توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ آذر ۹, سه‌شنبه

باب (5): دعوت به شهادت لا إله إلا الله.

 

باب (5): دعوت به شهادت لا إله إلا الله.

الله  عزوجل  مي‌فرمايد: ﴿قُلۡ هَٰذِهِۦ سَبِيلِيٓ أَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا۠ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِيۖ وَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ ١٠٨ [يوسف: 108].

«بگو: اين راه من است من و پيروانم، و با بصيرت كامل، همه مردم را به سوى خدا دعوت مى‏كنيم! منزه است خدا! و من از مشركان نيستم!»([1]).

عن ابن عباس  رضی الله عنهما ؛ أن رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  لمّا بَعثَ مُعَاذاً إلى اليمن قال له:«إِنَّكَ تَأْتِي قَوْمًا من أَهْلِ الكِتَابِ، فليكن أول ما تدْعُوهُمْ إِلَيه: شْهاَدةُ أَنْ لا إله إلا الله (وفي رواية:إلى أن يوحّدوا الله) فَإِنْ هُمْ أَطَاعُوك لِذَلِكَ، فَأَعْلِمْهُمْ أَنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ عَلَيْهِمْ خَمْسَ صَلَوَاتٍ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَلَيْلَةٍ فَإِنْ هُمْ أَطَاعُوك لِذَلِكَ فَأَعْلِمْهُمْ أَنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ عَلَيْهِمْ صَدَقَةً تُؤْخَذُ مِنْ أَغْنِيَائِهِمْ فَتُرَدُّ على فُقَرَائِهِمْ فَإِنْ هُمْ أَطَاعُوك لِذَلِك،َ فَإِيَّاكَ وَكَرَائِمَ أَمْوَالِهِمْ وَاتَّقِ دَعْوَةَ الْـمَظْلُومِ؛ فَإِنَّهُ لَيْسَ بَيْنَهَا وَبَيْنَ اللَّهِ حِجَابٌ».(مسلم و بخاري).

«رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  وقتي معاذ را به يمن فرستاد فرمود: تو نزد قومي از اهل كتاب مي‌روي. نخستين چيزي كه آنها را بدان دعوت مي‌دهي، گواهي دادن به «لا إله إلا الله» و يگانگي الله باشد، و طبق روايتي فرمود: تا اينكه به يگانگي الله اقرار كنند. اگر اينرا از تو پذيرفتند، به اطلاعشان برسان كه خداوند،‌ در شبانه روز، پنچ وقت نماز را بر آنان فرض كرده‌است. و اگر اينرا هم پذيرفتند، به اطلاعشان برسان كه خداوند، زكات را بر آنان فرض ساخته است كه از ثروتمندانشان گرفته و به فقرا و تهي دستانشان داده شود. اگر پذيرفتند، پس از گرفتن عمده ترين مالهايشان پرهيز كن و از آه مظلوم بترس كه بين فرياد او و بين الله پرده و حجابي نيست»([2]).

وعن سهل بن سعد  رضی الله عنه  أنّ رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  قال: يَوْمَ خَيْبَرَ:«لأعْطِيَنَّ الرَّايَةَ غَدًا رَجُلا يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُه، يُفْتَحُ الله عَلَي يَدَيْهِ»، فَبَاتَ النَّاسُ يدوكون لَيْلَتَهُمْ أَيُّهُمْ يُعْطَاها، فلما أصبحوا غدوا على رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  كُلُّهُمْ يَرْجُوا أن يعطاها فَقَالَ: «أَيْنَ عَلِي ابن ابي طالب؟» فَقِيلَ هو يَشْتَكِي عَيْنَيْهِ، فأرسلوا إليه فأُتي به، فَبَصَقَ فِي عَيْنَيْهِ وَدَعَا لَهُ, فَبَرَأَ كَأَنْ لَمْ يَكُنْ بِهِ وَجَعٌ فَأَعْطَاهُ الرّاية فَقَال:َ«انْفُذْ عَلَي رِسْلِكَ حَتَّى تَنْزِلَ بِسَاحَتِهِمْ ثُمَّ ادْعُهُمْ إِلَي الإِسْلامِ وَأَخْبِرْهُمْ بِمَا يَجِبُ عَلَيْهِمْ. من حق الله تعالى فيه, فَوَاللَّهِ لَأَنْ يَهْدِيَ اللَّهُ بِكَ رَجُلا واحداً خير لك من حُمْرُ النَّعَمِ». (بخاري و مسلم).

«رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  در جريان غزوه خيبر، ‌فرمود: «فردا پرچم جهاد را به مردي خواهم داد كه الله و رسولش را دوست دارد و آنها نيز او را دوست مي‌دارند و خداوند بدست او خيبر را فتح خواهد كرد». اصحاب، شب را در حالي سپري كردند كه در مورد شخصي كه پرچم را بدست خواهد گرفت، اظهار نظر مي نمودند. صبح روز بعد همه نزد رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  حاضر شدند و هر يك اميدوار بود كه پرچم، بدست او داده شود. رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: علي كجاست؟ گفتند: بخاطر بيماري چشمانش، نتوانست حاضر بشود. دستور دادند كه علي حاضر شود. او را آوردند. رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  مقداري از آب دهن خويش را به چشمان علي، ماليد، فوراً شفا يافت طوري كه گويا اصلاً چنين مشكلي نداشته است. آنگاه پرچم را بدست او داد و فرمود: همين حالا به آرامي حركت كن وقتي كه به محل آنان رسيدي، نخست به پذيرش اسلام، آنها را دعوت كن و حقوق خدا را كه بعد از اسلام بر آنان واجب خواهد شد برايشان بگو: آنگاه فرمود: بخدا سوگند، هدايت يك فرد بوسيلة تو، بهتر از اسبان سرخ خواهد بود»([3]).

خلاصه آنچه در اين باب بيان شد:

1ـ دعوت بسوي الله راه كساني است كه از رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  پيروي مي‌كنند.

2ـ تأكيد به اينكه در دعوت الي الله بايد اخلاص داشت زيرا گاهي به نام دعوت بسوي الله، دعوت به نفس خويشتن منظور است.

3ـ بصيرت (بينش) در دعوت امري است الزامي.

4ـ خوبي توحيد اينست كه سعي دارد الله را از هر گونه عيب و نقص مبرّا سازد.

5ـ زشتي شرك اينست كه در ذات الله عيب و نقص وارد مي‌سازد.

6ـ مسأله‌اي كه خيلي مهم است اينكه مسلمانان، بايد از مشركان فاصله بگيرند تا از آنان محسوب نشوند.

7ـ توحيد، نخستين فريضة الهي است.

8ـ قبل از هر چيز و حتي قبل از نماز، بايد به توحيد دعوت داد.

«يوحدوا الله» معني «لا إله إلا الله» است.

10ـ ممكن است كه اهل كتاب، محتواي كتاب را نفهمند و يا بفهمند ولي بر آن عمل نكنند.

11ـ بهتر است كه تعليم و آموزش تدريجي باشد.

12ـ در كارها بايد از مهمترينشان آغاز كرد.

13ـ زكات در كجا مصرف شود.

14ـ استاد بايد شبهة شاگردش را رفع بكند.

15ـ مأمور وصول زكات نبايد اعليترين و بهترين قسمت مال را وصول بكند.

16ـ پرهيز كردن از آه و فرياد مظلوم.

17ـ بين دعاي مظلوم و بين الله حجابي نيست.

18ـ از دلايل اهميت توحيد مي‌توان مشقتها و مصائبي را كه سالار اولياء و سردار پيامبران، متحمل آنها شد، نام برد.

19ـ اينكه رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: «فردا پرچم را بدست كسي خواهم داد ...» از علامتهاي نبوت ايشان است.

20ـ شفا يافتن چشمان علي  رضی الله عنه  بوسيلة آب دهن رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم ، نيز از علامتهاي نبوت ايشان است.

21ـ فضيلت والاي علي  رضی الله عنه .

22ـ فضيلت اصحاب رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم ، كه شب را در حال اظهار نظر پيرامون كسي كه پرچم را بدست خواهد گرفت و در شادي مژدة فتح، سپري كردند.

23ـ ايمان به قضا و قدر الهي، زيرا كساني كه براي بدست گرفتن پرچم سعي داشتند و حضور بهم رسانيدند، از آن محروم گشتند و خود را معذور مي‌پنداشتند و كسي كه حضور نيافت، آنرا بدست گرفت.

24ـ ادب در سخنشان «على رسلك». يعني: به آرامي حركت كن.

25ـ دعوت به اسلام قبل از جنگ است.

26ـ همچنين كساني كه قبلاً دعوت داده شده‌اند و حتي با مسلمانان درگير شده‌اند (مانند اهل خيبر) بهتر است، مجدداً دعوت داده شوند.

27ـ دعوت به اسلام بايد با حكمت و دانش باشد، چنانكه فرمود: به آنان اطلاع بده كه چه چيزهائي بر عهدة ايشان واجب خواهد بود.

28ـ شناخت حقوق الله در اسلام.

29ـ پاداش كسيكه بدست او، فردي هدايت شود.

30ـ جواز سوگند ياد كردن بر فتوائي كه صادر مي‌كند.



[1]- اين عنوان را شيخ در اينجا آورد تا بفهماند كه توحيد و پرهيز از شرك تا وقتي كه وارد مرحلة دعوت به توحيد نشده‌ايم، تكميل نخواهند شد.

و شهادت و اقرار به «لا إله إلا الله» همين را مي‌طلبد. زيرا مقتضاي اين كلمه عبارت است از اعتقاد به آن و اقرار و رسانيدن آن به ديگران .

و دعوت به توحيد عبارت است از دعوت به سوي توحيد مفصل يعني تبيين ساير اقسام آن و نهي از شرك و تبيين انواع آن. اينها از مهمات دعوت اسلامي به شمار مي‌روند؛ چيزي كه شيخ در اين كتاب از آن به تفصيل سخن گفته است.

در آيه‌اي كه بيان گرديد، خداوند به پيامبرش مي‌فرمايد: بگو: «اين است راه من كه مردم را به سوي الله فرا مي‌خوانم» نه به سوي كسي يا چيز ديگر. در اين آيه دو مورد بصورت شاخص ملموس است يكي دعوت به سوي يگانگي و توحيد الله و ديگري در نظر داشتن اخلاص. زيرا چه بسا كه ظاهراً به سوي الله دعوت مي‌دهند ولي بخاطر عدم اخلاص، در واقع خود را مطرح مي‌نمايند.

﴿عَلَىٰ بَصِيرَةٍ يعني با علم و يقين و شناخت، به سوي الله فرا مي‌خوانيم نه بر اساس عدم آگاهي و جهالت.

﴿أَنَا۠ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِيۖ وَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ يعني هم من با بصيرت و آگاهي به سوي الله فرا مي‌خوانم و هم كساني كه از من اطاعت مي‌كنند، چنين خواهند كرد. پس ويژگي پيروان رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  اينست كه آنها نه تنها از شرك مي‌ترسند و به توحيد چنگ مي‌زنند بلكه ديگران را نيز به توحيد، دعوت مي‌كنند و يقيناً چنين خواهند كرد.

[2]- همانطور كه در حديث فوق، ملاحظه كرديد، رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  به معاذ  رضی الله عنه  داعي دين خدا كه راهي يمن بود، فرمود كه نخستين دعوتش، دعوت به لا إله إلا الله باشد. كه در روايت بخاري، تفسير اين فرمايش رسول الله صل الله علیه و آله و سلم  اينگونه بيان شده است كه آنان را دعوت بده تا «يوحدوا الله». يعني: الله را يگانه بدانند.

[3]- و در روايت سهل بن سعد نيز ملاحظه كرديم كه به علي  رضی الله عنه  فرمود: «قبل از هر چيز، اهل خيبر را به اسلام دعوت كن، بي‌ترديد، ‌دعوت به اسلام يعني دعوت به توحيد. زيرا توحيد در ضمن شهادتين است كه ركن اعظم اسلام بشمار مي‌رود».

سپس فرمود: «حقوق اسلام را براي آنها بيان كن». كه باز هم بزرگترين حقوق اسلام، يگانه پرستي خدا است. و بعد از آن نوبت ديگر فرايض و محرمات است بنابراين كسيكه دعوت به اسلام مي‌دهد، بايد نخست به اصل دين كه توحيد است دعوت دهد سپس به ديگر فرايض و محرمات بپردازد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...