4- اعتقاد صحيح در ارکان شش گانه ي ايمان
از جمله اعتقادات صحیح واجب برای هر مسلمان:
ایمان به الله، ملائکش، کتابهایش، رسولانش، برانگیحته شدن بعد از مرگ و ایمان به تقدیر میباشد.
متضمن اقرار به توحید ربوبیت و الوهیت و اسماء و صفات میباشد که در قبل آن را بیان کردیم.
همان تصدیق وجود ملائک و اسمهائی است که از آنها یاد شده و اعمالی است که از آنها برای ما بیان شده است؛ خداوند تعالی میفرماید: ﴿ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۚ كُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِ﴾ [البقرة: 285]. ترجمه: «رسول به آنچه از پروردگارش بر وی نازل شده است ایمان آورد و مؤمنان [نیز] همه ایمان آوردند به الله و ملائکش و کتابهایش و رسولانش».
و میفرماید: ﴿لَّيۡسَ ٱلۡبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمۡ قِبَلَ ٱلۡمَشۡرِقِ وَٱلۡمَغۡرِبِ وَلَٰكِنَّ ٱلۡبِرَّ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ وَٱلۡكِتَٰبِ وَٱلنَّبِيِّۧنَ﴾ [البقرة: 177]. ترجمه: «نیکی این نیست که صورتهایتان را بسوی مشرق و مغرب بگردانید، بلکه نیکی آن است که شخص ایمان بیاورد به الله و روز قیامت و ملائک و کتاب(قرآن) و انبیاء».
در صحیح مسلم از عمر بن خطاب رضی الله عنه در حدیثی طولانی آمده است که جبرئیل [ علیه السلام ] از محمد صلی الله علیه و آله و سلم سوال فرمود، ایمان چیست؟ او جواب داد: ایمان آوردن به الله و ملائکش و کتابهایش و رسولانش و روز قیامت و ایمان به تقدیر و خیر و شر آن[1].
خداوند تعالی در کتابش آنان را اینگونه توصیف میفرماید: ﴿وَلَهُۥ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَمَنۡ عِندَهُۥ لَا يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِهِۦ وَلَا يَسۡتَحۡسِرُونَ ١٩ يُسَبِّحُونَ ٱلَّيۡلَ وَٱلنَّهَارَ لَا يَفۡتُرُونَ ٢٠﴾ [الانبیاء: 19-20]. ترجمه: «هر آنکه در آسمانها و زمین است برای او است، کسانی که نزد او هستند از عبادتش گردنکشی نمیکنند و وامانده نمیشوند * شب و روز تسبیح میگویند و سستی نمینمایند».
﴿بَلۡ عِبَادٞ مُّكۡرَمُونَ ٢٦ لَا يَسۡبِقُونَهُۥ بِٱلۡقَوۡلِ وَهُم بِأَمۡرِهِۦ يَعۡمَلُونَ ٢٧﴾ [الانبیاء: 26-27]. ترجمه: «بلکه آنها بندگان گرامی هستند * در هیچ سخنی به خداوند پیش دستی نمیکنند و ایشان به فرمان وی عمل میکنند».
و همچنین میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ لَا يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِهِۦ وَيُسَبِّحُونَهُۥ وَلَهُۥ يَسۡجُدُونَۤ۩ ٢٠٦﴾ [الاعراف: 206]. ترجمه: «کسانی که نزد پروردگار تو هستند از عبادت وی گردنکشی نمیکنند و او را به پاکی یاد میکنند و به [تخصیص]، او را سجده میکنند».
آنان بندگان خداوند هستند و از عظمترینِ مخلوقاتش میباشند، ولی ذرهای شایستهی عبادت شدن، نمیباشند؛ و خداوند میفرماید: ﴿وَيَوۡمَ يَحۡشُرُهُمۡ جَمِيعٗا ثُمَّ يَقُولُ لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ أَهَٰٓؤُلَآءِ إِيَّاكُمۡ كَانُواْ يَعۡبُدُونَ ٤٠ قَالُواْ سُبۡحَٰنَكَ أَنتَ وَلِيُّنَا مِن دُونِهِمۖ بَلۡ كَانُواْ يَعۡبُدُونَ ٱلۡجِنَّۖ أَكۡثَرُهُم بِهِم مُّؤۡمِنُونَ ٤١﴾ [سبأ: 41]. ترجمه: «و روزی که همهی آنها را محشور میکند، سپس به ملائکه میفرماید: آیا آنها شما را عبادت میکردند * [در جواب] میگویند: پاک هستی تو، توئی کارساز ما سوای ایشان، بلکه جنها را عبادت میکردند، و اکثر آنها به آنان ایمان داشتند».
و میفرماید: ﴿وَلَا يَأۡمُرَكُمۡ أَن تَتَّخِذُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةَ وَٱلنَّبِيِّۧنَ أَرۡبَابًاۗ أَيَأۡمُرُكُم بِٱلۡكُفۡرِ بَعۡدَ إِذۡ أَنتُم مُّسۡلِمُونَ ٨٠﴾ [آل عمران: 80]. ترجمه: «و [او] به شما امر نمیکند تا ملائکه و پیامبران را به خدائی بگیرید، آیا بعد از آنکه مسلمان شدید به کفر فرمانتان دهد؟».
در صحیح مسلم از عایشه رضیاللهعنها آمده است که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «ملائک از نور خلق شدهاند و جنها از گدازه سر آتش و انسان [نیز] از آنچه که در قبل برایتان وصف شد»[2].
از صفاتشان داشتن بال میباشد که بعضی از آنها دارای بالهای دو به دو و بعضی سه به سه و بعضی چهار به چهار میباشند؛ خداوند تعالی میفرماید: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ فَاطِرِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ جَاعِلِ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ رُسُلًا أُوْلِيٓ أَجۡنِحَةٖ مَّثۡنَىٰ وَثُلَٰثَ وَرُبَٰعَۚ يَزِيدُ فِي ٱلۡخَلۡقِ مَا يَشَآءُۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ١﴾ [فاطر: 1]. ترجمه: «ستایش برای الله است [که] آفریننده آسمانها و زمین است، رسول کنندهی ملائکهای است [که] دارای بالهای دو به دو و سه به سه و چهار به چهار میباشند، در آفرینش هر چه را بخواهد زیاد میکند؛ همانا خداوند بر هر چیزی توانا است».
و در صحیح بخاری(بخارایی) از ابن مسعود رضی الله عنه آمده است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «جبرئیل را دیدم که ششصد بال داشت»[3].
درت آنها در شکل دادن به خودشان:
الله تعالی به آنها قدرت داده است تا به اجسام نیکو تغییر شکل دهند، همانگونه که جبرئیل علیه السلام در مقابل مریم (علیها السلام) خود را به شکل بشری آراسته، نمایان ساخت و همچنین ملائکهای که در مقابل ابراهیم علیه السلام به شکل مهمانانی کریم ظاهر شدند و به همین ترتیب ملائکهای که وقتی برای نازل کردن عذاب رفته بودند در مقابل حضرت نوح علیه السلام ظاهر شدند و ...
رد بر اين سخن مشرکين که ملائکه دختران الله ميباشند:
الله این سخن مشرکین که به پندار غلطشان میگفتند: ملائکه دختران الله تعالی میباشند، را رد میفرماید. همانا الله برتر است از آنچه مشرکین به شکلی عظیم و بزرگ به او افترا میبندند و در این مورد میفرماید: ﴿وَقَالُواْ ٱتَّخَذَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَلَدٗاۗ سُبۡحَٰنَهُۥۚ بَلۡ عِبَادٞ مُّكۡرَمُونَ ٢٦ لَا يَسۡبِقُونَهُۥ بِٱلۡقَوۡلِ وَهُم بِأَمۡرِهِۦ يَعۡمَلُونَ ٢٧ يَعۡلَمُ مَا بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡ وَلَا يَشۡفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ٱرۡتَضَىٰ وَهُم مِّنۡ خَشۡيَتِهِۦ مُشۡفِقُونَ ٢٨﴾ [الانبیاء: 26-28]. ترجمه: «و میگویند: [اللهِ] بسیار رحمت کننده فرزندی گرفته است؛ پاک است او؛ بلکه آنها بندگان گرامی هستند * در هیچ سخنی به خداوند پیش دستی نمیکنند و ایشان به فرمان وی عمل میکنند * میداند آنچه را که پیش روی ایشان است و پس پشت آنها، و شفاعت کسی را نمیکنند بجز کسی که [الله] از او خشنود شده است و آنها از خشیه[4] الله مضطربانند».
و میفرماید: ﴿فَٱسۡتَفۡتِهِمۡ أَلِرَبِّكَ ٱلۡبَنَاتُ وَلَهُمُ ٱلۡبَنُونَ ١٤٩ أَمۡ خَلَقۡنَا ٱلۡمَلَٰٓئِكَةَ إِنَٰثٗا وَهُمۡ شَٰهِدُونَ ١٥٠ أَلَآ إِنَّهُم مِّنۡ إِفۡكِهِمۡ لَيَقُولُونَ ١٥١ وَلَدَ ٱللَّهُ وَإِنَّهُمۡ لَكَٰذِبُونَ ١٥٢ أَصۡطَفَى ٱلۡبَنَاتِ عَلَى ٱلۡبَنِينَ ١٥٣ مَا لَكُمۡ كَيۡفَ تَحۡكُمُونَ ١٥٤ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ١٥٥ أَمۡ لَكُمۡ سُلۡطَٰنٞ مُّبِينٞ ١٥٦ فَأۡتُواْ بِكِتَٰبِكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ١٥٧﴾ [الصافات: 149-157]. ترجمه: «از آنها توضیح بخواه: آیا برای پروردگارت دختر است و برای آنها پسر؟ * آیا ملائکه را مونث آفریدیم و آنها شاهد [آن] بودند * آگاه باش که آنها از روی دروغگوئی خود میگویند: * الله فرزندی بر گرفته است و به راستی که آنها دروغگویانند * آیا دختران را بر پسران برگزید: شما را چه شده است، چگونه قضاوت میکنید؟ * آیا نمیاندیشید؟ * یا [اینکه] نزد شما حجتی واضح وجود دارد * پس دلایل خود را بیاورید اگر از راستگویانید».
