د: شیخ فرید الدین عطّار نیشابوری (537-627 -628)
فرید الدین محمّد عطار نیشابوری از صوفیان مشهور قرن ششم و اوائل قرن هفتم هجری است.
شخصیت والا، متانت، وارستگی و قدرت شاعری، او را در عالم عرفان شاخص و ممتاز نموده است بطوریکه شاعران و صوفیان قرنهای بعد به استادی و پرهیزگاریش اعتراف میکنند.
از عطّار آثار گرانبهایی بیادگار مانده است از قبیل: اسرار نامه، خسرو نامه، مصیبت نامه، منطق الطیر، الهی نامه، تذکرة الأولیاء، دیوان قصاید و غزلیات.
اکنون خوانندگان گرامی را به چیدن گلها و شکوفههای معنوی این عارف بزرگ فرا میخوانم:
صدّیق
مطلق، آنکه پسِ مصطفی به حقّ |
|
شایسته از او نبود هیچ پیشوا |
|
||
|
||
|
||
*** |
||
فاروق
اکبر[2]،
آنکه چو طاها و هو شنید |
|
درهای و هوی آمد و شد صید طاوها |
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
*** |
||
صدری
که بُود از پس و عُلوِی[7]
ز پس بُوَد |
|
آن صدر، صدر هر دو جهان بُود، مرتضا |
|
||
|
||
|
||
|
||
|
مسلک عطّار، از تعصّب و یکسو نگری دور است و با دید باز عارفانه، تضادها و تناقضات مکاتب و نحلههای مختلف را مادون توحید میشمارد در «اسرار نامه» این چنین از خلفای راشدین سخن میگوید:
نخستین قدوۀ دارالخلافه |
|
جهان صدق و پور بو قُحافه |
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
(24- 25)
عُمَر رضی الله عنه
عطّار، که آنگونه از صدّیق و یار غار سخن گفته است، فاروق اعظم را چنین میستاید، ستایشی فراخور و شایسته عُمَر:
سپهر
دین عُمَر، خورشید خطّاب |
|
چراغ هشت جنّت شمع اصحاب |
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
(اسرار نامه- 25،26)
عثمان رضی الله عنه
عثمان بن عفان در تاریخ اسلام و ادب و فرهنگ فارسی و عربی سه ویژگی دارد؛
جامع قرآن، ذوالنورین و دارای شرم و حیا.
امیر
اهل دین استاد قرآن |
|
امیرالمؤمنین، عثمانِ عفّان |
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
(اسرار نامه-26-27)
علی رضی الله عنه
علی، شیر میادین شجاعت و نور مصابیح هدایت است، علم علی و انفاق و فضیلتش در تمام اعصار، ضرب المثل آزادگان و دلدادگان و دلداران وادی عشق و معرف الهی میباشد.
سوار
دین پسر عم پیمبر |
|
شجاع صدر صاحب حوض کوثر |
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
(اسرار نامه- 27،28)
عطّار در مثنوی منطق الطیر[20] که تمثیلی عرفانی از پیکار با نفس امّاره است خلفاء را چنین نیکو میستاید:
در فضیلت ابوبکر صدّیق با چنان جاذبهای سخن میگوید که هر خوانندهای را تحت تأثیر قرار میدهد.
خواجه
اوّل که اوّل یار، اوست |
|
ثانی اثنین إذ هما فی الغار[21]، اوست |
|
||
|
||
|
(منطق الطیر، 23-24)
سپس آنچنان از صدیق تعریف میکند که به وجد میآید و انسان کاملی را که جهان و مافیها را طلاق داده باشد در او میبیند و بلندای روح را در سکوت و شب زنده داری بوبکر تجسم مینماید.
چون دو عالم را به یک دم در کشید |
|
لب ببست از سنگ[22]
وخوش دم درکشید |
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
(منطق الطیر-24)
عطّار در پایان ابیات، خطاب به خداوند متعال میگوید: خدایا چون تو ابوبکر را در قرآن «ثانی اثنین» یعنی نفر دوم دو نفر نامیدی، لذا پس از رحلت رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم نیز ثانی اثنینی و جانشین پیامبر بود.
در تاریخ اسلام عُمَر، فاروق اعظم و معیار حق و باطل است و اسلام او یعنی نابودی کافران و مشرکان و شکستن کمر امپراطوری روم و اکاسره ایران!
خواجۀ
شرع آفتاب جمع دین |
|
ظلّ حق فاروق اعظم شمع دین |
|
||
|
||
|
(منطق الطیر-24)
ذوق هنری و بینش عرفانی، قدرت شگفت انگیزی در تجسّم صحنهها و رویدادها به عطّار بخشیده است، با آنکه در اوصاف مبالغه میکند اشعار بر دلها مینشیند و خواننده فکرش را به آنها میسپارد و توصیف عدالت و ثبات شخصیت ممدوحی چون عُمَر، راه انتقاد و انکار را بر او میبندد.
آنک
دارد بر صراط، اوّل گذر |
|
هست او از قول پیغمبر: عُمَر |
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
(منطق الطیر-25،24)
3- عثمان بن عفان؛ مظهر شرم و حیا
در تاریخ اسلام عثمان بن عفان مظهر شرم و حیاست و در تمام اوراق ادب و فرهنگ مسلمانان، شرم عثمان وجه مشخّص اوست.
خواجۀ
سنّت که نور مطلق است |
|
بل خداوند دو نور[25] بر حق است |
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
(منطق الطیر-26،25)
علی، اسطورۀ مقاومت، شیرخدا، پیشوای راستین، باب علم رسول، شوهر فاطمه، فرزند کعبه، صاحب اسرار، اقضی القضاة و ابن عمّ مصطفاست.
خواجه
حقّ، پیشوای راستین |
|
کوه حلم و باب علم و قطب دین |
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
تذکرة الاولیاء
عطّار در اشعار فراوانی خلفای راشدین را ستایش میکند که ما به همین اندازه اکتفا میکنیم و برای استفاده بیشتر به کتاب تذکرة الأولیاء[28] این شاعر و نویسنده عارف روی میآوریم.
چنان که[29] صدّیق اکبر گفت رضی الله عنه : «لَستُ بِخَیرِکُم»[30]
در باره نامگذاری حسن بصری؛ از بزرگان تابعین، چنین آمده است:
«نقل است که چون او[31] در وجود آمد، پیش عمربن خطّاب رضی الله عنه بردند. فرمود که: «سَمُّوهُ حَسَناً، فَإِنَّهُ حَسَنُ الوجه» او را حسن نام کنید که نیکو روی است»[32].
3- تعصب نکردن با نزدیکان پادشاه
«و با هیچ کس از نزدیکان پادشاه تعصّب نکنی إلاّ به حقّ، چنان که از امام ابوحنیفه رحمه الله سؤال کردند: «از پیوستگان پیغمبر صل الله علیه و آله و سلم کدام فاضلتر؟» گفت: «از پیران صدّیق و فاروق و از جوانان عثمان و علی و از دختران فاطمه، و از زنان عایشه رضی الله عنهم اجمعین»[33].
4- خواب دیدن امام شافعی رسول اکرم را
«شافعی[34] گوید که رسول صل الله علیه و آله و سلم را به خواب دیدم. مرا گفت: «ای پسر تو کیستی؟ گفتم: یا رسول الله! یکی از امّت تو، گفت: نزدیک آی. نزدیک شدم. آب دهن به خود بگرفت تا به دهن من کند. و من دهن باز گشادم. چنان که به لب و دهان و زبان من برسید. پس گفت: اکنون برو، که برکات خدای عزوجل بر تو باد».
و هم در آن ساعت امیرالمؤمنین علی رضی الله عنه را به خواب دیدم که انگشتری خود بیرون کرد و در انگشت من کرد. تا علم نبی و ولی در من سرایت کرد»[35].
5- سخنان توحیدی علی بن ابیطالب
عطّار با نقل سخنانی توحیدی از علی بن ابی طالب کام جان را چنین شیرین میکند: «و این سخن آن است که از مرتضی سؤال کردند که: خدای عزّ وجّل را به چه شناختی؟ گفت: «بدان که شناسا گردانید مرا به او، که او خداوندی است که او را شبه نیست و او را در نتوان یافت به هیچ وجهی و او را قیاس نتوان کرد به هیچ خلقی، که او نزدیک است در دوری خویش و دور در نزدیکی خویش، بالای همۀ چیزهاست و نتوان گفت که تحت او چیزی هست. و او نیست از چیزی و نیست چون چیزی و نیست در چیزی و نیست به چیزی. سبحان آن خدایی که او چنین است، و چنین نیست هیچ چیز از غیر او»[36].
«اگر خواهی که اهل صحبت باشی، صحبت با یاران چنان کن که صدّیق رضی الله عنه کرد با پیغمبر صل الله علیه و آله و سلم که در دین و دنیا مخالف او نشد. لاجرم حق تعالی صاحبش خواند»[37].
[1] - دغا: به فتح اول به معنی نادرست و دَغَل.
[2] - فاروق اکبر: عمر بن خطاب.
[3] - الصّلا، به فتح صاد بانگ برآوردن برای طلب کسی.
[4] - مقصود عثمان بن عفّان است.
[5] - قلزم: دریا.
[6] - اشاره به کشته شدن خلیفه، عثمان در حال قرآن خواندن است.
[7] - علوی به ضّم عین به معنی بلند.
[8] - خواجه، حضرت رسول گرامی.
[9] - (سوره الإنسان/1).
[10] - اشاره است به حدیث «لا فتی إلا علی، لا سیفَ إِلاّ ذوالفقار»
[11] - اشاره است به حدیث «أنا مدینةُ العلم وَعلیٌ بابُها».
[12] - گمان مکن.
[13] - دیوان فرید الدین عطار نیشابوری با تصحیح و مقابله سعید نفیسی چاپ سوم/4-5.
[14] - نور چشم.
[15] - التوبه/ 40- «اگر شما او را (پیامبر) یاری نمی کنید البته هنگامی که کافران پیغمبر را از مکه بیرون کردند خدا یاریش کرد آنگاه یکی از آن دو تن (رسول اکرم) به رفیق و همسفر خود (ابوبکر) گفت: اندوه مخورخدا با ما است».
[16] - سوره الفتح/16.
[17] - اسرار نامه شیخ فرید الدین عطار نیشابوری با تصحیح و تعلیقات و حواشی دکتر سید صادق گوهرین- انتشارات صفی علیشاه/24-25.
[18] - زبان.
[19] - «سَلُونی قبل أن تَفقدونی» پیش از اینکه مرا از دست دهید از من سوأل کیند: از امام علی رضی الله عنه .
[20] - منطق الطیر (مقامات الطیور) شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری به اهتمام دکتر سید صادق گوهرین بنگاه ترجمه و نشر کتاب 1348.
[21] - التوبة /40 دربارة آیه در صفحات قبل توضیح داده شده است
[24] - فی الاُّمَمِ مُحدَّثوُنَ فَإن یَک فی اُمَّتی فَعُمَرٌ.
[25] - دو نور، دو دختر رسول اکرم ص (رقیّه و ام کلثوم) که به ترتیب به عقد نکاح عثمان در آمدند.
[26] - عثمن، به همان شکل کتاب ـ یا رسم الخط عثمانی ـ نوشته شده است.
[27] - رسم الخطّ کتاب منطق الطیر رعایت نشده است.
[28] - تذکرة الأولیاء شیخ فریدالدین عطار نیشابوری- بررسی، تصحیح متن، توضیحات از دکتر محمد استعلامی- انتشارات کتابفروشی زوار- چاپ سوم 1360.
[29] - رسم الخطّ کتاب رعایت شده است.
[30] - «از شما بهتر نیستم» قسمتی از خطبۀ خلافت است (منبع مذکور/151).
[31] - حسن بصری، ابوسعید حسن بن یسار بصری (21-110 هـ ق) از فقها و زهاد عصر حجّاج و عمر بن عبدالعزیز.
[32] - منبع مذکور/30-31.
[33] - منبع مذکور/13.
[34] - امام محمد بن ادریس بن عباس بن عثمان ابن شافع یکی از ائمه چهار گانه اهل سنت است (150-204 هـ ق).
[35] - منبع مذکور/250. متأسفانه شیخ عطّار برای احادیث و روایات منابع و مآخذی ذکر نمی کند.
[36] - منبع مذکور/420.
[37] - منبع مذکور/149.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر