توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ مرداد ۳, یکشنبه

2- اعتقاد صحيح در اسماء و صفات

 

2- اعتقاد صحيح در اسماء و صفات

یکی از عقاید صحیح این است که: همان چیزی را که خداوند تعالی به خودش نسب داده است و همچنین آنچه را که رسولش  صلی الله علیه و آله و سلم  درباره­ی ذات بی­همتایش گفته است را، فقط، باید به الله نسبت داد. که شامل اسماء نیک و صفات عالی می­باشد. و در قبول این اسماء و صفات بجز قرآن و حدیثی که ثابت شده است از رسول الله  صلی الله علیه و آله و سلم  رسیده، نباید جلوتر رفت.

به معانی کلمات به همان شکلی که رسیده باید توجه داشت، و معنای اسماء و صفات الهی را با استفاده از زبان عربی که قرآن بر آن زبان نازل شده است، باید استخراج نمود، و علم به کیفیت و چگونگی خداوند را به خود وی واگذار می­کنیم، زیرا دانستن آنرا خداوند مختص خودش قرار داده است و احدی از بشر از آن اطلاعی ندارد، و اهل اعتقاد صحیح، در عبور از این دروازه خطرناک فقط با بنیانهای ثابت شده شرعی حرکت می­کنند که از الزامات سالم ماندن از هر انحرافی می­باشد.

توصيف کردن خداوند با صفات وارده در قرآن و سنت

اولین مسئله: که باید در نظر گرفت، توصیف خداوند بدون کم و کاست و یا زیادکردن، و دقیقا بر اساس آنچه خود را بدان وصف فرموده و یا رسولش  صلی الله علیه و آله و سلم  در مورد ایشان بیان داشته است، صورت پذیرد. زیرا هیچ کس عالمتر از خداوند سبحانه و تعالی به ذات [بی­همتای خودش] نمی­باشد، همانگونه که خداوند تعالی می­فرماید: ﴿قُلۡ ءَأَنتُمۡ أَعۡلَمُ أَمِ ٱللَّهُ[البقرة: 140]. ترجمه: «آیا شما داناترید یا الله؟».

و بعد از خداوند هیچ کس به اندازه­ی رسول الله  صلی الله علیه و آله و سلم  [به واسطه­ی وحی­ای که به وی نازل می­شده] به الله آگاه­تر نمی­باشد، همانگونه که خداوند تعالی می­فرماید: ﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ ٣ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡيٞ يُوحَىٰ ٤[النجم: 3-4]. ترجمه: و «از هوای نفس سخن نمی­گوید * آن نیست، بجز وحی­ای که بر وی نازل شده است».

الله جل جلاله به هيچ يک از مخلوقاتش شباهت ندارد:

مسئله­ی دوم: منزه دانستن خداوند از متشابهت با هر یک از مخلوقات در هر یک از صفاتش می­باشد، خداوند تعالی می­فرماید: ﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ[الشوری: 11]. ترجمه: «چیزی مانند او نیست و اوست شنوای بینا».

و همچنین می­فرماید: ﴿وَلَمۡ يَكُن لَّهُۥ كُفُوًا أَحَدُۢ ٤[الإخلاص: 4]. ترجمه: «و برای او هم­کُف (همتائی) وجود ندارد».

هيچ کس نمي­تواند کيفيت صفات تعالاي الله را درک کند:

مسئله­ی سوم : کوششی برای درک کیفیت صفات صورت نمی­گیرد.

خداوند می­فرماید : ﴿وَلَا يُحِيطُونَ بِهِۦ عِلۡمٗا[طه: 110]. ترجمه : «با علمشان بر [الله] احاطه نمی­یابند».

و همچنین: ﴿هَلۡ تَعۡلَمُ لَهُۥ سَمِيّٗا[مریم: 65]. ترجمه: «آیا برای او همانندی می‌شناسی؟».

[مثال:] از صفات تعالایش همانگونه که در مواردی از نص آمده است این می‌باشد که: ﴿ٱلرَّحۡمَٰنُ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ ٱسۡتَوَىٰ ٥[طه: 5] ترجمه: «بسیار رحمت کننده بر عرش استقرار یافت».

این سخن از این حیث مفید واقع می­شود که حقیقیتاً قرار گرفتن خداوند بر عرشش به اثبات می­رسد، و ما معنی این جمله را فهمیده ولی در چگونگی و کیفیت آن، خود را ناآگاه می­دانیم.

معني صفت استقرار بر عرش(استوي علي العرش):

معنی آن طبق اتفاق اهل جماعت، دقیقاً همانگونه که در زبان عربی این جمله بدین معناست: علّویت و بالا بودن می­باشد.

عدم فهم کيفيت استقرار:

هیچ کس چگونگی این قرارگیری را بجز خداوند یکتای بی شریک نمی­داند.

[مثال:]

بيان صفات شنيدن و ديدن:

در این مورد خداوند می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ سَمِيعَۢا بَصِيرٗا[النساء: 58]. ترجمه: «هر آینه، الله شنوای بیناست».

 از فواید این آیه: اثبات سمع خداوند است، و سمع در لغت عرب به معنی درک صدا می­باشد. از این رو ما نیز صفت سمعِ خداوند را که به معنی شنیدن اصوات می‌باشد، همانگونه که آمده می‌پذیریم؛ و در عین حال این شنیدن را با شنیدن هیچ یک از مخلوقاتش مشابه نمی­دانیم و کیفیت این صفت را به خود خداوند واگذارکرده؛ و هرگز نمی­گوئیم او چگونه می­شنود؟ و در مفهوم آن نیز تفحص نمی­کنیم، زیرا خداوند تبارک و تعالی ما را از آن مطلع نفرموده است و این امر را نزد خویش نگاه داشته است.

[مثال:]

معناي صفت ديدن:

کلمه­ی بصر نیز به معنی درک کردن چیزهای مرئی می­باشد. در صحیح مسلم از ابو موسی  رضی الله عنه  آمده است: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: «همانا خداوند نمی­خوابد و خوابیدن نیز شایسته­ی او نمی­باشد، مقدار روزی [همه موجودات] را بر حسب حکمتش، کم و زیاد می­گرداند و عمل شب قبل از عمل روز و عمل روز قبل از عمل شب به سمت وی بالا می­رود، حجاب او نور است و اگر آن را کنار بزیند، انوار وجه او تا انتهای خلقتش که او آن را می­بیند به آتش کشیده می­شود»[1].

دیدن حقیقی را توسط خداوند می­پذیریم، دیدنی که توسط آن تمامی دیدنیها را درک می­فرماید؛ و همچنین خود را از کیفیت این دیدن بی­اطلاع می­دانیم و همواره [در دین] چیزی را دانسته خود می­دانیم که خداوند آن را به ما آموخته باشد که همان: ﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ[الشوری: 11]. ترجمه: «چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست».

این مثالی بود تا روش برخورد در عقیده­ی صحیح با اسماء و صفات الله بیان گردد.




[1]- صحیح مسلم نیشابوری (111/1، 463)، سنن ابن ماجه (70/1، 195).

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...