ب: حکیم ابوالقاسم فردوس (329-411 هـ ق)
حکیم ابوالقاسم منصور بن حسن فردوسی طوسی، یکی از درخشانترین شاعران حماسه سرای ایران در قرن چهارم هجری است که به حق میتوان گفت: در تمام تاریخ پر نشیب و فراز این سرزمین شاعر آزادۀ میهن دوستی چون او ظهور نکرده است.
حکیم طوس در «ستایش پیغمبر و یارانش» اینچنین از خلفای راشدین سخن به میان میآورد:
ترا دین و
دانش رهاند درست |
|
ره رستگاری بیایَدت جست |
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
استاد دکتر ذبیح الله صفا دربارۀ مذهب و عقیدۀ فردوسی میگوید:
«چنانکه از ابیات منقول و نیز از آنچه فردوسی در آغاز شاهنامه آورده است، بر میآید شاعر ما مردی شیعی مذهب، و در اصول عقاید نزدیک به طریقۀ معتزله([2]) بوده است.([3])
بنابر آنچه نظامی عروضی نیز گفته بیت ذیل بر اعتزال او دلالت می کند:
به بینندگان آفریننده را نبینی مرجان دو بیننده را
و با آنکه شاعر در ابیات ذیل نام خلفای ثلاث را پیش از علی رضی الله عنه ذکر کرده:
که خورشید بعد
از رسولان مِه |
|
نتابید بر کس ز بوبکر به([4]) |
|
||
|
ولی چون در مدح و نعت علی بن ابی طالب بیش از دیگران مبالغه کرده و نیز در دو بیت ذیل به صراحت به تشیّع خود اعتراف نموده است:
اگر چشم داری به دیگر سرای |
|
به نزد وصّی و نبی گیر جای |
|
و این اعترافات او را ابیات متعددی از هجو نامه نیز کاملاً تأیید نموده است، پس بنابراین مقدّمات حکم اوّلی ما در اینکه فردوسی شیعی و نزدیک به طریقۀ معتزله بود ثابت میشود»([5]).
گرچه پاسخ به نظر استاد در این جا موردی ندارد ولی نظر خوانندگان گرامی را به چند نکته زیر معطوف مینماید.
در بیتی که نظامی عروضی به استناد آن به اعتزال فردوسی اشاره میکند، با کمی دقّت متوجه میشویم که معنای آن چیز دیگر است و صد در صد بر معتزله بودن او دلالت ندارد گو اینکه این مذهب کلامی سنّی است مانند ماتریدی و اشعری.
به بینندگان آفریننده را نبینی مرنجان دو بیننده را
یعنی با چشم حسّ و سیستم دریافت ظاهری و حواس مادی نمی توانی آفریننده هستی را بشناسی، چنانکه مولانای روم در داستان فیل مثنوی آگاهی حسّی و عقلانی را ناقص میشمارد و میگوید:
چشم حسّ همچون کف دست است وبس |
|
نیست کس را بر همۀ آن دسترس |
|
2- اهل تسنن و علی رضی الله عنه
اهل تسنّن، علی را داماد پیامبر، اسدالله، ابوتراب، خیبرگیر، سر حلقۀ فقیران دریا دل، نمونه تقوی و مرد میدان شجاع و آزادگی و عدالت میدانند و جز خوارج که گروه اندکی بودند کسی پیدا نمیشود، که محبت علی در دلش نقش نشده باشد و اصولاً در اسلام هرجا سخن از علم و آزادی است نام علی هم هست. ستودن علی بن ابی طالب به صفات حمیده بر تشیّع کسی دلالت نمیکند چنانکه همه شاعران و ادیبان گذشتۀ ایران، علی را نیز ستودهاند و گروه اندکی از آنان شیعی بودهاند([6]).
3- بعضی از اشعاری که بر شیعه بودن فردوسی دلالت دارند
بعضی از اشعاری که بر شیعه بودن فردوسی دلالت دارند الحاقی هستند و در بعضی از نسخههای موجود ضبط نشدهاند چنانچه در پاورقی شاهنامۀ چاپ وولّرس آمده است که دو بیت زیر:
منم بنده اهل بیت نبی |
|
ستایندۀ خاک پای وصی |
|
در نسخه c محذوفاند و همچنین به ابیات دیگری نیز اشاره شده است.
4- فردوسی چه شیعه باشد و چه سنّی، سرایندۀ شاهنامه است
فردوسی چه شیعه باشد و چه سنّی، سرایندۀ شاهنامه است، و شاهنامه منظومه عشق، شور، رنج، درد، آزادگی، میهن دوستی، حماسه سرایی و غلیانهای روحی ایرانیان در طول تاریخ حیات ملی ما است.
در نسخه مثنوی یوسف و زلیخا که بسیاری از محققان ایرانی و خارجی([7]) آن را از فردوسی میدانند خلفاء چنین ستایش شدهاند:
صحابان او
جمله اخیر بدند |
|
همه هر یکی همچو اختر بودند |
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
ما در این نوشتار، نمیخواهیم خود را با تنگ نظری و تعصّب و جانبداری یک طرفه رنگ آمیزی کنیم و آزادگانی اندیشمند و دانشمند و فاضل را با عینک مذهبی خویش ببینیم بلکه سعی ما در این است که ننگ تهمت ترس و باری به هر جهت بودن و نان به نرخ روز خوردن را از دامن مرد آزادهای چون فردوسی پاک کنیم، از این نظر است که نویسنده نمی پذیرد که مدح خلفاء به علت جلب نظر محمود سبکتکین متعصّب بوده باشد. و الله أعلم.
[1]- شاهنامه فردوسی از روی چاپ و ولّرسن پس از مقابله چاپ تور نرماکان و ژول مول و ضبط نسخه بدلها در حواشی – به توسّط سعید نفیسی – کتابخانه و مطبعه بروخیم – طهران 1314- جلد اول.
اما این حدیث: «أنا مدينة العلم وعلي بابها
[2]- معتزله – پیروان واصل بن عطا که در برابر محدثین و اشاعره ایستادند و از زمان بنی امیه به بعد قرنها بر افکار مردم غالب بودند از جمله به عدل و صفات الهی عین ذات است، و منزلة بین منزلتین، اعتقاد داشتند.
[3]- با کمال تأسف باید اعتراف کنم که تاریخ بسیاری از شخصیتهای برجسته ی کتابخانه ی فارسی و بخصوص ادیبان ایران زمین مورد تحریف قرار گرفته است. و در حقیقت زبان و ادبیات فارسی همزمان با روی کار آمدن دولت صفویه شیعه و تنگ نظری و مذهب پرستیشان زنده بگور شد! برخی از کوته آستینان متعصب نیز برای پر کردن این جای خالی با بیرحمی دست به تاریخ دراز کرده، بسیاری از شخصیتهای طراز اول کتابخانه ی فارسی را شیعه قلمداد نمودند. که فردوسی طوسی (فردی که سنی مذهب بودن او واضحتر از آن است که بتوان او را به دیگر مذهبی نسبت داد) از جمله ی آنان است.
البته آنچه دست این افتراگویان را باز نگه داشته این است که احوال زندگي فردوسي همواره در هالهاي از ابهام بوده است و هر آنچه در مورد زندگي او بيان شده زائيده اوهام و خيالات ميباشد. بقول استاد مجتبي مينوي: حقيقت مطلب اين است که از احوال و سرگذشت شخصي او (فردوسي) مطلب حقيقي معتبر بسيار کمي بدست ما رسيده، ولي در باب او مقدار زيادي قصه و افسانه در کتب مندرج است که آنها را بکلي (يا تقريبا بکلي) نديده بايد گرفت… (فردوسي و شعر او).
و باید گفت که بسیاری از محققین با انصاف شیعه نیز شيعي بودن فردوسي را صراحتاً رد کردهاند چنانکه: دکتر جعفري لنگرودي در کتاب (راز بقاي ايران در سخن فردوسي) معتقد است که فردوسي شيعه مذهب نيست اما اعتقاد مفرط به اهل بيت دارد. (روزنامه اعتماد ۲۶/۲/۸۵) و نيز محمد علي اسلامي ندوش در کتاب “چهار سخنگوي وجدان ايران” مينويسد: درباره مذهب فردوسي بحث زيادي صورت گرفته است او را منسوب به شيعه دوازده امامي، زيدي و سرانجام هفت امامي دانستهاند که هيچ يک دليل متقني به همراه ندارد. اين بحث نشأت گرفته از ابيات آغازين شاهنامه است که به نظر ميرسد که در آنها دست برد زيادي راه يافته است از مجموعه شاهنامه چنين برميآيد که فردوسي برفراز فرقهها حرکت ميکرده. (چهار سخنگوي وجدان ايران – محمد علي اسلام ندوش) اما در مورد اشعاري که فردوسي در وصف سيدنا علي کرم الله وجهه سروده است بايد گفت: سرودن اين اشعار هم دليلي ديگر برسني مذهب بودن فردوسي است. زيرا اهلسنت و الجماعة محبت آل رسول را از واجبات ميشمارند و تا به حال هيچ سني مذهبي ديده به جهان نگشوده مگر اينکه محبت آل و اصحاب رسول گرامي اسلام در خون و گوشت او عجين بوده است. (ب)
[4]- فردوسي در اين شعر معتقد است بعد از پيامبران؛ ابوبکر صديق رضياللهعنه بهترين و بافضيلت ترين انسانها است، حال آنکه هيچ شيعهيي (حتي زيديه که در بسياري از عقايد و احکام با اهلسنت موافق است) چنين اعتقادي ندارند. و این دلیلی است بر سنی بودن او. (ب)
[5]- تاریخ ادبیات در ایران جلد اول – دکتر ذبیح الله صفا – مؤسسه انتشارات امیر کبیر /487.
[6]- در تذکره دولتشاه سمرقندی می خوانیم:" … فردوسي را فرمود تا به نظم شاهنامه قيام نمايد. گويند که او را در سرا بوستان خاص خود فرمود تا حجرهاي مسکن دادند و مشاهره و وجه معاش مقرر کردند و مدت چهار سال درخطه غزنين به نظم شاهنامه مشغول بود… و سلطان گاه گاه او را نوازش وتفقد ميفرمود و التفات به اياز که از جمله خاصان سلطان بود نميکرد اياز از اين تافته شد و از روي معادات در مجلس خاص بعرض سلطان رساند که فردوسي رافضي است و سلطان محمود در دين و مذهب بغايت صلب بوده و در نظر او هيچ طائفهاي دشمنتر از رفضه نبودهاند. خاطر سلطان از اين سبب بر فردوسي متغير شد. روزي او را طلب فرموده از روي عتاب به او گفت: که تو قرمطي بودهاي؟ بفرمايم تا تو را در زير پاي فيلان هلاک کنند تا جمع قرامطه را عبرت باشد. فردوسي في الحال درپاي سلطان افتاد که من قرمطي نيستم بلکه اهلسنت و جماعتم و بر من افترا کرده اند". (تذکرة الشعراء دولتشاه سمرقندي چاپ محمد عبادي). (ت)
[7]- دکتر اِنه ونولد و ادوارد براون، ضمناً نسخه ای که ابیات مورد نظر را در آن می یابیم به کتابخانه موزۀ بریتانیا تعلق دارد.
آقای دکتر صفا مثنوی یوسف و زلیخا را از فردوسی نمی داند (تاریخ ادبیات ایران، جلد اول/ 489-490).
[8]- تاریخ ادبیات در ایران- جلد اول- ذبیح الله صفا/491.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر