توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۳۹۹ آذر ۶, پنجشنبه

تقسیم‌بندی مربوط به اهل بغی

 

تقسیم‌بندی مربوط به اهل بغی

کسانی که باغی، ظالم یا متعدی و تجاوزگر باشند و یا مرتکب گناهی شوند، به دو دستۀ کلی تقسیم می­شوند: یا اهل تأویل می­باشند یا اهل تأویل نیستند. دسته­ی اول که اهل تأویلند و مجتهد می­باشند، اهل علم و دینند و از جمله کسانی می­باشند که اجتهاد نموده­اند، بعضی از آن­ها معتقد به حلال بودن اموری شده­اند و بعضی همان امور را حرام دانسته­اند. چنان­که بعضی از آن­ها تعدادی از انواع نوشیدنی­ها، بعضی دیگر تعدادی از معاملات ربوی و گروهی نیز عقود تحلیل و متعه و امثال این­ها را حلال دانسته­اند. این امر و نمونه­هایی همچون آن­ها را از بهترین علمای سلف نقل کرده­اند. این دسته از مجتهدین اهل تأویل و تفسیر غایت امرشان این است که دچار خطا شده­اند. الله تعالی می­فرماید: ﴿رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذۡنَآ إِن نَّسِينَآ أَوۡ أَخۡطَأۡنَاۚ [البقرة: 286] «پروردگارا اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم ما را به خاطر آن مؤاخذه مکن». و در صحیح وارد است که الله تعالی این دعا را مستجاب گردانیده است. و در جای دیگر از داود و سلیمان علیهما السلام خبر می‌دهد که آن­ها هردو در موردی حکم کردند و یکی از آن­ها را به علم و حکمت تخصیص می­گرداند علی­رغم این­که هر دوی آن­ها را به واسطۀ علم و حکمت می­ستاید. پس اگر یکی از آن­ها چیزی را بر خلاف آنچه مجتهد دیگر فهم کرد، فهمید؛ بدین سبب ملامت نمی­شود و این امر مانعی برای دین­داری و علمش نیست هر چند اگر آن را به صورت واقعی می­دانست و باز همان­گونه که خود فهمیده بود، حکم می­کرد، گناه و ظلم بود و اصرار بر آن باعث فسق می­شد لکن هرگاه به ضرورت، تحریم آن را دانست، حلال دانستنش کفر خواهد بود. بغی از این مقوله است. اما هنگامی که باغی، مجتهد و اهل تفسیر و تأویل باشد و برایش مشخص و معلوم نگردد که او بغی نموده است بلکه خود را بر حق می­دانست، هر چند در عقیده­اش دچار خطا گشته، نباید او را باغی خواند تا چه رسد به این­که این امر موجب فسق او باشد و کسانی هم که می­گویند: باید با اهل بغی صاحب تأویل جنگید در مورد جنگ­شان با آن­ها می­گویند که جنگ ما با آن­ها برای برطرف کردن ضرر بغی آن­هاست و این جنگ را عقوبتی در مقابل کارشان نمی­دانند بلکه آن را وسیله­ای برای منع کردن تعدی و تجاوز به حساب می­آورند و می‌گویند که آن­ها بر عدالت باقی مانده­اند و فاسق نیستند و آن­ها را همچون غیر مکلف می­دانند که مسئول اعمال خویش نیستند همان­گونه که کودک، دیوانه، فراموشکار، بیهوش و خوابیده را از تجاوز و تعدی باز می­دارند تا ظلمی از آن­ها صادر نشود حتی مانع از تجاوز حیوانات می­شوند. و به نص قرآن کسی که مؤمنی را به خطا هر چند گناه­کار نیست، بکشد، باید دیه پرداخت نماید. به همین دلیل کسانی که حد شرعی بر آن­ها لازم شده است بعد از آن­که بر آن­ها مسلط شدند امام مسلمین حد شرعی را در موردشان اجرا می­کند، حتی اگر توبه کرده باشند. هرچند توبه کننده از گناه بسان کسی است که گناه نکرده است و باغی اهل تأویل در صورت ارتکاب عملی که موجب حد شرعی گردد در مذهب مالک، شافعی و احمد بر او حد شرعی جاری می­گردد و امثال این­گونه مسائل، متعدد و فراوانند. پس اگر بنا را بر این بگیریم که بدون تفسیر و تأویلی بغی صورت گرفته است، در آن صورت گناهی واقع گشته است و گناه نیز عقوبت آن به واسطۀ سبب­های متعددی چون حسنات محو کننده­ی سیئات و مصائب و گرفتاری­هایی که کفاره­ی گناهان می­باشند و چیزهای دیگر زایل می­گردد. و حال این­که عمار را گروه باغی کشته بدین معنی نیست که حتماً جریان، دامن­گیر معاویه و اصحابش باشد بلکه ممکن است مقصود آن گروه باشند که به او حمله کردند و وی را به قتل رساندند و آن­ها جزئی از سپاهیان بودند و هرکس راضی به کشتن عمار باشد حکم وی همان حکم قاتل عمار است و آنچه معلوم و آشکار است در آن لشکر کسانی چون عبدالله بن عمرو بن عاص ب و کسان دیگر بوده­اند که به کشتن عمار راضی نبودند، بلکه همه حتی معاویه و عمرو بن عاص کشتن عمار را انکار کردند. روایت است که معاویه کشتن عمار را بدین­گونه تأویل نمود و گفت: قاتل عمار همان کسی است که وی را به این معرکه آورد، نه کسانی که او را کشتند و علی این تأویل را بدین­گونه رد کرد و گفت: بنابراین در صورت صحت این تأویل ما قاتل حمزه سید الشهداء هستیم و در این جریان شکی وجود ندارد که آنچه علی گفت، صحیح است. اما برای کسی که بخواهد در گفتگوهایی که بین علماء در مناظرات­شان روی داده و حال آن­که بین آن­ها جنگ و قتال و تسلط نیز مطرح نبوده بنگرد، تأویلاتی از نصوص را در کلام آن­ها می­بیند که به درجات زیاد ضعیف­تر از تأویل معاویه است.

هرکس این تأویل را بپذیرد رأی او این نخواهد بود که معاویه قاتل عمار است، بنابراین او را باغی نمی­داند هر چند در نفس امر و واقع باغی باشد؛ او اهل تأویلی است که دچار خطا شده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...