سپس خداوند از قول ملائکه میفرماید:
﴿وَمَا مِنَّآ إِلَّا لَهُۥ مَقَامٞ مَّعۡلُومٞ ١٦٤ وَإِنَّا لَنَحۡنُ ٱلصَّآفُّونَ ١٦٥ وَإِنَّا لَنَحۡنُ ٱلۡمُسَبِّحُونَ ١٦٦﴾ [الصافات: 164-166]. ترجمه: «و نیست هیچ کدام از ما را مگر [اینکه] برای او جائی است مقرر * و همانا ما خود صف کشیدندگانیم * همانا ما خود تسبیح گویندگانیم».
جبرئيل علیه السلام :
از جمله آن ملائکه حضرت جبرئیل علیه السلام میباشد که امین وحی است وخداوند تعالی میفرماید: ﴿قُلۡ مَن كَانَ عَدُوّٗا لِّـجِبۡرِيلَ فَإِنَّهُۥ نَزَّلَهُۥ عَلَىٰ قَلۡبِكَ بِإِذۡنِ ٱللَّهِ﴾ [البقرة: 97]. ترجمه: «بگو: چه کسی دشمنی برای جبرئیل است، و همانا او، به اذن الله بر قلبت نازل شده است».
و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در حالی که به پشت خوابیده بود او را دید که دارای ششصد بال بود و عظمت خِلقتش افق را پوشانده بود و همچنین در شب معراج، او را دوباره در آسمان دید و خداوند در این مورد میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ رَءَاهُ نَزۡلَةً أُخۡرَىٰ ١٣ عِندَ سِدۡرَةِ ٱلۡمُنتَهَىٰ ١٤ عِندَهَا جَنَّةُ ٱلۡمَأۡوَىٰٓ ١٥﴾ [النجم: 13-15]. ترجمه: «هر آئینه او را یکبار دیگر دیده بود * نزدیک سدرة المنتهی * [که] نزد آن [سدرة المنتهی]، بهشت [بصورتِ] آرامگاه قرار دارد».
و بجز آن دو مرتبه، دیگر او را به شکل واقعیاش ندید و در اغلب اوقات او را به شکل سردار لشکر زیبایی میدید.
خداوند درباره جبرئیل میفرماید: ﴿إِنَّهُۥ لَقَوۡلُ رَسُولٖ كَرِيمٖ ١٩ ذِي قُوَّةٍ عِندَ ذِي ٱلۡعَرۡشِ مَكِينٖ ٢٠ مُّطَاعٖ ثَمَّ أَمِينٖ ٢١ وَمَا صَاحِبُكُم بِمَجۡنُونٖ ٢٢ وَلَقَدۡ رَءَاهُ بِٱلۡأُفُقِ ٱلۡمُبِينِ ٢٣﴾ [التکویر: 19-23]. ترجمه: «همانا آن [قرآن]، گفتار [فرشتهی] فرستاده شدهی گرامی میباشد * با قدرت، نزد [خداوند] صاحب عرش [و] باوقار * فرمانروای آنجا [ملکوت آسمانها و] امانتدارِ [وحی است] * و یار شما(پیامبر) دیوانه نیست * و همانا [یار شما] آن [فرشته] را در کرانهی آشکار آسمان دید».
ميكائيل علیه السلام :
از آن ملائکه، میکائیل علیه السلام میباشد و او مسئول نزول قطرات [برف و باران] و مسائل مربوط به آن، با توجه به اوامر خداوند عزوجل است.
امام احمد از انس رضی الله عنه روایت میکند که گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به جبرئیل فرمود: «من هرگز ندیدم که میکائیل بخندد؟ او در جواب گفت: میکائیل از زمانی که آتش [جهنم] خلق شد، [دیگر] نخندید»[5].
الله تعالی در مورد میکائیل میفرماید: ﴿مَن كَانَ عَدُوّٗا لِّلَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَرُسُلِهِۦ وَجِبۡرِيلَ وَمِيكَىٰلَ فَإِنَّ ٱللَّهَ عَدُوّٞ لِّلۡكَٰفِرِينَ ٩٨﴾ [البقرة: 98]. ترجمه: «چه کسی دشمنی است برای الله و ملائکش و رسولانش و جبرئیل و میکائیل؟ پس همانا الله دشمنی است برای کافران».
إسرافيل علیه السلام :
اسرافیل ملَکی است که مسئول صور میباشد و سه بار به دستور پروردگار عزوجل خویش در آن میدمد: نفخ الفزع[6]، ونفخ الصعق[7]، ونفخ برخواستن برای پروردگار جهانیان.
این سه بزرگوار، ملائکهای هستند که پیامبر در دعای نماز عشای خود از آنها را یاد کرده است، آنجا که میفرماید: «خداوندا! پروردگار جبرئیل و میکائیل و اسرافیل، خالق آسمانها و زمین عالِم دنیای دیده و نادیده، تو هستی که بین انسانها در آنچه که اختلاف دارند حکم میکنی، از روی حق در مورد آنچه که بر آن اختلافی وجود دارد، هدایت بفرما، همانا که هر که را بخواهی به راه راست هدایت میکنی»[8].
و در سنن نسائی از عایشه رضیاللهعنها آمده است: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «خداوندا! پروردگارِ جبرئیل و میکائیل، پروردگار اسرافیل، از گرمای آتش [جهنم] و عذاب قبر به تو پناه میبرم»[9].
مَلَکُ الموت علیه السلام :
یکی از آن ملائک، مَلَک الموت است که مسئول قبض روح میباشد. الله تعالی میفرماید: ﴿قُلۡ يَتَوَفَّىٰكُم مَّلَكُ ٱلۡمَوۡتِ ٱلَّذِي وُكِّلَ بِكُمۡ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّكُمۡ تُرۡجَعُونَ ١١﴾ [السجدة: 11]. ترجمه: «بگو: ملک الموت کسی است که بر شما گمارده شده است [و] جانتان را میستاند، آنگاه بسوی پروردگارتان باز گردانده میشوید».
ملائکهي محافظت علیهم السلام :
و از ملائکه میتوان ملائکی را نام برد که مسئول حفظ بشر در تمامی حالاتش میباشند؛ چه آن بشر مقیم باشد و چه در سفر و یا خواب باشد و یا بیدار؛ خداوند تعالی میفرماید: ﴿سَوَآءٞ مِّنكُم مَّنۡ أَسَرَّ ٱلۡقَوۡلَ وَمَن جَهَرَ بِهِۦ وَمَنۡ هُوَ مُسۡتَخۡفِۢ بِٱلَّيۡلِ وَسَارِبُۢ بِٱلنَّهَارِ ١٠ لَهُۥ مُعَقِّبَٰتٞ مِّنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦ يَحۡفَظُونَهُۥ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡۗ وَإِذَآ أَرَادَ ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ سُوٓءٗا فَلَا مَرَدَّ لَهُۥۚ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِۦ مِن وَالٍ ١١﴾ [الرعد: 10-11]. ترجمه: «[برای] هر یک از شما که سخن را بپوشاند و [یا] آنرا آشکار کند، یکسان است و [همچنین] آن که در شب، پنهان است و [یا] در روز راه میرود * برای آن [بشر] فرشتگانی پیدرپی آینده وجود دارد [که] از پیش وی و از پس وی، به فرمان الله او را حفظ میکنند؛ همانا الله حالتی از قومی را تغییر نمیدهد تا وقتی آنچه در ضمیر ایشان است را [خود] تغییر دهند، و چنانچه عقوبتی را برای قومی اراده فرماید، پس بازگردانیدنی برای آن وجود ندارد و بجز او [الله] برای آنها کار سازندهای وجود ندارد».
ابن عباس رضیاللهعنهما در مورد قول الله تعالی: ﴿لَهُۥ مُعَقِّبَٰتٞ﴾ میگوید: «آنها ملائکهای هستند که از پس و پیش انسان را محافظت میکنند و وقتی قدر شخص برایش پیش میآید او را تنها میگذارند»[10].
الكرام الكاتبون(نويسندگان گرانقدر) علیهم السلام :
از ملائکه میتوان «کرام الکاتبین» را نام برد و آنها کسانی هستند که اعمال شخص را چه خیر باشد و یا شر، ضبط و یادداشت میکنند.
الله تعالی میفرماید: ﴿وَإِنَّ عَلَيۡكُمۡ لَحَٰفِظِينَ ١٠ كِرَامٗا كَٰتِبِينَ ١١ يَعۡلَمُونَ مَا تَفۡعَلُونَ ١٢﴾ [الانفطار: 10-12]. ترجمه: «همانا برای شما نگهبانانی گذاشته شده است * نویسندگان گرانقدر * آنچه را انجام میدهید، میدانند».
زياد بودن ملائکه علیه السلام :
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «بیت المعمور در آسمان است و هر روز هفتاد هزار ملائکه وارد آن میشوند - و در روایتی در آن نماز میخوانند - و بعد از آن، [به دلیل کثرت ملائکهای که وارد آن میشوند] به آن بر نمیگردند»[11].
کسي که ملائکه را منکر شود کفر ورزيده است:
به اجماع مسلمانان کسی که ملائکه را منکر شود کفر ورزیده است؛ خداوند میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ ءَامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَٱلۡكِتَٰبِ ٱلَّذِي نَزَّلَ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَٱلۡكِتَٰبِ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ مِن قَبۡلُۚ وَمَن يَكۡفُرۡ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلَۢا بَعِيدًا ١٣٦﴾ [النساء: 136]. ترجمه: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! به الله و رسول او و آن کتابی که پیش از این فرو فرستاده است، ایمان آورید و هر کس به الله و ملائکش و کتابهایش و رسولانش و روز آخر کفر بورزد، همانا به گمراهی دور [و درازی] گمراه شده است».
الله تعالی با هر رسولی که فرستاده کتابی نازل فرموده است، همانگونه که میفرماید: ﴿لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا رُسُلَنَا بِٱلۡبَيِّنَٰتِ وَأَنزَلۡنَا مَعَهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡمِيزَانَ لِيَقُومَ ٱلنَّاسُ بِٱلۡقِسۡطِ﴾ [الحدید: 25]. ترجمه: «همانا با رسولان خود روشنائی فرستادیم و همراه آنان کتاب و میزان نازل کردیم تا در بین مردم عدل برپا کنند».
و میفرماید: ﴿كَانَ ٱلنَّاسُ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ فَبَعَثَ ٱللَّهُ ٱلنَّبِيِّۧنَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ لِيَحۡكُمَ بَيۡنَ ٱلنَّاسِ فِيمَا ٱخۡتَلَفُواْ فِيهِۚ وَمَا ٱخۡتَلَفَ فِيهِ إِلَّا ٱلَّذِينَ أُوتُوهُ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَتۡهُمُ ٱلۡبَيِّنَٰتُ بَغۡيَۢا بَيۡنَهُمۡۖ فَهَدَى ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَا ٱخۡتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ ٱلۡحَقِّ بِإِذۡنِهِۦۗ وَٱللَّهُ يَهۡدِي مَن يَشَآءُ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٍ ٢١٣﴾ [البقرة: 213]. ترجمه: «مردم یک گروه بودند؛ تا اینکه الله پیامبران را بشارت دهنده و بیم دهنده مبعوث کرد، و همانا کتاب را همراه ایشان نازل فرمود تا [آن کتاب] میان مردم در آنچه که با هم اختلاف دارند، حکم کند، و کسانی که به ایشان کتاب داده شد با آن مخالفت نکردند، مگر از روی حسد [و البته] بعد از اینکه برای آنها روشنی آمد، پس الله مؤمنان را در آن حقی که اختلاف داشتند به ارادهی خود هدایت فرمود؛ الله هر که را بخواهد به راه مستقیم هدایت میفرماید».
ما نیز به همه این کتابها ایمان آورده و میدانیم همه آنها از جانب خداوند میباشند، همانگونه که الله تعالی میفرماید: ﴿قُولُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَيۡنَا وَمَآ أُنزِلَ إِلَىٰٓ إِبۡرَٰهِۧمَ وَإِسۡمَٰعِيلَ وَإِسۡحَٰقَ وَيَعۡقُوبَ وَٱلۡأَسۡبَاطِ وَمَآ أُوتِيَ مُوسَىٰ وَعِيسَىٰ وَمَآ أُوتِيَ ٱلنَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمۡ لَا نُفَرِّقُ بَيۡنَ أَحَدٖ مِّنۡهُمۡ وَنَحۡنُ لَهُۥ مُسۡلِمُونَ ١٣٦﴾ [البقرة: 136]. ترجمه: «بگوئید: ایمان آوردیم به الله و آنچه که بر ما نازل شده است و به آنچه که بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نوادگان [وی] نازل شد و به آنچه که به موسی و عیسی داده شد و آنچه که به انبیاء از [طرف] پروردگارشان داده شد، هیچ کدام از آنها را از دیگران جدا نکرده و ما تسلیم امر او (الله) هستیم».
و میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ ءَامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَٱلۡكِتَٰبِ ٱلَّذِي نَزَّلَ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَٱلۡكِتَٰبِ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ مِن قَبۡلُۚ وَمَن يَكۡفُرۡ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلَۢا بَعِيدًا ١٣٦﴾ [النساء: 136]. ترجمه: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! به الله و رسول او و آن کتابی که پیش از این فرو فرستاده است، ایمان آورید و هر کس به الله و ملائکش و کتابهایش و رسولانش و روز آخر کفر بورزد، همانا به گمراهی دور [و درازی] گمراه شده است».
و میفرماید: ﴿وَقُلۡ ءَامَنتُ بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ مِن كِتَٰبٖ﴾ [الشوری: 15]. ترجمه: «و بگو: ایمان آوردم به هر کتابی که الله نازل فرموده است».
و میفرماید: ﴿الٓمٓ ١ ذَٰلِكَ ٱلۡكِتَٰبُ لَا رَيۡبَۛ فِيهِۛ هُدٗى لِّلۡمُتَّقِينَ ٢ ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡغَيۡبِ وَيُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ ٣ وَٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِكَ وَبِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ يُوقِنُونَ ٤﴾ [البقرة: 1-4]. ترجمه : «الم * این کتاب که هیچ شبهای در آن نیست، هدایتی است برای متقیان * کسانی که ایمان آوردهاند به عالَم ندیده و نماز برپا میکنند و از آنچه بدیشان روزی دادهایم انفاق میکنند * و کسانی که ایمان آوردهاند به آنچه که بر تو نازل شده است و آنچه که قبل از تو نازل شده است و به آخرت یقین دارند».
کتابهاي نازل شده، کلام الله تعالي ميباشند:
ایمان میآوریم که این کتابها، کلام الله عزوجل میباشند و سخن و گفتهی کسی غیر از او نمیباشند و خداوند توسط آنها بر اساس اراده خودش، به حق سخن گفته است.
نوعی از آنها به شکلی بوده که، شنونده را در وراء پردهای از خودش قرار داده و بدون واسطه با وی سخن گفته است، خداوند تعالی میفرماید: ﴿وَلَمَّا جَآءَ مُوسَىٰ لِمِيقَٰتِنَا وَكَلَّمَهُۥ رَبُّهُ﴾ [الاعراف: 143]. ترجمه: «و چنانچه موسی به وعدهگاه ما آمد و پروردگارش با وی سخن گفت».
و میفرماید: ﴿قَالَ يَٰمُوسَىٰٓ إِنِّي ٱصۡطَفَيۡتُكَ عَلَى ٱلنَّاسِ بِرِسَٰلَٰتِي وَبِكَلَٰمِي﴾ [الاعراف: 144]. ترجمه: «گفت ای موسی! همانا من تو را بین انسانها با پیغامهای خود و با شنوانیدن سخن خود برگزیدم».
و نوع دیگر بدین ترتیب بوده است که الله تعالی فرستادهای از نوع ملائکه بر میگزید و به او فرمان میداد تا سخنش را به پیامبری از نوع بشر برساند، کما اینکه فرموده است: ﴿وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ ٱللَّهُ إِلَّا وَحۡيًا أَوۡ مِن وَرَآيِٕ حِجَابٍ أَوۡ يُرۡسِلَ رَسُولٗا فَيُوحِيَ بِإِذۡنِهِۦ مَا يَشَآءُۚ إِنَّهُۥ عَلِيٌّ حَكِيمٞ ٥١﴾ [الشوری: 51]. ترجمه: «برای هیچ بشری ممکن نیست تا الله با او سخن گوید، مگر به اشارت یا از پشت پرده یا فرشتهای بفرستد تا آنچه را که [الله] خواسته است، به اذن الله نازل کند، همانا او بلند مرتبه و با حکمت است».
ايمان به هر آنچه از قوانين، كه در کتب آمده است:
ایمان به کتب مستلزم ایمان به قوانینی است که در آن کتب وجود دارد و آن قوانین بر هر امتی که نازل میشد، بر آنها واجب بوده و باید از آن اطاعت میکردند و توسط آن حکم صادر میکردند.
بعضي از کتابها بعضي ديگر را تصديق ميکنند:
این کتابها یکدیگر را تصدیق کرده و تکذیب نمیکنند.
منسوخ شدن بعضي از کتابها توسط کتابهائي ديگر از روي حق:
از روی حق بعضی از این کتابها بعضی دیگر را منسوخ میکنند، بطور مثال بعضی قوانین تورات را انجیل منسوخ کرد؛ خداوند تبارک و تعالی از زبان عیسی علیه السلام میفرماید: ﴿وَمُصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيَّ مِنَ ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعۡضَ ٱلَّذِي حُرِّمَ عَلَيۡكُمۡ﴾ [آل عمران: 50]. ترجمه: «و تصدیق کنندهی آنچه پیش از من، در تورات بوده است میباشم و [نیز] برای آنکه حلال کنم بر شما بعضی چیزهائی را که بر شما حرام شده بود».
و مثال بارز دیگر اینکه: قرآن کتابهای آسمانی قبل از خودش را منسوخ گردانده است.
همانگونه که الله تعالی میفرماید: ﴿مُصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيۡهِ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَمُهَيۡمِنًا﴾ [المائدة: 48]. ترجمه: «تصدیق کننده آنچه پیش از تو است و [همچنین] نگهبانی».
وقال تعالى : ﴿وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكۡرٞ لِّلۡعَٰلَمِينَ ٥٢﴾ [القلم: 52]. ترجمه: «و آن نیست جز پندی برای جهانیان».
و باید در نظر داشت که ایمان به کتابهای الله هم شامل مسائل اجمالی است و هم تفصیلی.
الله تعالی اسم بعضی از کتب را جداگانه آورده است بطوری که کتابی را که بر موسی علیه السلام نازل فرمود، تورات و بر عیسی علیه السلام انجیل و بر داود علیه السلام زبور نامید و در انتها قرآن را هم بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل فرمود.
خداوند تعالی از صحف ابراهیم و موسی نیز یاد میکند.
و به این کتابها بر اساس نامی که خداوند بر آنان نهاده ایمان میآوریم و همچنین به کتب دیگری هم که بصورت اجمالی اسم آنها نیامده، ایمان میآوریم. خداوند میفرماید: ﴿وَقُلۡ ءَامَنتُ بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ مِن كِتَٰبٖ﴾ [الشوری: 15]. ترجمه: «و بگو: ایمان آوردم به هر کتابی که الله نازل فرموده است».
قرآن کریم که بر پیامبر ما محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده است، آخرین کتاب آسمانی میباشد و هیچ کتابی بعد از آن نخواهد آمد.
قرآن منسوخ کننده تمامي کتب ميباشد:
آن منسوخ کنندهی تمامی کتب پیشین است و برای تمامی انسانها و جنها میباشد؛ خداوند میفرماید: ﴿وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكۡرٞ لِّلۡعَٰلَمِينَ ٥٢﴾ [القلم: 52]. ترجمه: «و آن نیست جز پندی برای جهانیان».
قرآن شامل تمام چيزهائي است که مردم به آن نياز دارند:
شامل تمام چیزهائی است که مردم در دین و دنیا به آن نیاز دارند؛ خداوند میفرماید: ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ فَمَنِ ٱضۡطُرَّ فِي مَخۡمَصَةٍ غَيۡرَ مُتَجَانِفٖ لِّإِثۡمٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ﴾ [المائدة: 3]. ترجمه: «امروز دینتان را برای شما کامل کردیم و نعمت خود را بر شما تمام کردیم و برای شما به دین اسلام راضی شدیم، پس هر کس از گرسنگی ناچار شود بدون این که به گناه تمایل داشته باشد، پس همانا الله آمرزنده و رحمت کنندهی دائمی میباشد».
معجزهای است که کسی مانند آن را نمیتواند بیاورد، خداوند میفرماید: ﴿قُل لَّئِنِ ٱجۡتَمَعَتِ ٱلۡإِنسُ وَٱلۡجِنُّ عَلَىٰٓ أَن يَأۡتُواْ بِمِثۡلِ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لَا يَأۡتُونَ بِمِثۡلِهِۦ وَلَوۡ كَانَ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٖ ظَهِيرٗا ٨٨﴾ [الاسراء: 88]. ترجمه: «بگو اگر انس و جن جمع شوند تا مثل این قرآن را بیاورند، نمی[توانند ] آورند حتی اگر بعضی از آنها بعضی دیگر را پشتیبانی کنند».
و الله تعالی میفرماید: ﴿لَّا يَأۡتِيهِ ٱلۡبَٰطِلُ مِنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَلَا مِنۡ خَلۡفِهِۦۖ تَنزِيلٞ مِّنۡ حَكِيمٍ حَمِيدٖ ٤٢﴾ [فضلت: 42]. ترجمه: «باطل از هیچ سمت و سو در آن راه نمییابد، [و] از [سوی] فرزانهی ستوده، فرو فرستاده شده است».
قرآن از کم و زیاد شدن حفظ میشود؛ خداوند تعالی میفرماید: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩﴾ [الحجر: 9] ترجمه: «همانا ما خود قرآن را فرو فرستادیم و همانا خود از آن محافظت میکنیم».
د- ایمان به پیامبران:
تصدیق قطعی این مسئله است که الله در بین هر امتی رسولانی فرستاد تا امتشان را به عبادت خداوند واحد بیشریک دعوت دهند و به هر آنچه غیر خداوند پرستش میشود، کافر شوند.
همگی آن پیامبران راستگو، تائید شده، درستکار، راشد(کسانی که کفر وگناهان کبیره و صغیره نزد آنها زشت میباشد)، بزرگوار، پرخیر و برکت، و متقیترین و امینترین و هدایت شده و هدایت دهنده [به اذن الله] بودند و رسالت خداوند را ابلاغ میکردهاند.
خداوند ابراهیم علیه السلام را خلیل خود قرار داد و محمد صلی الله علیه و آله و سلم را نیز همچنین برای خود خلیل گرفت، با موسی علیه السلام سخن گفت و ادریس را مقام بالائی داد و عیسی علیه السلام را عبد و رسول خود قرار داده و به دستور خودش، او را در حالی که روح و جانی از طرف وی بود، در رحم مریم علیهاالسلام آفرید.
و همانا خداوند بعضی را نسبت به بعضی فضیلت بیشتری بخشید و درجه بعضی را بالاتر برد، بطوری که محمد صلی الله علیه و آله و سلم را سرور فرزندان آدم در روز قیامت قرار داده و هیچ فخری بر وی نخواهد بود.
در دعوت به اصل دين يکسان بودند:
دعوت اولین تا آخرین آنها بر یک اصل دین اتفاق داشت و آن توحید به الله تعالی میباشد و شامل توحید الوهیت و ربوبیت و اسماء و صفات است؛ الله تعالی میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلدِّينَ عِندَ ٱللَّهِ ٱلۡإِسۡلَٰمُ﴾ [آل عمران: 19]. ترجمه: «همانا دین نزد الله اسلام است».
و همچنین میفرماید: ﴿وَمَن يَبۡتَغِ غَيۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِينٗا فَلَن يُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ ٨٥﴾ [آل عمران: 85]. ترجمه: «و کسی که غیر از اسلام دینی برگزیند، از وی قبول نمیشود و در آخرت از زیانکاران میباشد».
از زبان نوح علیه السلام میفرماید: ﴿وَأُمِرۡتُ أَنۡ أَكُونَ مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ﴾ [یونس: 72]. ترجمه: «به من فرمان داده شده است تا از مسلمانان باشم».
از زبان موسی علیه السلام میفرماید: ﴿يَٰقَوۡمِ إِن كُنتُمۡ ءَامَنتُم بِٱللَّهِ فَعَلَيۡهِ تَوَكَّلُوٓاْ إِن كُنتُم مُّسۡلِمِينَ﴾ [یونس: 84]. ترجمه: «ای قوم [من] اگر به الله ایمان آوردهاید، پس بر او توکل کنید، اگر از مسلمانان هستید».
از زبان بلقیس که طرف صحبت وی سلیمان علیه السلام بود، میفرماید: ﴿رَبِّ إِنِّي ظَلَمۡتُ نَفۡسِي وَأَسۡلَمۡتُ مَعَ سُلَيۡمَٰنَ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾ [النمل: 44]. ترجمه: «پروردگارا! همانا من به خودم ظلم کردهام و[حالا] اسلام آوردم همراه سلیمان به پروردگار جهانیان».
و خداوند میفرماید: ﴿شَرَعَ لَكُم مِّنَ ٱلدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِۦ نُوحٗا وَٱلَّذِيٓ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ وَمَا وَصَّيۡنَا بِهِۦٓ إِبۡرَٰهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰٓۖ أَنۡ أَقِيمُواْ ٱلدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُواْ فِيهِۚ كَبُرَ عَلَى ٱلۡمُشۡرِكِينَ مَا تَدۡعُوهُمۡ إِلَيۡهِۚ ٱللَّهُ يَجۡتَبِيٓ إِلَيۡهِ مَن يَشَآءُ وَيَهۡدِيٓ إِلَيۡهِ مَن يُنِيبُ ١٣﴾ [الشوری: 13]. ترجمه: «از دین آنچه را برای شما مقرر فرمود، همان است که نوح را به آن فرمان داد و آنچه به تو وحی کردهایم و آنچه امر کردیم به ابراهیم و موسی و عیسی [این است] که دین را برپای دارید و در آن متفرق نشوید. به مشرکان آنچه را که آنها را به آن دعوت میدهی گران آمد؛ الله هر که را بخواهد به سمت خویش بر میگزیند و هر که بسوی او بازگشت کند، هدایت[ش] میفرماید».
نبی کسی است که خداوند به او وحی میکند و با آن وحی آگاه شده و به شریعت قبل از خود عمل میکند و همچنین بسوی کسی برای دعوت، به تبعیت از دستور خداوند مبعوث نمیشود. ولی رسول علاوه بر موارد قبلی، از طرف پروردگار خویش برای افرادی که بر خلاف امر خداوند رفتار میکنند، فرستاده شده و رسالت مییابد.
مجاهد رحمه الله گفته است: «نبی کسی است که بر او سخن و وحی نازل میشود ولی [بسوی کسی] ارسال نمیشود»[12] و هر رسولی، نبی میباشد ولی هر نبی، رسول نمیباشد.
الله تعالی اسم بعضی از آنها را بیان فرموده است، از جمله: آدم، نوح، ادریس، هود، صالح، ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، یعقوب، یوسف، لوط، شعیب، یونس، موسی، هارون، الیاس، زکریا، یحیی، یسع، ذالکفل، داود، سلیمان، ایوب و نوادگانش، عیسی و محمد صلی الله علیهم اجمعین و سلم.
و همچنین خداوند نیز قصص و اخبار آنها را بیان فرموده، که پر محتوا و دارای عبرت و پند میباشند: ﴿وَرُسُلٗا قَدۡ قَصَصۡنَٰهُمۡ عَلَيۡكَ مِن قَبۡلُ وَرُسُلٗا لَّمۡ نَقۡصُصۡهُمۡ عَلَيۡكَۚ وَكَلَّمَ ٱللَّهُ مُوسَىٰ تَكۡلِيمٗا ١٦٤﴾ [النساء: 164]. ترجمه: «و رسولانی که پیش از این، داستان آنها را بر تو گفته بودیم و رسولانی که به تو داستان آنها را نگفتیم، و الله با موسی سخن گفت».
به تمامی آنها تکتک به همان صورت که خداوند شمرده است و بطور اجمالی به همان صورت که خداوند مجمل از آنها سخن گفته است ایمان میآوریم.
رسولان و انبياء بشري بودند که الله با دادن رسالت و نبوت به آنها، ايشان را اکرام نمود:
ایمان میآوریم که تمامی پیامبران بشری مخلوق بوده و در آنها ذرهای از خصائص ربوبیت وجود نداشته است؛ خداوند میفرماید: ﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ يُوحَىٰٓ إِلَيَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ فَمَن كَانَ يَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡيَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَلَا يُشۡرِكۡ بِعِبَادَةِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا ١١٠﴾ [الکهف: 110]. ترجمه: «بگو همانا من فقط بشری هستم مثل شما؛ به من وحی میشود که معبود شما، معبودی است یکتا؛ پس کسی که امید دیدار پروردگارش را دارد باید کار پسندیده انجام دهد و در عبادت پروردگار خویش چیزی را شریک نکند».
و میفرماید: ﴿قَالَتۡ لَهُمۡ رُسُلُهُمۡ إِن نَّحۡنُ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ يَمُنُّ عَلَىٰ مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۖ وَمَا كَانَ لَنَآ أَن نَّأۡتِيَكُم بِسُلۡطَٰنٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡيَتَوَكَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١١﴾ [ابراهیم: 11]. ترجمه: «رسولانشان به آنها گفتند: ما نیستیم بجز بشری مثل شما، ولی الله بر هر کدام از بندگانش که بخواهد منت مینهد و برای ما ممکن نیست تا حجتی برای شما بیاوریم مگر به حکم الله و مؤمنان باید بر الله توکل کنند».
و میفرماید: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا قَبۡلَكَ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِينَ إِلَّآ إِنَّهُمۡ لَيَأۡكُلُونَ ٱلطَّعَامَ وَيَمۡشُونَ فِي ٱلۡأَسۡوَاقِۗ وَجَعَلۡنَا بَعۡضَكُمۡ لِبَعۡضٖ فِتۡنَةً أَتَصۡبِرُونَۗ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرٗا ٢٠﴾ [الفرقان: 20]. ترجمه: «قبل از تو رسولانی نفرستادیم بجز اینکه هر آینه آنها غذا میخوردند و در بازارها راه میرفتند؛ و بعضی از شما را برای بعضی دیگر آزمایشی قرار دادهایم [تا که معلوم شود] آیا صبر میکنید؟ و پروردگار تو بینا است».
و میفرماید: ﴿قُل لَّآ أَقُولُ لَكُمۡ عِندِي خَزَآئِنُ ٱللَّهِ وَلَآ أَعۡلَمُ ٱلۡغَيۡبَ وَلَآ أَقُولُ لَكُمۡ إِنِّي مَلَكٌۖ إِنۡ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰٓ إِلَيَّۚ قُلۡ هَلۡ يَسۡتَوِي ٱلۡأَعۡمَىٰ وَٱلۡبَصِيرُۚ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ ٥٠﴾ [الانعام: 50]. ترجمه: «بگو: به شما نمیگویم که خزائن الله نزد من است. و غیب نیز نمیدانم و به شما نمیگویم که من فرشتهای هستم. از چیزی بجز آنکه بر من وحی شده است پیروی نمیکنم. بگو: آیا کور و بینا یکسان هستند؟ پس چرا تفکر نمیکنید؟».
و میفرماید: ﴿قُل لَّآ أَمۡلِكُ لِنَفۡسِي نَفۡعٗا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۚ وَلَوۡ كُنتُ أَعۡلَمُ ٱلۡغَيۡبَ لَٱسۡتَكۡثَرۡتُ مِنَ ٱلۡخَيۡرِ وَمَا مَسَّنِيَ ٱلسُّوٓءُۚ إِنۡ أَنَا۠ إِلَّا نَذِيرٞ وَبَشِيرٞ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ ١٨٨﴾ [الاعراف: 188]. ترجمه: «بگو: برای خودم نفع و ضرری را مالک نیستم مگر آنچه را که الله بخواهد و اگر علم غیب میدانستم از خیر برای خودم بیشتر جمع میکردم و بدی به من نمیرسید، [و] من نیستم، بجز بشارت دهنده و ترسانندهای برای قوم مؤمنون».
رسولان و انبياء بندگان الله بودند:
ایمان میآوریم که آنها بندهای از بندگان خداوند بودهاند که الله آنها را با دادن رسالت اکرام فرموده و درجات بالای بندگی را به آنها عطا کرد و در حد خودشان آنها را ثنا فرمود.
پيامبر ما محمد صلی الله علیه و آله و سلم آخرينِ پيامبران است:
ایمان میآوریم که خداوند، پیامبری را با رسالت محمد صلی الله علیه و آله و سلم برای دو موجود انس و جن به اتمام رساند؛ همانگونه که خداوند میفرماید: ﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّي رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَيۡكُمۡ جَمِيعًا﴾ [الاعراف: 158]. ترجمه: «بگو ای مردم! همانا من فرستادهی الله برای همگی شما میباشم».
و میفرماید: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا رَحۡمَةٗ لِّلۡعَٰلَمِينَ ١٠٧﴾ [الانبیاء: 107]. ترجمه: «و ما تو را نفرستادیم بجز رحمتی برای جهانیان».
و میفرماید: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا كَآفَّةٗ لِّلنَّاسِ بَشِيرٗا وَنَذِيرٗا وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ ٢٨﴾ [سبأ: 28]. ترجمه: «ما تو را نفرستادیم جز [اینکه] برای همه انسانها بشارت دهنده و ترسانندهای باشی ولی بیشتر انسانها نمیدانند».
خداوند ما را باخبر فرموده است که: از پیامبران قبل عهد گرفته است که اگر پیامبر ما را درک کردند از او تبعیت کنند و این خود دلیلی واضح است که او ناسخ و ختم تمامی رسالات گذشته میباشد. خداوند میفرماید: ﴿وَإِذۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِيثَٰقَ ٱلنَّبِيِّۧنَ لَمَآ ءَاتَيۡتُكُم مِّن كِتَٰبٖ وَحِكۡمَةٖ ثُمَّ جَآءَكُمۡ رَسُولٞ مُّصَدِّقٞ لِّمَا مَعَكُمۡ لَتُؤۡمِنُنَّ بِهِۦ وَلَتَنصُرُنَّهُۥۚ قَالَ ءَأَقۡرَرۡتُمۡ وَأَخَذۡتُمۡ عَلَىٰ ذَٰلِكُمۡ إِصۡرِيۖ قَالُوٓاْ أَقۡرَرۡنَاۚ قَالَ فَٱشۡهَدُواْ وَأَنَا۠ مَعَكُم مِّنَ ٱلشَّٰهِدِينَ ٨١ فَمَن تَوَلَّىٰ بَعۡدَ ذَٰلِكَ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ٨٢﴾ [آل عمران: 81-82]. ترجمه: «و آنگاه که الله پیمان پیامبران را گرفت، چنانچه به شما کتاب و حکمتی دادم، پس از آن رسولی میآید که تصدیق کنندهی آنچه نزد شماست میباشد، حتما به او ایمان آورید و حتما او را یاری دهید؛ [الله] فرمود: آیا اقرار کردید و عهد ما را بر این کار گرفتید؟ گفتند: اقرار کردیم؛ پس گواهی دهید و من [نیز] با شما از گواهی دهندگانم * پس هرکس بعد از آن برگردد پس آنان خود فاسقان هستند».
بشارت رسولان به مبعوث شدن محمد صلی الله علیه و آله و سلم :
رسولان صلوات الله و سلامه اجمعین به رسالت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بشارت دادهاند، بطوری که الله تعالی میفرماید: ﴿وَإِذۡ قَالَ عِيسَى ٱبۡنُ مَرۡيَمَ يَٰبَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ إِنِّي رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَيۡكُم مُّصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيَّ مِنَ ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَمُبَشِّرَۢا بِرَسُولٖ يَأۡتِي مِنۢ بَعۡدِي ٱسۡمُهُۥٓ أَحۡمَدُۖ فَلَمَّا جَآءَهُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ قَالُواْ هَٰذَا سِحۡرٞ مُّبِينٞ ٦﴾ [الصف: 6]. ترجمه: «و وقتی عیسی ابن مریم گفت: ای بنی اسرائیل همانا من فرستادهی الله بسوی شما [و] تصدیق کنندهی آنچه پیش از من از تورات بود میباشم و بشارت دهندهی رسولی [که] بعد از من میآید [و] اسمش احمد[13] است، میباشم؛ پس وقتی [احمد] با [دلایلی] واضح به [نزد] آنها آمد گفتند: این سحری آشکار است».
و میفرماید: ﴿وَٱكۡتُبۡ لَنَا فِي هَٰذِهِ ٱلدُّنۡيَا حَسَنَةٗ وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِ إِنَّا هُدۡنَآ إِلَيۡكَۚ قَالَ عَذَابِيٓ أُصِيبُ بِهِۦ مَنۡ أَشَآءُۖ وَرَحۡمَتِي وَسِعَتۡ كُلَّ شَيۡءٖۚ فَسَأَكۡتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَٱلَّذِينَ هُم بَِٔايَٰتِنَا يُؤۡمِنُونَ ١٥٦ ٱلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِيَّ ٱلۡأُمِّيَّ ٱلَّذِي يَجِدُونَهُۥ مَكۡتُوبًا عِندَهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِيلِ﴾ [الاعراف: 156-157]. ترجمه: «برای ما در این دنیا نیکی مقدر فرما و در آخرت [نیز همچنین]؛ ما بسوی تو هدایت شدهایم؛ فرمود: عذاب من به هر کس بخواهم وارد میشود و رحمت من همه چیز را احاطه کرده است؛ پس [در آینده] آن [رحمت] را برای کسانی که پرهیزکاری پیشه میکنند و زکات میدهند و کسانی که به آیات ما ایمان میآورند، مقدر خواهم کرد * کسانی که از رسول درس ناخواندهای تبعیت میکنند که [صفت] او را نزد خویش، بصورت نوشتهای در تورات و انجیل مییابند».
در صحیح مسلم از ابوهریره رضی الله عنه آمده است: رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «قسم به کسی که جان محمد در دست اوست، هر کس از امتهای یهود و مسیحی که رسالت من به او برسد، سپس بمیرد و به آنچه من به آن مبعوث شدهام ایمان نیاورد از اهل آتش [جهنم] خواهد بود»[14].
کسي که رسالت صلی الله علیه و آله و سلم را تکذيب کند کافر است:
هر کس رسالت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را برای تمامی مردم تکذیب کند، به تمامی پیامبران، حتی آن رسولی که به گمان باطل خویش فکر میکند به او ایمان دارد و از وی تبعیت میکند نیز کفر ورزیده است، خداوند تعالی میفرماید: ﴿كَذَّبَتۡ قَوۡمُ نُوحٍ ٱلۡمُرۡسَلِينَ ١٠٥﴾ [الشعراء: 105]. ترجمه: «قوم نوح رسولان را تکذیب کردند».
در این آیه قوم نوح را تکذیب کنندهی تمامی رسل از جمله رسولان قبل از نوح معرفی میفرماید.
کسي که بعد از محمد صلی الله علیه و آله و سلم ادعاي نبوت کند كفر ورزيده است:
ایمان داریم که هرکس بعد از محمد صلی الله علیه و آله و سلم ادعای نبوت کند کافر است، الله تعالی میفرماید: ﴿وَلَٰكِن رَّسُولَ ٱللَّهِ وَخَاتَمَ ٱلنَّبِيِّۧنَ﴾ [الاخزاب: 40]. ترجمه: «ولی فرستادهی الله و تمام کننده پیامبران است»[15].
و در صحیح مسلم از ابوهریره رضی الله عنه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمده است: «[الله] مرا در شش چیز بر پیامبران [دیگر] برتری داد: به من جوامع الحکم (قرآن) را عطا فرمود، در مقابل ترس یاریام داده است، غنایم بر من حلال شد، و زمین برای من پاک و محل سجده قرار گرفت، بسوی تمامی مردم رسالت یافتهام و نبوت با من تمام میشود»[16].
کسي که رسالت يکي از انبياء و مرسلين را تکذيب کند کفر ورزيده است:
خداوند میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَكۡفُرُونَ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦ وَيُرِيدُونَ أَن يُفَرِّقُواْ بَيۡنَ ٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦ وَيَقُولُونَ نُؤۡمِنُ بِبَعۡضٖ وَنَكۡفُرُ بِبَعۡضٖ وَيُرِيدُونَ أَن يَتَّخِذُواْ بَيۡنَ ذَٰلِكَ سَبِيلًا ١٥٠ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ حَقّٗاۚ وَأَعۡتَدۡنَا لِلۡكَٰفِرِينَ عَذَابٗا مُّهِينٗا ١٥١ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦ وَلَمۡ يُفَرِّقُواْ بَيۡنَ أَحَدٖ مِّنۡهُمۡ أُوْلَٰٓئِكَ سَوۡفَ يُؤۡتِيهِمۡ أُجُورَهُمۡۚ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمٗا ١٥٢﴾ [النساء: 152]. ترجمه: «همانا کسانی که به الله و رسولش کفر میورزند و میخواهند بین الله و رسولانش جدائی بیاندازند و میگویند به بعضی [از پیامبران] ایمان میآوریم و به بعضی دیگر کفر میورزیم و میخواهند راهی بین آن برگزینند * آنها حقیقتاً کافر هستند و برای کافرین عذابی خوار کننده مهیا ساختهایم * و کسانی که ایمان آوردند به الله و رسولانش و بین هیچکدام از آنها جدائی نیانداختند، آنها [کسانی هستند که] اجر آنها، به آنها داده خواهد شد و الله آمرزندهی دائماً رحمت کننده میباشد».
ه – ايمان به يوم الآخر:
و آن روز، همان روزِ قیامت و امور و حوادثی است که در آن انجام خواهد گرفت.
اهل عقیدهى صحیح به آن یقین دارند زیرا الله تعالی میفرماید: ﴿وَبِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ يُوقِنُونَ﴾ [البقرة: 4]. ترجمه: «و آنها به آخرت یقین دارند».
و میفرماید: ﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ لَيَجۡمَعَنَّكُمۡ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ لَا رَيۡبَ فِيهِۗ وَمَنۡ أَصۡدَقُ مِنَ ٱللَّهِ حَدِيثٗا ٨٧﴾ [النساء: 87]. ترجمه: «الله هیچ معبودی جز او نیست؛ مطمئنا شما را روز قیامت که در آن شبههای وجود ندارد، جمع میکند و چه کسی راستگو سخنتر از الله میباشد».
و همچنین میفرماید: ﴿وَإِنَّ ٱلسَّاعَةَ لَأٓتِيَةٞۖ فَٱصۡفَحِ ٱلصَّفۡحَ ٱلۡجَمِيلَ﴾ [الحجر: 85]. ترجمه : «و همانا قیامت خواهد آمد پس درگذر [از بی ادبی ایشان]، درگذشتنی نیکو».
از اجزاء این رکن ایمان، برانگیخته شدن یا همان «بعث» میباشد که زنده شدن مردگان است.
خداوند میفرماید: ﴿وَنُفِخَ فِي ٱلصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا مَن شَآءَ ٱللَّهُۖ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخۡرَىٰ فَإِذَا هُمۡ قِيَامٞ يَنظُرُونَ ٦٨﴾ [الزمر: 68]. ترجمه: «در صور دمیده میشود، پس هر آنکه در آسمانها و زمین است بمیرد بجز آنکه الله بخواهد، سپس در آن بار دیگر دمیده میشود، پس آنها در حالی که ایستادهاند مشاهده میکنند».
و همچنین میفرماید: ﴿كَمَا بَدَأۡنَآ أَوَّلَ خَلۡقٖ نُّعِيدُهُۥۚ وَعۡدًا عَلَيۡنَآۚ إِنَّا كُنَّا فَٰعِلِينَ﴾ [الانبیاء: 104]. ترجمه: «همانگونه که اول آفرینش را آغاز کردیم، بار دیگر آفرینش میکنیم، وعدهی ما میباشد؛ هر آینده ما انجام دهندگانیم».
ایمان به اوراقی است که بر اساس اعمال شخص تنظیم شده است؛ یا بدست راست داده میشود و یا از پشت سر به دست چپ.
الله تعالی میفرماید: ﴿فَأَمَّا مَنۡ أُوتِيَ كِتَٰبَهُۥ بِيَمِينِهِۦ فَيَقُولُ هَآؤُمُ ٱقۡرَءُواْ كِتَٰبِيَهۡ ١٩ إِنِّي ظَنَنتُ أَنِّي مُلَٰقٍ حِسَابِيَهۡ ٢٠ فَهُوَ فِي عِيشَةٖ رَّاضِيَةٖ ٢١ فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٖ ٢٢ قُطُوفُهَا دَانِيَةٞ ٢٣ كُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ هَنِيَٓٔۢا بِمَآ أَسۡلَفۡتُمۡ فِي ٱلۡأَيَّامِ ٱلۡخَالِيَةِ ٢٤ وَأَمَّا مَنۡ أُوتِيَ كِتَٰبَهُۥ بِشِمَالِهِۦ فَيَقُولُ يَٰلَيۡتَنِي لَمۡ أُوتَ كِتَٰبِيَهۡ ٢٥ وَلَمۡ أَدۡرِ مَا حِسَابِيَهۡ ٢٦ يَٰلَيۡتَهَا كَانَتِ ٱلۡقَاضِيَةَ ٢٧ مَآ أَغۡنَىٰ عَنِّي مَالِيَهۡۜ ٢٨ هَلَكَ عَنِّي سُلۡطَٰنِيَهۡ ٢٩ خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ٣٠ ثُمَّ ٱلۡجَحِيمَ صَلُّوهُ ٣١ ثُمَّ فِي سِلۡسِلَةٖ ذَرۡعُهَا سَبۡعُونَ ذِرَاعٗا فَٱسۡلُكُوهُ ٣٢ إِنَّهُۥ كَانَ لَا يُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ ٱلۡعَظِيمِ ٣٣ وَلَا يَحُضُّ عَلَىٰ طَعَامِ ٱلۡمِسۡكِينِ ٣٤ فَلَيۡسَ لَهُ ٱلۡيَوۡمَ هَٰهُنَا حَمِيمٞ ٣٥ وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنۡ غِسۡلِينٖ ٣٦ لَّا يَأۡكُلُهُۥٓ إِلَّا ٱلۡخَٰطُِٔونَ ٣٧﴾ [الحاقة: 19-37]. ترجمه: «پس اما آن کسی که نامه اعمالش بدست راستش داده شود ،پس میگوید: بگیرید! نامهی اعمال مرا بخوانید! * هر آینه من معتقد بودم که من هر آینه حساب خود را خواهم دید * پس او در زندگی پسندیدهای خواهد بود * در بهشتی بلند * که میوه های آن سهل الوصول خواهد بود * گوارای وجود، بخورید و بیاشامید به سبب آنچه در روزهای گذشته پیش فرستادید * و اما کسی که نامهی اعمالش را به دست چپش بدهند، پس میگوید: ای کاش نامهی اعمالم، به من داده نمیشد * و ای کاش نمیدانستم حسابم چیست! * ای کاش [مرگ] تمام کننده کار بود * مال من، مرا بینیاز نکرد * پادشاهی من از من زایل شد * [گفته میشود: ای ملائک!] بگیریدش و طوق به گردنش بزنید * سپس در جهنم بسوزانیدش * سپس در زنجیری که مساحتش هفتاد ذرع است او را در آرید * هر آینه این شخص به خدای بزرگ ایمان نمیآورد * و رغبت به غذا دادن به مساکین نداشت * پس امروز برای این شخص اینجا خویشاوندی وجود ندارد * و [برای او] نیست غذائی بجز زرد آب * [که] آن را کسی نمیخورد بجز خطا کاران».
ایمان به ترازوهای روز قیامت که بر اساس آنها به کسی ذرهای ظلم نمیشود.
الله تعالی میفرماید: ﴿فَمَن ثَقُلَتۡ مَوَٰزِينُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ١٠٢﴾ [المؤمنون: 102]. ترجمه: «پس کسی که [کفهی] ترازوی [اعمال]ش سنگین باشد، پس آنها خود رستگارانند».
o ایمان به شفاعت در «موقف»[17] که خود اجزاء مختلفی دارد:
o - شفاعت العظمی[18]:
این شفاعت خاص پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میباشد، و در [صحرای محشر] برای شروع شدنِ حسابرسی بین مردم، صورت میگیرد.
o - شفاعت برای باز شدن درب بهشت بر روی اهل آن[19]:
این شفاعت خاص پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میباشد.
o - شفاعت برای تخفیف گرفتن در عذاب کسی که به آن عذاب مستحق میباشد:
این شفاعت نیز خاص پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میباشد و نمونهی آن شفاعت خواستن برای ابوطالب است[20]؛ بدین صورت که الله عذاب جهنم او را کم کند؛ همان جهنمی که، سزای کسی است که خداوند بر او سخت بگیرد و بر او غضب نماید.
o شفاعت برای بالا بردن درجات بهشت:
اقوالی وجود دارد که خاص پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میباشد و البته عدهای دیگر این شفاعت را خاص وی نمیدانند.
o شفاعت اهل گناهان کبیره:
آنها موحدینی هستند که معصیت میکنند، کسانی که بخاطر گناهانشان وارد آتش میشوند ولی [بعد از مدتی که گناهانشان بخشیده شده و] از آن خارج میشوند، و این شفاعت توسط رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ، دیگر رسولان، ملائکه، صالحین و شهداء صورت میگیرد[21].
قرآن[22] و روزه[23] نیز برای اهلشان دو شفاعت کننده میباشند و بجز آنها فرزندان مؤمن نیز پدر و مادر خود را شفاعت میکنند.
پلی است بر روی جهنم که انسانها به میزان اعمالشان از آن عبور میکنند، که در بهترین حالت مثل برق سپس مثل باد سپس مثل پروازکردن از آن عبور میکنند، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر روی آن ایستاده و میگوید: پروردگارا! سالم بدار، سالم بدار! تا اینکه نوبت بندگان کم عمل میرسد، بطوری که مردی میآید و از آن پل بجز به سختی و حالت نشسته نمیتواند عبور کند؛ بر جای جای این پل قلابهای آهنین وجود دارد که به فرمانی که به آنها داده شده رفتار میکنند، عدهای زخم خوردهی نجات یافتهاند و عدهای در آتش کشیدهشدگان[24].
به تمامی آنچه در کتاب(قرآن) و سنت از اخبار و حوادث آن روز آمده است ایمان میآوریم و از خداوند میخواهیم تا ما را در آن روز یاری فرماید.
و- ايمان به تقدير و خير و شر آن:
تصدیق و قبول این که خداوند برای مخلوقاتش تقدیر معین میفرماید و بودن و نبودن آن تقدیر دقیقاً بر اساس خواست خداوند میباشد. خداوند میفرماید: ﴿إِنَّا كُلَّ شَيۡءٍ خَلَقۡنَٰهُ بِقَدَرٖ ٤٩﴾ [القمر: 49]. ترجمه: «همانا ما همه چیز را به اندازهی مقرر خلق کردیم».
و همچنین میفرماید: ﴿وَكَانَ أَمۡرُ ٱللَّهِ قَدَرٗا مَّقۡدُورًا﴾ [الاحزاب: 38]. ترجمه: «کار الله به اندازه و مقرر شده میباشد».
مراتب قدر چهار مرحله است:
اول علم: ایمان میآوریم که الله بر همه چیز آگاه است و عالِم به آنچه انجام گرفته و یا انجام خواهد گرفت و چگونگی انجام آن میباشد و همچنین عالِم به ازل و ابد میباشد؛ و سزاوار او نیست که بعد از جهل به چیزی، بدان آگاه گردد و هرگز دانستهی خود را فراموش نمیکند.
دوم نوشتن: ایمان میآوریم که خداوند هر آنچه در این دنیا تا روز قیامت وجود دارد را در لوح محفوظ نوشته است، همانگونه که الله تعالی میفرماید: ﴿أَلَمۡ تَعۡلَمۡ أَنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ مَا فِي ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِۚ إِنَّ ذَٰلِكَ فِي كِتَٰبٍۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ ٧٠﴾ [الحج: 70]. ترجمه: «آیا نمیدانی همانا، الله آنچه در آسمان و زمین است را میداند، همانا آن در کتابی [موجود] است، همانا این برای الله آسان است».
و میفرماید: ﴿قَالَ فَمَا بَالُ ٱلۡقُرُونِ ٱلۡأُولَىٰ ٥١ قَالَ عِلۡمُهَا عِندَ رَبِّي فِي كِتَٰبٖۖ لَّا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنسَى ٥٢﴾ [طه: 51-52]. ترجمه: «گفت: وضع حال قرنهای گذشته چیست؟ * گفت: علم آن نزد پروردگار من در کتابی است که پروردگار من [در آن] خطا نکرده است و فراموش[ش] نمیکند».
و همچنین میفرماید: ﴿وَكُلَّ شَيۡءٍ أَحۡصَيۡنَٰهُ فِيٓ إِمَامٖ مُّبِينٖ﴾ [یس: 12]. ترجمه: «و همه چیز را در کتابی آشکار بر شمردهایم».
این تقدیرها شامل:
تقدیر ازلی: که قبل از خلق آسمانها و زمین بوده است؛ خداوند میفرماید: ﴿قُل لَّن يُصِيبَنَآ إِلَّا مَا كَتَبَ ٱللَّهُ لَنَا﴾ [التوبة: 51]. ترجمه: «بگو: مصیبتی به ما نمیرسد مگر آنکه الله برای ما نوشته باشد».
تقدیر روزِ میثاق (آیا پروردگارتان نبودم): الله تعالی میفرماید: ﴿وَإِذۡ أَخَذَ رَبُّكَ مِنۢ بَنِيٓ ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمۡ ذُرِّيَّتَهُمۡ وَأَشۡهَدَهُمۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَلَسۡتُ بِرَبِّكُمۡۖ قَالُواْ بَلَىٰ...﴾ [الاعراف: 172]. ترجمه: «و یاد کن چون [پیمان] گرفت پروردگارت از بنی آدم، از پشت ایشان، اولاد ایشان را؛ و ایشان را بر خود ایشان گواه گرفت؛ [و گفت:] آیا پروردگارتان نیستم؛ گفتند بلی ...».
تقدیر زندگی: هنگام خلق نطفه در رحم، رسولی[از نوع فرشتگان] فرستاده میشود و در مضغه روح را میدمد، و امر میشود که چهار چیز را برای مولود بنویسند: رزق و روزی او، زمان مرگ او، عمل او، و خوشبخت یا بدبخت بودن شخص[25].
تقدیر سالیانه در شب قدر: ﴿فِيهَا يُفۡرَقُ كُلُّ أَمۡرٍ حَكِيمٍ ٤﴾ [الدخان: 4]. ترجمه: «در آن [شب] هر کار استوار، فیصله پیدا میکند».
ابن عباس گفته است: در شب قدر، از ام الکتاب، تقدیر یکسال نوشته میشود که شامل مرگ و حیات و رزق و باران میباشد تا جائی که حتی حج کردن نیز معلوم میشود و گفته میشود: فلانی و فلانی حج میکنند[26].
تقدیر روزانه: خداوند تعالی میفرماید: ﴿كُلَّ يَوۡمٍ هُوَ فِي شَأۡنٖ﴾ [الرحمن: 29]. ترجمه: «هر روز خداوند در کاری است».
تقدیر روزانه قسمتی از تقدیر سالیانه و سالیانه قسمتی از تقدیر زندگی در هنگام خلق نطفه و تقدیر زندگی قسمتی از تقدیر روز عهد گرفتن و آن نیز قسمتی از تقدیر ازلی است که در امام مبین نوشته شده است و امام مبین علمِ الله عزوجل میباشد. بله، تمامی تقدیرات در آخر به علم خداوند عزوجل بر میگردند و اولین تقدیرات در ازلیت خداوند است و آخرین آنها در آخر بودن خداوند است؛ همانگونه که میفرماید: ﴿وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ ٱلۡمُنتَهَىٰ ٤٢﴾ [النجم: 42]. ترجمه: «و همانا بازگشت بسوی پروردگار تو است».
سوم خواست (مشیت): ایمان میآوریم به این که هر چه در آسمانها و زمین است، خواست الله تعالی میباشد و چیزی وجود نخواهد داشت و انجام نخواهد گرفت بجز به خواست الله. هر آنچه بخواهد صورت میگیرد و هر آنچه نخواهد وجود نخواهد داشت؛ الله تعالی میفرماید: ﴿إِنَّمَآ أَمۡرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيًۡٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ ٨٢﴾ [یس: 82]. ترجمه: «همانا فقط امرش این است چنانچه اراده به چیزی کند، اگر به آن بگوید بشو، پس میشود».
و میفرماید: ﴿وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَا ٱقۡتَتَلُواْ﴾ [البقرة: 253]. ترجمه: «و اگر الله میخواست با یکدیگر نمیجنگیدند».
و میفرماید: ﴿وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَجَمَعَهُمۡ عَلَى ٱلۡهُدَىٰ﴾ [الانعام: 35]. ترجمه: «و اگر الله میخواست همانا آنها را بر هدایت جمع میفرمود».
و میفرماید: ﴿وَلَوۡ شَآءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ ٱلنَّاسَ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ﴾ [هود: 118]. ترجمه: «و اگر پروردگارت میخواست همانا همهی انسانها را امتی واحد قرار میداد».
و میفرماید: ﴿وَلَوۡ شِئۡنَا لَأٓتَيۡنَا كُلَّ نَفۡسٍ هُدَىٰهَا وَلَٰكِنۡ حَقَّ ٱلۡقَوۡلُ مِنِّي﴾ [السجدة: 13]. ترجمه: «و اگر میخواستیم همانا به هر نفسی هدایت آن [نفس] را عطا میکردیم ولی کلام حق از من این است که... ».
و میفرماید: ﴿وَمَا كَانَ ٱللَّهُ لِيُعۡجِزَهُۥ مِن شَيۡءٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾ [فاطر: 44]. ترجمه: «و چیزی، نه در آسمانها و نه در زمین نیست که الله را عاجز کند».
چهارم مقام خلق کردن: الله تعالی خالق هر عمل کنندهای، همراه عملش میباشد و همچنین هر متحرک و حرکتش و هر ساکن و سکونش، خداوند میفرماید: ﴿وَٱللَّهُ خَلَقَكُمۡ وَمَا تَعۡمَلُونَ ٩٦﴾ [الصافات: 96].ترجمه: «و الله است که شما را خلق میکند و آنچه انجام میدهید».
و میفرماید: ﴿ٱللَّهُ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖۖ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ وَكِيلٞ ٦٢﴾ [الزمر: 62]. ترجمه: «الله خالق هر چیزی است و او بر هر کاری وکیل است».
افعال بندگان: همراه موارد فوق ایمان میآوریم که بندگان دارای قدرت و اختیار و اراده، برای اعمالشان میباشند و خداوند تعالی هم خالق آنها میباشد و هم خالق اختیار، قدرت، اقوال و اعمالشان.
و افعال و اقوال صادره از آنها، ایشان را به سمت حقیقتی سوق میدهد که در آن یا پاداش میگیرند و یا عقاب میشوند.
بندگان قادر به چیزی نخواهند بود مگر آنکه الله تعالی به آنها قدرت دهد و نیت کاری را نمیکنند، مگر آنکه خداوند بخواهد [و به آنها اذن دهد]، خداوند میفرماید: ﴿إِنَّ هَٰذِهِۦ تَذۡكِرَةٞۖ فَمَن شَآءَ ٱتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِۦ سَبِيلٗا ٢٩ وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمٗا ٣٠﴾ [الانسان: 29-30]. ترجمه: «همانا این پندی است پس [برای] هر که بخواهد بسوی پروردگارش راه گزیند * و نمیخواهید مگر آن که الله بخواهد؛ همانا الله دانا و با حکمت است».
و میفرماید: ﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِكۡرٞ لِّلۡعَٰلَمِينَ ٢٧ لِمَن شَآءَ مِنكُمۡ أَن يَسۡتَقِيمَ ٢٨ وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٢٩﴾ [التکویر: 27-29]. ترجمه: «نیست این [قرآن] بجز پندی برای جهانیان * برای هر کدام از شما که بخواهد [راه] راست رود * و نمیخواهید مگر این که الله پروردگار جهانیان بخواهد».
و میفرماید: ﴿لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ لَهَا مَا كَسَبَتۡ وَعَلَيۡهَا مَا ٱكۡتَسَبَتۡ﴾ [البقرة: 286]. ترجمه: «خداوند بر شخصی [چیزی را] تکلیف نکرده است مگر به اندازهی توانش، برای او است آنچه [از نیکی] کسب کرده است و بر علیه اوست آنچه [از بدی] کسب کرده است».
و میفرماید: ﴿وَتِلۡكَ ٱلۡجَنَّةُ ٱلَّتِيٓ أُورِثۡتُمُوهَا بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٧٢﴾ [الزخرف: 72]. ترجمه: «این بهشتی است که آنرا بواسطهی آنچه انجام دادهاید به شما عطا شد».
دقت شود که سبب ارث بردن بهشت، عمل است.
و میفرماید: ﴿وَذُوقُواْ عَذَابَ ٱلۡخُلۡدِ بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ﴾ [السجدة: 14]. ترجمه: «و عذاب جاودانه را بچشید بواسطهی آنچه انجام دادید».
و میفرماید: ﴿فَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَيۡرٗا يَرَهُۥ ٧ وَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ شَرّٗا يَرَهُۥ ٨﴾ [الزلزلة: 7-8]. ترجمه: «پس هرکس ذرهای عمل خیر انجام دهد [جواب] آن را میبیند * و هرکس ذرهای عمل شر انجام دهد [جواب] آن را میبیند».
قَدَری که از آن صحبت شد عملی را منع نکرده و بسنده کردن به آن عمل را نیز واجب نمیکند:
ایمان میآوریم که قدر از عمل کردن منع نمیکند، همانگونه که بسنده کردن به آن عمل را نیز واجب نمیکند؛ دلیل: وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از تقدیر و حرکت آن و ناتوانی قلم برای نوشتن آن خبر داد، گفته شد: آیا میشود به چیزی که بر ما نوشته شده است بسنده کنیم و عمل را کنار بگذاریم؟ پیامبر فرمود: خیر، به هر آنچه امکان پذیر است عمل کنید؛ سپس این آیات را قرائت نمود[27]: ﴿فَأَمَّا مَنۡ أَعۡطَىٰ وَٱتَّقَىٰ ٥ وَصَدَّقَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ ٦ فَسَنُيَسِّرُهُۥ لِلۡيُسۡرَىٰ ٧ وَأَمَّا مَنۢ بَخِلَ وَٱسۡتَغۡنَىٰ ٨ وَكَذَّبَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ ٩ فَسَنُيَسِّرُهُۥ لِلۡعُسۡرَىٰ ١٠﴾ [اللیل: 5-10]. ترجمه: «پس هر کس عطا کند و پرهیزکاری نماید * و [ملت] نیک را تصدیق کند * پس برای او [حساب و کتاب را] آسان خواهیم گرفت * و اما کسی که بخل ورزد و خود را بینیاز شمرد * و [ملت] نیک را تکذیب کند * پس برای او [حساب و کتاب را] دشوار خواهیم گرفت».
تقدیر سبب وصول مقدرات میگردد، آنچنان که نکاح سبب تولد و کشت و زرع سبب وجود کشاورزی است و به همین ترتیب عمل صالح، سبب دخول به بهشت شده و عمل بد، سبب داخل شدن به آتش [جهنم] میشود.
[1]- صحیح مسلم نیشابوری (28/1، 102)، سنن الترمذی (6/5، 2610)، سنن ابی داود سیستانی (359/4، 4697)، سنن ابن ماجه قزوینی (24/1، 63).
[2]- صحیح مسلم (226/8، 7687).
[3]- صحیح بخاری (3060، 4575، 4576)، صحیح مسلم (450، 451، 452).
[4]- خشیه به معنای ترس از ابهت و عظمت میباشد.(مترجم).
[5]- السلسلة الصحیحة شیخ آلبانی(42/6، 2511) و قال حسن، مسند احمد (55/21، 13343).
[6]- «فَزَع» به معنی شدت ترس و وحشت میباشد که با شروع علامتهای بزرگ قیامت آغاز میشود. (مترجم).
[7]- «صَعق» به معنی مرگ ناگهانی میباشد و زمانی است که تمامی موجودات کائنات میمیرند. (مترجم).
[8]- صحیح مسلم (185/2، 1847)، سنن ابن ماجه (431/1، 1357).
[9]- سنن النسائی – بأحکام الألبانی (278/8، 5519) و شیخ آلبانی گفته است: حدیث صحیح است.
[10]- تفسیر ابن کثیر و تفسیر طبری ذیل آیه.
[11]- صحیح بخاری (1173/3، 3035)، صحیح مسلم (99/1، 429) و (103/1، 434).
[12]- تفسیر الطبری ذیل تفسیر آیههای 30 و 31 سورهی مریم.
[13]- در صحیحین از جبیر بن مطعم آمده است: رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «من پنج اسم دارم: من محمدم، و من احمدم، و من الماحی هستم کسی که الله توسط من کفر را محو میکند، و من الحاشر هستم کسی که انسانها جلوی من محشور میشوند، ومن العاقب هستم کسی که بعد از من پیامبری نمیباشد»(بخاری 3456و 4776 و مسلم 6058و 6059) (مترجم).
[14]- صحیح مسلم (93/1، 403)، سلسلة الصحیحة شیخ آلبانی (291/1، 157) و (100/8، 3093).
[15]- عدهای گفتهاند خاتم به معنی انگشتر میباشد و منظور از این آیه زیباترین بودن پیامبر است، باید در نظر داشت که انگشتر به علت زیبائی خاتم نام نگرفته است بلکه به علت اینکه توسط آن مهر پایان و ختم نامه زده میشود، خاتم نام گرفته است و به معنی ختم کننده و تمام کننده میباشد.
[16]- صحیح مسلم (64/2، 1195).
[17]- مکانی که انسانها از قبر خارج شده و در انتظار حساب و کتاب خواهند بود.(مترجم).
[18]- صحیح بخاری (1624/4، 4206) و (2401/5، 6197) و (2695/6، 6975) و (2708/6، 7002)، صحیح مسلم (123/1، 495).
[19]- سنن الترمذی (308/5، 3148).
[20]- صحیح بخاری (2293/5، 5855) و (2402/5، 6203)، صحیح مسلم (134/1، 531)، السلسلة الصحیحة شیخ آلبانی (121/1، 55).
[21]- صحیح بخاری (2706/6، 7001)، السلسلة الصحیحة شیخ آلبانی (315/5، 2250) و ...
[22]- صحیح مسلم (197/2، 1910)، السلسلة الصحیحة شیخ آلبانی (229/10، 3992).
[23]- مسند أحمد (2/174 ، رقم 6626)، طبرانى در مجمع الزوائد (3/181)، هیثمى گفته است: رجال طبرانى، رجال صحیحی هستند. و در (10/381) گفته است: أحمد آن را روایت کرده است و به علت ضعف سند در ابن لهیعة، اسناد آن حسن میباشد. الحاکم (1/740 ، رقم 2036) و گفته است: صحیح على شرط مسلم.
[24]- صحیح بخاری (277/1، 773) و (2403/5، 6204) و (2704/6، 7000)، صحیح مسلم (112/1، 469) و (122/1، 489) و (129/1، 503).
[25]- صحیح بخاری (1174/3، 3036) و (1212/3، 3154) و (2433/6، 6221) و (2613/6، 7016)، صحیح مسلم (44/8، 6893).
[26]- تفسیر قرطبی ذیل آیه 3 سورهی دخان و تفسیر قرطبی ذیل سورهی القدر.
[27]- صحیح مسلم (47/8، 6905)، تفسیر ابن کثیر و طبری و قرطبی ذیل آیات اول سورهی الیل.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر