باب (38): پيروي از پيشوايان و رهبران ديني و سياسي در حلال دانستن حرامها و حرام دانستن حلالهاي الهي، بمعني ربوبيت آنان است([1]).
ابن عباس رضی الله عنه گفت: ميترسم از آسمان بر شما، سنگ ببارد. ميگويم: رسول الله صل الله علیه و آله و سلم چنين گفته است. آنگاه شما ميگوييد: ابوبكر و عمر، چنين گفتهاند([2]).
احمد بن حنبل رحمه الله ميگويد: من از ملتي كه حديث صحيح را ميدانند و به سخن سفيان، استناد ميورزند. تعجب ميكنم. مگر نشنيدهاند كه الله، ميفرمايد: ﴿فَلۡيَحۡذَرِ ٱلَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِيبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ يُصِيبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾ [النور: 63].
«پس آنان كه فرمان او صل الله علیه و آله و سلم را مخالفت مىكنند، بايد بترسند از اينكه فتنهاى دامنشان را بگيرد، يا عذابى دردناك به آنها برسد»([3]).
امام احمد رحمه الله ميگويد: آيا مي دانيد كه فتنه چيست؟ مراد از فتنه، شرك ميباشد. زيرا كسي كه سخن رسول الله صل الله علیه و آله و سلم را رد بكند، ممكن است در دلش انحراف بوجود بيايد و هلاك بشود.
و از عدي بن حاتم، روايت است كه رسول الله صل الله علیه و آله و سلم ، آية: ﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ﴾ [التوبة: 31] را خواند، (اهل كتاب) دانشمندان و راهبان خويش را معبودهايى در برابر خدا قرار دادند. عدي گفت: ما آنها را پرستش نميكرديم. رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمود: مگر آنها حلالهاي الله را حرام، و حرامهاي الله را، حلال نميكردند و شما از آنها ميپذيرفتيد؟
گفتم: چنين ميكردند. فرمود: همين است پرستش آنان. (احمد و ترمذي با تحسين)([4]).
خلاصه آنچه در اين باب بيان شد:
1ـ تفسير آية سورة نور.
2ـ تفسير آية سورة برائت.
3ـ تذكر در مورد معني عبادت، چيزي كه عدي آنرا انكار ميكرد.
4ـ ابن عباس رضی الله عنه , ابوبكر رضی الله عنه و عمر رضی الله عنه را, و احمد رحمه الله سفيان رحمه الله را به عنوان مثال ذكر كردند.
5ـ مطلب قابل توجه اينست كه متأسفانه امروز، اوضاع بقدري دگرگون شده كه بهترين عمل عبارت است از پرستش پيشوايان ديني به نام ولايت و پرستش علما، به نام فقه و دانش. حتي وضعيت، بجائي رسيده كه بسياري از جاهلان و انسانهاي غير صالح، مورد پرستش واقع ميشوند.
[1]- در اين بحث و بحثهاي آينده، از مقتضيات توحيد و لوازم «لا إله إلا الله» سخن به ميان آمده است.
چون بوسيلة علما بايد نصوص قرآن و سنت را شناخت، پيروي از آنان، بمعني پيروي از خدا و پيامبرش ميباشد. البته پيروي مطلق و مستقل فقط از آن خداوند است. اما پيروي رسول الله صل الله علیه و آله و سلم لازم و ضروري است بخاطر اينكه خداوند ما را به آن امر كردهاست چنانكه ميفرمايد: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذۡنِ ٱللَّهِ﴾ [النساء: 64]. «ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر براى اين كه به فرمان خدا، از وى اطاعت شود».
و در مسايل اجتهادي كه پيرامون آنها حكمي در قرآن و سنت به چشم نميخورد، از علما پيروي ميشود بخاطر اين حكم خدا كه فرمود: ﴿فَسَۡٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّكۡرِ إِن كُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ﴾ [الأنبياء: ٧]. «اگر نمىدانيد، از آگاهان بپرسيد».
[2]- و اما سخن ابن عباس رضی الله عنه ، بيانگر ديد وسيع و فقه بودن ايشان است كه مقابله با سخن رسول الله صل الله علیه و آله و سلم را به هيچ وجه، جايز نيز نميداند گرچه، گوينده ابوبكر يا عمر باشد تا چه رسد به بعديها؟!..
[3]- هچنين امام احمد، پذيرفتن سخن كسي از مجتهدين در مقابل سخن صحيح و ثابت رسول الله صل الله علیه و آله و سلم را نوعي شرك ميداند كه به شرك اكبر ميانجامد..
[4]- و از عدي بن حاتم روايت است كه رسول الله صل الله علیه و آله و سلم آيه: ﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ﴾ را تلاوت كرد و ... بايد دانست كه اين نوع اطاعت بر دو قسم است:
1ـ پيروي از پيشوايان ديني در تحليل حرام و يا تحريم حلال، با اين اعتقاد كه هر چه را آنان حلال بدانند، حلال است و هر چه را حرام بدانند، حرام است و معتقد بودن به تعظيم آنان، شرك اكبر و كفر ميباشد.
2ـ اما اگر چنين اعتقادي نسبت به آنان نداشته باشد، بلكه ضمن اعتراف به گناه و بخاطر شوق گناه و يا دوستي با آنان، مرتكب چنين چيزي بشود، حكمش مانند حكم ساير گناهان است.
شيخ، با بيان اين مطلب، ميخواهد به اهل تصوف و كساني كه در مورد مشايخ و پيران خود با افراط و زياده روي در اطاعت از آنان مواجه هستند، تذكر داده باشد. كه اين اطاعت محض هم نوعي از شرك است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر