سهل بن سعد t روایت مىكند كه: «اطَّلَعَ رَجُلٌ مِنْ جُحْرٍ فِي حُجَرِ النَّبِيِّ r وَمَعَ النَّبِيِّ r مِدْرًى يَحُكُّ بِهِ رَأْسَهُ فَقَالَ لَوْ أَعْلَمُ أَنَّكَ تَنْظُرُ لَطَعَنْتُ بِهِ فِي عَيْنِكَ إِنَّمَا جُعِلَ الاِسْتِئْذَانُ مِنْ أَجْلِ الْبَصَرِ». [متفق عليه]([1]). «مردی از سوراخی كه در حجره های پیامبر ص بود به داخل نگاه مىكرد، و در این وقت در دست پیامبر ص (مدری)شانه آهنینی بود كه سر خود را با آن میخارانید، آنحضرت ص فرمود: اگر مىدانستم كه تو به داخل خانه نگاه مىكنی، این شانه را در چشمت فرو مىبردم. اجازه خواستن برای همین است كه شخص نگاه نكند».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر