توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ آذر ۹, سه‌شنبه

باب (59): در مورد اين سخن اللهI كه مي‌فرمايد: ﴿يَظُنُّونَ بِٱللَّهِ غَيۡرَ ٱلۡحَقِّ ظَنَّ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِۖ يَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ مِن شَيۡءٖۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡأَمۡرَ كُلَّهُۥ لِلَّهِۗ يُخۡفُونَ فِيٓ أَنفُسِهِم مَّا لَا يُبۡدُونَ لَكَۖ يَقُولُونَ لَوۡ كَانَ لَنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَيۡءٞ مَّا قُتِلۡنَا هَٰهُنَاۗ قُل لَّوۡ كُنتُمۡ فِي بُيُوتِكُمۡ لَبَرَزَ ٱلَّذِينَ كُتِبَ عَلَيۡهِمُ ٱلۡقَتۡلُ إِلَىٰ مَضَاجِعِهِمۡۖ وَلِيَبۡتَلِيَ ٱللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمۡ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمۡۚ وَٱللَّهُ عَلِيمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ﴾ [آل‌عمران: 154].

 

باب (59): در مورد اين سخن اللهI كه مي‌فرمايد: ﴿يَظُنُّونَ بِٱللَّهِ غَيۡرَ ٱلۡحَقِّ ظَنَّ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِۖ يَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ مِن شَيۡءٖۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡأَمۡرَ كُلَّهُۥ لِلَّهِۗ يُخۡفُونَ فِيٓ أَنفُسِهِم مَّا لَا يُبۡدُونَ لَكَۖ يَقُولُونَ لَوۡ كَانَ لَنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَيۡءٞ مَّا قُتِلۡنَا هَٰهُنَاۗ قُل لَّوۡ كُنتُمۡ فِي بُيُوتِكُمۡ لَبَرَزَ ٱلَّذِينَ كُتِبَ عَلَيۡهِمُ ٱلۡقَتۡلُ إِلَىٰ مَضَاجِعِهِمۡۖ وَلِيَبۡتَلِيَ ٱللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمۡ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمۡۚ وَٱللَّهُ عَلِيمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ [آل‌عمران: 154].

«آنها گمانهاى نادرستى -همچون گمانهاى دوران جاهليت- درباره خدا داشتند; و مى‏گفتند: «آيا چيزى از پيروزى نصيب ما مى‏شود؟!» بگو: همه كارها (و پيروزيها) به دست خداست!» آنها در دل خود، چيزى را پنهان مى‏دارند كه براى تو آشكار نمى‏سازند; مى‏گويند: «اگر ما اختياري داشتيم، در اين جا كشته نمى‏شديم!» بگو: «اگر هم در خانه‏هاى خود بوديد، آنهايى كه كشته‏شدن بر آنها مقرر شده بود، قطعا به سوى آرامگاه‏هاى خود، بيرون مى‏آمدند (و آنها را به قتل مى‏رساندند). و اينها براى اين است كه خداوند، آنچه در سينه‏هايتان پنهان داريد، بيازمايد; و آنچه را در دلهاى شما (از ايمان) است، خالص گرداند; و خداوند از آنچه در درون سينه‏هاست، با خبر است»([1]).

و در جائي ديگر ارشاد مي‌فرمايد: ﴿ٱلظَّآنِّينَ بِٱللَّهِ ظَنَّ ٱلسَّوۡءِۚ عَلَيۡهِمۡ دَآئِرَةُ ٱلسَّوۡءِ [الفتح: 6]. «مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك را كه به خدا گمان بد مى‏برند مجازات كند; (آرى) حوادث ناگوارى (كه براى مؤمنان انتظار مى‏كشند) تنها بر خودشان نازل مى‏شود».

ابن قيم در تفسير آية اول مي‌گويد: سوء ظني كه در اينجا به آن اشاره گرديد، متعلق به منافقين است. آنها گمان مي‌كردند، كه خدا، پيامبرش را ياري نمي‌رساند. و بزودي دعوت رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم ، از هم خواهد پاشيد. هم حكمت الله را انكار مي‌كردند و هم تقدير را و هم اينرا كه خدا، به پيامبرش ياري خواهد داد و دينش را بر ساير اديان پيروز خواهد نمود. و اين پندار در مورد الله و با حكمت و وعده‌هاي او، سازگاري ندارد. زيرا گمان به اينكه خدا، باطل را بگونه‌اي غالب مي‌گرداند كه ريشه‌هاي حق را بكلي بخشكاند يا اينكه منكر حكمت و قضا و قدر الهي بشود معتقد باشند كه در تغيير و تحول و جريانات عالم، ‌فقط اراده و مشيئت خدا بدون حكمت و مدنظر داشتن مصالح، وجود دارد، همان گماني است كه كافران نسبت به الله، داشتند.

﴿ذَٰلِكَ ظَنُّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْۚ فَوَيۡلٞ لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنَ ٱلنَّارِ [ص: ٢٧]. «اين گمان كافران است; واى بر كافران از آتش (دوزخ)». امروز بيشتر مردم، در مسايل و حوادثي كه اتفاق مي‌افتد، در مورد الله سوء ظن پيدا مي‌كنند و از اين بيماري در امان نخواهد بود مگر كسيكه و اقعاً الله را با اسما و صفاتش بشناسد و بداند كه كارهايش از حكمت و مصلحت قوي سرچشمه مي‌گيرند.

و اگر شما، اوضاع اعتقادي مردم را بررسي كنيد در خواهيد يافت كه از تقدير، شِكوه و گلايه دارند و خود را سرزنش مي‌كنند كه بايد چنين و چنان مي‌كرديم. و از بود و نبود، مي‌گويند. و ...

و اكنون بدرون خود، نظري بينداز و ببين اوضاع خودت چطور است؟ آيا از اين نوع بيماريها سالم هستي؟ شاعر چه خوش سروده است:

اگر از آن (بدگماني نسبت به الله) نجات يابي، از بلاي بزرگي نجات يافته‌اي

و اگرنه، من تو را نجات يافته، نمي‌بينم([2]).

خلاصه آنچه در اين باب بيان شد:

1ـ تفسير آية سورة آل عمران. 

2ـ تفسير آية سورة فتح.

3 ـ خبر دادن به اينكه سوء ظن انواع مختلفي دارد كه قابل شمارش نيست.

4ـ از سوء ظن به خدا، نجات پيدا نمي‌كند مگر كسيكه واقعاً خدا را با اسما و صفاتش بشناسد.



[1]- از لوازم كمال پروردگار در ربوبيت و اسماء و صفات، اينست كه هيچ كاري بدون حكمت، انجام نمي‌دهد. و حكمت عبارت است از تنظيم اشياء و احوال بر حسب نتايج بسيار عالي. از اينرو بر بندگان واجب است كه گمانهاي خود را نسبت به پروردگارشان نيك بدارند. و بدانند كه هر كار، مطابق حكمت و عدل و رحمت كاملي صورت مي‌گيرد. و به هيچ وجه نسبت به خدا، گمان بد نداشته باشند. زيرا چنين گماني نسبت به خدا، نقص در كمال آن ذات كبريائي محسوب مي‌شود. كه يقيناً خداوند از چنين نواقصي مبرّا مي‌باشد. و چنين گماني نسبت به الله، منافي با توحيد و با كمال توحيد است.

[2]- در اذهان مشركين، چنين وسوسه مي‌شد كه كارهاي خدا، از روي حساب و حقانيت انجام نمي‌گيرد بخاطر همين مي‌گفتند ﴿هَل لَّنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ مِن شَيۡءٖ: و اين سخنشان نوعي اعتراض بر خدا و انكار حكمت و تقدير وي بود.

بسياري از مردم، خود را مسلمان قلمداد مي‌كنند، اما چون در مورد خدا و اسما و صفاتش، علم و آگاهي كافي ندارند و در مورد صبر و پاداش بزرگ آن، چيزي نمي‌دانند، به همان بد گمانيهاي جاهلي نسبت به خدا، دچار مي‌شوند.

پس مي‌طلبد كه انسان مسلمان، اسما و صفات الله را آموزش ببيند و قلبش را نسبت به خدا پاك بگرداند و بر او اعتماد داشته باشد كه خداوند حق است و كارهايش از روي حساب و حقيقت است. اين حسن ظن واعتقاد را بوقت مصيبتهاي بزرگ نيز، محفوظ داشته باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...