توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ اسفند ۴, چهارشنبه

فصل 10: بخشى از اعتقادات سلف و پيشينيان أمت محمد صل الله علیه و آله و سلم

 

فصل 10: بخشى از اعتقادات سلف و پيشينيان أمت محمد  صل الله علیه و آله و سلم

(1): از أصول أهل سنت و جماعت:

ما باید به آنچه در قرآن و سنت صحیح رسول اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  وارد شده است أعم از أمور غیبى و یا ظاهرى ایمان داشته باشیم، هرچند حقیقت و واقعیت معناى آن را ندانیم، مانند:

آسایش و راحتى در قبر و عذاب آن.

باید به آسایش و عذاب قبر ایمان داشته باشیم، به این معنى که قبر مؤمن وسیع و نورانى مى‏شود و درى از درهاى بهشت برویش باز مى‏شود، و قبر کافر تنگ شده و درى از درهاى جهنم بروى او گشوده مى‏شود.

خداوند از آل فرعون خبر داده که در قبرهایشان قبل از بر پا شدن قیامت عذاب داده مى‏شود، و آتش جهنم هر روز صبح و شام بر آن‌ها عرضه مى‏شود، چنانکه مى‏فرماید: ﴿وَحَاقَ بِ‍َٔالِ فِرۡعَوۡنَ سُوٓءُ ٱلۡعَذَابِ٤٥ ٱلنَّارُ يُعۡرَضُونَ عَلَيۡهَا غُدُوّٗا وَعَشِيّٗاۚ وَيَوۡمَ تَقُومُ ٱلسَّاعَةُ أَدۡخِلُوٓاْ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ أَشَدَّ ٱلۡعَذَابِ٤٦ [غافر: 45-46].

[وعذاب سخت بر آل فرعون فرا رسید ـ و همه به دریا هلاک، و غرق شدند ـ اینک آتش دوزخ را صبح و شام بر آن‌ها عرضه مى‏دارند، و چون روز قیامت شود خطاب آید که فرعونیان را بسخت ترین عذاب جهنم وارد کنید].

از رسول اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  به ثبوت رسیده است که فرمودند: «إنَّ العبد إذا وُضِعَ في قبره وتولّى عنه أصحابه، حتى إنَّه يسمع قرع نعالهم، أتاه ملكان، فيقعدانه، فيقولان له: ما كنتَ تقول في هذا الرجل؟ ـ لمحمد ـ فأما المؤمن فيقول: أشهد أنَّه عبد الله ورسوله، فيقال: انظر إلى مقعدك من النّار، قد أبدلك الله به مقعداً من الجنّة، فيراهما جمعياً، ويفسح له في قبره سبعون ذراعاً، ويملأ عليه خضراً إلى يوم يبعثون.

وأما الكافر أو المنافق، فيقال له: ما كنتَ تقول في هذا الرجل؟ فيقول: لا أدري، كنتُ أقول ما يقول الناس، فيقال له: لا دريتَ ولا تليت، ثم يضرب بطراق من حديد ضربة بين أذنيه، فيصبح صيحة يسمعها من يليه غير الثقلين، ويضيق عليه قبره حتى تختلف أضلاعه»([1]).

وقتى که بندۀ خدا دفن شد و دوستانش از اطراف او دور شدند ـ و او صداى پاى آن‌ها را مى‏شنود ـ دو فرشته نزد او مى‏آیند و او را مى‏نشانند و به او مى‏گویند: در مورد این مرد چه مى‏گفتى؟ ـ یعنى محمد  صل الله علیه و آله و سلم  ـ پس اگر مؤمن باشد مى‏گوید: گواهى مى‏دهم که او بنده و فرستادۀ خداست، پس به او گفته مى‏شود: نگاه کن بسوى جایگاهت که از جهنم است، و باریتعالى آن را به جایگاه و مسکنى از بهشت تبدیل کرده، و همۀ آن را مى‏بیند، و قبر او هفتاد ذراع وسعت پیدا مى‏کند، و از گل‌ها و سبزی‌ها تا روز قیامت پر مى‏شود، و أما کافر و یا منافق به او گفته مى‏شود: چه مى‏گفتى در بارۀ مردى که میان شما ظهور کرد؟ جواب مى‏دهد: نمى‏دانم، آنچه مردم مى‏گفتند، مى‏گفتم، پس به او گفته مى‏شود: ندانستى و نخواندى، سپس ضربتى با چکشى از آهن بین دو گوش او زده مى‏شود و او فریاد و نعره‌اى مى‏کشد که بجز إنس و جن سایر اطرافیانش آواز او را مى‏شنوند، و قبر بر او تنگ مى‏شود تا اینکه دنده‌هایش درهم شکسته شود.

 

(2) حشر، پاداش، و جزاء:

أهل سنت و جماعت ایمان به روز رستاخیز را واجب مى‏دانند، و در آن روز نیکوکاران پاداش عمل نیک، و بدکاران جزاى عمل بد خود را خواهند دید، و مُنْکر روز قیامت و پاداش و جزاء؛ را کافر مى‏دانند، خداوند در قرآن ذکر کرده که أهل قبور را در آن روز زنده خواهد کرد، چنانکه مى‏فرماید: ﴿زَعَمَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَن لَّن يُبۡعَثُواْۚ قُلۡ بَلَىٰ وَرَبِّي لَتُبۡعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلۡتُمۡۚ وَذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ٧ [التغابن: 7].

[کافران گمان کردند هرگز پس از مرگ برانگیخته نمى‏شوند، اى رسول خدا به آن‌ها بگو: بخداى من سوگند که البته برانگیخته مى‏شوید، وسپس به نتیجۀ اعمال خود مى‏رسید، و این براى خداوند بسیار آسان است].

و همچنین انسان‌ها روز رستاخیز از تمامى‏ کردار نیک و بد، بزرگ و کوچک که در زندگى انجام داده‌اند بازخواست خواهند شد، چنانکه خداوند مى‏فرماید: ﴿وَوُضِعَ ٱلۡكِتَٰبُ فَتَرَى ٱلۡمُجۡرِمِينَ مُشۡفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَٰوَيۡلَتَنَا مَالِ هَٰذَا ٱلۡكِتَٰبِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةٗ وَلَا كَبِيرَةً إِلَّآ أَحۡصَىٰهَاۚ وَوَجَدُواْ مَا عَمِلُواْ حَاضِرٗاۗ وَلَا يَظۡلِمُ رَبُّكَ أَحَدٗا٤٩ [الكهف: 49].

[و در آنروز نامۀ اعمال نیک و بد خلق را پیش نهند، و أهل گناه و معصیت را از آنچه در نامۀ عمل آن‌هاست ترسان و هراسان مى‏بینى که در حالى که با خود مى‏گویند: اى واى بر ما، این چگونه کتابى است که اعمال کوچک و بزرگ ما را سر مویى فرو نگذاشته جز آنکه همه را یک یک شمرده است، و در آن کتاب همۀ اعمال خود را حاضر مى‏بینند، و خدا به هیچ کس ستم نمى‏کند].

مؤمن حساب او آسان است و شادمانه و مسرور بطرف خویشان خود خواهد رفت.

أما کافر حسابش سخت و دشوار است، و ناراحت و وحشت‌زده از شدت جساب و بدى سرنوشت آرزو مى‏کند اى کاش خاک بود تا چنین به آتش کفر نمى‏سوخت.

و خداوند بعد از این خلایق را بر اساس اعمال و کرداشان مجازات مى‏دهد، نیکوکاران را پاداش مى‏دهد، و بدکاران را به سزاى اعمالشان مى‏رساند.

باریتعالى مى‏فرماید: ﴿وَلِلَّهِ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ لِيَجۡزِيَ ٱلَّذِينَ أَسَٰٓـُٔواْ بِمَا عَمِلُواْ وَيَجۡزِيَ ٱلَّذِينَ أَحۡسَنُواْ بِٱلۡحُسۡنَى٣١ [النجم: 31].

[و آنچه در آسمان‌ها و زمین است، همه ملک خداست، تا بدکاران را بسبب اعمالشان به کیفر برساند، و نیکوکاران را پاداش نیکوتر عطا کند].

(3): وظيفۀ مسلمانان در برابر رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم :

ایمان به رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  بر ما مسلمانان واجب است، همچنین از اوامر و دستورات او باید پیروى کنیم، و از آنچه نهى کرده دورى جوییم، و بر ما واجب است که او را خاتم و سید همۀ پیامبران بدانیم، ایمان هیچ بنده اى درست نمى‏شود مگر اینکه باور و یقین داشته باشد که محمد  صل الله علیه و آله و سلم  فرستادۀ خدا بسوى إنس و جن تا روز قیامت است، و هیچ پیامبرى بعد از او نخواهد آمد، و خداوند شفاعت عظمى‏ را به او اختصاص داده است، و آن شفاعت روز قیامت است، هنگامى‏ که خداوند بین بندگانش قضاوت مى‏کند و همۀ أنبیاء از شفاعت نزد خدا خوددارى مى‏کنند، در این وقت رسول اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  زیر عرش خداوند به سجده مى‏أفتد و از خداوند إجازه مى‏خواهد تا در بارۀ أهل محشر شفاعت کند، در این حال خداوند مى‏گوید: «يا محمد ارفع رأسك وسل تعطه واشفع تشفع».

اى محمد سرت را بلند کن و سؤال کن آنچه مى‏خواهى به تو داده خواهد شد، و شفاعت کن که شفاعت تو پذیرفته مى‏شود.

(4) محبت و دوست داشتن ياران و صحابۀ رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  و  رضی الله عنهم :

وظیفۀ هر مسلمان است که فضایل صحابۀ رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  را بداند، خوبی‌ها و نیکى‌هاى آن‌ها را یادآورى نماید، آن‌ها را در ایمان آوردن به قرآن و سنت از ما سبقت گرفتند، در راه تبلیغ رسالت اسلام به مردم از جان و مال گذشتند، و در راه خدا جهاد و مبارزه کردند؛ تا اسلام را به ما و همۀ مسلمانان جهان رساندند، قرآن و سنت را حفظ نمودند، و با کمال امانتدارى و درستى به نسل بعدى منتقل کردند، پس بر ماست که همۀ این نیکى‌ها را بیاد داشته باشیم، براى آن‌ها درود فرستاده، استغفار کنیم، چنانچه خداوند در قرآن کریم مى‏فرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ١٠ [الحشر: 10].

[و کسانیکه بعد از مهاجرین و أنصار مى‏آیند، یعنى تابعین وهمۀ مؤمنان دعایشان به درگاه خداوند این است که: پروردگارا! ما و همۀ برادران دینى ما را که در ایمان آوردن از ما سبقت گرفتند بیامرز و در دل‌هاى ما هیچگونه کینه و حسدى نسبت به مؤمنان قرار مده، پروردگارا! تو بسیار بخشنده و مهربانى].

و در آیۀ دیگر مى‏فرماید: ﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِيمَاهُمۡ فِي وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِۚ وَمَثَلُهُمۡ فِي ٱلۡإِنجِيلِ كَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطۡ‍َٔهُۥ فَ‍َٔازَرَهُۥ فَٱسۡتَغۡلَظَ فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ يُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ ٱلۡكُفَّارَۗ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِيمَۢا٢٩ [الفتح: 29]. [محمد فرستادۀ خداست، و یاران او بر کفار بسیار سخت‌اند و با یکدیگر بسیار مهربانند، آن‌ها را در رکوع و سجده مى‏بینى در حالى که فضل، رحمت، و خشنودى خداوند را از او مى‏خواهند، بر رخسالشان از أثر سجده نشانه‌هاى ـ نورانیت پدیدار است ـ وصف حال آن‌ها در تورات و إنجیل آمده است که مثال آن‌ها به دانه‌اى مى‏ماند که چون تازه سر از خاک بیرون آورده، جوانه اى نازک و ضعیف است، سپس سخت و قوى مى‏شود، در نتیجه بر ساق خود محکم و قوى مى‏ایستد، بطوریکه دهقانان در تماشاى آن حیران مانند، أصحاب محمد نیز این چنین بودند، از ضعف به قوت رسیدند، تا کافران جهان از قدرت آن‌ها بخشم آمدند، خداوند وعده داده است که هر کس از آن‌ها در ایمان خودش ثابت و پایدار بماند و اعمال نیک انجام دهد، او را بخشیده و پاداشى بزرگ عنایت فرماید].

و رسول اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  مى‏فرماید: «لا تسبوا أصحابي فوالذي نفسي بيده! لو أنَّ أحدكم أنفق مثل أُحُدٍ ذهباً ما بلغ مُدَّ أحدهم ولا نصيفه»([2]).

یاران مرا ناسزا نگوئید و دشنام ندهید، سوگند به ذاتى که حیاتم در دست اوست اگر یکى از شما به اندازۀ کوه أُحُد طلا انفاق نماید، انفاق و بخشش او به مقدار انفاق و بخشش یک کف دست آن‌ها و حتى نصف آن نمى‏رسد.

 

 

(5) وظيفۀ مسلمانان در برابر خلفاى راشدين  رضی الله عنهم :

ما باید خلفاى راشدین را دوست داشته باشیم، و از خداوند براى آن‌ها طلب رضایت کنیم، و اعتقاد داشته باشیم که ترتیب خلافت آن‌ها بر أساس فضیلت و برترى آن‌ها بر یکدیگر است، همچنانکه گذشتگان ما این اعتقاد را داشتند که ابوبکر در خلافت و فضیلت بر همه مقدم است، و سپس عمر، و بعد عثمان، و سرانجام علی رضی الله عنهم أجمعین.

و أبوبکر بر همه مقدم است زیرا رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  در روزهاى آخر زندگى خویش هنگامى‏ که مریض شدند وى را بر همۀ یاران خویش مقدم کرد و او را إمام قرار داد تا مردم در نماز به او اقتدا کنند.

از جبیر بن مطعم رضی الله عنه  روایت است که: «أتت امرأة النبي  صل الله علیه و آله و سلم  فأمرها أن ترجع إليه، قالت: أرأيت إن جئت ولم أجدك؟ ـ كأنَّها تقول الموت ـ قال  صل الله علیه و آله و سلم : إن لم تجديني فأتي أبابكر»([3]).

زنى نزد پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  آمد و با او در مورد مسئله‌اى سخن گفت سپس فرمودند: اگر کارت تمام شد برگرد، آن زن گفت: اى رسول الله اگر برگشتم و شما را نیافتم چه کنم؟ ـ قصد این زن این است که اگر آمدم و شما دنیا را وداع گفته بودى در اینحال مرا خبر ده چه کنم ـ فرمودند: اگر مرا نیافتی نزد أبوبکر بیا.

و همچنین در حدیث دیگر آمده: از عبدالله بن سلمه رضی الله عنه  روایت است که مى‏گوید: «سمعت علياً رضی الله عنه  يقول: خير الناس بعد رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  أبوبكر، وخير الناس بعد أبي بكر عمر»([4]).

از علی بن أبی طالب رضی الله عنه  شنیدم که مى‏فرمود: بهترین مردم بعد از رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  أبوبکر، و بهترین مردم بعد از أبوبکر، عمر مى‏باشد ـ و در روایتى ـ علی رضی الله عنه  مى‏گوید: آیا شما را از بهترین مردم در أمت محمد  صل الله علیه و آله و سلم  بعد از رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  مطلع سازم؟ أبوبکر، و بعد از أبوبکر، عمر بهترین این أمت هستند.

و همچنین صحابه با إجماع أبوبکر را مقدم ساختند، و هنگاهى که أبوبکر وصیت کرد تا عمر بعد از او خلیفه شود صحابه بر خلافت عمر إجماع نمودند، و سپس أهل رأى و مشورت عثمان را مقدم ساختند، و صحابه بر آن إجماع نمودند، و سپس علی با إجماع أهل آن زمان خلیفه مسلمین شد.

ناگفته نماند که در فضیلت خلفاى راشدین أحادیث زیادى وارد شده که بعضى از آن‌ها چنین است:

از حذیفه بن الیمان روایت است که رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  فرمودند: «إنّي لا أدري ما قدر بقائي فيكم فاقتدوا باللَّذَيْنَ من بعدي، وأشار إلى أبي بكر وعمر»([5]).

من نمى‏دانم چه مقدار در بین شما زنده خواهم بود، ولى بعد از مردن من به آن دو نفرى که بعد از من خواهند بود اقتدا کنید، و به أبوبکر و عمر اشاره فرمودند.

از أنس بن مالک رضی الله عنه  روایت است که «قيل يا رسول الله! أي الناس أحب إليك؟ قال: عائشة، قيل: من الرجال؟ قال: أبوها»([6]).

به رسول اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  گفته شد: چه کسى از ما نزد تو محبوبتر است؟ فرمودند: عائشة، گفتند: از مردها؟ فرمودند: پدرش، یعنى أبوبکر.

«عن أبي ذر رضی الله عنه  قال سمعت رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  يقول: إنَّ الله وضع الحق على لسان عمر، يقول به»([7]).

أبوذر رضی الله عنه  مى‏گوید: از رسول اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  شنیدم که فرمودند: خداوند سخن حق و راست را بر زبان عمر قرار داده تا اینکه با آن سخن بگوید.

«عن أنس بن مالك رضی الله عنه  أنَّ رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  صَعِدَ أُحُداً وأبوبكر وعمر وعثمان، فرَجفَ بهم فقال: اثبت أُحُد فإنَّ عليك نبي وصديق وشهيدان»([8]).

أنس بن مالک رضی الله عنه  مى‏گوید: روزى رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم ، أبوبکر، و عمر و عثمان بر کوه أُحُد بالا رفتند، آن‌ها بالاى کوه بودند که کوه به لرزه در آمد، رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  فرمودند: اى أُحُد آرام گیر، زیرا بر تو پیامبرى، و صدیقی، و دو شهید است؛ نبى یعنى: محمد، و صدیق یعنى: أبوبکر، و دو شهید یعنى: عمر و عثمان.

عن النعمان بن بشیرس عن عائشة رضی الله عنها قالت: قال رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  «يا عثمان إن ولاّك الله هذا الأمر فأرادك المنافقون أن تخلع قميصك الذي قمّصك الله فلا تخلعه، يقول ذلك ثلاث مرات، قال النعمام فقلت لعائشة: ما منعكِ أن تُعْلِمي الناس بهذا؟ قالت: أُنْسيتُهُ»([9]).

نعمان بن بشیر رضی الله عنه  از عائشة رضی الله عنها  نقل مى‏کند که رسول اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  فرمودند: اى عثمان اگر خداوند تو را فرماندار و حاکم این ملت قرار داد، و منافقین خواستند این لباسى را که خداوند به تن تو کرده است بیرون بیاورند، آن را بیرون نیاور، و آن را سه بار تکرار کرد، یعنى: از فرماندارى و حاکمیت استیفاء مده، زیرا تو بر حق هستى، نعمان مى‏گوید: به عائشة گفتم: چرا مردم را از این چیز اطلاع ندادى؟ عائشه فرمود: یادم رفته بود، هدف نعمان این است که هنگام شهادت عثمان چرا مردم را اطلاع ندادى؟

«عن علي بن أبي طالب رضی الله عنه  قال: لقد عهد إليَّ النبي الأمي  صل الله علیه و آله و سلم  أنَّه لا يحبك إلاَّ مؤمن ولا يبغضك إلاَّ‍ منافق»([10]).

علی بن أبی طالب رضی الله عنه  مى‏فرماید: رسول اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  خطاب به من فرمود: بجز مؤمن کسى دیگر با تو محبت و دوستى نمى‏کند، و بحز منافق کسى دیگر با تو بُغض و دشمنى نمى‏ورزد.

(6): عشرۀ مبشره به بهشت:

کسانى که رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  بشارت به بهشت داده است، ما نیز گواهى مى‏دهیم که آن‌ها بهشتى هستند، و این از أصول أهل سنت و جماعت است، مانند این ده نفر که رسول اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  فرمودند این‌ها بهشتى هستند:

1-   أبوبکر صدیق.

2-   عمر بن خطاب.

3-   عثمان بن عفان.

4-   علی بن أبی طالب.

5-   طلحة بن عبیدالله.

6-   زبیر بن عوام.

7-   سعد بن أبی وقاص.

8-   سعید بن زید بن نفیل.

9-   عبدالرحمن بن عوف.

10- أبو عبیدة بن جراح رضوان الله علیهم أجمعین.

عن عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنه  أنَّ النبي  صل الله علیه و آله و سلم  قال: «أبوبكر في الجنة، وعمر في الجنة، وعثمان في الجنة، وعلي في الجنة، وعثمان في الجنة، وطلحة في الجنة، والزبير في الجنة، وعبدالرحمن في الجنة، وسعد بن أبي وقاص في الجنة، وسعيد بن زيد في الجنة، وأبو عبيدة بن الجراح في الجنة»([11]).

حدیث مذکور دلیل بهشتى بودن این ده نفر فوق است چنانکه در این حدیث رسول اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  به بهشتى بودن این ده نفر گواهى داده اند.

(7): عدم گواهى دادن براى شخص معينى كه بهشتى يا دوزخى است:

از أصول أهل سنت و جماعت است که گواهى به بهشتى یا دوزخى بودن هیچ أهل قبله، یعنى: هیچ مسلمانى نمى‏دهند، مگر اینکه رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  گواهى داده باشد، بلکه أهل سنت براى نیکوکاران امید و آرزوى ثواب دارند و مى‏ترسند و بیمناک‌اند که بدکاران مجازات شوند.

(8): وظيفهء مسلمانان در برابر أزواج و همسران رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم :

همسران رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  مادر همۀ مؤمنان‌اند و وظیفۀ مسلمانان است که براى آن‌ها از خداوند رضایت طلب کنند، آن‌ها از هر گونه بدى و زشتى دور هستند، برترین آن‌ها خدیجه دختر خویلد، و عائشة دختر أبوبکر صدیق مى‏باشند.

در حالى که همۀ آن‌ها در نقل علم و میراث رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  سرمایه اى گرانبها بودند، آن‌ها بسیارى از علوم نبوت را به أمت محمدى منتقل کردند، نمونۀ راستى، راستگوئى، أمانتدارى، عفت، پاکدامنى، وفادارى، در زنا شوى و خانه دارى بودند، بر زنان مسلمان است تا از آن‌ها پیروى کنند و آن‌ها را الگوى خویش قرار دهند، زیرا دنیا تا قیامت افرادى مانند آن‌ها را بخود نخواهد دید و مانند آن‌ها پیدا نخواهد شد.

(9): وظيفهء مسلمانان در برابر أئمه و حكّام و فرمانروايان مسلمين:

اطاعت از گفتار علماء و عمل به گفته‌هاى آنان وظیفۀ ماست، همچنین باید از حکام مسلمان اطاعت کنیم، اگر انحراف و بدى از آن‌ها دیدیم نصیحت آن‌ها وظیفۀ ماست، در گفتار و کردار نیک آن‌ها را یارى کنیم، مگر اینکه گفتار و کردار آن‌ها مخالف قرآن و سنت باشد، در اینصورت نباید از آن‌ها اطاعت کنیم.

عن أبي هريرة رضی الله عنه  أنَّ رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  قال: «الدين النصيحة، الدين النصيحة، الدين النصيحة، قلنا لمن يا رسول الله؟ قال: لله ولكتابه ولرسوله ولأئمة المسلمين وعامتهم»([12]).

از أبو هریرة رضی الله عنه  روایت است که رسول اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  فرمودند: دین اسلام دینى است که به کردار و گفتار خوب نصیحت مى‏کند ـ و آن را سه بار تکرار فرمودند ـ یاران رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  سؤال کردند: نصیحت براى چه کسى؟ فرمود: براى کتاب خدا که آن را بخوانید و مورد عمل قرار دهید، و براى خدا که به او ایمان بیاورید، و براى رسول خدا که از او اطاعت کنید، و براى علماء و أمراء و زمامداران و حکام مسلمین که از آن‌ها اطاعت کرده و آنان را یارى کنید، و بر آن‌ها انقلاب نکنید بجز در حال کفر آشکار و واضح، در اینجاست که در برابر معصیت خالق، اطاعت از مخلوق درست نیست، و همچنین نصیحت براى تمام مردم است، به این صورت که با راهنمایى به راه راست آن‌ها را یارى کنیم.

خداوند مى‏فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلًا٥٩ [النساء: 59].

[اى کسانى که ایمان آورده‌اید، از خدا، و رسول خدا، و حکام و زمامداران مسلمان اطاعت کنید، و اگر در مورد مسئله‌اى اختلاف و نزاع کردید به حکم خدا و رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  باز گردید، اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید این کار ـ رجوع به حکم خدا ـ براى شما بهتر و سرانجام خوبترى خواهد داشت].

در پایان امیدوارم این کتابچه مورد توجه خوانندگان گرامى‏ قرار گیرد و در برخى از مسائل خداشناسى سرمشق و الگوى پیروى از قرآن و سنت باشد.

والله تعالى أعلم

وآخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمين.

وصلى الله على سيدنا ونبينا محمد وآله وصحبه.

سبحان ربك رب العزة عما يصفون وسلام على المرسيلن والحمد لله رب العالمين.



([1]) متفق علیه.

([2]) إمام أحمد، بخاری، مسلم، أبوداود، ترمذی، و ابن ماجه.

([3]) إمام بخاری، مسلم، ترمذی.

([4]) إمام أحمد، بخاری، ابن ماجه.

([5]) إمام أحمد، ترمذی، ابن ماجه، ابن حبان و غیر از آن‌ها.

([6]) إمام بخاری، مسلم، ترمذی و ابن ماجه.

([7]) إمام أحمد، أبوداود، ابن ماجه و ابن سعد..

([8]) إمام بخاری، أبوداود، ترمذی، ونسائی در سنن کبرى.

([9]) إمام أحمد، ترمذی، ابن ماجه، ابن حبان، الهیثمی فی موارد الظمان، الحاکم فی المستدرک، کنزل العمال وغیره.

([10]) إمام مسلم، ترمذی، نسائی، وابن ماجه.

([11]) إمام أحمد، أبوداود، ترمذی، وابن ماجه غیره.

([12]) إمام أحمد، بخاری، مسلم، أبوداود، ترمذی، نسائی، ابن خزیمة، الدارمی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...