توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ آذر ۹, سه‌شنبه

باب (19): در مورد اينكه انگيزة كفر ورزيدن بني آدم و ترك نمودن دين الله، افراط در گرامي‌داشت بزرگان است

 

باب (19): در مورد اينكه انگيزة كفر ورزيدن بني آدم و ترك نمودن دين الله، افراط در گرامي‌داشت بزرگان است([1]).

ارشاد باريتعالي است: ﴿يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ لَا تَغۡلُواْ فِي دِينِكُمۡ [النساء: 171].

«اى اهل كتاب! در دين خود، غلو (و زياده روى) نكنيد»([2]).

و از ابن عباس در مورد اين آية سورة نوح: ﴿وَقَالُواْ لَا تَذَرُنَّ ءَالِهَتَكُمۡ وَلَا تَذَرُنَّ وَدّٗا وَلَا سُوَاعٗا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسۡرٗا ٢٣ منقول است كه «ود» و«سواع» و«يغوث» و «يعوق» و «نسر» نام انسانهاي صالحي از قوم نوح بودند كه بعد از فوت آنها شيطان به ملتشان چنين القا كرد كه از آنها مجسمه‌هائي بسازند و آنها را با نامهايشان نامگذاري كنند قومشان اين كار را كردند ولي آنها را عبادت نمي‌كردند تا اينكه نسلهاي نخست از بين رفت و جهل فراگير شد, نسلهاي بعدي به عبادت آن مجسمه‌ها، روي آوردند. (بخاري)([3]).

ابن قيم رحمه الله در اين مورد مي‌گويد: «بسياري از علماي سلف گفته‌اند كه وقتي بزرگان اهل كتاب وفات مي‌يافتند آنها در كنار قبرهايشان مي‌ايستادند و بعداً مجسمه‌هائي از آنان مي‌ساختند و پس از مدت طولاني به عبادت آنان روي مي‌آوردند([4]).

از عمر  رضی الله عنه  روايت است كه رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: «لا تطْرُونِي كَمَا أُطْرِيَ عيسى بن مَرْيَمَ وَإِنَّمَا أَنَا عَبْدٌ, فَقُولُوا: عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ». (بخاري و مسلم).

«در حق من آنگونه كه نصارا در حق عيسي بن مريم، افراط كردند شما افراط نكنيد. جز اين نيست كه من بندة الله هستم. پس بگوئيد: بنده و رسول الله».

همچنين رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  فرموده است: «إيّاكم والغلُوّ فإنّما أهلك مَن كان قبلكم الغُلُوّ».

«از زياده روي و افراط پرهيز نمائيد. زيرا كساني را كه قبل از شما بودند، زياده روي آنها را نابود ساخت»([5]).

همچنين در صحيح مسلم از ابن مسعود: اين ارشاد رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  نقل است كه فرمود: «هلك الـمتنطعون قالها ثلاثاً». يعني: «متجاوزين از حد، نابود شوند. و اين جمله را سه بار تكرار كرد»([6]).

خلاصه آنچه كه در اين باب بيان شد:

1ـ با مطالعة اين باب و باب بعدي به غربت و بي‌كسي اسلام و به قدرت الله كه چگونه قلبها را وارونه مي‌كند، پي مي‌بريم.

2ـ شناخت اينكه اولين شرك بر روي زمين افراط در حق بندگان نيك شروع شد.

3ـ شناختن اولين چيزي كه در دين انبيا تغيير ايجاد كرد و اسباب آن همراه با شناخت اينكه الله آنها را ارسال كرده ‌است.

4ـ شناخت اين مطلب كه چرا با وجود اينكه شرائع آسماني و فطرتهاي پاك آنرا رد مي‌كند، مردم به بدعتها روي مي‌آورند.

4ـ سبب آميخته كردن حق با باطل از اينجا آغاز شد:

الف ـ با بندگان نيك محبت داشتند.

ب ـ و برخي از دانشمندان و اهل خير براي اين منظور تصويرهاي آنان را ساختند، و بعديها كه هدف اين كار را نمي‌دانستند، گمان كردند كه نسل گذشته چيزي ديگر(عبادت آنان) مقصودشان بوده است, (در صورتي كه اينچنين نبود و آنها فقط احترام به بزرگان مقصودشان بود). پس از آن گمراه شدند و به عبادت آنان روي آوردند.

6ـ تفسير آية سوره نوح.

7 ـ خوي آدمي چنين است كه بتدريج از حق فاصله مي‌گيرد و به باطل نزديك مي‌شود.

8ـ تحقق اين مقوله از سلف صالح كه گفتند: بدعت سبب كفر مي‌شود. و اينكه بدعت نزد شيطان از گناه محبوبتر است, چونكه گناه, شخص مي‌داند كه گنهكار است و توبه مي‌كند,‌ ولي مبتدع توبه نمي‌كند چون فكر مي‌كند كار خوبي مي‌كند.

9 ـ سوء استفادة شيطان از بدعتها، زيرا شيطان مي‌داند كه چه چيزي سبب بدعت مي‌شود, گر چه كسي كه بدعت را ايجاد مي‌كند, ارادة خير داشته باشد.

10ـ شناخت يك اصل كلي در عقيده كه عبارت است از عدم افراط در تجليل و بزرگداشت نيكان.

11ـ ضرر توقف بر قبر، براي انجام عبادت و يا عمل نيكي.

12ـ شناخت علت نهي از مجسمه سازي و فلسفة دستور به نابودي آن.

13ـ با اهميت دانستن اين عملكرد قوم نوح(كه باعث گمراهي آنان شد).

14ـ جالب اينكه، اهل بدعت اين داستان قوم نوح را در كتاب حديث و تفاسير، مي‌خوانند ولي خداوند بر دلهايشان مهر زده است، طوري كه اين نوع اعمال را تأييد مي‌كنند و خون و مال كسي را با اينگونه اعمال مبارزه بكند، مباح مي‌دانند.

15ـ تصريح شده كه هدف قوم نوح، شفاعت خواستن از آنان بود.

16ـ كساني كه بعد آمدند, گمان كردند كه كساني كه صورتها و مجسمه‌ها را درست كرده‌اند,‌ عبادت آنها را مي‌خواستند.

17ـ اين سخن رسول الله صل الله علیه و آله و سلم  كه فرمود: در حق من، آنطور كه نصارا در حق عيسي راه افراط را در پيش گرفتند، افراط مكنيد. سلام و درود الله بر رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  كه بصورت آشكار همه چيز را تبيين فرمود.

18ـ اين فرمودة پيامبر  صل الله علیه و آله و سلم  كه فرمود: «هلك الـمتنطعون» يعني اهل تكلف و افراط، هلاك بشوند.

19ـ تصريح اين مطلب كه بتها بعد از اينكه علم، از بين رفت، مورد پرستش واقع شدند، بيانگر اهميت علم و خطر از بين رفتن آنست.

20ـ علت از بين رفتن علم و دانش، مرگ علما بيان شده است.




[1]- شيخ در اين بحث مي‌خواهد بگويد كه سبب اصلي شرك در اين امت و امتهاي پيشين، احترام و بزگداشت بيش از حد شخصيتهاي مذهبي بوده و هست. چيزي كه خدا و پيامبرش ما را از آن بر حذر داشتهاند.

زيادهروي و از حد گذشتن را «غلو» مي‌نامند. يعني سبب اصلي كفر و شرك مردم، زياده روي در تعريف و تمجيد و بزرگداشت بعضي از انسانهاي ديني و مذهبي است.

مراد از صالحين، پيامبران، اولياء و تمام كساني مي‌باشند كه بندگان مقرّب و نيكي شناخته مي‌شدهاند.

در مورد بندگان نيك به ما اجازه داده شده است كه آنها را بخاطر الله دوست داشته و گرامي بداريم و در علم و درستكاري از آنان پيروي كنيم و از سنتها و دستورات پيامبران اطاعت كنيم و در صورت نياز، به نصرت و ياري آنان بشتابيم و ... اما اينكه در محبت آنها تا جائي برسيم كه به آنها بعضي از خصوصيات الوهيت را نسبت بدهيم و بگوئيم علم غيب مي‌دانسته يا وجود او باعث بقاي دنيا است و ... اينها ناجايز و حرام، مي‌باشند.

چنانكه بوصيري در قصيدة مشهورش، در مورد رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  مي‌گويد:

لو ناسبت قدره آياته عظما

 

أحيا اسمه حين يدعى دارس الرمم

يعني هيچ يك از آيات خدا (و حتي قرآن) با پيامبر، برابري نمي‌كند. اگر اسم او را بر مردهاي كه استخوانهايش پوسيده و از بين رفته است ببري زنده خواهد شد.

اين سخن، انواع كفر و شرك و زياده روي را در بر دارد و كساني كه به مخلوق متوجهاند و خالق را ارج نمينهند به گفتن اينگونه اباطيل عادت كرده‌اند.

همچنين ترك محبت صالحين و عدم اطاعت از سلف و گذشتگان و بيمهري نسبت به آنان، جفا و ستم كاري است.

[2]- خداوند در آية171 سورة نساء، اهل كتاب را از زيادهروي در امور دين منع مي‌كند و اين شامل هر نوع زيادهروي در مسايل مختلف ديني مي‌باشد، زياده روي از حدي كه الله تعيين كرده‌است.

وقتي به سر گذشت اهل كتاب كه در قرآن بيان شده است نگاه بكنيم، ميبينيم كه آنها در تجليل از بزرگانشان راه افراط در پيش گرفتند. مثلاً نصارا در مورد عيسي و مادرش و حواريون آنحضرت، ‌دچار افراط شدند. و يهود در مورد عزير و موسي و علماي خود، افراط كردند و بعضي از خصائص الوهيت از قبيل تدبير امور، و تصرف در ملكوت الله را به آنها نسبت دادند.

[3]- «ود» ، «سواع» ، «يغوث» ، «يعوق» و «نسر» نامهاي برخي از نيكان امت نوح ؛ بودند كه بعد از وفاتشان شيطان بعنوان روح آنان حاضر مي‌شد و آنها را وادار به تعظيم آن روح مي‌كرد كه بتدريج از تعظيم به تصوير و مجسمه‌سازي و بتتراشي روي آورردند و نهايتاً مرتكب شرك گرديدند.

[4]- يعني نخست تصويرها و مجسمه‌هائي از بزرگان خود ساختند، ولي مي‌دانستند كه اينها قابل پرستش نيستند. ولي رفته رفته همين تصوير و مجسمه‌ها مشكل ساز شد و براي نسلهاي بعدي كه علم و توحيد از ميان آنان رفت، وسيلة شرك به خدا گرديدند.

و چه بسا شيطان داخل مجسمه‌ها قرار مي‌گرفت و سخن مي‌گفت و بدينصورت شيفتگي و اعتقاد آنان نسبت به مجسمه‌ها افزايش مي‌يافت. كاري كه چه بسا براي قبر پرستان اتفاق مي‌افتد و آنها را به شرك ورزيدن به خدا وادار مي‌سازد.

[5]-  اما نهي رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  از «غلو» و تجاوز بيش از حد، شامل همة چيزها مي‌شود. زيرا افراط و زياده روي در هر كار، مذموم و ميانه روي در همة امور قابل تحسين است.

[6]- «متنطعون» يعني اهل تكلف و كساني كه در گفتار و كردار از آنچه كه خداوند گفته است تجاوز مي‌نمايند. خلاصه اينكه شيخ در اين بحث، ‌احترام و بزرگداشت بيش از حد بزرگان ديني و مذهبي را يكي از انگيزه‌هاي اصلي كفر و شرك مردم معرفي كرده‌است. چنانكه قوم نوح ؛، صا لحين خود را با وقوف بر قبرهايشان و ساختن مجسمه‌هايشان و سرانجام عبادت نمودنشان، به الوهيت رسانيدند. و نصارا، عيسي و حواريون او را بجائي رسانيدند كه آنها را قابل پرستش قرار دادند. و برخي از اين افراد امت نيز براي رسول خدا، بعضي ويژگيهاي خدائي دادند، چيزي كه خود رسول الله صل الله علیه و آله و سلم  از آن شديداً نهي كرده ‌است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...