ح- قطب الدین ابوالمظفّر (قرن ششم)
قطب الدین ابوالمظفّر منصور بن اردشیر سنجی عبادی مروزی، عارف قرن ششم هجری در کتاب «مناقب الصوفیّة» در بارۀ خلفای راشدین چنین میگوید:
«و ابوبکر رضی الله عنه را دیدم که گلیمی داشت پاره بر آنجا میدوخت»[1]. ممکن است بعضی مردم ساده اندیش این نوع زندگی را بر خلاف پیشرفت و تمدن بدانند در حالیکه لازم است که حیات پیشوایان دینی و رهبران جامعههای عقب مانده یا در حال رشد سبکبالتر و بی آلایشتر و دور از اسراف و تبذیر باشد. در عصر حاضر نیز مهاتما گاندی رهبر فقید هندوستان با به کار گیری روش مقاومت منفی خود و جامعهاش را از تجمّل گرایی نجات داد.
دوست باید در سختیها و هنگام بروز مصائب، وجود خود را در طبق اخلاص بگذارد و در راه دوستش فداکاری و ایثار کند چنانکه ابوبکر چنین کرد.
«و این بود که رسول صل الله علیه و آله و سلم هجرت کرد. از همه صحابه جز ابوبکر صدیق رضی الله عنه کس با وی نرفت. از آنکه به همه وجهی شایسته وی بود و حق تعالی او را یار خواند، ﴿إِذۡ یَقُولُ لِصَٰحِبِهِۦ لَا تَحۡزَنۡ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَاۖ﴾[التوبة: ۴۰].. در غار رفت خود را فدای او کرد.
جامه پاره کرد و در سوراخها نهاد، و پاشنه در یک سوراخ نهاد که جامه نمانده بود. مار پاشنه او را زخم کرد و نجنبید و ننالید. از آنکه سیّد صل الله علیه و آله و سلم سر بر زانوی او نهاده بود. گفت: نباید که بیدار شود و این طریق محبت بود که میسپرد»[2].
3- عمر و علی نمونههای ضد استکبار و اتراف
عُمَر و علی رضی الله عنهما نمونههای ضد استکبار و اتراف و خوشگذرانی بودند. «امیرالمؤمنین علی رضی الله عنه جامهای که پوشیدی پارههای بسیار بر آن دوختی. گفتند: یا امیرالمؤمنین این چیست؟ گفت: مرقّع پوشیدن، خشوع دل و مذمّت نفس ثمره دهد، برای آن میپوشم»[3].
«و امیرالمومنین عُمَر رضی الله عنه جبۀ خود را پاره بر دوخته است. روایت است که وی را دیدند در وقت خلافت جامهای پوشیده و پارههای بسیار بر آن دوخته، از آن جمله سه پاره نمد بود بر میان کتف و جامه بر یکدیگر دوخته»[4].
پیامبر صل الله علیه و آله و سلم با آن همه محبتی که به فاطمه زهرا داشت، نیازمندان اصحاب صفّه[5] را بر آن بزرگوار ترجیح داد.
«امیرالمؤمنین علی رضی الله عنه روایت کرد که رسول صل الله علیه و آله و سلم وقتی چیزی در حجره آورد. فاطمه رضی الله عنها گفت: مرا بده. گفت به تو ندهم و اصحاب صفّه بیرون گرسنه میباشند. نخست آنجا برم. آنچه زیادت باشد پیش تو باز آرم»[6].
راضی شدن به قضا و قدر و پذیرفتن مقدّرات الهی، آدمی را از اتکا به غیر خدا باز میدارد، و رضا به معنی تسلیم بودن در برابر اراده پروردگار است و با کوشش و تلاش مغایرتی ندارد.
عُمَر رضی الله عنه نامهای نوشت با ابوموسی اشعری که همه چیزها در رضاست، اگر توانی راضی باش و إلا صبر کن»[7].
هیچ نعمتی برای انسان بالاتر از صدق نیست و صدق در سه چیز پدید آید: در قول و در حال و در عمل.
«امیرالمؤمنین علی رضی الله عنه چنین گفته است که: برکت صدق، مرد را بهتر از مال بسیار است که مال، خرج راست و به خرج نیست شود. اما زبان راست گوی هر چند راست میگوید درجۀ او در دین زیادت میشود»[8].
7- ادراک و فراست مؤمن از نظر عمر
ادراک و فراست و نیروی تفکر و بینش مؤمن رابطه قلب و زبانش را آشکار میکند.
«امیرالمؤمنین عُمَر رضی الله عنه گفت: رسول صل الله علیه و آله و سلم به ابتدا در آن متوقّف بود[9]. پس جبرئیل علیه السلام بیامد و گفت:
هر چه عُمَر میگوید بشنو که ما میگوییم: «الحقُّ یَنطِقُ عَلی لسانِ عُمَر»[10].
آدمی اگر دل را از وسوسهها و آرزوهای نفسانی پاک کند، دلش آینه سا میشود.
[1] - مناقب الصوفیة- قطب الدین ابوالمظفر منصور بن اردشیر سنجی عبادی مروزی- از نوشته های قرن ششم هجری – به کوشش محمد تقی دانش پژوه و ایرج افشار- ناشر کتابخانه منوچهری /ص 72.
[2] - منبع مذکور/90.
[3] - منبع مذکور/73.
[4] - منبع مذکور/73.
[5] - اصحاب صفه کسانی بودند از اصحاب که بر روی سکوی مسجد می خوابیدند.
[6] - منبع مذکور/84.
[7] - منبع مذکور/116.
[8] - منبع مذکور/102.
[9] - یعنی درباره الهامات قلبی عُمَر ساکت بود و چیزی نمی گفت.
[10] - منبع مذکور/128.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر