توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ بهمن ۱۲, سه‌شنبه

در اینکه مسلمانان اگر اوامر خدا را به جای نیاورند و به شهوات آلوده گردند، اگرچه در زبان و عقاید مسلمان هستند، ولی در غرور با کفار شریک می‌باشند

 

در اینکه مسلمانان اگر اوامر خدا را به جای نیاورند و به شهوات آلوده گردند، اگرچه در زبان و عقاید مسلمان هستند، ولی در غرور با کفار شریک می‌باشند

مسلمانان که با زبان و عقاید خود ایمان آورده‌اند، اگر اوامر خدا را -که همان اعمال صالحه می‌باشد- به جای نیاوردند و آن را ضایع سازند و به شهوات آلوده گردند، در واقع در این نوع فریب و غرور، با کفار شریک هستند؛ پس زندگانی دنیا عامل فریب هردو گروه مؤمنین و کافرین می‌باشد.

اما فریب خوردن کافران درباره خداوند متعال، مثل قول بعضی است که در مورد خود می‌گویند و آن را بر سر زبان دارند: اگر خدا دوباره ما را پس از مرگ به شکل اول درآورده، هم‌چنان‌ که در این دنیا از دیگران در امور دنیوی جلو هستیم، در آخرت نیز در این امر ما سزاوارتریم، به طوری‌که خداوند داستان آنان را بدین‌گونه خبر داده است:

﴿مَآ أَظُنُّ أَن تَبِيدَ هَٰذِهِۦٓ أَبَدٗا ٣٥ وَمَآ أَظُنُّ ٱلسَّاعَةَ قَآئِمَةٗ [الکهف: 35 - 36].

«گمان نمی‌کنم که این بوستان نابود گردد، و گمان ندارم که قیامت قائم گردد».

سبب این فریب، همان اقتدای در قیاس و استدلال به ابلیس است؛ زیرا چون به نعمت‌های پروردگار، که در دنیا به آنان عطا شده می‌نگرند، آخرت را نیز بدان قیاس می‌کنند و چون می‌بینند که در دنیا عذاب‌شان به تأخیر افتاده، عذاب آخرت را نیز چنین می‌پندارند؛ چنانکه خداوند متعال از آنان خبر داده است که می‌گویند:

﴿لَوۡلَا يُعَذِّبُنَا ٱللَّهُ بِمَا نَقُولُۚ [المجادلة: 8].

«چرا خداوند به سبب آنچه می‌گوئیم ما را عذاب نمی‌کند؟!».

و چون به سوی مؤمنین نظر می‌اندازند، و آنان را فقیر می‌بینند، مسلمانان را حقیر پنداشته و می‌گویند:

﴿أَهَٰٓؤُلَآءِ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنۢ بَيۡنِنَآۗ [الأنعام: 53].

«آیا از میان خداوند بر این گروه منت و احسان کرده است؟!».

و می‌گویند:

﴿لَوۡ كَانَ خَيۡرٗا مَّا سَبَقُونَآ إِلَيۡهِۚ [الأحقاف: 11].

«اگر مسلمانی بهتر می‌بود، این گروه از ما در ایمان سبقت نمی‌گرفتند!».

و ترتیب قیاس و استدلالی که در قلوبشان نقش بسته این است که: چون خداوند ما را در دنیا از نعمت برخوردار ساخته مورد احسان خود قرار داده، پس کسانی هستیم که خدا دوستمان دارد و هر که را خدا دوست بدارد، از نعمت‌های خود نیز برخوردار می‌سازد!

در حالی که حقیقت، این نیست؛ بلکه ممکن است شخص، مورد احسان خدا قرار گیرد، ولی خدا او را دوست نداشته باشد و چه بسا که احسان الهی به هلاکت و نابودی او بینجامد و به مرور نابودش کند و این به خاطر فریبی است که او در باب خداوند متعال خورده است و از این رو رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  فرموده است:

«خداوند پرهیز می‌دهد بنده مؤمن خود را از دنیا، چنانکه یکی از شما مریض خود را از غذا و نوشیدنی پرهیز می‌دهد، در حالی که او را دوست می‌دارد!»

و اصحاب بصیرت برمبنای چنین باوری، چون دنیا به آنان روی می‌آورد، غمگین می‌شدند و چون فقر بدانان روی می‌کرد، شادمان گشته و می‌گفتند:

مرحبا به شعار صالحین!

خداوند فرموده است:

﴿فَأَمَّا ٱلۡإِنسَٰنُ إِذَا مَا ٱبۡتَلَىٰهُ رَبُّهُۥ فَأَكۡرَمَهُۥ وَنَعَّمَهُۥ [الفجر: 15].

«پس اما آدمی را چون پروردگارش به رنج س غمی امتحان کند و سپس کرامت و نعمت به او ارزانی دارد...».

﴿أَيَحۡسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِۦ مِن مَّالٖ وَبَنِينَ ٥٥ نُسَارِعُ لَهُمۡ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِۚ بَل لَّا يَشۡعُرُونَ ٥٦ [المؤمنون: 55 - 56].

«آیا می‌پندارید آنچه بدان، آنان را، از مال و فرزندان امداد می‌کنیم، سعی در خیرات برایشان می‌کنیم؟! بلکه نمی‌دانند». (یعنی نعمت نیست بلکه استدراج است.)

﴿سَنَسۡتَدۡرِجُهُم مِّنۡ حَيۡثُ لَا يَعۡلَمُونَ ٤٤ وَأُمۡلِي لَهُمۡۚ إِنَّ كَيۡدِي مَتِينٌ ٤٥ [القلم:44-45].

«پایه پایه خواهیم کشید این جماعت را به عذاب از آن‌جا که نمی‌دانند، و مهلت خواهیم داد ایشان را که همانا کید من محکم است».

﴿فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِۦ فَتَحۡنَا عَلَيۡهِمۡ أَبۡوَٰبَ كُلِّ شَيۡءٍ حَتَّىٰٓ إِذَا فَرِحُواْ بِمَآ أُوتُوٓاْ أَخَذۡنَٰهُم بَغۡتَةٗ فَإِذَا هُم مُّبۡلِسُونَ ٤٤ [الأنعام: 44].

«پس چون فراموش کردند آنچه پند داده شد ایشان را به آن، گشودیم بر آنان درهای همه چیز را، تا آن هنگام که شادمان گردیدند، به آنچه بدانان داده شد؛ پس ناگهان آنان را مورد مؤاخذه قرار دادیم، به طوری‌که ناامید شدند».

آری! کسی که به این مظهر فریبندگی ایمان دارد، به خدا ایمان نمی‌آورد و بدیهی است که منشأ این غرور، جهل درباره خدا و صفات اوست.

هر آن کس خدای را بشناسد، از مکر او در امان نمی‌شود. مگر این گروه فرعون و هامان و نمرود را نمی‌نگرند، که چگونه خداوند ثروت‌ها و امکانات فراوانی بدانان بخشید، و آن‌گاه از عذاب خدا در امان نماندند؟!

خداوند مردم را از عواقب گناه و فساد برحذر داشته و به آنان اعلام کرده که او تعالی می‌تواند زمینه نابودی‌شان را فراهم آورد:

﴿فَلَا يَأۡمَنُ مَكۡرَ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ٩٩ [الأعراف: 99].

«از مکر خدا ایمن نمی‌گردد، مگر قوم زیان‌کار».

و خداوند فرموده است:

﴿وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ ٱللَّهُۖ وَٱللَّهُ خَيۡرُ ٱلۡمَٰكِرِينَ ٥٤ [آل عمران: 54].

«و کافران به مکر متوسل گردیدند، و خداوند نیز با آنان از مکر کارگرفت، و خدا قوی‌ترین و بهترین ماکرین است».

﴿فَمَهِّلِ ٱلۡكَٰفِرِينَ أَمۡهِلۡهُمۡ رُوَيۡدَۢا ١٧ [الطارق: 17].

«پس مهلت ده کافران را، فروگذار ایشان را اندکی».

بنابراین، مواظب باشد که چه بسا خداوند تو را با نعمت نوازش می‌کند، اما این نعمت سرانجام برایت عامل نابودی و عذاب می‌گردد.

در بیان قول کسانی که فساد می‌کنند و می‌گویند خدا غفور و رحیم است

و اما غرور اهل عصیان از مؤمنین، که می‌گویند خدا بخشنده و مهربان است و ما به عفو او امیدواریم: آنان بر این گفته توکل کرده و از انجام اعمال اهمال ورزیدند.

این گفته در حوزۀ امیدواری در دین، ستوده شده است و رحمت خدا گسترده و وسیع است و نعمت او همگان را شامل می‌شود و کرم و بذل او عام است و ما مؤمنان موحد با توسل به ایمان و احسان از پیشگاه او آرزوی عفو داریم.

چه بسا که منشأ این امیدواری در عین عصیان، دستاویز قراردادن پدران و مادرانشان باشد و این نهایت فریب خوردن است؛ زیرا نه تنها نیاکان آنان با این که اهل صلاح و تقوا بود‌ه‌اند، در عین حال از خشم خدا نیز بیمناک بوده‌اند، بلکه ابلیس، قیاس و استدلال نادرست آنان را در نظرشان زیبا جلوه داده مبنی بر این که: چون شخصی فردی را دوست بدارد، حتماً فزرندانش را نیز دوست می‌دارد و از آن‌جایی که خداوند پدران شما را دوست داشته، پس شما را نیز دوست می‌دارد و لذا نیازی به عبادت ندارید!

آنان بر این اساس توکل کرده و درباره خدا فریب خوردند و بیچارگان ندانستند که نوح علیه السلام ، مصمم بود که فرزندش را در کشتی سوار کند، ولی خدا او را منع فرمود و فرزندش را بدتر از سایر قومش غرق گردانید. و این گروه ندانستند که پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم ، از خداوند درخواست کرد که در زیارت قبر مادرش و استغفار برای او به حضرت اجازه دهد و خداوند به او اجازه زیارت قبر مادرش را داد، ولی اجازه استغفار نداد!

و هم قول خدا را فراموش کرده‌اند:

﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰۚ [الأنعام: 164].

«هیچ گنه‌کاری گناه کسی دیگر را بر نمی‌دارد».

﴿وَأَن لَّيۡسَ لِلۡإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ ٣٩ [النجم: 39].

«و برای انسان نیست مگر آنچه خود تلاش کرده است».

بر این اساس کسی که می‌پندارد به وسیله تقوای پدرش نجات خواهد یافت، مثل آن است که گمان کند با غذا خوردن پدرش او نیز سیر می‌شود و یا با نوشیدن پدرش از او نیز رفع تشنگی می‌شود! تقوا فرصتی عینی است که پدر نمی‌تواند به جای فرزند آن را به جای آورد و به هنگام پاداش تقوا انسان از برادر، مادر، پدر، همسر و فرزندش فرار می‌کند، مگر بر سبیل شفاعت و اینان قول رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  را فراموش کرده‌اند که فرموده است:

«زیرک کسی است که نفس خود را پائین آورد و برای پس از مرگش کار کند؛ و ناتوان و درمانده کسی است که در عین پیروی از خواهشات نفسانی، از خدا امید عفو داشته باشد.»

و خداوند فرموده است:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَٱلَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ أُوْلَٰٓئِكَ يَرۡجُونَ رَحۡمَتَ ٱللَّهِۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٢١٨ [البقرة: 218].

«همانا آنان که ایمان آوردند، و آنان که هجرت کردند و در راه خدا به جهاد پرداختند، آن گروه رحمت خدا را امید می‌دارند، و خدا بخشاینده و مهربان است».

﴿جَزَآءَۢ بِمَا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ ٨٢ [التوبة: 82].

«این جزائی است که به آنان در مقابل آنچه انجام داده‌اند داده می‌شود».

آیا امیدواری جایز است، مگر پس از آن‌که عمل پیش از آن تقدیم گردد؟! بدون شک اگر پیشاپیش رجا و امید، عملی تقدیم نگردد، این امیدواری، غرور و فریبی بیش نیست و مراد از ممدوح بودن امیدواری در دین این است که خوف و حرمان را متعادل گرداند و در این تعادل فایده‌ای است که قرآن کریم آن را بیان فرموده و در افزایش امید همراه عمل، ترغیب و تشویق کرده است.

در بیان اشتباه کسانی که معصیت می‌کنند و با اندک طاعتی امید عفو دارند

گروهی دیگر از مردم نیز هستند، که در فریب خوردن همانند گروه مذکور در فصل قبل می‌باشند و با هم نزدیک‌اند؛ ولی این گروه برخی طاعات را به جای می‌آورند و در گناه نیز غوطه‌ورند، اما گناهانشان بیش از طاعتشان است و با این حال توقع مغفرت دارند و گمان می‌کنند، که کفۀ نیکی‌هایشان بر بدی‌های آنان غالب خواهد شد!

این نهایت جهل است و مثل آن است که کسی چند درهم پول، که از راه مشروع و نامشروع گرد آورده، صدقه بدهد و در مقابل، چندین برابر آن از اموال ده درهم را در کفه‌ای قرار دهد، و در کفه دیگر هزار درهم بگذارد، آن ده درهم بر هزار درهم غالب گردد و این امید، نهایت جهل و نادانی است.

در بیان اشتباه کسانی که گمان دارند طاعتشان بیش از گناهانشان است

برخی از مردم هستند که گمان دارند طاعت‌شان بیش از معاصی آنان است؛ این پندار از آن‌جا سرچشمه می‌گیرد که شخص خود را بازخواست و محاسبه نمی‌کند و به معاصی خود توجه ندارد. اگر عبادتی انجام دهد آن‌را بر می‌شمارد و حفظ می‌کند؛ مثل کسی که با زبان به تسبیح خدا می‌پردازد و هر شبانه روز مثلاً صد مرتبه یا هزار مرتبه وردی بر زبان می‌راند و سپس به غیبت مسلمین می‌پردازد و در طول روز به آنچه مورد رضای خدا نیست، زبان می‌گشاید.

این شخص به فضیلت تسبیح و ذکر توجه می‌کند، ولی از عواقب خطرناک دروغ و خبرچینی و نفاق غافل است و این خود فریب و غرور است؛ زیرا که حفظ زبان از معاصی، بیش از گشودن آن به تسبیح مورد تأکید قرار گرفته است.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...