توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ اسفند ۸, یکشنبه

ج: حکیم نظامی گنجه‌ای (وفات 602-614)

 

ج: حکیم نظامی گنجه‌ای (وفات 602-614)

حکیم ابو محمّد الیاس بن یوسف بن زکی ابن مؤیّد نظامی، شاعر و داستان پرداز مشهور ایران در قرن ششم هجری است. در باره تاریخ تولّد او اختلاف روایت وجود دارد و به احتمال قوی بین سالهای 530 تا 540 میباشد.

آوازه داستانهای لیلی و مجنون، خسرو و شیرین و اشعار توحید نظامی نه تنها در ایران زمین قرنها طنین انداز است بلکه کشورهای آسیای میانه (شوروی سابق) را نیز فرا گرفته است. نظامی تنها شاعری است که در اشعارش تعهّد اخلاقی به کار رفته است.

اینک صفحات کتاب را به اشعار شیوایش در باره خلفای راشدین آراسته می‌گردانیم:

1- ستایش پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  و خلفا در لیلی و مجنون

در مثنوی لیلی و مجنون در نعت پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم  خلفاء را چنین می‌ستاید:

وین خانه هفت سقف کرده
صدّیق، به صدق پیشوا بود
         
و آن پیر حیائیِ[1] خدا ترس         
هر چار ز یک نور بودند           
زین چار خلیفه ملک شد راست     
ز آمــــیزش این چهارگانه
        
دین را که چـهار ســاق دادی    
چون ابروی خوب تو در آفاق        
از حلقۀ دست بند این فرش
       

 

بر چار خلیفه وقف کرده
فاروق، ز فرق هم جدا بود
با شیر خدای بود همدرس
ریحان یک آبخورد بودند
خانه به چهار حدّ مهیّاست
شد خوش نمک این چهار خانه
زیـــنگونه چـهار طـاق دادی
هم جفت شد این چهار و هم طاق
یک رقص تو تا کجاست تا عرش[2]

 

 

 

 

 

 

 

 

(432-433)

2- ستایش چهار یار در شرف نامه

درشرف نامه در «مناجات بدرگاه باری عزّ اسمُهُ» که با بیت زیر:

بزرگا بزرگی دها بی کسم             توئی یاوری بخش و یاری رسم

شروع می‌شود اسب بلاغت را چنین در میدان می‌راند:

نویسم خطی زین نیایشگری                  مسجّل به امضای پیغمبری

گواهی درو از که؟ چاریار                    که صد آفرین باد بر هر چهار

نگهدارم آن خط خونی رهان                چو تعویذ بر بازوی خود، نهان

(843)

3- ستایش عمر و علی در مخزن الاسرار

در مثنوی مخزن الأسرار در نعت رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم  با سلاست و شیوایی چنین میسراید:

ما همه جسمیم بیا جان تو باش
از طرفی رخنۀ دین می‌کنند
شحنه، توئی قافله تنها چراست؟
علیی در صف مردان فرست
شب به سر ماه یمانی در آری
با دو سه در بند کمربند باش

 

ما همه موریم سلیمان تو باش
وز دگر اطراف کمین می
کنند
قلب تو داری؟ عَلَم آنجا چراست؟
یا عُمَری در رهِ شیطان فرست
سر چو مه از برد یمانی بر آر.

کم زن این کم زدۀ چند باش

 

 

4- ستایش خلفا در شرف نامه

در مثنوی شرف نامه در معراج «پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم  اینگونه از چهار یار سخن به میان میآورد:

ندانم که شب را چه احوال بود
چو شاید جانهای ما در دمی
تن او صافی تر از جان ماست
به از گوهر جان نثارش کنم
گهر خر چهارند، گوهر، چهار
به مهر علی گرچه محکم پیم
همیدون درین چشم روشن دماغ
بدان چار سلطان درویش نام

 

شبی بود یا خود یکی سال بود
بر آید به پیراهن عالمی
اگر شد به یک لحظه و آمد رواست
ثنا خوانی چار یارش کنم
فروشنده را با فضولی چکار
ز عشق عمر نیز خالی نیم
ابوبکر، شمعست و عثمان، چراغ
شده چار تکبیر دولت تمام

 

 

 

 

 

 

 

(848- 849)

 




[1] - پیر حیائی: عثمان بن عفّان

[2] - کلیات خمسه حکیم نظامی گنجه ای- با مقابله و تصحیح از روی صحیح ترین نُسخ معتبر چاپی و خطّی چاپ چهارم- انتشارات امیر کبیر- تهران 1366/432-433.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...