باب (10): پيرامون ذبح كردن حيوان براي غير الله([1]).
خداوند ميفرمايد: ﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحۡيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٦٢ لَا شَرِيكَ لَهُۥۖ وَبِذَٰلِكَ أُمِرۡتُ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُسۡلِمِينَ ١٦٣﴾ [الانعام: 162-163].
«بگو: نماز و تمام عبادات من، و زندگى و مرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانيان است. همتايى براى او نيست; و به همين مامور شدهام; و من نخستين مسلمانم»([2]).
همچنين ميفرمايد: ﴿فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَٱنۡحَرۡ ٢﴾ [الكوثر:2].
«پس براي پروردگارت نماز بخوان و قرباني كن»([3]).
همچنين از علي رضی الله عنه روايت است كه رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمود: «لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ذَبَحَ لِغَيْرِ اللَّهِ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ لَعَنَ وَالِديه، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ آوَا مُحْدِثًا لَعَنَ اللَّهُ مَنْ غَيَّرَ مَنَارَ الأَرْضِ». (مسلم).
«نفرين خدا بر كسي باد كه براي غير الله ذبح بكند و نفرين خدا بر كسي كه پدر و مادر خود را نفرين ميكند ونفرين خدا بر كسيكه خائني را پناه بدهد و نفرين خدا بر كسيكه حدود زمين را تغيير بدهد»([4]).
از طارق بن شهاب روايت است كه رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمود: «دَخَل الجنَّة رجُلٌ في ذُبابٍ و دَخَل النَّار رَجُلٌ في ذباب» قالوا وكيف ذلك يا رسول الله؟ قال مرَّ رجُلان على قومٍ لهم صَنَمٌ لا يَجُوزُه أحد حتى يُقرِّبَ له شيئا، فقالوا لأحدهما: قَرِّب قال: ليس عندي شي اُقرِّبُ قالوا له: قرِّب ولو ذُباباً، فقرَّب ذُبابا، فخلُّوا سبيله، فَدَخل النّار و قالوا الآخر: قرِّب. فقال: ما كنتُ لا قرِّب لأحدٍ شيئاً دون الله فَضَربوا عُنُقه، فَدَخَل الجنّة». (احمد).
«مردي بخاطر مگسي به بهشت و مردي بخاطر مگسي به دوزخ رفت. پرسيدند چگونه؟ فرمود: دو مرد از كنار قومي گذشتند كه بتي داشتند. و معمول بود كه هيچكس از آنجا نميگذشتند مگر نذر ميكرد. به يكي از آنان گفتند: نذرانهاي پيش كن. گفت: چيزي ندارم. گفتند: مگسي نذر كن. قبول كرد و مگسي نذر كرد. رهايش كردند. و با اين عمل (سرانجام) به دوزخ رفت. به نفر دوم گفتند: نذرانهاي پيش كن. گفت: من تاكنون براي غير الله نذر نكردهام. آنها گردن او را زدند و بدينصورت شهيد شد و به بهشت رفت»([5]).
خلاصه آنچه در اين باب بيان شد:
1ـ تفسير آية: ﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي﴾
2ـ تفسير آية: ﴿فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَٱنۡحَرۡ ٢﴾
3ـ نخستين نفرين متعلق به كسي است كه براي غير الله ذبح بكند.
4ـ نفرين بر كسيكه پدر و مادرش را نفرين بكند يعني پدر و مادر كسي ديگر را نفرين بكند و او در جواب، پدر و مادر او را نفرين نمايد.
5ـ نفرين بر كسيكه اهل بدعت يا خائني را پناه بدهد.
6ـ نفرين بر كسيكه حدود مشخص زمين را به نفع خود تغيير بدهد.
7ـ فرق ميان نفرين بخاطر گناه بخصوصي و نفرين بخاطر ساير معاصي و گناهان.
8ـ داستان مگس كه پيامدهاي بزرگي داشت.
9ـ بخاطر مگسي كه مجبوراً قرباني كرده بود، به دوزخ رفت.
10ـ عمل شركآميز در دل مؤمنان چقدر زشت است كه حاضر شد كشته شود ولي شرك نورزيد.
11ـ نفر اول نيز مسلمان بود زيرا در حديث آمده است كه بخاطر همان مگس به دوزخ رفت.
12ـ حديثِ داستان مگس، مؤيد حديث ديگري است كه رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمود: بهشت و دوزخ از بند كفش شما به شما نزديكتر ميباشند.
13ـ در اصل آنچه در قلب وجود دارد معتبر است حتي بتپرستان نيز اينرا ميدانستند.
[1]- اين بحث، در مورد وعيد ذبح نمودن براي غير الله است. و اينكه اين عمل شرك به خداوند است.
ذبح: يعني ريختن خون. در ذبح كردن دو چيز مهم است و اساس اين بحث نيز بر آنها است.
1ـ گرفتن نام كسي هنگام ذبح كردن.
2ـ هدف از ذبح كردن.
گرفتن نام كسي هنگام ذبح كردن بمعني كمك گرفتن از آن شخص است مثلاً وقتي شما ميگوئيد: بسم الله. يعني كمك ميگيرم و تبرك حاصل ميكنم از نام الله.
و اما هدف ذبح كردن، همان جنبة عبادي و نيت تقرّب است. پس جمعا چهار صورت وجود دارد.
1ـ هنگام ذبح كردن نام الله گرفته شود و هدف هم خشنودي او باشد. و اين عين توحيد و عبادت است. بنابر اين در جائي كه هدف از ذبح كردن حيوان، تقرب الي الله باشد بايد هم نام خدا را بگيرد و هم نيت تقرب را داشته باشد مانند قرباني عيد أضحي و عقيقه و خيرات. اگر چنانچه عمداً نام الله را نگرفت، حيوان ذبح شده حرام ميگردد.
اما اگر هدف از ذبح نمودن حيوان، تقرب إلي الله نبود بلكه براي ميهماني كسي و يا به نيت گوشت خوري، آنرا ذبح ميكرد، اين هم اشكالي ندارد، فقط نام الله را بايد بگويد.
2ـ هنگام ذبح كردن، نام الله را بگيرد ولي هدف خشنودي غير الله باشد. مثلاً با زبان بگويد: به نام خدا و در دل، فلان ولي و پيغمبر و صاحب قبر را نيت بكند و خون را بخاطر او بريزد. اين كار شرك است زيرا خون آن حيوان، بخاطر تعظيم غير الله ريخته شده است.
و آنچه امروز در مراسم بعضي از شخصيتهاي مذهبي و سياسي و در جلوي قدم آنها ذبح ميشود از همين قبيل است. گر چه نام الله بر آنها گرفته ميشود. ولي علما گوشت اينگونه حيوانات را حرام ميدانند بخاطر اينكه خون آنها براي تعظيم آن شخص ريخته ميشود و نه براي مهماني او.
و بايد دانست كه شايسته نيست از بندگان بدينصورت تجليل شود زيرا ريختن خون فقط براي تجليل و تعظيم الله جايز است كه خونها را در رگها جاري ساخته است.
3ـ اينكه هم نام غير الله بر آن گرفته شود و هم نيت تقرب غير الله بشود. مثلاً بگويد: بنام مسيح و در دل نيز خشنودي او را نيت بكند. يا بنام حسين رضی الله عنه و بنام زينب رضی الله عنها و بنام علي رضی الله عنه و بنام عبد القادر جيلاني رحمه الله و ....
و خوردن غذاهايي كه در روز عاشورا و ديگر مناسبات بنام حسين و ديگران درست ميشود جايز نميباشد و خوردن آن حرام ميباشد, زيرا قرباني آنها بخاطر غير الله بوده است.
كسي كه چنين بكند هم مرتكب شرك در عبادت شده و هم مر تكب شرك در استعانت شده است.
4ـ ذبح بنام غير الله باشد و هدف خشنودي الله باشد. گرچه اين نوع خيلي كم اتفاق ميافتد ولي باز هم كساني كه چنين ميكنند، مرتكب شرك شدهاند.
خلاصه اينكه گرفتن نام غير الله هنگام ذبح، شرك در استعانت، و نيت تقرب به غير الله، شرك در عبوديت است.
بنابر اين، الله جل جلاله ميفرمايد: ﴿وَلَا تَأۡكُلُواْ مِمَّا لَمۡ يُذۡكَرِ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَيۡهِ وَإِنَّهُۥ لَفِسۡقٞۗ وَإِنَّ ٱلشَّيَٰطِينَ لَيُوحُونَ إِلَىٰٓ أَوۡلِيَآئِهِمۡ لِيُجَٰدِلُوكُمۡۖ وَإِنۡ أَطَعۡتُمُوهُمۡ إِنَّكُمۡ لَمُشۡرِكُونَ ١٢١﴾ [الأنعام: 121].
«و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده، نخوريد! اين كار گناه است; و شياطين به دوستان خود مطالبى مخفيانه القا مىكنند، تا با شما به مجادله برخيزند; اگر از آنها اطاعت كنيد، شما هم مشرك خواهيد بود».
[2]- ﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي﴾ اين آيه دلالت به اين دارد كه قرباني و نماز دو عبادتاند و فقط خداوند شايسته است كه اين عبادتها براي او انجام گيرد.
﴿لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾ لام بمعني استحقاق است ﴿لَا شَرِيكَ لَه﴾ يعني در هيچ يك از اين عبادات (نماز و قرباني)، شريكي ندارد. و نبايد در نماز يا در ذبح حيوان به سوي كسي ديگر متوجه شد. فقط خدا، اين شايستگي را دارد. و اوست صاحب ملكوت اعظم.
[3]- ﴿فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَٱنۡحَرۡ ٢﴾ نماز و قرباني دو عبادتاند: و عبادت يعني هر عمل و گفتار و كردار ظاهري و باطنياي كه خداوند ميپسندد و با آن خشنود ميگردد. نماز يكي از اوامر خدا است. پس نزد وي محبوب و پسنديده است. همچنين قرباني از دستورات خداوند است پس او بدان راضي ميشود و آنرا ميپسندد.
[4]- و در حديث علي رضی الله عنه آمده است كه نفرين الله بر كسيكه براي غير الله ذبح ميكند. يعني بنام غير الله و براي تقرب به وي و تعظيم او، چنين ميكند.
«لعن» يعني طرد نمودن و دور ساختن از رحمتهاي الله. و هر گاه فاعل اين فعل خود الله باشد. پس معني چنين است: كه از رحمتهاي خاص خود، او را دور ساخته است. زيرا رحمتهاي عامة خدا، مسلمان و كافر و تمامي مخلوقات را در بر ميگيرد.
ضمناً بايد دانست كه هر گناهي كه براي آن لعن و نفرين بيان شده است، از گناهان كبيره محسوب ميشود. البته ذبح لغير الله كه، كاملاً آشكار است كه از گناهان كبيره ميباشد، زيرا شرك به خدا است كه صاحبش شايستة لعن و نفرين و دور شدن از رحمتهاي الله ميباشد.
[5]- حديث طارق بن شهاب بيانگر اين مطلب است كه ذبح براي غير الله، شرك اكبر ميباشد و صاحبش مستحق دوزخ ميگردد. از حديث اينطور بر ميآيد شخصي كه براي غير الله قرباني كرد, از روي اجبار نبوده است.
وقتي با تقديم مگس بيارزشي براي غير الله، انسان مستحق آتش دوزخ ميگردد، پس با تقديم چيزهاي مهم و گرانقيمت بطريق اولي و بيشتر مستحق عذاب ميگردد.
البته يكي از خصوصيات امت محمد صل الله علیه و آله و سلم اينست كه اگر مجبوراً و از روي اكراه مرتكب كفر و شركي بشود، كافر نميگردد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر