توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ تیر ۲۱, دوشنبه

بخش چهارم: شعائر حسينی

 

بخش چهارم:
شعائر حسين
ی

مبحث اول: شعائر حسينی رسومی هستند كه درزمان ائمه نبوده است

آنچه از عزاداری و اعمالی مانند: بر سر وصورت و بدن زدن، نوحه کردن و ...، هر ساله انجام می‌شود، به اعتراف علمای شیعه در زمان ائمه نبوده است. ابو القاسم نجم الدین معروف به محقق حلی، یاد آور شده که گرفتن مجلس عزاداری از صحابه و ائمه، نقل نشده است یعنی: چنین مراسمی‌در میان ائمه و صحابه وجودی نداشته است و برگزاری چنین جلساتی با راه و روش سلف مخالف است([1]).

آیت الله عظمی‌جواد تبریزی در پاسخ سؤالی که از ایشان پرسیده بودند نظر شما درباره شعائر حسینی عزاداری و... چیست؟ و در جواب آنانی که می‌گویند، این‌ها رسوم و عاداتی هستند که در زمان ائمه‌ی اطهار نبوده، لذا هیچ مشروعیتی ندارد چه می‌گویید؟

در پاسخ می‌گوید: «شیعیان در زمان ائمه با تقیه زندگی می‌کردند و عدم وجود شعائر در زمان آنها به عدم مشروعیت آن دلالت ندارد و اگر شیعیان در آن زمان مثل الآن امکان اظهار شعائر و انجام آن را می‌داشتند، انجام می‌دادند، مانند: اینکه پرچم سیاه بر دروازه‌های حسینه‌ها و حتی خانه‌ها برای اظهار غم و اندوه، نصب کنند»([2]).

از آیت الله العظمی‌علی حسینی فانی اصفهانی می‌پرسند که: «این امور -مسائل عزاداری- در زمان معصومین علیهم السلام نبوده، در حالی که آنان خانواده‌ی صاحب مصیبت بودند و به عزاداری بر حسین اولویت داشتند و در هیچ روایتی از آنان ثابت نشده که به عزاداری دستور داده باشند، امّا شیعیان این مسائل را از خودشان ساختند و شعائر مذهبی نامیدند و در روایات آمده که تمام بدعت‌ها و فرجام همه‌ی آنها گمراهی و آتش است، آیت الله فانی اصفهانی در جواب می‌گوید:

پاسخ بسیار واضح است؛ چون هرچیز جدید بدعت نیست، بدلیل اینکه، بدعتِ منفور و مردود، آنست که حکمی‌جدید از احکام تشریعی که از دین نبوده در دین بوجود بیاید، و منظور از روایاتی که در آنها بدعت و بدعتگذار مذمت شده این است که حکمی تشریعی به دین افزوده شود، این امر به حکم عقل، زشت و قبیح است؛ چون حکمی شرعی را آورده که از شارع نبوده و آن را حکم شرعی و الهی قرار داده که از وحی آسمان گرفته شده، و اگر چنین نیست، شبهات حکمیت که در روایات از آنها بیزاری شده کجا و حکم عقل به قبح مجازات و عذاب بر آنها کجا؟

روشن است که شعائر حسینی اینگونه نیست؛ چگونه می‌تواند چنین باشد در حالی که به گریستن دستور([3]) داده شده‌ایم و آن عملی و واکنشی است که نیاز به سبب دارد، که سبب می‌تواند قولی مانند ذکر مصیبت‌ها و سرودن مرثیه‌ها و یا عملی مانند اعمال اهل مصیبت باشد؛ لذا فقیه می‌تواند به جواز این شعائر فتوا دهد([4]).

حسن مغنیه می‌گوید: در دوران آل بویه در قرن چهارم هجری این روز آزاد شد - عزاداری و سینه زنی و ...- بنابر این مراسم عزاداری بوسیله آل بویه پایه‌گذاری شده است و همانطور که شایسته بود در بغداد، عراق، خراسان، ماوراء النهر و تمام دنیا آشکار شد و همه‌ی شهر سیاه‌پوش می‌شد و مردم با کامل‌ترین صورتی که حادثه دردناکی را، عزاداری می‌نمودند و به عزا می‌نشستند، عزاداری کردند.

در زمان حمدانی در حلب، موصل و دیگر مناطق به همین صورت بود، امّا در زمان فاطمیان مراسم عزاداری حسینی در عاشوراء، تابع بغداد بود و به مراسم ساده‌ای که هم اکنون در تمام جهان اسلام بویژه ایران، عراق، هند، سوریه و ... برگزار می‌شود، محدود می‌شد. و این جلسات نوحه‌خوانی و عزاداری برای عبرت گرفتن برپا می‌شد. بنابراین شعائر حسینی به نمادی از مظاهر خدمت به حق و حقیقت تبدیل شد»([5]) ([6]).

آیت الله شیرازی در بحث دوران و مراحل شعائر عزاداری درگذر زمان در حالی که از ظلمی که مانع می‌شد شیعیان این شعائر را اظهار کنند، شکایت دارد می‌گوید: «شیعیان در حالی که در ستم‌های بنی امیه و بنی عباس محاصره شده بودند، نمی‌توانستد اینگونه با جرأت عزاداری کنند، فقط شرایط سخت گیری و آسان گیری همچون گل در بخش‌های مختلف و متفاوت بوده؛ لذا شکل‌ها و صورت‌های عزاداری متفاوت و مختلف بوده است»([7]).

پس از این شیرازی پنج دوره یا مرحله را ذکر می‌کند:

دورره‌ی اول: شیرازی می‌گوید: «عزاداری شیعیان در این دوره منحصر به جمع شدن تعدادی از آنان در منزلی از شیعیان و سرودن یکی از آنان ابیاتی از شعر یا خواندن چند روایتی در رثای اهل بیت و گریستن دیگران با نهایت پنهان کاری و پوشیده بودن آن از ترس اینکه مبادا حکومت‌های ظالم، همچون دیوا نه بر آنان بپرند و آنان را دستگیر کنند»([8]).

شایان ذکر است که این سخن آقای شیرازی مدرک و سندی ندارد و هیچ یک از منابع معتبر شیعه به چنین مراسمی‌اشاره نکرده‌اند.

مرحله‌ی دوم: عصر بنی عباس است که از این دوران شکایت دارد؛ امّا باز هم می‌گوید: در این دوران مجالس عزاداری بر امام شهید وسعت پیدا کرد و مرثیه خوانی بر روی منابر کشیده شد؛ لیکن در چارچوبه‌ای محدود که مانع حرکت شیعه می‌شد»([9]).

ظاهرا این دوره نیز دوره‌ای نبوده که شیعیان بتوانند عزاداری کنند؛ چون خود شیرازی می‌گوید: در چارچوبه‌ای محدود که مانع حرکت شیعه می‌شد! پس به این دوره نمی‌توان استشهاد کرد.

و پس از آن شیرازی درباره‌ی دوره‌ی سوم می‌گوید: دوره سوم، دوره آل بویه، دیلمی‌ها و فاطمی‌هاست، به ویژه زمان حکومت معز الدوله دیلمی، آنانی که جو ترس و اختناق را از بین بردند و شیعیان را آزاد گذاشتند و به آنان اجازه دادند که مجالس عزاداری‌شان را از خانه به خیابان‌ها و مراکز اجتماعات و میادین عمومی ببرند و روز عاشوراء را عزاداری رسمی اعلان کنند و بازارها را تعطیل کنند و هیئت‌هایی تشکیل دهند و در خیابان‌ها و میادین بچرخند.

و سپس در خصوص دوره چهارم می‌گوید:

دوره صفوی‌ها، دوره چهارم بوده، بویژه در این دوره علامه مجلسی که شیعیان را بر انجام مراسم عزاداری و شعائر حسینی تشویق می‌کرد، توانستند با آزادی عزاداری کنند و نمایش‌دادن صحنه‌های حادثه را نیز برای مجسم نمودن مصیبت از خودشان ساختند و بر آن افزودند([10]).

 در مورد دوره پنجم می‌گوید:

این دوره، عصر فقهای متأخری بود که در رأس آنها، شیخ مرتضی انصاری و آیت الله دربندی بودند که شیعیان بیشتر هیئت‌ها و دسته‌های سینه‌زنی را تشکیل دادند([11]).

پس از ذکر این مراحل، شیرازی نیز همانند تبریزی و فانی اصفهانی می‌پذیرد که این مراسم عزاداری در زمان ائمه نبوده و می‌گوید: اگر شیعیان در زمان ائمه آزادی کامل می‌داشتند، شعائر امروزی و حتی بیشتر از این‌ها را بر پای می‌داشتند، امًا آنان آزادی کافی نداشتند که با احساس کامل در تمام عصرها عزاداری کنند([12]).

از این نقل قول‌ها و دیگر شواهد موجود می‌توان گفت: عزاداری حسینی در زمان ائمه سابقه نداشته و از مسائلی است که بعدها بوجود آورده‌اند.

قبل از اینکه این مبحث را تمام کنیم شایسته است خوانندگان با سبب ایجاد و ساخت حسینیه‌ها آشنا شوند، محمد حسین فضل الله در پاسخ سؤالی در خصوص تأسیس حسینیه‌ها می‌گوید: حسینیه‌ها را ائمه اهل بیت که در خانه‌هایشان جلساتی برگزار می‌کردند و کسانی را دعوت می‌نمودند که اشعاری به یاد مصیبت حسین برای تحریک عواطف بخوانند تأسیس نمودند([13]).

به مناسبت تأسیس مراکز عزاداری حسینی می‌گوید: بعید نیست که تأسیس حسینیه‌ها از تفکر و اندیشه‌ی احترام به مسجد سرچشمه گرفته باشد؛ چون مردم به شنیدن عزای حسینی یا موعظه و ارشادها نیاز دارند و از طرفی افراد جنب و حیض نیز در میانشان هست و از طرفی باید مسجد را از نجس بودن حفظ کنند، لذا مشاهده می‌شود که بسی اوقات در کنار مساجد، حسینیه جای مسجد را بگیرد و کسی هم چنین گمانی نداشته که حسینیه جای مسجد را بگیرد، بلکه فقط برای این ساخته شد که از پاکی و نظافت مساجد، حمایت شود و فرصت شنیدن سخنرانی برای همه فراهم شود تا همه بتوانند در این جلسات شرکت کنند هرچند منجر به نجس شدن آن شود، ما نمی‌دانیم که از چه زمانی ساخت و تأسیس حسینیه‌ها آغاز شده است([14]).

گفتنی است که می‌بینیم اول شیخ محمد فضل الله می‌گوید: ائمه حسینیه‌ها را تأسیس نموده و دوباره می‌گوید ما نمی‌دانیم این حسینیه‌ها از چه زمانی تأسیس شده است.

مبحث دوم: نوحه‌خوانی و زدن به سر صورت و ... از مسائل نو پيدا است

برخی از کسانی([15]) که معتقد به نوحه‌خوانی و دیگر اعمالی که در اصل نبوده و بعدها بوجود آمده، در دفاع از عزاداری به شیوه‌های جدید می‌گویند: پیامبر به سبب وفات فرزندش ابراهیم گریسته است، آری این درست که پیامبر اشک ریخته، امّا آیا اشک ریختن پیامبر با عزاداری‌های کنونی شباهت دارد؟ و آیا پیامبر به مناسبت وفات همه عزیزانش و حتی شهادت سید الشّهداء حمزه رضی الله عنه  مراسم عزاداری برگزاری کرده و مردم را بخاطر اینگونه مناسبت‌ها جمع کرد و به گریه و شیون و زدن به سر و صورت و ... وا داشته است؟

چرا عبدالحسین در در اینجا قیاس می‌کند، در حالیکه قیاس در مذهب شیعه حرام است؟

می‌گوید: «سیرت ائمه بر ندب‌بودن عزاداری و ماتم بر حسین نسل اندر نسل به ما رسیده است»([16]). در حالیکه بر مخالفین و عیبجویان بر شیعه می‌تازد، می‌نویسد: اگر این معترض احمق بداند که عزاداری و گریه بر امامان و مراسم حزن و اندوه چقدر شیعه را زنده نگه می‌دارد و حب آل بیت را در قلب‌ها ثابت نگه داشته و دشمنی با دشمنان آنان را نیرومند ت می‌کند هرگز بر این مراسم اعتراض نمی‌کرد.

دکتر هادی فضل الله موضعگیری علمای شیعه را در عزاداری و به سر و صورت زدن به دو دسته تقسیم کرده است:

1-    مدرسه اصلاحی: این دسته آن طور که محسن امین می‌پندارد، در تلاش بوده که برخی از امور ناجایز و حرام مانند: ضرر وارد کردن به خود و حتی زخمی‌نمودن و بیان روایات جعلی و دروغ و اجرای نمایشنامه - اجرای تئاتر برای نمایش دادن صحنه‌ی خونین کربلاء - اجتناب شود([17]).

2-    مدرسه‌ی محافظه کار: این دسته آنطور که عبد الحسین صادق می‌گوید: بر این باورند که تمام چیزها حتی اگر منجر به آزار و اذیت بدنی هم بشود، مباح است؛ بشرطی که که نصی بر حرمت آن نباشد، لذا چیزهایی که به باور مدرسه‌ی اصلاحی حرام است، از نظر این‌ها حرام نیست([18]).

پس از این هادی فضل الله می‌گوید:

مفکر ما - عبد الحسین شرف الدین موسوی - تأکید دارد که عزاداری حسینی با تمام مظاهر و اشکالش حرام نیست؛ چون قاعده‌ی شرعی است که اصل اشیاء مباح بودن است نه تحریم؛ لذا او هیچ چیز را بر خلاف مدرسه‌ی اصلاحی حرام نمی‌داند...»([19]).

حسن مغنیه می‌گوید: امّا آنچه مربوط به اقامه‌ی شعائر حسینی در عاشوراء است، می‌بینیم وقتی محرم می‌شود، مساجد فعال می‌شود و سر و صدا ازحسینیه به گوش می‌رسد، خیابان‌ها و کوچه‌ها با پارچه نوشته‌های سیاسی آراسته (غم بار) می‌شود که نشانه‌های همدردی و عزادار از آنها پیداست و چهره‌های مجریان و محرکان غمگین و دل‌ها گرفته و قلب‌ها جزع و فزع دارند که از غم و اندوه مصیبت کربلاست، در هرجا و هر سو واویلا و گریه و نوحه است که قلب و دل انسان را بدرد می‌آورد ...([20]).

می‌گوید: «در صبح روز دهم، ده‌ها هزار نفر از فرزندان نبطیه و ... برای شرکت در مراسم احیای یاد حسین به نبطیه می‌آیند و در آنجا جلسه برگزار می‌کنند با خواندن اشعاری در خصوص کشته‌شدن حسین در حسینیه نبطیه تحتا در ساعت 8 صبح خوانده می‌شود و تا ساعت 30/9 ادامه دارد، آن وقت نمایشنامه کشته شدن حسین اجرا می‌شود که در این نمایشنامه کشته شدن حسین اجرا می‌شود که در این نمایشنامه فرزندان بزرگ وکوچک، زن و مرد نبطیه شرکت می‌کنند و حادثه‌ی طف را با حضور بیش از 000/50 نفر از مؤمنان اجرا می‌کنند . این نمایشنامه در فضایی آکنده از شور و حماسه‌ای دینی به پایان می‌رسد و پس از آن عده‌ای از جوانان و کودکان با بدنی نیمه عریان در حالی که شمشیر و خنجر به سرشان و با زنجیر به پشت شان چنان می‌زدند که سرشار از تأسف و اندوه می‌شود ... ([21]).

دکتر احمد وائلی که در میان قومش بسیار معروف و مشهور است و او را به کبیر خطباء المنبر الحسینی لقب داده‌اند، در پاسخ به سؤالی که پرسیده بودند؛ چرا شیعیان در روز عاشوراء خودشان را می‌زنند و زخمی‌می‌کنند؟

می‌گوید: «قبلاً علما پاسخ این سؤال را داده‌اند و گفته‌اند:

اگر این زدن به بدن ضرر وارد کند حرام است، واگر ضرر وارد نکند حرام نیست و تنها اظهار محبت برای حسین است([22]).

عبد الهادی عبد الحمید صالح - شیعی - می‌گوید: «در صورت عدم آزار و اذیت بدن، زدن جایز است و نوعی تعبیر ظاهری از آنچه در درون انسان است، وجود دارد که حالت فطری انسان در برابر احساساتش که بروز می‌کند، و گاهی از خوشحالی از جایش بلند می‌شود یا کف می‌زند بشرطی که ضرر عمیقی به بدن نداشته باشد. و برخی از علمائ شیعه فتوا داده‌اند که زدن حرام است ویا حداقل زخمی‌کردن بدن را جائز قرار نداده‌اند، به هرحال بنظر من این مسئله به محیط اجتماعی بستگی دارد که این عمل را صحیح یا غیر صحیح می‌دانند و واضح است که این از اصل عقیده نیست»([23]).

مهدی محمد سویج می‌گوید: «می‌بینیم که دسته‌های زنجیر زنی و ... در عزاداری حسین عواطفی را که در درون آنان می‌جوشد، به نمایش می‌گذارند و از طرفی دوستی صادقانه‌ی‌شان را اظهار می‌کنند و همان طور که در قسمتی خشم‌شان را بر ظالمان با همین زدن آشکار می‌کنند و از این شروع می‌کنند و با آن به پایان می‌رسانند و این عمل تا رسیدن به هدف ادامه دارد؛ چون در هر زمان یزید و ابن زیاد وجود دارد. و در هر زمان ضعیفانی هستند که با به سر وصورت زدن نسبت به ظلمی‌که به آنها واقع شده مردم را آگاه می‌کنند»([24]).

فردی را که استاد محقق، طالب خرسان می‌نامند، می‌گوید:

«به همین سبب و امثال این است که مراسم نوحه‌خوانی در پایتخت‌های اسلامی‌بر پا می‌شود تا برای حسین و آنانی که با او کشته شده‌اند، عزاداری کنند»([25]).

دکتر عبد علی محمد حبیل از استادش حسن دمستانی نقل می‌کند که می‌گفت: «نوحه خوانی برای حسین فرض عین است»([26]) یعنی: بر تک تک مسلمانان فرض است که نوحه‌خوانی کنند.

و آیت الله خامنه‌ای می‌گوید:

«مسائلی وجود دارد که مردم با آنها به خداوند نزدیک می‌شوند و چنگ زدن به این امور بر ایشان اهمیت پیدا می‌کند و مراسم تقلیدی و شرکت در مجالس حسینی و عزاداری برای امام حسین و گریه‌ی به خاطر او وسینه زنی در دسته‌های عزاداری، سفارش شده است . این‌ها از مسائلی هستند که احساسات خود جوش افراد بخاطر اهل بیت را ارزش می‌دهد ... آری ! به سر وسینه زدن از همین مراسم است([27]).

آیت الله خمینی، خطاب به سخنرانان شیعه می‌گوید: «مرثیه خوانی وظیفه سخنرانان و خطیبان بزرگوار است و وظیفه‌ی مردم این است که با دسته‌های شگفت‌انگیز، و جالب سینه زنی ... بیرون شوند، لیکن لازم است، دسته‌ها با سینه زنی حرکت کنند و همان کارها و اعمال گذشته را انجام دهند ...» ([28]).

و نیز می‌گوید: «این دسته‌های سینه‌زنی ماست که رمز یاری نمودن ما را به نمایش می‌گذارد؛ لذا باید مجالس ماتم عزاداری حسینی در تمام شهرها برگزار شود و خطیبان مرثیه‌هایشان را بخوانند و مردم هم گریه کنند و دسته‌های سینه زنی و هیئت‌ها باید شعارهای حسینی که در گذشته تکرار می‌شد، را تکرار کنند و بدانید که زندگی این ملت در گرو همین مراسم و مرثیه‌خوانی‌ها و تجمعات و دسته‌هاست»([29]).

مبحث سوم: علمای بزرگ شيعه، نوحه‌خوانی، به سر و صورت و سينه‌زدن و ... را جايز می‌دانند  

آیت الله عظمی‌شیخ محمد نائینی که یکی از علمای بزرگ شیعه است و او را رئیس الفقهاء، امام و محقق لقب می‌دهند، در پاسخ سوالی در همین موضوع می‌گوید:

اول: بیرون شدن دسته‌های عزاداری در دهه عاشورا و مانند آن به خیابان‌ها و کوچه‌ها از مسائلی است که بدون شبهه جایز است و ترجیح دارد و این که این عمل از آشکارترین مصادیق عزا داری برای مظلوم است و از آسان‌ترین وسیله‌ها برای تبلیغ دعوت حسینی به افراد دور و نزدیک به شمار می‌رود، البته لازم است این شعار بزرگ از آنچه شایسته عبادتی مثل آن است مانند: موسیقی و استفاده از ابزار و آلات موسیقی و سر گرمی‌و فشار وارد کردن برای جلو و عقب رفتن افراد و امثال این، عاری باشد و اگر از این موارد در آن باشد، حرام است. و فقط مختص کسانی است که مرتکب این حرام شده‌اند و حرام بودنش به دسته‌های عزاداری سرایت نمی‌کند و مانند این می‌ماند که شخصی بسوی زن بیگانه‌ی در حالیکه نماز می‌خواند نگاه کند که نماز آن باطل نمی‌شود.

دوم: زدن با دست به سر وصورت وسینه در حدی که بدن سرخ و سیاه شود؛ جایز است و جایز بودن این عمل، جواز بر شانه و پشت زدن در همین حد را تقویت می‌کند، اما زخمی‌و خونی شدن را بیشتر تقویت می‌کند، و اما زخمی‌و خونی نمودن پیشانی با شمشیر و قمه ها، قول قویتر این است که هر چه ضرر نداشته باشد، جایز است و فقط این در همین حد باشد که خون از پیشانی بیرون آید و به استخوان صدمه‌ای وارد نشود و خارج شدن هم ضرری درپی نداشته باشد، و بدیهی است افراد آگاه و کسانی که تمرین کرده‌اند، می‌دانند چگونه بزنند و اگر در هنگام زدن عادتاً ضرری وارد نشود، اما اگر بیرون شدن در حدی شد که ضرر وارد کند، این هم موجب حرمت نمی‌شود و مانند این است که وضو می‌گیرد غسل می‌کند و یا روزه می‌گیرد و از ضرر آن در امان است. اما اگر بعدا متوجه ضررآن می‌شود، احتیاط و حتی بهتر است که بجز افراد آگاهی که همیشه تمرین کرده‌اند کسی این کار را نکند، بخصوص جوانان بی‌باکی که بخاطر بزرگی مصیبت و پری قلب‌هایشان از دوستی حسین نمی‌دانند که چه کار می‌کنند خداوند ایشان را در دنیا و آخرت ثابت قدم بگرداند، تا از این کارها را اجتناب کنند.

سوم: ظاهراً اعمال و نمایشنامه‌هایی که شیعیان امامیه در مراسم عزاداری و گریه از قرن‌ها پیش انجام می‌دهند اشکالی ندارد و اگر مردان لباس‌های زنان را بپوشند، بازهم جایز است؛ چون قبلاً ما بر این مسئله اشکالی وارد کرده بودیم و جواز نمایشنامه را در فتوایی چهارسال پیش، مقید کرده بودیم، اما از این مسئله رجوع کردیم و برای ما روشن شده است که پوشیدن لباس زنان زمانی برای مردان ناجایز است که اساسا: مرد از پوشش مردانه‌اش خارج شود، اما اگر در زمانی مشخص ومحدود بدون تغییر پوشش، لباس زنان را پوشید، همانطور که در نمایشنامه‌ها انجام می‌دهند، جایز است وما این را در پاورقی عروة الوثقی درج کردیم.

آری ! لازم است - این جلسات - از محرمات شرعی نیز پاکسازی شود، هرچند فرض بر این باشد که در صورت وقوع تشبیه حرمتش به دیگران سرایت نمی‌کند، واین را قبلا تذکر دادیم.

چهارم: وسایلی که در این دسته‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد، تاکنون برای ما حقیقت آن روشن نشده است، امّا اگر استفاده‌ی آن برای عزاداری و در هنگام درخواست اجتماع و به هدف آگاه‌نمودن کسانی باشد که می‌خواهند در دسته‌های سینه‌زنی شرکت کنند که طبق قول راجح جایز است. و نباید آلاتی که برای لهو و خوشحالی استفاده می‌شود مورد استفاده قرار گیرد، همانطور که در نجف اشرف نزد ما معروف و مشهور است([30]).

این فتوا را بسیاری از علما و مراجع شیعه تائید کرده‌اند که برخی به شرح ذیل هستند:

1-    آیت الله عظمی‌میرزا عبد الهادی شیرازی می‌گوید: «آنچه در این ورقه - ورقه‌ی فتوا - نوشته شده، انشاء الله صحیح است «مقتل الحسین /147».

2-    آیت الله محسن حکیم طباطبایی در «مقتل الحسین /147» تایید کرده است.

3-    آیت الله ابو القاسم خوئی می‌گوید: «آنچه استاد ما در پاسخ این سؤال‌های بصری گفته، صحیح است و عمل به آن ایرادی ندارد ....».

4-    آیت الله امام محمود شاهرودی «مقتل الحسین /148».

5-    آیت الله شیخ محمد حسن مظفر «مقتل الحسین /149».

6-    آیت الله عظمی‌حسین حمامی‌موسوی «مقتل الحسین /149».

7-    آیت الله محمد حسین آل کاشف الغطاء «مقتل الحسین /149».

8-    آیت الله عظمی‌محمد کاظم شیرازی «مقتل الحسین /150».

9-    آیت الله جمال الدین گلپایگانی «مقتل الحسین /150».

10-  آیت الله کاظم مرعشی «مقتل الحسین /150».

11-  آیت الله مهدی مرعشی «مقتل الحسین /151».

12-  آیت الله علی مدد موسوی فاینی «مقتل الحسین /151».

13-  آیت الله شیخ یحیی نوری «مقتل الحسین /152».

و مرتضی عیاد می‌گوید: «گروه بسیاری از علما و فقهای شیعه در خصوص موضوعی که ذکرش گذشت، پاسخ‌هایی نوشتند که مجالی برای ذکر همه آنها نیست([31]).

پس از این مرتضی فتاوای گروهی از علمای شیعه را نقل کرده است که این عمل را که در واقع خودشان ساخته‌اند، جایز می‌دانند، و ما در اینجا فقط یک مورد از فردی که وی را علامه‌ی کبیر، زاهد با تقوا، محدث آیت الله شیخ خضر بن شلال عفکاوی می‌نامند، نقل می‌کنیم.

ایشان می‌گویند: «... از برخی نصوصی که بر جواز زیارت امام حسین - هرچند با ترس بر جان باشد - دلالت دارد، استنباط می‌شود که به سر وصورت زدن و شیون و زاری کردن به سبب مصیبت وارده به هر شکلی که باشد، جایز است؛ هر چند فرد بداند در همان وقت خواهد مُرد».

این را مرتضی عیاد در کتابش «مقتل الحسین» 153 چاپ 1996 نقل کرده است، این چاپ از چاپ علویه در نجف است، و اما وقتی به چاپ دار الزهراء در بیروت سال 1991 مراجعه کردم، دیدم فتوای مذکور را بصورت مختصر در /154 آورده که عین عبارتش چنین است: «آنچه از مجموع اخبار و روایاتی که در خصوص جواز زیارت حسین است، هرچند با ترس بر جان باشد، استنباط می‌شود که بر سر و صورت زدن، شیون و گریه‌کردن بر حسین به هر صورت که باشد جایز است، حتی اگر بداند که او در همان حالت خواهد مرد.

آیت الله مرتضی فیروزآبادی می‌گوید:

«سینه زنی و مانند آن از مسائلی است که سیرت و رفتار شیعیان در عصر‌های گذشته و زمان‌های پیش بر آن بوده که در آن مراسم بزرگان و اکابر فقهای گذشته‌ی شیعه و متأخرین حضور دارند و هرگز شنیده نشده که کسی از آنان این امر را منکر بداند و منع کرده باشد و اگر فرض کنیم که کسانی بدلیل شبهات پیش آمده یا به خاطر فهم نادرست، از سینه زنی و امثال آن نهی کرده که این‌ها هم نادر و کم هستند و نادر همانند معدوم است و اعتباری ندارد([32]).

محمد حسین فضل الله می‌گوید:

در خصوص آنچه شعائر حسینی نامیده می‌شود، ما معتقدیم که این‌ها شیوه‌های مختلف به نمایش‌گذاشتن اظهار غم و اندوه است، و شیوه‌های ابراز احساسات درونی در زمان‌های مختلف، متفاوت و مختلف می‌شود؛ لذا گریه‌کردن یک شیوه‌ی ابراز غم و اندوه انسانی است و به سر و صورت زدن آرام هم اسلوبی انسانی در تعبیر اندوه است([33]).

البته شایان ذکر است که این‌ها نص شرعی نیست و نیز می‌گوید:

 «بنابراین ما می‌گوییم، ممکن است انسان بر حسب دوستی و محبتش به سر و صورت بزند، بشرطی که زدن برای بدنش مضر نباشد»([34]).

و می‌گوید: «زدن به همان صورت که در جلسات عزا به سینه می‌زنی و هر چیزی که تعبیر از اندوه باشد، بدون اینکه به بدن ضرر وارد کند، جایز است»([35]).

مبحث چهارم: در زمان هتک حرمت تشيع، زنجير زنی و قمه زنی و ... جايز نيست

شیعیان به خاطر فریب دادن مخالفین‌شان و زیبا جلوه‌دادن چهره‌ی تشیع در مقابل آنان از هر چیزی که باعث رسوایی مذهب آنان می‌شود آنان فرار می‌کنند اگر چه هم در مذهبشان جایز باشد. و بزرگترین مثال بر این گفتار سخن آیت الله عظمی‌خوئی است که می‌گوید: «در صورتی که حرمت تشیع در خطر افتد و موجب تمسخر مذهب شود، زدن به سر و صورت و زنجیر زنی جایز نیست.

 محمد حسین فضل الله می‌گوید: «حتی سید خوئی در کتاب مسائل شرعی که جماعت اسلامی‌در امریکا و کانادا منتشر کرده است، در پاسخ سؤالی می‌گوید: زدن به سر و صورت و زنجیر زنی در صورتی که موجب هتک حرمت تشیع شود، حرام است، گفتند: در چه صورتی؟ می‌گوید در صورتی که موجب شود مردم شیعیان عزادار را تمسخر کنند([36]).

گویا چنان بنظر می‌رسد که فتوا و مذهب از نظر فقهای شیعه با استفتاء کننده، متفاوت و متغیر می‌شود.

البته باید توجه داشت که اندکی پیش موضع آیت الله خوئی را در تایید فتوای شیخ و آیت الله عظمی‌محمد حسین نائینی که هرنوع به صورت و سینه زدن تا حدی که سرخ شود و زدن با زنجیر بر شانه‌ها و پشت و.... را جایز دانسته بود، نقل کردیم.

بنابراین بر آن چه که علمای شیعه فتوا به جواز یا عدم جواز می‌دهند نمی‌توان اعتماد کرد، برای اینکه نزد شیعیان تقیه و پنهان‌کردن حقیقت که از اصول مذهب‌شان می‌باشد، تدلیس و دروغ را در مقابل مخالفانشان جایز می‌دانند.

اگر کسی از اهل سنت از آیت الله خوئی درباره‌ی حکم زنجیرزنی و قمه‌زنی و غیر این‌ها از بدعت‌هایشان سوال کند، ایشان با تقیه جواب می‌دهند که این کارها به علت هتک حرمت شیعه حرام است نه اینکه در واقع و حقیقت شرع حرام است!.

در گذشته از علمایشان در مورد حکم زنجیر زنی و قمه زنی و به سر و صورت زدن می‌پرسیدم و جواب می‌دادند که این کارهای عوام الناس است و حرام است. باز تعجب می‌کردم از حضور آنها در حسینیات و عزاداری در حالی که مردم به زنجیرزنی و قمه‌زنی و به سر و صورت زدن مشغول بودند و ایشان هیچگونه انکاری نمی‌کردند، پس به یقین رسیدم که این رافضیان عمدا با مخالفان‌شان به طور صریح جوابگو نیستند و عجیب‌تر اینکه وقتی که رسوا می‌شوند و رازشان فاش می‌شود خجالت هم نمی‌کشند.




[1]- المعتبر 94.

[2]- پیوست جلد دوم از صراط النجاة آیت الله خوئی 562 چاپ 1417هـ.

[3]- احمد بن فهد حلی در عدة الداعی /169 از امام صادق روایت میكند كه گفت : تمام چشمها در روز قیامت می‌گریند؛ بجز سه چشم؛ چشمی‌كه از نگاه به حرامها محافظت شده و چشمی‌كه در عبادت خداوند شب بیداری كشیده و چشمی‌كه از ترس خدا در دل شب گریسته است. با توجه به این روایت، گریه ای كه شریعت اسلام به آن دستور داده، گریه به خاطر ترس از خداست نه چیز دیگری.

[4]- مقتل الحسین، مرتضی عیاد /192 چاپ چهارم.

[5]- آداب المنابر/192.

[6]- یعنی این قبل از آل بویه و فاطمیان بوده است که آن هم نشانه ای از حق و حقیقت نیست و ایشان نه ائمه ی معصومین آمده اند و آن را به عنوان نشانه ای از نشانه های حق به مردم نشان داده اند!!.

[7]- الشعائر الحسینی /98ـ97.

[8]- الشعائر الحسینی98.

[9]- الشعائر الحسینی 98.

[10]- الشعائر الحسینیه /99.

[11]- همان /99.

[12]- الشعائر الحسینیه /100.

[13]- الندوة 5/509.

[14]- الندوه 4/479ـ478.

[15]- به المجالس الفاخرة صفحه ی 11 به بعد رجوع شود.

[16]- به المجالس الفاخرة صفحه‌ی 17 . إن شاء الله سخان ائمه را ذکر خواهیم کرد که این افتراء را رد می‌کنند.

[17]- ر.ك رائد الفكر الاصلاحی/137.

[18]- پاورقی رائدالفكر الاصلاحی /138.

[19]- رائد الفكر الاصلاحی/137.

[20]- آداب المنابر /176.

[21]- آداب المنابر /181.

[22]- مجله‌ی المراة الامة الكویتیه شماره 1073/16 یونیو 1997.

[23]- تعال نتفاهم/61.

[24]- مائة مسئلة مهمه الشیعة  /169ـ168.

[25]- ثورة الطف/15.

[26]- ثورة الطف/25.

[27]- فلسفه‌ی عاشوراء /9ـ8.

[28]- نهضت عاشوراء/107.

[29]- نهضت عاشوراء/108.

[30]- این فتوا را مرتضی عیاد در مقتل الحسین /146 نقل كرده است.

[31]- مقتل الحسین مرتضی عیاد از 152.

[32]- مقتل الحسین /189ـ188 چاپ چهارم 1996 م/170 چاپ دار الزهراء.

[33]- الندوه1/289.

[34]- الندوه 1/337.

[35]- الندوه 1/339.

[36]- الندوه 1/338.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...