امام مهدی و قرآن از دیدگاه تشیع
محمد بن بابویه قمی از حضرت صادق روایت میکند: ان الله تعالى آخی بين الارواح في الازل قبل ان يخلق الاجسام بألفى عام فاذا قام قائمُ اهل البيت ورث الاخ مِنَ الذين آخی بينهما في الازل ولم يورث الاخ من الولاده. «خداوند در ازل دوهزار سال قبل از آفرینش اجسام بین ارواح مواخاه و برادری قائم کرد. زمانی که امام زمان قیام میکند ارث بر اساس برادری ایکه در ازل بین ارواح قائم کرده شد، تقسیم کرده خواهد شد، نه بر اساس برادری نسبی» این روایت صد در صد مخالف با دستور قرآن است زیرا نص قطعی قرآن استکه ارث از راه نسب و ولادت به انسان متعلق میگردد چنانچه در سورۀ نساء بر تعیین حق هریک از برادر و خواهر نسبی از ارث تصریح شده، بنابر این معنی این روایت چیزی جز این نخواهد بود که ما امام زمان را ناسخ قرآن تصور کنیم. معاذالله!
اهل تسنن و اهل تشیع پیرامون اینکه امامت فرع نبوت است اتفاق نظر دارند. بر مبنای همین باور لزوماً باید اسلام و عدالت صحابه رضی الله عنهم و احادیثی را که آنها از رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم روایت کردهاند، تسلیم کنیم و پذیرا باشیم و الا در غیر اینصورت مسئله امامت اصلاً ثابت نمیگردد. چرا که امامت، فرع نبوت و قرآن به تواتر روایات صحابه صل الله علیه و آله و سلم برای ما ثابتند و بدانها اعتقاد داریم و در صورتی که ما صحابه صل الله علیه و آله و سلم را (معاذالله) مردود بشماریم و روایات و تواترآنان را نپذیریم اصل امامت که همان نبوت است بطور کلی ثابت نمیگردد و در نهایت ترتّب فرع بر یک اصل نامعلوم غیر ممکن و محال است از این رو انکار اسلام و عدالت اصحاب رسول الله صل الله علیه و آله و سلم در حقیقت مصادف با تیشه بر پای خود زدن و ریشۀ خود کندن است.
«کلینی» در کتاب مشهورش «اصول کافی» در باب صفه العلم ص 16 و 17 از محدث کبیر اهل تشیع ابو البختری و او از ابو عبدالله جعفر صادق روایت میکند که فرمودند: العلماءُ ورثَهُ الانبياء وذالك انَّ الانبياء لم يورِّثُوا درهماً ولا ديناراً وانما ورثوا احاديث من احاديثهم فمن اخذ بشيءٍ منها اخذَ بحظٍ وافر. «علماء وارثین پیامبرانند و این بدین خاطر است که انبیاء نه درهمی و نه دیناری از خود بجای نگذاشتهاند. بلکه آنها احادیث (علم) را به ارث گذاشتهاند هر آنکه پارهای از آن را اخذ کرده بهره وافر برد.» کلمه «انما» در اینجا نزد حضرات امامیه نیز برای حصر و تخصیص است، لذا ثابت گردید که میراث انبیاء بطور قطع ویقین علم بوده استنه چیزی دیگر.کلینی در اصول کافی ص 111 در توضیح و تفسیر آیات مبارکه «وورث سليمانُ داودَ» و «... يرثني ويرث من آل يعقوب الخ» این روایت را از حضرت جعفر صادق نقل کرده است: عن ابی عبدالله ان سلیمان ورث داود و انّ محمداً ورث سلیمان. «سلیمان از داود و محمد از سلیمان ارث بردند.» معنی و مفهوم این جملات کاملاً آشکار است که وراثت انبیاء علیهم السلام ، وراثت مال و متاع دنیوی نیست و الا وراثت محمد صل الله علیه و آله و سلم از سلیمان علیه السلام چه معنایی دارد ؟! او وارث قرار گرفتن یحیی علیه السلام از آل یعقوب چه معنی و مفهومی دارد؟ در حالی که یعقوب علیه السلام با فاصله زمانی طویلی قبل از یحیی علیه السلام رحلت کرده بود. با توجه به این دو دلیل دیگر جای الزام و حجت آرایی علیه خلیفه اول و دوم و زیر سؤال بردنشان راجع به مسئله «فدک» وجود ندارد.
زهرا رضی الله عنها و صدیق اکبر رضی الله عنه در امر فدک
صاحب مجاج السالکین (کتاب معتبر اهل تشیع) مینویسد: انّ أبا بکر لَمَّا رأی فاطمه انقَبَضَت عنهُ وهَجَرَت ولَم تَتَکَلَّم بَعدَ ذالِكَ فِي أَمرِ فَدَك کَبُرَ ذالِكَ عندهُ فَارادَ اِستِرضَاهَا فَأتَاهَا فقال لها صدقتِ يا ابنهَ رسول الله فيمَا ادَّعيتِ ولکنِّى رأَيتُ رسول الله صل الله علیه و آله و سلم يُقَسِّمُهَا فيعطى الفقراء والمساکين وابن السبيل بعد ان يوتي منها قوتکم ولصاعنين بها فقالت افعل کما کان ابي رسول الله صل الله علیه و آله و سلم يفعل فيها فقال فلك الله على ان افعل فيها ما کان يفعلُ ابوكِ فقالت والله لتفعلنَّ فقال والله لافعلنَّ ذَالِكَ فقالت اللهم اشهد فرضيت بذالك واخذت العهد عليه فکان أبو بکر يعطيهم قوتهم ويقسم الباقي فيعطى الفقراء والمساکين وابن السبيل. «هنگامی که ابوبکر رضی الله عنه دید فاطمه از وی رنجیده و دیگر راجع به فدک صحبت نمیکند این موضوع بر وی دشوار آمد لذا تصمیم گرفت از او جلب رضایت کند و به همین منظور پیش وی رفت و گفت: ای دختر رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم تو در ادعایت صادق هستی، لاکن رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم بعد از در نظر گرفتن مخارج شما و مخارج کارگران فدک ثمرات آن را فقط بین مستمندان و مسافران تقسیم میکرد. زهرا رضی الله عنها گفت: پس تو نیز آنچنان کن که پدرم میکرد (ابوبکر رضی الله عنه ) گفت: خداوند را گواه میگیرم که آنچنان کنم که پدر بزرگوارت میکرد. (حضرت زهرا رضی الله عنها ) گفت: تو را بخدا که چنین میکنی؟ ابوبکر رضی الله عنه ) گفت: قسم به خدا که چنان کنم و گفت: بار الها تو گواه باش! زهرا رضی الله عنها بدان راضی گردید و وعده گرفت. از آن پس ابوبکر رضی الله عنه نخست مخارج آنان را تأمین میکرد و الباقی را بین فقرا و مسافران تقسیم مینمود».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر