باب (8): حكم دَم خواندن و گردن بند.
از ابو بشير انصاري روايت است كه رسول الله صل الله علیه و آله و سلم در يكي از سفرهايش دستور داد كه در گردن هيچ شتري قلادهاي از تار و يا نوعي ديگر نگذاريد. و اگر هست قطع كنيد([1]).
و عن ابن مسعود رضی الله عنه قال سمعت رسول الله صل الله علیه و آله و سلم يقول: «إِنَّ الرُّقَى وَالتَّمَائِمَ وَالتِّوَلَةَ شِرْكٌ». (احمد و ابوداود).
«رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمود: دَم (شرك آميز) و تميمه (براي حفاظت از چشم زخم) و تعويذ محبت آميز شرك است»([2]).
وعن عبد الله بن عكيم مرفوعاً «من تعلق شيئاً وُكِّلَ إليه». رواه احمد والترمذي.
رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمود: «كسي كه چيزي آويزان بكند، خداوند نيز او را به همان چيز ميسپارد».
در حديث عبد الله بن عكيم آمده: «من تعلق شيئاً وُكِّل إليه» يعني: «هر كس چيزي (به نيت شفا يا دفع بلا) بياويزد، خداوند نيز او را به همان چيز ميسپارد».
«تمائم» (تعويذ) چيزي است كه بر گردن كودكان جهت دفع چشم زخم ميبندند. در مورد حكم تعويذي كه از الفاظ قرآن باشد، اختلاف نظر وجود دارد. بعضي از علماي سلف آنرا جايز دانستهاند. و برخي آنرا در رديف تمائم ممنوعه دانسته و ناجايز قرار دادهاند مانند ابن مسعود رضی الله عنه و غيره.
«رقى» يعني آنچه خوانده ميشود. رقيه يعني خواندن و دَم كردن، در حديثي ديگر براي چشم زخم و گزيدگي بشرطيكه الفاظ شركآميز در آن نباشد، اجازه داده شده است.
«تولة» هر آنچيزي كه بخاطر محبت در دل شوهر، يا بر عكس، انجام داده شود([3]).
احمد از رويفع رضی الله عنه روايت كرده است كه رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمود: «يَا رُوَيْفِعُ لَعَلَّ الْحَيَاةَ تَطُولُ بِكَ؛ فَأَخْبِرِ النَّاسَ أَنّ مَنْ عَقَدَ لِحْيَتَهُ أَوْ تَقَلَّدَ وَتَرًا أَوِ اسْتَنْجَى بِرَجِيعِ دَابَّةٍ أَوْ عَظْمٍ فَإِنَّ مُحَمَّدًا بَرِيءٌ مِنْهُ».
«اي رويفع، شايد زندگي به تو مجال داد و پس از من باقي ماندي، به مردم بگو: محمد صل الله علیه و آله و سلم از كسيكه ريش خود را گره بزند يا بپيچاند و از كسيكه قلاده بياويزد و يا با پس افكنده حيوانات و استخوان، استنجا بكند، بيزار است»([4]).
سعيد بن جبير ميگويد: قطع كردن تعويذ از گردن كسي مانند آزاد كردن غلام ثواب دارد. (روايت از وكيع)([5]).
ابراهيم نخعي كه از شاگردان ابن مسعود رضی الله عنه است ميگويد: ابن مسعود و ساير شاگردانش قلاده (تعويذ) را مكروه ميدانستند، گر چه از الفاظ قرآن ميبود([6]).
خلاصه آنچه در اين باب بيان شد:
1ـ تفسير و توضيح «رقيه» و «تميمه».
2ـ تفسير و معني «توله».
3ـ اينها بدون استثنا از اعمال شرك آميز، به شمار ميروند.
4ـ «رقيه» (دَم زدن) بشرطيكه از الفاظ شرك آميز نباشد براي چشم زخم و گزندگي، استثنا شده است.
5 ـ در تعويذي كه از الفاظ قرآن باشد، علما اختلاف نظر دارند.
6 ـ آويزان كردن قلاده بر گردن حيوانات به نيت دفع چشم زخم نيز ممنوع است و شديداً نكوهش گرديده است.
7 ـ وعيد شديد براي كسيكه قلاده بياويزد.
8ـ فضيلت و پاداش كسيكه تعويذي را قطع نمايد.
9ـ ابن مسعود و شاگردانش تعويذ الفاظ قرآن را نيز مكروه ميدانستند.
[1]- اين بحث پيرامون احكام رقيه است.
رقيه: عبارت است از اوراد و دعاهائي كه ميخوانند و ميدمند. بعضي از آنها براي بيماريهاي جسمي و داخلي و بخشي براي تأثير روحاني خوانده ميشود. بخشي از اين خواندنها جايز و مشروع است و قسمتي ناجايز و شرك است. رسول الله صل الله علیه و آله و سلم ميفرمايد: «لا بأس بالرّقى ما لم تكن شركاً» يعني: دم خواندن تا وقتي كه شركآميز نباشد، اشكالي ندارد. شركآميز آنست كه در آن استمداد و كمك خواستن از غير الله باشد. يا نام شياطين گرفته شود.
تميمه: هر چيزي كه بقصد شفا يا دفع ضرر و چشم زخم به گردن آويزان كنند چه قطعه پوستي باشد يا صدف و يا شكل سر حيواني يا اذكار و اوراد و يا دانه تسبيح و غيره. البته همة اينها بدليل اينكه مخالف با شرع و قضا و قدر ميباشند ناجايزاند.
بعضي ميگويند ما شبيه اين چيزها را در وسايل نقليه و يا در منازل خود آويزان ميكنيم ولي اين كار را صرفاً براي تزئين انجام ميدهيم نه بخاطر شفا و غيره.
در جواب بايد گفت: كه براي تزئين نيز جايز نيست زيرا تشابه با كساني ميشود كه آنرا براي شفا و دفع ضرر ميآويزند و رسول الله صل الله علیه و آله و سلم ميفرمايد: «هر كسي با قومي مشابهت اختيار بكند، از آنان محسوب ميشود».
و اما امر به قطع قلادة شتر بخاطر اين بود كه عربها معتقد بودند، قلاده چشم زخم را از شتر و گاو جلوگيري ميكند و قطعاً اين اعتقاد، اعتقادي مشركانه بود.
[2]- در حديثي كه ابن مسعود رضی الله عنه آنرا روايت كرده رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند: «إِنَّ الرُّقَى وَالتَّمَائِمَ وَالتِّوَلَةَ شِرْكٌ».
اين حديث عام و بيانگر اين مطلب است كه هر نوع رقيه (دم زدن) و چيزي كه بقصد شفاء آويزان ميكنند و تعويذ محبت آميز، شرك است. كه البته در مورد «رقيه» نصوص ديگري آمده و تعميم حديث فوق را نقض نموده است چنانكه رسول الله صل الله علیه و آله و سلم ميفرمايد: «لا بأس بالرقى ما لم تكن شركاً» يعني دم زدن تا وقتي كه شرك آميز نباشد، اشكالي ندارد. همچنين نقل است كه خود رسول الله صل الله علیه و آله و سلم دَم ميخوانده و ديگران نيز بر او دم خواندهاند.
اما در مورد «تميمه» هيچ نصي نيامده كه آنرا تخصيص بكند. از اينرو ميتوان گفت: هر نوع آويز كه بقصد شفا و دفع ضرر باشد، شرك است.
«التولة» شيخ توله را اينگونه تفسير كرده است كه براي ايجاد محبت بين زوجين(به گمان خودشان) انجام ميشود و اين هم نوعي سحر است. ساحر در آن از افسونهاي سحر آميز استفاده ميكند تا زن را نزد شوهر و يا بالعكس محبوب بگرداند، و اين عمل از اعمال شرك اكبر بحساب ميآيند و كفر است.
[3]- «شيئاً» نكره در سياق شرط، عام است و اگر كسي در اين مورد تخصيص قايل بشود بايد دليل داشته باشد. پس هر چيزي انسان بياويزد، خداوند او را به همان چيز ميسپارد. و چه خسارتي بالاتر از اين وجود دارد كه بنده به مخلوقي از مخلوقات سپرده شود و خالق از او دست بردارد.
بنده وقتي به سعادت، عزت و موفقيت دست مييابد كه به خداي خويش چنگ بزند و خود را به او بسپارد و در گفتار و كردار مطيع او باشد. با خدا انس بگيرد, با او شاد باشد و به او توكل و اعتماد كند و كارهاي خود را به خدا بسپارد و ترس و اميد مخلوق را از دل بيرون كند. آنگاه اگر تمام كائنات بر سر راه او قرار بگيرند، خداوند بزرگ، براي او راه حلي خواهد گشود زيرا او بر خدا توكل نموده و امور خود را بدست او سپرده است.
بعضي از بزرگان سلف، تعويذي را كه الفاظ قرآن در آن نوشته شده باشد ممنوع نميكردند. بدليل اينكه قرآن كلام الله ميباشد و كلام الله، يكي از صفات الله است، پس او كسي از مخلوقات را براي دفع ضررش با خداوند شريك نكرده است.
[4]- هر نوع قلاده بر گردن شتر و حيوانات ممنوع نيست بلكه مراد از «قلاده وتر» همان قلادهاي است كه آنها معتقد بودند، چشم زخم را دفع مينمايد.
و اين جمله كه فرمود: «محمد صل الله علیه و آله و سلم از چنين كسي بيزار است» بيانگر اين مطلب است كه اعمال فوق، از گناهان كبيرهاند و خصوصاً شرك اصغر، داخل در گناهان كبيره ميباشد. همانطور كه شرك اكبر نيز از بزرگترين كبائر است.
[5]- از سعيد بن جبير روايت است كه گفت: كندن تعويذ از گردن كسي، برابر است با آزاد كردن غلامي.
سعيد بن جبير ميگويد: قطع كردن تعويذ از گردن كسي مانند آزاد كردن غلام ثواب دارد. زيرا كسيكه تعويذ به گردن دارد، مرتكب شرك اصغر شده است و شرك اصغر يقيناً صاحب خود را به دوزخ ميافكند. پس كسيكه تعويذ را از گردن شخصي، قطع ميكند در واقع گردن او را از آتش دوزخ آزاد ميگرداند، بنابر اين به او پاداش به مثل داده ميشود كه عبارت است از ثواب آزاد ساختن غلامي.
[6]- از وكيع روايت است كه ابراهيم نخعي كه از شاگردان ابن مسعود است, فرمودهاند كه اصحاب ابن مسعود, هر نوع تعويذ را چه از قرآن و چه غير آن را مكروه ميپنداشتند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر