اوحد الدین علی بن محمد بن اسحاق ابیوردی شاعر قصیده سرای مشهور قرن ششم، خلفای راشدین را با ویژگی هایشان این چنین میستاید:
1-تشبیه خواجه سعد الدین اسعد به خلفا
در قصیدهای در مدح «خواجه سعد الدین اسعد» میگوید:
به سر مصطفی شریف قریش |
|
که ز جمع رُسُل عزیز تر ست |
|
||
|
||
|
||
|
(قصائد/65)
در این قصیده، صفا، صدق، وفای به عهد و اخلاص ابوبکر صدیق و دلیری، هیبت و صلابت عمر بن الخطاب و حیا و حیات عثمان بن عفّان و شجاعت علی بن ابی طالب و ارزش ذوالفقار وصف شده است.
2- ستودن قطب الدین مودود «شاه» به صفات خلفا
در قصیدهای در صفت بغداد و مدح قطب الدین مودود «شاه» اعتقاد ابوبکر، صولت عمر، خشوع عثمان، حکمت علی چنین میآید و ممدوح را به آن صفات متصف میکند:
به اعتقادِ ابوبکر و صولتِ فاروق به ترسکاری عثمان و حکمت حیدر
(قصائد/217)
در «مناجات باری تعالی» که با تسلط و رنگ آمیزی شاعرانه پردههای گوناگون و بدیع خلقت را منقّش مینماید و اشعاری به صولت رعد و تندر و غرش صاعقه و بلندای کوههای سر به فلک کشیده و امواج توفنده دریا و... میسراید از خداوند پوزش میطلبد و خود را از تهمتهای زیر و معتقدات خلاف، بری میداند:
نه
در خلافت بوبکر دم زنم به خلاف |
|
نه در امامت فاروق[6] در مجال نُطَق |
|
||
|
||
|
||
|
(قصائد/274)
4- هیبت و صولت عمر بن خطاب رضی الله عنه
در قصیده با شکوهی که در مدح «عماد الدین پیروز شاه» سروده است اینگونه از هیبت و صولت عمر بن خطاب سخن میگوید که؛ شیطان از سایه عمر میترسد و هر جا که قدرت دشمن شکن او جلوه کند، اثری از نیروی اهریمنی نخواهد بود و مکمّل ضربتهای مهلک عمر در نبرد با دشمنان دین، شمشیر برنده حیدر است:
معرکۀ مکر دیــو، ظــلّ عمــر بشکنــــد چرخ که نظّاره بود دید که منکر شکست
دین به عُمَر شد قوی گرچه پس از عهد او باقی ناموس کفر خنجر حیدر شکست
(قصائد/92)
مکّه در سایه تدبیر و عدالت عمر آرامش دارد:
دیو چندان عَلَم زند که نَبّی مکّه بی سایه عُمَر دارد
(قصائد/126)
در قصیدهای که در مدح «احمد بن مخلص» آمده است ممدوح را مروج نام عمر و عدل او را عدالت عمری مینامد:
نام تو بسی تربیت نام عُمَر داد زان روی که عدل تو چو عدل عمر آمد
(قصائد/140)
در قصیدۀ مدحیّه «صدر الدین محمّد میراب مرو» چنین میگوید:
محمّد آنکه وزارت بدو نظام گرفت چنانکه دین محمّد به داد و عدل عمر
(قصائد/196)
در قصیدهای که در مدح «سلطان خنجر» گفته است: خنجر دست سلطان سلجوقی را به ذوالفقار حیدر کرار تشبیه میکند:
در دست تو گویی که خنجر تو در دست علی، ذوالفقار باشد
(قصائد/132)
در مدحیّه «امیر تاج الملوک ابوالفوارس» ممدوح را در نبرد با دشمنان، چون علی میشمارد:
ای در نبرد، حیدر کرار روزگار وی راست کرده خنجر تو کار روزگار
(قصائد/172)
در ابیات دیگری از ممدوح خود چنین یاد مینماید:
به روز جنگ، با دستان رستم به پیش خصم، با پیکار حیدر
(قصائد/224)
شاه حیدر هاشم تَبَعِ احمد نام که ز گردون، سریرست وز خورشید، کلاه
(قصائد/418)
تو بر پشت رخشی چو رستم خرامان به کف ذوالفقاری چو حیدر گرفته
(قصائد/435)
تیغ تو تیغ حیدر عربی کوس تو کوس حیدر رازی
(قصائد/477)
علی رضی الله عنه قهرمان پیکار درون و بیرون است هر جا سخن از زهد و عرفان به میان میآید علی جلوه میکند و هرجا نبرد با کفار و مشرکین رنگ آمیزی میشود ذوالفقار میدرخشد.
[1] - ابوبکر صدیق.
[2] - - ی نسبی است.
[3] - لقب عثمان بن عفّان است.
[4] - سُوَر جمع مکسر سورة است یعنی عثمان سوره های قرآن را جمع کرده است.
[5] - دیوان انوری جلد اول قصائد به اهتمام محمد تقی مدرس رضوی/ بنگاه ترجمه و نشر کتاب/ چاپ دوم 1347.
[6] - عمر بن الخطّاب.
[7] - دشمن علی بن ابی طالب.
[8] - روافض نامی است که به تشیع تحریف شده صفوی اطلاق داده میشود. رافضیان آن عده از شیعیان افراطی و تکفیری هستند که همهی صحابه ویاران رسول خدا ص جز تعداد بسیار اندکی را مورد لعن و نفرین قرار میدهند. و بر این باورند که پیامبر خدا ص حضرت علی را به عنوان خلیفه پس از خود انتخاب نمود ولی یاران رسول اکرم دستور پیامبر خویش را زیر پا نهادند و ابوبکر را به خلافت برگزیدند. همچنین رافضیان چون نظام پادشاهی خلافت پس از پیامبر اکرم ص را میراث خاندان آن حضرت دانسته و دوازده امام معصوم پس از پیامبر تراشیدهاند. غافل از اینکه ایمان به عصمت آن امامان در حقیقت طعنه ای است کشنده بر پیکر عقیدهی ختم نبوت رسول اکرم ص. متأسفانه امروزه بسیاری از شیعیان جهان و بخصوص کشور ما بدام این تندروان تکفیری افتاده اند و عقاید باطله و ضد قرآنی آنها که مخالف دستورات حضرت امیر المؤمنین است را نادانسته تکرار می کنند! (ب)
[9] - جوزق: غوزه و غلاف پنبه که هنوز پنبه آن را در نیاورده باشند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر