌باشد و اگر چنین امر به ‌وقوع پیوست باید مرد مراعات کند ازاله بکارت نکند[17].

طوسی می‌گوید: مرد می‌تواند دختری که پدر ندارد بدون نیاز به ولی با وی بصورت موقت ازدواج کند و می‌تواند با او آمیزش داشته باشد، ولی اگر دختر پدر و مادرش زنده و سنش کمتر از حد بلوغ باشد بجز به اجازه پدرش عقدش صحیح نمی‌باشد و اگر به سن بلوغ رسیده که نه تا ده سال است عقد (نکاح متعه) وی بدون نیاز به اذن پدرش جائز است بشرطی‌ که ازاله بکارت نکند اما برترین قول مذهب شیعه این است که در تمام احوال اذن پدر ضروری می‌باشد[18].

ثالث عشر: در نکاح متعه لعان وجود ندارد[19].

1-   از ابن عباس یعفور و او از ابوعبدالله روایت کرده است که می‌گوید: زن و مرد در نکاح موقت ملاعنه نمی‌کنند.

2-   از فضال و او از کسی که به‌ وی خبر داده و آن از ابوعبدالله روایت کرده است که گفته: ظهار واقع نمی‌شود مگر جایی که طلاق صحیح باشد (منظورش نکاح دائم است)[20].

و فقهای این مکتب می‌گویند: در نکاح موقت ظهار واقع نمی‌شود.

رابع عشر: در نکاح متعه ظهار معتبر نیست.

1-   محمد بن علی بن حسین می‌گوید: که امام صادق گفته: در نکاح موقت هیچ یک از طلاق و ظهار وجود ندارند[21].

2-   از فضال و او از کسی که به وی خبر داده و آن از ابوعبدالله روایت کرده است که گفته: ظهار واقع نمی‌شود مگر جایی که طلاق صحیح باشد (منظورش نکاح دائم است)[22].

و فقهای این مکتب می‌گویند: در نکاح موقت ظهار واقع نمی‌شود[23].

خامس عشر: ایلاء در نکاح موقت وجود ندارد.

1-   از ابوعبدالله ‌بن سنان و او از ابوعبدالله روایت کرده که می‌گوید: از ابو عبدالله در مورد ایلاء سؤال کردم: در جواب گفت: زمانی که مدت چهار ماه گذشت و مرد هنوز بر سوگند خویش اصرار داشت یا باید آن را طلاق دهد و یا کفاره بپردازد. ابن سنان می‌گوید: به او گفتم اگر مرد زن را طلاق دهد عده‌اش عده زن مطلقه است؟ گفت: بله[24].

دیدگاه ویژه این مسلک اینست که گفته‌اند: بنابه اصح اقوال مذهب در متعه ایلاء وجود ندارد چون خداوند در آیه ایلاء، ایلاء را به طلاق ربط داده‌اند و طلاق در نکاح متعه اعتباری ندارد. زیرا بعلت اینکه یکی از لوازم ایلاء مطالبه بالوطی است و مطالبه بالوطی در نکاح منتفی است پس در نتیجه ایلاء منتفی است[25].

سادس عشر: در متعه نفقه زن بر ذمه مرد نیست.

1-   از هشام‌ بن سالم و او از ابوعبدالله در حدیثی در مورد متعه روایت نموده که گفته است: در نکاح متعه هیچ یک از نفقه، وعده، واجب نیستند[26]. و اما پیروان این مقوله می‌گویند: در نکاح موقت نفقه وجود ندارد مگر زن و مرد متمتع آن را شرط قرار دهند اما در نکاح دائم برای زن نفقه واجب است حتی اگر مرد عدم انفاق را شرط قرار داده باشد چون این شرط هیچ تأثیری برعدم وجوب نفقه ندارد[27].

صاحب جواهر می‌گوید: شرطی که مورد اتفاق است در مورد نفقه زن دو امر می‌باشد یکی اینست که وجوباً نکاح باید دائم باشد، ولی در متعه نفقه وجود ندارد. و دیگری این است که تمکین کامل وجود داشته باشد[28].

سابع عشر: در نکاح موقت تهیه مسکن زن بر مرد واجب نیست.

1-   از قاسم ‌بن محمد او از شخص دیگری روایت نموده که گفته است: از ابو عبدالله پرسیدم: اگر مردی با زنی ازدواج کند اما فقط یک دفعه با آن نزدیکی کند چگونه است؟ در جواب گفت: اشکالی ندارد، اما اگر تمام شد به او نگاه نکند و صورتش را به سمت دیگری بگرداند.

2-   زراره می‌گوید: به او گفتم: آیا درست است مرد از زن یک ساعت یا دو ساعت استمتاع کند؟ گفت: نمی‌توان بر حدود و اندازه یک‌ یا دو ساعت ایستاد، بلکه باید یک دفعه یا دو دفعه، یک روز یا دو روز، یک شب و امثال این‌ها باشد.

3-   از خلف ‌بن حماد روایت است که گفته است: شخصی را نزد ابو الحسن فرستادم که از او بپرسد. آیا زمان متعه چقدر است؟ و آیا درست که مرد با زنی در نکاح متعه بشرط یک بار آمیزش ازدواج کند؟ ابوالحسن در جواب گفتند: بله[29].

پیروان این مکتب می‌گویند: برای زن و مرد در نکاح موقت جائز است که شب یا روز و یا یک بار آمیزش یا چند بار را همراه تعیین مدت شرط متعه قرار دهند[30].

یکی از علمای شیعه این قول را چنین تفسیر می‌کند که نتیجه‌اش این است: هریک از زن و مرد که این شروط را در نکاح متعه ذکر می‌کنند با توجه به اینکه در نکاح متعه مضاجعه و وطی واجب نمی‌باشد تا وقت زیادتری داشته باشد برای اداره زندگی روزمره بشری و استمتاع مانع این امر نباشد[31].

ثامن‌عشر: در نکاح متعه شرط عدم ازاله بکارت زن متمتع جائز است.

1-   از سماع ‌بن مهران و او از عمار‌ بن مروان و او از ابوعبدالله روایت کرده است که گفته است: گفتم: مردی با زنی ملاقات کرده و از وی خواستگاری می‌کند، و در جواب زن می‌گوید: من با تو ازدواج می‌کنم. تو حق داری هر طوری که میل داری از بدن و اندام من استفاده کنی همان ‌طور که مرد با زن دائمی خویش معاشقه می‌کند بشرط اینکه بکارتم را ازاله نکنید چون این امر برای ما دختران ننگ است. و ابوعبدالله در جواب گفتند: برای مرد درست نیست مگر اموری که زن برای وی شرط قرار داده‌است[32].

یکی از پیروان این مکتب بنام بحرانی می‌گوید: اقوال مشهور بین اصحاب (مذهب شیعه) این است که اگر زن متمتع عدم وطی را شرط متعه قرار دهد عمل به این شرط بر مرد واجب است و نمی‌تواند وطی را انجام دهد. ولی اگر زن بعد از شرط اجازه داد برای مرد درست است[33].

تاسع عشر: پیشگیری (عزل) در نکاح متعه بدون اجازه زن جائز است.

1-   از محمد بن مسلم روایت است که گفته است: از ابوعبدالله در مورد عزل سؤال کردم: ابوعبدالله گفتند: این آب (منی) مال مرد است هر طوری که خود بخواهد می‌تواند تصرف کند.

2-   از ابن ابی عمیر و غیره روایت است که گفته است: این آب (منی) آب مرد است هرجایی که بخواهد آن را آنجا می‌گذارد[34].

و پیروان این مقوله از جمله بحرانی می‌گوید: علمای شیعه تصریح نموده‌اند که عزل برای مرد است، با توجه به این که زن راضی نباشد و اگر بچه‌ای هم در کار باشد بچه مرد محسوب می‌شود هرچند که عزل کرده باشد[35].

عشرین: در نکاح متعه خلع (به معنی پایان دادن به حکم روابط زناشوئی در مقدار مالی است که زن آن را به شوهرش می‌پردازد) وجود ندارد.

1-   از محمد بن مسلم و او از ابوعبدالله روایت کرده که گفته است: خلع و مبارات طلاق بائنه محسوب می‌شوند. در حالی که مرد در نکاح متعه تقاضا کننده‌ای از تقاضا کنندگان است[36].

در صفحات آینده جدولی ارایه می‌شود که در آن احکام مربوط به زوجه طبق آیات قرآن مجید و احکام مربوط به زن کرایه‌ای طبق قوانینی که عالمان شیعه و پیروان آنان تشریع کرده‌اند بیان می‌گردد.




[1]- الوسائل: 15/485، ح 2.

[2]- الـمصدر السابق: ح 4.

[3]- الوسائل: 14/481-482، باب 27.

[4]- الوسائل: 14/482، ح 4.

[5]- والروضة البهیة في شرح اللمعة الدمشقیة: 5/285.

[6]- انظر الـمصدر السابق الحاشیه لکلانتر: ص 285-286.

[7]- انظر الوسائل: 18/351-355 أبواب حد الزنا باب 2 باب ثبوت الإحصان الـموجب للرجم فیالزنا بأن یکون له فرج حرة أو یغدو علیه ویروح بعقد دائم أو ملک یمین مع الدخول وعدم ثبوت الإحصان بالـمتعة.

[8]- مستدرك الوسائل للنوری: 14/458-459 باب 9 وانظر: بحارالأنوار: 100-103/310 و الخلاصة للمفید: ص 55-56.

[9]- انظرالوسائل: 141/456-457 الباب السابق.

[10]- مستدرک الوسائل للنوری: 14/458-459 باب 9 وانظر بحارالأنوار لعلامتهم الـمجلسی: 100-103/310 و خلاصة الإیجاز في الـمتعة: ص 55-56.

[11]- مستدرك الوسائل للنوری: 14/458-459 باب 9 وانظر بحارالأنوار: 100-103/310 خلاصة الإیجاز فیالـمتعة للمفید: ص 55.

[12]- انظرالحدائق: 24/130.

[13]- انظرالوسائل باب (9) 14/454-455.

[14]- الحدائق: 24/133.

[15]- انظر جواهر الکلام:30/159-160 والسرائر لابن ادریس: 2/621 و ملاذ الأخیار للمجلسی: 12/35 و تحریرالوسیله للخمینی: 2/261 والحدائق: 24/131 و 135 و 132.

[16]- الفقه للشیرازی: 65/251-252.

[17]- الشرائع: 2/306 و تبصرة الـمتعلمین في أحکام الدین: ص 151.

[18]- النهایة للطوسی: ص 490.

[19]- الوسائل: 15/605 کتاب اللعان باب عدم ثبوت اللعان بین الزوج والـمتعة.

[20]- الشرائع للحلی: 2/306 والجواهر:30/189.

[21]- الوسائل کتاب الظهار باب (20).

[22]- الوسائل کتاب الظهار باب (16).

[23]- جواهرالکلام: 30/189 و روحالتشیع: ص 460.

[24]- الوسائل کتاب الإیلاء والکفارات باب (12)، ح 2.

[25]- والروضة البهیة: 5/289، الجواهر: 30/188 و و روح التشیع: ص 460.

[26]- الوسائل باب أنه لا نفقة علیالرجل فیالـمتعة: 14/495-496، ح 1.

[27]- الـمتعة ومشروعیتها في الإسلام لـمجموعة من علماء الشیعة: ص 122-133.

[28]- جواهرالکلام: 30/303.

[29]- الوسائل: 14/479-480، باب 25.

[30]- السرائر: 2/623 و تحریرالوسیلة: 2/260.

[31]- حاشیة الروضة: 5/289 تعلیق محمد کلانتر.

[32]- الوسائل باب جواز اشتراط الاستمتاع بما عدا الفرج! فیالـمتعة فلیزم الشرط، وانظر الوسائل: 15/45، باب 36.

[33]- الحدائق: 24/197.

[34]- الوسائل: 14/489، باب جواز العزل علی الـمتمتع بها.

[35]-الحدائق: 24/170-171 و انظر تبصرة الـمتعلمین: ص 152 والـمتعة للفکیکی: ص 36 والـمتعة ومشروعیتها في الإسلام: ص 133.

[36]- الوسائل کتاب الخلع والـمبارات باب (5) أن طلاق الـمختلعة بائن.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...