توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ تیر ۲۱, دوشنبه

مقدمۀ مؤلف

 

مقدمۀ مؤلف

چهار واژۀ اله، رب، دین و عبادت، پایه و اساس اصطلاحات قرآنی‌اند و همچنین محور اصلی دعوت این کتاب (مقدس الهی) را تشکیل می‌دهند. خلاصه‌ی آنچه که قرآن کریم به سوی آن دعوت می‌کند، این است که خدای متعال، یگانه معبود بی‌همتا و پروردگار یکتای بی‌نیاز است. هیچ اله و ربّی جز (ذات مبارک) او وجود ندارد و در ربوبیت و الوهیت خویش بدون شریک است؛ لذا بر انسان واجب است (از ته دل) از اینکه خدای متعال اله و معبود اوست، راضی و خشنود باشد و (در همه حال) فقط او را ربّ خویش بداند؛ به الوهیت و ربوبیت غیر او کفر بورزد و منکر آن باشد؛ تنها او را عبادت کند و غیر او را نپرستد؛ دینش را همواره برای او خالص گرداند و هر دینی را به غیر از دین او رد نماید:

﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِيٓ إِلَيۡهِ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱعۡبُدُونِ ٢٥ [الأنبیاء: 25].

«و (ما) پیش از توهیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر آنکه به او وحی کردیم که: معبودی جز من نیست، پس تنها مرا عبادت کنید».

﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُوٓاْ إِلَٰهٗا وَٰحِدٗاۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ سُبۡحَٰنَهُۥ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ٣١ [التوبة:31].

«دستور نداشتند جز الله یکتایی را که هیچ معبودی (به حق) جز او نیست؛ بپرستند، او پاک و منزه است از آنچه شریک او قرار می‌دهند».

﴿إِنَّ هَٰذِهِۦٓ أُمَّتُكُمۡ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ وَأَنَا۠ رَبُّكُمۡ فَٱعۡبُدُونِ ٩٢ [الأنبیاء: 92].

«بی‌تردید این است آیین شما که آیینی یگانه است، و من پروردگار شما هستم، پس مرا پرستش کنید».

﴿قُلۡ أَغَيۡرَ ٱللَّهِ أَبۡغِي رَبّٗا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيۡءٖۚ [الأنعام: 164].

«بگو: آيا غير الله، پروردگاری را بجويم در حالی‌که او پروردگار همه چيز است؟!».

﴿فَمَن كَانَ يَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡيَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَلَا يُشۡرِكۡ بِعِبَادَةِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا١١٠ [الکهف: 110].

«پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد، باید کار شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نسازد».

﴿وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِي كُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَۖ [النحل: 36].

«یقیناً ما در (میان) هر امّت پیامبری را فرستادیم که: الله یکتا را بپرستید، و از طاغوت اجتناب کنید».

﴿أَفَغَيۡرَ دِينِ ٱللَّهِ يَبۡغُونَ وَلَهُۥٓ أَسۡلَمَ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ طَوۡعٗا وَكَرۡهٗا وَإِلَيۡهِ يُرۡجَعُونَ ٨٣ [آل عمران: 83].

«آیا (کافران) جز دین الله را می‌جویند؟ حال آنکه هر که در آسمان‌ها و زمین است خواه و ناخواه سر به فرمان او نهاده است، و به سوی او باز گردانده می‌شوند».

﴿قُلۡ إِنِّيٓ أُمِرۡتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱللَّهَ مُخۡلِصٗا لَّهُ ٱلدِّينَ ١١ [الزمر: 11].

«بگو: من مأمور شده‌ام که الله را پرستش کنم، در حالی‌که دینم را برای او خالص گردانم».

﴿إِنَّ ٱللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمۡ فَٱعۡبُدُوهُۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِيمٞ ٥١ [آل عمران: 51].

«به راستی که الله، پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بپرستید، این است راه راست».

آیات فوق را فقط به عنوان مثال و نمونه ذکر کردیم؛ زیرا هرکسی که قرآن بخواند و آیات آن را به دقت مورد کنکاش قرار دهد، در نگاه نخست درمی‌یابد تمامی هدایت‌ها و ارشاداتی که قرآن کریم با خود آورده است، فقط بر محور این چهار اصطلاح می‌چرخد و موضوع قرآن و اندیشه‌ی محوری آن چیزی نیست جز اینکه:

1-   فقط خدای متعال، اله و رب جهانیان است.

2-   هیج اله و ربی جز خدای متعال وجود ندارد.

3-   لازم است که انسان فقط خداوند را عبادت کند.

4-   برای انسان سزاوار است که دینش (اطاعتش) را فقط برای خدای متعال خالص گرداند.

اهمیت اصطلاحات چهارگانه

پرواضح است هرکس بخواهد آیات قرآن را به دقت مورد بحث و بررسی قرار دهد و در معانی آن تأمل و تعمق کند، ناگزیر باید معانی صحیح اصطلاحات چهارگانه را به خوبی بفهمد و همچنین مفهوم هریک را به صورتی کامل و فراگیر درک نماید؛ زیرا مادام که انسان با مفهوم اله و نیز معنای رب و عبادت بیگانه باشد و نداند که واژه‌ی دین بر چه چیزی اطلاق می‌شود، قرآن نیز از دیدش کلامی مُهمل و بی‌فایده به نظر می‌رسد که از معانی آن چیزی فهمیده نمی‌شود و در نتیجه قادر نخواهد بود که حقیقت توحید را بشناسد، ماهیت شرک را دریابد، عبادتش را مختص خدای سبحان نماید و دینش را برای او خالص گرداند.

به همین شکل نیز اگر مفهوم این اصطلاحات در ذهن انسان مبهم و درهم آمیخته و شناخت وی نسبت به معانی آن ناقص باشد، بدون شک تمام آیات قرآن که سراسر هدایت و ارشاد است، بر او مشتبه خواهد شد و به رغم ایمان کاملی که به قرآن کریم دارد، عقیده و اعمالش همچنان ناقص باقی خواهد ماند؛ کلمه‌ی طیبه‌ی «لا إله إلا الله» را دائماً بر زبان جاری می‌سازد و در همان حال معبودهای گوناگون دیگری نیز به غیر از خداوند اله خویش برمی‌گزیند. پیوسته اعلام می‌کند هیچ ربّی جز خدای متعال وجود ندارد؛ اما در مقام عمل مطیع اربابان دیگری غیر از خداوند است؛ با نهایت صدق و اخلاص فریاد برمی‌آورد که جز خدای متعال کسی را عبادت نمی‌کند و فقط برای او خضوع و کرنش می‌کند، ولی با این وجود (دلش) سخت مشغول عبادت اله‌های گوناگونی غیر از خداوند است؛ با صراحت تمام به همه می‌گوید که او همواره در پناه و حریم دین خدای متعال است و اگر در این میان شخصی مدعی انتسابش به ادیان دیگری غیر از اسلام شود، بر او هجوم می‌برد و با تو به جنگ و ستیز برمی‌خیزد، ولی خود همچنان دست به دامان آن ادیان باقی می‌ماند.

بدون شک چنین فردی غیر از خدای متعال احدی را به دعا نمی‌خواند و غیر او را اله یا رب نمی‌نامد، اما در واقع از حیث معانی مختلفی که دو واژه‌ی اله و رب برای آن‌ها وضع شده است، اله‌ها و اربابان گوناگونی دارد و بیچاره خود نیز اصلاً احساس نمی‌کند که آن‌ها را شریک خداوند قرار داده است و (متأسفانه) هرگاه اگر او را متوجه سازید که (تاکنون) غیر خدا را عبادت کرده و مرتکب (گناه بزرگ) شرک در دین شده است، شما را به سختی مورد تعرض قرار خواهد داد و این درحالی است که حقیقتاً از لحاظ معانی دو واژه‌ی عبادت و دین، غیر خدا را پرستیده و بی شک تاکنون داخل دینی غیر از دین خدای متعال بوده است؛ ولی با این وجود خود اصلاً نمی‌داند که تمام اعمالش در واقع عبادت غیر خداست و آن وضعیتی که گرفتارش شده است در واقع دینی است که خداوند هیچ دلیل و برهانی بر صحت آن فرو نفرستاده است.

علت حقیقی این فهم نادرست

با نگاهی به عصر جاهلیت و صدر اسلام، به خوبی درمی‌یابیم هنگامی که قرآن کریم بر قوم عرب نازل شد، فرد فرد عرب معنا و مراد دو واژه‌ی اله و رب را به خوبی می‌دانستند؛ زیرا این دو کلمه از مدت‌ها قبل در کلام‌شان مورد استفاده قرار گرفته بود و به تمام معانی آن تسلط کاملی داشتند. به همین دلیل زمانی که آن‌ها مخاطب گفتۀ «لا إله إلا الله ولا ربَّ سواه ولا شريك له في ألوهيّته وربوبيّته» قرار گرفتند، معنای راستین پیام آن دعوت می‌شدند، کاملاً درک کردند و بدون هیچگونه پیچیدگی یا ابهامی فهمیدند که گوینده‌ی این سخن با گفتن «لا إله ولا رب ولا شریك» چه چیزی را نفی می‌کند و از نسبت‌دادن چه صفتی به غیر خداوند خودداری می‌ورزد و همچنین با گفتن «إلا الله» چه چیزی را مختص خدای متعال می‌کند و چه صفتی را خالص، برای او می‌داند. بنابراین، کسانی که کافر می‌شدند در حقیقت با آگاهی و شناخت کامل از آنچه که «لا إله إلا الله» آن را باطل می‌دانست، کفر می‌ورزیدند و به همین علّت کفرشان گواه روشنی بود بر اینکه الوهیت و ربوبیت غیر خدا را کاملاً قبول داشتند. (در جبهه‌ی مقابل) نیز مؤمنان از سر بصیرت نسبت به تمامی آنچه که قبول کردن «لا إله إلا الله» لازمه‌ی انجام یا ترک آن بود، ایمان می‌آوردند.

به همین شکل نیز دو واژه‌ی «عبادت» و «دین» در کلام عرب رایج بود و خیلی خوب می‌فهمیدند که عَبد چه کسی است؛ از چه حالتی به عبودیت تعبیر می‌شود؛ آن روش عملی که اسم عبادت بر آن اطلاق می‌شود، چگونه روشی است؛ مفهوم دین چیست و مشتمل بر چه معانی گوناگونی است. از این رو هنگامی که به آنان گفته شد: فقط خداوند را عبادت کنید و از طاغوت دوری گزینید و با قطع ارتباط از سایر ادیان به دین الهی درآیید، بازهم در فهم این دعوت قرآنی دچار هیچگونه اشتباهی نشدند و به محض شنیدن آیات قرآن، برایشان معلوم بود که این دعوت آسمانی چه نوع تغییراتی را در نظام زندگی از آنان مطالبه می‌کند.

اما متأسفانه پس از دوران پرفروغ صدر اسلام، معانی اصلی و صحیح تمامی این کلمات که در میان عرب‌های عصر نزول قرآن رایج بود، کم کم رو به دگرگونی نهاد؛ به گونه‌ای که دایره‌ی معانی هریک از این اصطلاحات چهارگانه برخلاف معنای وسیع و فراگیر سابق‌شان، بسیار کوچک‌تر و در یک سری معانی کم دامنه و محدود با مفاهیمی پیچیده و مبهم خلاصه شد؛ این امر دو دلیل عمده داشت:

1-   درک عالی و تشخیص خوب لغات زبان عربی در نزد عرب زبان‌های قرن‌های اخیر بسیار کم شد و چشمه‌ی خالص لغات ناب عربی به خشکی گرایید.

2-   برای افرادی که در جامعه‌ی اسلامی به دنیا آمده و در آن تربیت شده بودند، از آن معانی رایجی که واژگانی همانند اله، رب، دین و عبادت در جامعه‌ی جاهلی زمان نزول قرآن داشتند، هیچ اثری باقی نمانده بود.

به این دو دلیل زبان‌شناسان و مفسّران دوران معاصر، اکثر کلمات قرآن را در فرهنگ لغات و کتب تفسیر به جای معانی اصلی آن‌ها با معنای مصطلح نزد مسلمانان این عصر، شرح داده و تفسیر می‌کنند. برای مثال:

-     کلمه‌ی اله را به گونه‌ای معنا کردند که گویی مترادف با واژه‌ی بت یا صنم است.

-     کلمه‌ی رب را (به صورت عام) مترادف تربیت کردن و پرورش‌نمودن (و به صورت خاص) معادل موجود قائم به ذاتی قرار دادند که به امر تربیت و پرورش سایر موجودات می‌پردازد.

-     کلمه‌ی عبادت را در معانی پرستش‌کردن، زاهدشدن، خضوع داشتن و نمازخواندن در برابر خداوند محدود ساختند.

-     کلمه‌ی دین را مترادف و معادل مذهب و داشتن گرایشی خاص([1]) معنا کردند.

-     کلمه‌ی طاغوت را نیز با عنوان بت یا شیطان تفسیر کردند.

نتیجه‌ی این فهم غلط آن بود که برای مردم درک هدف حقیقی و نیز شناخت مقصود اساسی دعوت قرآن بسیار سخت و دشوار و حتی ناممکن شد؛ زیرا هنگامی که قرآن خطاب به آنان می‌گفت: «به غیر از خدای متعال کسی را اله و معبود خویش نگیرید» گمان می‌کردند که با ترک عبادت بت‌ها و دوری از آن‌ها، حق مطلب را به جای گزارده‌اند؛ درحالی که به تمام معنا و مفهومی که واژه‌ی «اله» دارد به غیر از بت‌ها دست به دامان هرچیز و هرکسی غیر از خدای سبحان بودند و خود نیز به هیچ وجه در درون خود احساس نمی‌کردند که با اتخاذ چنین رویه‌ای در واقع غیر خدا را اله و معبود خویش گرفته‌اند و زمانی هم که قرآن آنان را فرا می‌خواند که «فقط خدای متعال پروردگار و رب جهانیان است پس به غیر از او احدی را رب خویش ندانید» فریاد برمی‌آوردند: آگاه باشید! ما همان افرادی هستیم که اعتقاد داریم فقط خدای متعال مربی و متعهد امورات ماست و به این ترتیب عقیده‌ی ما در باب توحید کامل شده است!

اما واقعیت این بود که اکثر این افراد از لحاظ معانی گوناگون دیگری که واژه‌ی رب (به غیر از معنای مربّی) دارد، به ربوبیت غیر خدا اذعان کامل داشتند و هنگامی که قرآن ندایشان می‌داد که فقط خداوند را عبادت کنید و از طاغوت دوری گزینید، می‌گفتند: ما که بت‌ها را پرستش نمی‌کنیم؛ با شیطان هم بغض و کینه داریم و لعنتش می‌فرستیم و جز برای خدا، برای احدی خشوع نمی‌کنیم در نتیجه این دستور قرآن را هم کاملاً اجرا کرده‌ایم! (اما این سخن را درحالی می‌گفتند که) همچنان متوسل و دست به دامان طاغوت‌های دیگری غیر از بت‌های سنگی بودند. و به جز این دیگر معانی واژه‌ی عبادت (به غیر از معنای پرستش یعنی بندگی و اطاعت) را به غیر خداوند اختصاص داده بودند.

واژه‌ی دین نیز چنین حال و وضعی داشت؛ زیرا مردم از معنای خالص ساختن دین برای خداوند، فقط این را می‌فهمیدند که شخصی به ظاهر منتسب به آیین این دین باشد که اصطلاحاً آن را دین اسلام می‌نامند و در همان حال جزو ملّت هندوها، یهودیان، مسیحیان و... نباشد. به همین دلیل جز عده‌ای اندک از همین پیروان دین اسلام اکثراً گمان می‌کنند که دین‌شان را برای خداوند خالص ساخته‌اند، اما در حقیقت اینان با توجه به معانی گسترده‌ی واژه‌ی دین، هرگز دین‌شان را برای خداوند خالص نکردند.

نتایج این فهم اشتباه

بدون شک بسیاری از تعالیم قرآن کریم همچنان از مردم مخفی مانده است، بلکه حتی به علّت مستور بودن معنای واقعی این چهار اصطلاح اساسی در ورای پرده‌های جهل، روح متعالی و اندیشه‌ی محوری قرآن نیز به طاق نسیان سپرده شده است و این خود از مهم‌ترین علل نفوذ ضعف و سستی در عقاید و اعمال مردم به شمار می‌رود و این در حالیست که دین اسلام را پذیرفته و در زمره‌ی مسلمانان نیز به حساب می‌آیند. به همین جهت شایسته است که معانی این چهار اصطلاح را به تفصیل بیان کنیم تا بدین وسیله، هدف حقیقی قرآن و تعالیم اساسی آن به خوبی روشن شود.

با وجود تلاش‌های فراوانی که با نوشتن مقالات گوناگون برای آشناکردن مردم با این اصطلاحات انجام داده‌ام، تا به حال هیچیک از این مقالات برای رفع اشتباهاتی که در این باب به اذهان مردم رسوخ کرده، کافی نبوده است و مردم نیز با آن نوشته‌ها قانع نمی‌شدند و نسبت به آن‌ها هیچ اعتماد و اطمینانی نداشتند؛ زیرا گمان می‌کردند هرآنچه را که در شرح و تفصیل معانی این کلمات بدون استناد به آیات قرآن و فرهنگ لغات معتبر، بیان داشته‌ام، جزو آراء شخصی‌ام است؛ درحالی که اگر این‌چنین باشد هرگز ممکن نیست که نظرات شخصی من افرادی را که با آرایم مخالف‌اند و یا اینکه لااقل با آن موافق نیستند، قانع کند. به همین سبب در این کتاب کوشیده‌ام که تمام معانی این چهار اصطلاح را به صورت کامل و همه جانبه بیان کنم؛ به گونه‌ای که حتی یک گفته را بدون استناد به قرآن و فرهنگ لغت‌های معتبر ذکر ننمایم.

به امید خدای بزرگ بحث خود را نخست با واژه‌ی «اله» آغاز می‌کنم و سپس با «رب» و «عبادت» ادامه می‌دهم و با «دین» به پایان می برم.

ابوالاعلی




[1]- Religion

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...