توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ مرداد ۳, یکشنبه

فصل پنجم کتاب‌هایی که سیمای تاریخ اسلامی را مشوّه کرده است

 

فصل پنجم
کتاب‌هایی که سیمای تاریخ اسلامی را مشوّه کرده است

هم اینک کتاب‌هایی را نام می‌بریم که باید هنگام مطالعه آن و در نقل از آن مواظب بود، چون خواندن این کتاب‌ها بدون شناخت قواعد گذشته و یا توجه به شیوه و روش‌های مؤلفان آن و یا قراردادن آن به عنوان منبع اساسی پژوهش بسیاری از پژوهشگران را در اشتباهات بزرگ و خطرناکی انداخته که تصاویری تاریک از شخصیت‌های برجسته‌ی اسلامی ترسیم کرده‌اند.

در حقیقت این کتاب‌ها, کتاب‌هایی‌اند که ادبیات شیرین آن با سمّ آلوده است و مؤلفان آن اهل داستان‌سرایی و شوخی‌اند و هرجا نکته‌ای به دست بیاورند آن را بیان می‌دارند و به راست و دروغ آن توجه نمی‌کنند.

و پیش‌تر گفتیم که باید به اخبار و روایت‌ها نگاه کرد، اگر این روایت‌ها زهد و شجاعت و سخاوت و جانفشانی و اخلاق نیکویی آل و اصحاب را نقل می‌کند و با اصول کلی شریعت منافاتی ندارد و از اموری نیست که فطرت سالم آن را نپذیرد، روایت و بیان آن مانعی ندارد، چون اصلی شرعی را مخدوش نمی‌کند و روایت آن ضرری به مقام آل و اصحاب نمی‌رساند.

اما اگر این اخبار فتنه‌ها را مورد بررسی قرار می‌داد و یا به برخی از مواضع حسّاس می‌پرداخت یا به مقام آل و اصحاب اهانت می‌کرد و یا با اصول کلی شریعت مخالفت و تضادی داشت و یا با چیزهایی آغشته بود که فطرت سالم آن را قبول نمی‌کند، اسانید چنین روایاتی باید مورد بررسی قرار گرفته و عادلانه مورد دادرسی علمی قرار گیرد، چون اهانت به اهل بیت و صحابه به معنی عیب‌جویی شریعت و حاملان آن است، به خصوص که این کتاب‌ها نمی‌توانند اساسی برای بررسی تاریخ آل و اصحاب قرار گیرند، و کتاب‌های معتمد برای ترسیم تصویر درخشان تاریخ آن بزرگان نیکو و بهترین نسلی که بشریت تاکنون شناخته است، کفایت می‌کند.

از جمله کتاب‌هایی که باید به هنگام مطالعه آن مواظب بود

1- الأغانی أبی‌الفرج اصفهانی

محتوای این کتاب افسانه و شعر و لطیفه و غیره است و هیچ ارتباطی با تاریخ ندارد، و اصفهانی کتابش را مملو از دروغ و فساد و تعصب نژادی و طعنه‌زدن به خلفای امت کرده است، و همچنین به بعضی از شخصیت‌های آل بیت مانند سکینه دختر حسین رضی الله عنها  و غیره طعنه زده است، او در طی تلاشی مذبوحانه کوشیده است از دیوار محکمی که جوامع اسلامی را به میراث روحی و ارث الهی آن پیوند می‌دهد عبور کند، تا جداکردن امت از منابع و ارزش‌هایی که ارتباط آن را با گذشته محکم می‌نماید راحت و آسان باشد و اینگونه امت برای پذیرفتن هر حمله و صدمه‌ای آمادگی داشته باشد، چون آن وقت امت دیگر احساس افتخار به اصول و ریشه‌های خود را از دست داده و تصور او در باره‌ی گذشتگانش تصوری است که اصفهانی و غیره خواسته‌اند؛ یعنی نگاه تردیدآمیز به گذشته. هرکس در کتاب اصفهانی تأمل کند خواهد دید که وی در کتابش در جاهای زیادی حرمت اسلام را هتک کرده است، و حتی حرمت بیت نبوی را رعایت نکرده و چنان تصویری از سکینه دختر حسین رضی الله عنه  ارائه کرد که هر زن مسلمانی از چنان تصویر متنفر می‌شود، چه برسد به دختر حسین که سردار جوانان اهل بهشت است؟!.

از آن جمله این که در کتابش «الأغانی 17 / 42) می‌گوید: سکینه به خواننده‌ای که توبه کرده بود محبت داشت و نزد او رفت و آمد می‌کرد، گویا چنان‌که اصفهانی سیمای سکینه را ترسیم می‌کند سکینه از توبه آن خواننده ناراحت بوده و از او می‌خواسته که نزد او ترانه بخواند و سکینه نهایت تلاش خود را انجام داده تا او را گمراه کند!!.

و دیگر داستان‌ها و دروغ‌های زیادی که ذکر کرده است، اصفهانی فراموش کرده یا خود را به فراموشی زده از این که سکینه بعد از شهادت پدرش و حادثه‌ی کربلا چه حالتی داشت، همه این مصیبت‌ها عقل‌ها را از دست می‌گیرد و دل‌ها را خونین می‌کند پس قلب سکینه چطور([1])؟؟

همچنین اصفهانی کار زشت دیگری که انجام داده این است که قصیده‌ای که فرزدق در وصف زین العابدین حسین بن علی رحمه الله  سروده است که در اول آن آمده «هذا الذي تعرف البطحاء وطأته» را نمی‌پذیرد. دکتر ولید الاعظمی در کتاب بی‌نظیرش اصفهانی و کتابش را نقد و رد کرده است، در کتاب «السیف الیمانی فی نحر الأصفهانی صاحب الاغانی»([2]).

ما شما را از اعتمادکردن به کتاب «الأغانی» در مطالعه‌ی تاریخ اهل بیت و صحابه و مسلمانان صدر اول اسلام برحذر می‌داریم، و شما را از زشتی‌هایی آن که اعظمی در «السیف الیمانی» به آن اشاره کرده برحذر می‌داریم؛ اما مطالب ادبی و اشعاری که در آن به خوبی‌های اخلاقی و عفّت فرا می‌خواند، و آنچه ضرری ندارد خواندن آن و استفاده از آن مشکلی ندارد. چون اشعار و اخبار ادبی زیادی در این کتاب به ودیعه نهاده شده است.

2- العقد الفرید ابن عبد ربّه

این فقط یک کتاب ادبی است که داستان‌های زیبایی را تعریف می‌کند، پس چگونه یک فرد عاقل و آگاه چنین کتابی را منبع اساسی برای بحث و پژوهش و بررسی برهه‌ای از مهم‌ترین برهه‌های تاریخ قرار می‌دهد؟!.

محقق کتاب می‌گوید: صحیح و غیر صحیح در این کتاب مخلوط است و اسناد و اسم راویان حذف شده و بر منابعی اعتماد کرده که نقل از آن جایز نیست([3]).

3- «الإمامۀ والسیاسۀ» منسوب به ابن قتیبۀ

این یک کتابی است که به دروغ به ابن قتیبه نسبت داده شده است، به چند دلیل:

‌أ-   کسانی که شرح حال ابن قتیبه را نوشته‌اند به او کتابی به نام «الإمامة والسیاسة» نسبت نداده اند.

‌ب-   مؤلف کتاب از ابن ابی لیلی به صورتی روایت می‌کند که گویا از او فرا گرفته است و ابن ابی لیلی محمد بن عبدالرحمن بن ابی لیلی فقیه قاضی کوفه است که در سال 148 هـ وفات یافت، و معروف است که ابن قتیبه سال 213 هـ به دنیا آمده است یعنی 65 سال بعد از وفات ابن ابی لیلی.

‌ج-     هرکس کتاب را مطالعه کند از همان اول می‌بیند که مؤلف در دمشق و مغرب اقامت نموده، در صورتی که معروف و مشهور این است که ابن قتیبه از بغداد بیرون نرفته مگر به دینور.

و بسیاری از پژوهشگران و محققین گفته‌اند که این کتاب به دروغ به ابن قتیبه نسبت داده شده است؛ از آن جمله:

دکتر ثروت عکاشه در تحقیق کتاب «المعارف» ابن قتیبه، به این مطلب اشاره کرده است. نامبرده در دهه‌ی شصت وزیر فرهنگ مصر بوده است.

-       محمد اسکندرانی در مقدمه‌ی کتاب عیون الأخبار، اثر ابن قتیبه.

-       جبرائیل جبور در «مجلة الأبحاث» سال 13 ج 268.

-       محب الدین خطیب در مقدمه‌ی کتاب «المیسر والقداح» ابن قتیبه.

دکتر محمد نجم در بحث «کتاب الإمامة والسیاسة منسوب به ابن قتیبه، مؤلف اصلی آن کی است؟» طبع «مجله‌ی الأبحاث بیروت سال 14).

4- «مروج الذهب» مسعودی

کتابی است بدون اسناد و مملو از خرافات و حکایات عجیب، شیخ الإسلام ابن تیمیه رحمه الله  می‌گوید: دروغ‌های بی‌شماری در تاریخ مسعودی ذکر شده پس چگونه به داستانی که سند آن متصل نیست و در کتابی که معروف به کثرت دروغ است، می‌توان اعتماد کرد([4]).

و ابن خلدون رحمه الله  می‌گوید: «حافظان ثقه می‌دانند که کتاب‌های مسعودی و واقدی طعنه‌ها و عیب‌جویی‌هایی دارند»([5]).

 

5- «شرح نهج البلاغۀ» ابن ابی الحدید معتزلی

او نزد علمای جرح و تعدیل ضعیف است، هرکسی نگاه کند که علت این که ابی الحدید چنین کتابی را تألیف کرد چیست، قطعاً در مورد کتاب و مؤلفش شک خواهد کرد، ابن ابی الحدید کتاب را به خاطر وزیر ابن علقمی که سبب کشته‌شدن یک میلیون مسلمان در بغداد به وسیلۀ تاتار گردید، تألیف کرد.

خوانساری در باره‌ی کتاب ابن ابی الحدید می‌گوید: «آن را برای خزانه‌ی کتاب وزیر مؤید الدین محمد بن علقمی تألیف کرد»([6]).

حتی بسیاری از مردم صاحب کتاب و کتابش را مذمت کرده‌اند؛ میرزا حبیب الله خوئی ابن ابی الحدید را اینگونه توصیف می‌نماید که: او از اهل درایت و روایت نیست... و نظرش فاسد و رأی او بی‌ارزش است... و او بسیاری را از راه راست گمراه کرده است». و میرزا کتابش را جسد بی‌روح... بر محور پوست می‌چرخد نه مغز... زیاد فایده‌ای ندارد... تأویلات بعیدی در آن هست که سرشت صحیح از متنفر می‌شود و مردم دوست ندارند بشنوند»([7]).

6- کتاب «السقیفۀ» سلیم بن قیس

سلیم بن قیس فرد مجهول و نامعلومی است و در کتابش تا حدود زیادی سیمای اهل بیت مشوه نشان داده شده، و او روایات دروغینی را ذکر می‌کند که جایگاه و مقام امیرالمؤمنین علی بن طالب که فرد شجاع و نترس بود را پائین می‌آورد، از جمله‌ی آن روایات:

-       این که علی بزدل است و ترسیده که حقش را بگیرد.

-       علی فاطمه را در شبی سوار الاغی کرد تا مهاجرین و انصار را همآهنگ کند و اینگونه خلافت را از چنگال ابوبکر بیرون آورد.

-       علی قرآن صحیح و واقعی را پنهان کرد، و مردم را گذاشت که بر قرآن ناقص اعتماد کنند.

-       علی به صحابه اجازه داد که همسرش فاطمه که بانوی زنان بهشت است را جلوی چشمان او کتک بزنند و خودش هیچ حرکتی نکرد، و دیگر روایت‌هایی که عقل و نقل نمی‌پذیرد، و افراد زیادی مانند آیت الله محمد فضل الله این را بیان کرده‌اند و روایاتی را که کسانی پخش و نشر می‌کنند که می‌خواهند مردم را تحریک نمایند و تفرقه ایجاد کند و آنان را از حقائقی که آن‌ها را به یکدیگر نزدیک و متحدشان می‌کند دور نمایند؛ رد نموده‌اند، آیت الله فضل الله پخش چنین روایاتی را نادرست دانسته و روایات باطلی که می‌گوید عمر وارد خانه‌ی علی شد و درب خانه را شکست یا آتش زد و پهلوی فاطمه را شکست و فاطمه بچه‌ای در شکم به نام محسن داشت که سقط شد، فضل الله می‌گوید: چنین چیزی بعید است و عقل آن را نمی‌پذیرد، و مسلمانان محبت زیادی با فاطمه داشته‌اند، و این یعنی این که هیچکسی از مسلمین در مقابل چنین کاری کمترین اقدامی نکرده است([8]).

دیدگاه‌های آیت الله فضل الله را بسیاری از عقلا مانند استاد احمد کاتب پذیرفته و از آن حمایت کرده‌اند. اما این حرکت برای تصحیح مفاهیم و این حرکت عاقلانه با هجوم تند و خشنی از سوی برخی از متعصبان مواجه گردید، تا جایی که آنان فضل الله را کافر قرار دادند و ایمان و عقیده و اخلاص او را زیر سوال بردند، همه این مخالفت‌ها با فضل الله به خاطر آن صورت گرفت که حدیث باطل و بی‌اساسی را انکار کرده بود، هرکسی می‌خواهد از تکفیر فضل الله و طعنه‌هایی که به ایشان زده شده باخبر شود به کتاب (فتنة فضل الله) اثر محمد باقر صافی و کتاب (مأساة الزهراء) تألیف جعفر عاملی و کتاب (الحوزة العلمیه تدین الإنحراف) از محمد علی هاشمی مشهدی، مراجعه کند.

و کتاب (السقیفه) که چنین خرافات پوچی را ذکر می‌کند، در صحت آن شک و تردید وجود دارد، بلکه آن را کتابی جعلی و مشکوک نامیده اند.

مفید شیخ الطائفه می‌گوید: «این کتاب مورد اعتماد نیست، و عمل‌کردن بر اغلب آن جایز نیست، و در آن خلط و تدلیس شده است»([9]).

و غضائری می‌گوید: «در آن کتاب روایت‌های منکر معروفی است که حتما جعلی است»([10]).

وحلی در باره‌ی کتاب سلیم بن قیس می‌گوید: «کتابش جعلی است... و اسانید آن ساختگی است»([11]).

و همچنین حلی می‌گوید: ابان بن ابی عیاش به دروغگویی و جعل حدیث متهم است، و «گفته‌اند: کتاب سلیم بن قیس» را او جعل کرده است([12]).

و غضائری در شرح حال ابان بن ابی‌عیاش می‌گوید: «ضعیف است به او توجه نمی‌شود و اصحاب ما جعل کتاب سلیم بن قیس را به او نسبت داده‌اند»([13]).

و همچنین هاشم معروف حسنی گفت: «سلیم بن قیس یکی از افراد مشکوک و متهم به دروغ است و در کتابی که به او نسبت داده شده آمده است که محمد بن ابی بکر به هنگام مرگ پدرش پدر خود را موعظه کرد در صورتی که در آن هنگام او دو سال سن داشت»([14]).

7- کتاب «السقیفه» عبدالعزیز جوهری

و این کتاب ساقط و بی‌ارزش است و به چند دلیل اعتبار و وزنی ندارد:

1- مؤلف آن مجهول الحال است و در کتاب‌های جرح و تعدیل هیچ تزکیه و تائیدی در مورد او نیامده است، جز آنچه ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغة او را تزکیه کرده است، و قبلاً ما در مورد وضعیت ابن ابی الحدید توضیح دادیم که او از اهل درایت و اثر نیست و تزکیه و تائید او اعتباری ندارد، خوئی با رد تائید ابن ابی الحدید می‌گوید: «ثقه‌بودن او جوهری ثابت نیست چون تائید و تزکیه‌ی ابن ابی الحدید اعتباری ندارد»([15]).

و آنچه یقین ما را در مورد مجهول الحال بودن جوهری بیشتر می‌نماید، کاری است که طوسی در «الفهرسة» کرده که جوهری را نام برده و گفته که کتاب السقیفه مال اوست. اما وقتی به مقدمه‌ی طوسی که برای کتابش «الفهرسة» نوشته است مراجعه می‌کنیم می‌بینیم که می‌گوید: «هرگاه هر یکی از مصنفین و اصحاب اصول را ذکر کردم باید آنچه از جرح و تعدیل در مورد او گفته شده را بیان کنم، و توضیح دهم که آیا این جرح و تعدیل بر روایت او بر می‌گردد یا نه»([16]).

و طوسی وقتی او را نام برده در مورد او جرح یا تعدیلی ذکر نکرده است و این نشانه‌ی مجهول‌بودن اوست([17]).

اعتبار دوم: وقتی کتاب السقیفه را ورق می‌زنیم می‌بینیم که مؤلف روایت‌های منکر و اقوالی را ذکر می‌کند که هیچکسی غیر از او آن را نقل نکرده است، و این امر ما را در مورد کتاب و به خصوص مؤلفش دچار شک و تردید می‌نماید، و او هم از مرحله‌ی بسیار مهمی سخن می‌گوید که در مورد آن مرحله‌ی زمانی هیچ سخنی جز با دلائل واضح و روشن پذیرفته نیست.

اعتبار سوم: این که بیشتر اسانید و راویان کتاب السقیفه ضعیف‌اند، و راویان ناشناخته و ضعیف وجود دارد، به عنوان مثال جوهری می‌گوید: «احمد بن اسحاق بن صالح از احمد بن سیار از سعید انصاری و او از افراد خود روایت می‌کند». احمد بن اسحاق کیست؟ نمی‌دانیم!!.

افراد و راویان سعید چه کسانی هستند، الله أعلم([18])؟

8- «تاریخ یعقوبی»

منابع یعقوبی در روایت به طور کلّی واقدی و أبی‌مخنف لوط بن یحیی است، و کتاب تاریخ اهل بیت و صحابه را بدون سند بررسی و ارائه می‌کند. و از عبارت‌های سست و ضعیف مانند (گفته شده، و روایت شده، و بعضی از آنان روایت کرده‌اند، و بعضی گفته‌اند.. . ) در آن به کثرت آمده است([19]).

و یعقوبی از به کاربردن کلمه‌ی خلیفه بر ابوبکر و عمر و عثمان رضی الله عنهم  تکبر کرده و اباء می‌ورزد، اما وقتی از علی می‌گوید، او را وصی محمد  صلی الله علیه و آله و سلم  می‌نامد و این حق‌کشی از کسی که برای نوشتن تاریخ آل بیت بلند شده پذیرفته نیست.

و این مرد مواضعی خصمانه علیه صحابه و وذهینتی منفی نسبت به صحابه قبل از کتابت تاریخ دارد و این امر او را فاقد واقع‌گرایی می‌نماید. کتاب یعقوبی را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد:

بخش اول: که در آن افسانه‌ها و خرافات امت‌های گذشته را جمع‌آوری نموده و خیلی از انجیل و تورات استدلال می‌کند، و قرآن‌کریم که در آن هیچ شک و تردیدی نیست را رها کرده است.

بخش دوم: که در آن از سیرت پیامبر  صلی الله علیه و آله و سلم  و خلفای بعد از ایشان با اختصار زیادی که مخلّ و آکنده از روایات منقطع و مرسل و دروغ‌ها است بحث می‌کند.

و ارزش علمی کتاب بسیار ناچیز است، دکتر محمد صامل سلمی در مورد تاریخ یعقوبی می‌گوید: «این کتاب نهاد انحراف و تشویه و تخریب تاریخ اسلامی است، و بسیاری از مستشرقین که به تاریخ اسلامی طعنه زده‌اند و سیره‌ی افرادش را مورد عیب‌جویی قرار داده‌اند مرجع ایشان همین کتاب بوده است([20]).

9- فوائد السمطین حمویتی

حافظ ذهبی در مورد حمویتی و کتابش می‌گوید، او مانند کسی است که شب هنگام هیزم جمع‌آوری می‌نماید، او احادیث دروغینی جمع‌آوری کرده است([21]).

10- المختصر فی أخبار سید البشر ابی الفداء

این کتاب نیز مملو از یاوه و اخبار دروغین است.




[1]- الأغانی والسیف الیمانی، محمد مجذوب (مجلة الجامعة الإسلامیه) با اندکی تصرف.

[2]- دارالوفاء مصر و شرح حال اصفهانی را در معجم المؤلفین ملاحظه کنید، 2 / 234، و دو کتاب مهم دیگر از محمد احمد خلف الله و شفیق جبری در رد اغانی اصفهانی نوشته شده است. چنان‌که کتاب‌های زیاد دیگر در مورد اصفهانی تألیف شده، و این فرد بسیار منفور است، و نقد شدید خوانساری از اصفهانی را در کتاب روضات الجنات ملاحظه کنید که از آنجمله می‌گوید: من کتاب الأغانی را مطالعه نمودم، در آن به جز مسخرگی و گمراهی چیز دیگر نیافتم... (نگا: روضات الجنات 5/ 212 ط. الدارالإسلامیة).

[3]- نگا: مقدمه‌ی تحقیق العقد الفرید 1 / 16 و نگا: تفسیر المنار 5 / 85 و نگا: کتب حذر منها العلماء، مشهور حسن سلیمان 2 / 45.

[4]- منهاج السنه 4 / 84.

[5]- ابن خلدون ص 9.

[6]- روضات الجنات، خوانساری 5 / 20 – 21.

[7]- منهاج البراعة شرح نهج البلاغة، میرزا حبیب خوئی 1 / 14.

[8]- نگا: أمة فی رجل محمد حسین فضل الله، محمد الجزائری ص 219.

[9]- تصحیح اعتقادات الإمامیة ص 5 / 149.

[10]- الرجال ابن غضائری ص 119 ترجمه سلیم بن قیس 193.

[11]- الرجال ابن داود حلی ص 107 شرح حال سلیم بن قیس 732.

[12]- حواله گذشته ص 226 – 302.

[13]- الرجال ابن غضائری ص 36.

[14]- الموضوعات فی الآثار والأخبار، هاشم معروف حسنی ص 184.

[15]- معجم رجال الحدیث، خوئی 2 / 142.

[16]- مقدمه الفهرسة، طوسی ص 2.

[17]- الفوائد الرجالیه، سید علی ابوالحسن ص 173.

[18]- السلسة الضعیفه حدیث شماره: 4972 علامه آلبانی:  مفصلاً او را رد کرده است.

[19]- تاریخ یعقوبی 2 / 168 – 171.

[20]- منهج کتابة التاریخ الإسلامی 521.

[21]- الدرر الکامنه 67 – 68.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...