ز: علی بن حسین واعظ کاشفی (867 -939)
مولانا فخرالدین علی بن حسین واعظ کاشفی از علماء و دانشمندان و صوفیان مشهور قرن نهم هجری است که در تصوف پیرو خواجه بهاء الدین محمّد نقشبند بوده است.
این عارف بزرگ تألیفات و مصنفات فراوانی دارد که مهمترین آنها، تفسیر قرآن کریم است به نام «مَواهِب عِلَّیَّه» یا «تفسیر حسینی»، «روضةُ الشهداء» در رثاء اهل بیت علیهم السلام ، «انوار سهیلی»، «اخلاق محسنی»، «مخزن الإنشاء» و کتاب ارزشمند «رَشحات عینِ الحیات» که در شرح احوال و ذکر اقوال مشایخ طریقۀ نقشبند تا پایان قرن نهم هجری، نگاشته شده است. اینکه گوهرهای گرانبهای کتاب رشحات عین الحیات را در بارۀ خلفای راشدین تقدیم خوانندگان محترم مینمائیم:
1- به هنگام بیماری، به دستور حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم همه درهای مسجد بسته میشود بجز دری که به خانه ابوبکر راه داشت
حضرت رسول صل الله علیه و آله و سلم به هنگام بیماری مرگ دستور داد که همه درهای مسجد را بجز دری که به خانه ابوبکر راه داشت بستند و تنها آن در باز بود. عرفا از این موضوع کمال محبّت ابوبکر را نسبت به پیامبر صل الله علیه و آله و سلم استنباط میکنند و باز شدن در را، به ارتباط معنوی ابوبکر تعبیر مینمایند:
در معنی حدیث «اَلیَومَ تُسَدُّ کُلُّ فَرجَةٍ... الحدیث، میفرمودند: مسجدی که حضرت رسول صل الله علیه و آله و سلم در آن نماز میگزاردند چندین در داشت، آن حضرت صل الله علیه و آله و سلم در مرض اخیر فرمودند تا اکثر آن فرجهها را بستند و آن در که بر خانه صدّیق اکبر بود رضی الله عنه باز گذاشتند، پس فرمودند: «الیومَ تُسَدُّ کُلٌّ فَرجَةٍ إِلاّ فرجةَ أبی بَکرٍ» امروز بسته شد همۀ شکافها را الاّ شکاف ابی بکر، ارباب تحقیق درین باب سخن دارند و آن آنست که، حضرت صدّیق را رضی الله عنه کمال نسبت حبّی به حضرت رسول صل الله علیه و آله و سلم ثابت بود، آن حضرت صل الله علیه و آله و سلم در این حدیث اشارت بآن معنی کردند که همه نسبتها و طریقهها در جنب نسبت حبّی مسدود است و آنچه موصل به مقصود است جز این نسبت حبّی نیست و رابطه عبارت از نسبت حبّی است به صاحب دولتی که اعتقاد واسطکَی را لایق باشد و طریقۀ خواجگان قَدَّسَ اللهُ تعالی ارواحَهُم به حضرت صدّیق اکبر منسوب است از حیثیت این نسبت حقیقی حبّی است و طریقه این عزیزان به حقیقت نگاهداشت این نسبت حقیقی است، وقتی دیگر در بیان تحصیل این نسبت حبّی این ابیات خواندند که «مثنوی»:
هین
دریچه، سوی یوسف باز کن |
|
وز شکافش فرجۀ آغاز کن |
|
2- ابوبکر ما دیگر است و ابوبکر ایشان دیگر
«جمعی از غلات و سفهای ایشان برکنار قافله شیخ آمده زبان به سبّ ابی بکر صدّیق رضی الله عنه برگشادند و ناسزا گفتند، اصحاب شیخ در آن مقام شدند که ایشان را زجر و منع کنند، شیخ فرمودند که: ایشان را مرنجانید، ایشان نه ابوبکر ما را دشنام میدهند، ابوبکر ما دیگر است و ابوبکر ایشان دیگر، ایشان ابوبکر موهوم خود را که خلافت بی استحقاق گرفت و با حضرت پیغمبر صل الله علیه و آله و سلم و اهل بیت او رضی الله عنهم نفاق داشت دشنام میدهند و ناسزا میگویند، آنچنان ابوبکر را ما نیز دشنام و ناسزا میگوئیم»[2].
3- زنجیر ارتباط نقشبندیان با ابوبکر
سلسلۀ نقشبندیه معتقد است که زنجیر ارتباط از پیامبر رضی الله عنه به ابوبکر صدّیق و از ابوبکر به سلمان فارسی و از سلمان به قاسم بن محمد بن ابی ابکر که پدر و مادر امام جعفر صادق است و از قاسم به آن حضرت میرسد تا اینکه به شیخ علی فارمدی و خواجه یوسف همدانی و... میانجامد.
و گروهی نیز چنین اعتقاد دارند که تصوف نقشبندی که همان طریق خواجگان است به امیرالمؤمنین علی میرسد.
مشایخ نقشبندی نظر اول را قبول دارند، گو اینکه شیخ ابوطالب مکّی در قوتُ القلوب به هر دو نظر اشاره میکند[3].
4- حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم به علی رضی الله عنه فرمود: «راه را چون خط مستقیم فرض باید کرد»
حضرت رسالت صل الله علیه و آله و سلم ، امیرالمؤمنین علی رضی الله عنه را فرمودهاند که: راه را چون خط مستقیم فرض باید کرد»[4].
آری اگر همه گروهها و دسته های متصوفه فقط به اسلام بیندیشند و شاخص اصلی را نیز در عمل و فکر قرآن و سنت بدانند، بر خط مستقیم نیستند؟!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر