توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۳۹۹ آذر ۶, پنجشنبه

حجیت قول صحابی و خلفای راشدین

 

مبحث چهارم
حجیت قول صحابی و خلفای راشدین

علمای اصول در مورد مذهب صحابی بحث بررسی لازم به عمل آورده‌اند و اذعان کرده‌اند به اینکه مذهب صحابی از دلایل مورد اختلاف است. ابن القیّم می‌گوید: ائمه‌ی چهارگانه بر این اجماع کرده‌اند که مذهب صحابی حجّت است.[1] اصحاب پیامبرص به خصوص بزرگان صحابه از جایگاه والایی در فهم و درک کردن برخوردار بودند، چنان که ‌ابن مسعودt درباره‌ آنان می‌گوید: آنان در میان این امّت از همه قلب پاک تر و از دانش عمیقتر برخوردار بودند و از همه کمتر گرفتار تشریفات و تکلفات بودند و رهنمودشان از همه‌افراد امّت درست تر و بهتر است. مجموعه‌ای بودند که خداوند آنها را برای همراهی پیامبر خود و بر پاداشتن دینش برگزیده بود، پس فضل و مقام آنها را بشناسید و از آنان پیروی کنید، چون آنها رهروان راه راست بوده‌اند.[2]

 شاهد ما از سخن ابن مسعودس این است که صحابه ی بزرگوار از علم و دانشی عمیق تر برخوردار بودند است، پس آنها بیش از تمام امّت از دانش و فهم و ادراک بیشتری برخوردار بوده‌اند و نسبت علم و دانش کسانی که بعد از آنها آمده‌اند همچون نسبت مقام و فضیلت مسلمانان بعدی نسبت به آنان است، [3] از آنجا که‌این مطلب چنان روشن است که به دلیل و حجت نیاز ندارد، ما به بیان اسباب و عواملی می‌پردازیم که ‌ایشان را در چنین جایگاهی قرار داده‌است که عبارتند از:

1- اصحاب بطور مستقیم از پیامبرص فرا می‌گرفتند

فراگرفتن مستقیم از چند ناحیه در فهم و درک تاثیر دارد که عبارتند از:

الف- زلال بودن سرچشمه

 آنان با فرا گرفتن از خود پیامبرص وحی را همانطور که بود و دست نخورده فرا می‌گرفتند و سخن وحی را مستقیم از زبان پیامبرص می‌شنیدند، بنابراین علم و دانش آنها با آنچه صفای آن را مکدّر می‌نماید آلوده نیست، بلکه همان خالص و ناب کتاب و سنّت است که ‌آراء و دیدگاههای افراد با آن نیامیخته و همچون دیگر علومی‌ که بعد از آنها درب آن به روی مسلمین گشوده شد مثل فلسفه و کلام و غیره، ‌آمیخته با نظر افراد نمی‌باشد.

ب- فهم دقیق و ژرف

چون رسول خدا ص خود معلّم و استاد اصحاب بود که همه مردم زبانش شیواتر و واضح تر و توانایی تفهیم بیشتری داشت، دقیق و ژرف حقایق را می‌فهمیدند، آری آنگاه که ‌افرادی فهیم و سراپا گوش با دلهایی آگاه، و سلیقه‌ای هم آهنگ که ‌آوای حق را سر می‌دادند و تشنه شنیدن آن بودند، سخنان پیامبر ص را می‌شنیدند، آن را به بهترین وجه حفظ می‌کردند و دقیق و درست منظور خدا و پیامبرص را می‌فهمیدند و این امر واضح و روشن است، چون مردم در طول زندگی خود و طلاب علم همواره به دنبال اساتیدی می‌روند که ‌از نظر علم و دانش از دیگران بهتر هستند و صورت مسئله‌ها را بهتر بیان می‌کنند و توانایی تفهیم بیشتری دارند و چه بسیار دانش پژوهانی بوده‌اند که در آسمان علم و دانش درخشیده‌اند و به لطف خدا، بعد بواسطه‌ی تعلیم و آموزش والای معلم خود بهره‌ی فراوانی از دانش به دست آورده‌اند. ما می‌دانیم که هیچ کس به یک دهم زیبایی و حسن آموزش پیامبرص و حتی به کمتر از آن نمی‌رسد و معاویه بن حَکَمt به همین امر گواهی می‌دهد و می‌گوید: پدر و مادرم فدای رسول خدا ص باد، نه قبل از او و نه بعد از او معلّمی ‌همچون او ندیده‌ام. [4]

ج: آنها به آنچه می‌شنیدند و می‌فهمیدند یقین داشتند:

از این رو علوم آنان یقینی است و علوم پسینیان آنها در بسیاری اوقات دستخوش گمان قرار می‌گیرد

د: آنان از اسباب نزول آیات و اسباب ورود احادیث آگاه بودند: از آن جا که ‌آنان ناسخ و منسوخ را می‌دانستند، آگاهی از این موارد، آنها را در فهمیدن مُراد و درک مقاصد بیشتر یاری می‌کرد.

ه- - آنان عملکرد پیامبرص و رفتارش را که مفسِّر قرآن و گفته‌های ایشانص بود و توضیح می‌داد و مقصود آنان را بیان می‌کرد با چشم خود مشاهده می‌نمودند.

و- اگر اشکالی برایشان پیش می‌آمد می‌توانستند آن را بپرسند و جواب خود را بگیرند.

2- سلیقه و سرشت عرب بودن آنها

آنها از آن جا که عرب بودند و از سلیقه و سرشت عرب برخوردار بودند، آیات قرآن و احادیث پیامبرص را می‌فهمیدند و دلالت آن بر معانی شان را درک می‌کردند، بنابراین به دستور زبان و قواعد اصول که دیگران برای فهمیدن قرآن و سنّت به آن نیاز داشتند، نیازی نداشتند.

3- بهره مندی ازاخلاص و تقوای فراوان

آنها به برکت اخلاصی که داشتند در زمان اندکی به علوم سودمند زیادی دست یافتند، چنان که خداوند متعال می‌فرماید: ﯸ ﯹﯺ ﯻ ﯼﯽ (بقره/282): (از خدا بترسید و خداوند آنگاه به شما علم و دانش می‌دهد). همه‌ این عوامل فقه قوی و به هم پیوسته‌ای را برای اصحاب پیامبر ص شکل داده بود، ابن قیّم بعد از بیان اسبابی همچون شنیدن از پیامبرص و فرا گرفتن از یکدیگر و دانستن زبان عربی به کاملترین صورت، [5] می‌گوید:

آنها علاوه بر اینکه‌از اسبابی که با ما در آن اشتراک داشتند همچون دلالت کلمات و قیاس‌ها برخوردار بودند، یقیناً بیش از همه ‌افراد امت از قلب‌های پاک تر و دارای دانش عمیق بهره مند بودند و کمتر تکلف می‌کردند و رسیدن به آنچه ما به آن دست یافتنی نیست برای آنان میسر بود و از آنجا که خداوند به طور ویژه‌ای به آنان حضور ذهن، شیواگویی، دانش فراوان، آسان بودن فراگیری، درست و نیک فهمیدن و زود فهمیدن، کمبود معارض یا عدم آن، نیک زیستی و تقوای الهی را عطا کرده بود. از طرفی دیگر طبیعت و سرشت آنان عربی بود و معنای درست در فطرت و عقل آنها نهفته بود و نیازی نبود که‌ اسناد و احوال راویان و علت‌های حدیث و مسایل جرح و تعدیل را بررسی کنند و همچنین نیازی به نگاه کردن به قواعد اصول و اوضاع اصولی‌ها نداشتند، بلکه در همه‌این امور بی‌نیاز بودند و فقط دو کار داشتند که عبارتند از اینکه:

اوّل خداوند و پیامبرص چنین فرموده‌اند.

دوّم اینکه: معنایش این است؛ آنها از همه مردم و از تمام امّت از این دو قضیه بهره بیشتری داشتند و آنها تمام توان و نیروی خود را بر این دو قضیه متمرکز کرده بودند، امّا توان و نیروی متأخرین و بعدی‌ها بر امور مختلفی تقسیم شده و متفرق است، بخشی از توان ذهنی آنان صرف فراگیری زبان عربی و قواعد آن می‌شود و بخشی جهت فراگیری اصول و قواعد آن صرف می‌شود و بخشی به علم اسناد و بررسی احوال راویان مشغول است و بخشی از فکرشان را سخن مؤلفان اسناد و اساتیدشان که سخنان مختلفی دارند به خود مشغول کرده‌است و علاوه بر این دیگر مسایلی که ‌اذهان را به خود مشغول می‌کند و وقتی بعدی‌ها به قرآن و سنّت با دلها و اذهانی خسته‌ از پرداختن به دیگر بخش می‌رسند به اندازه توان خود نصوص و معانی آن را درک می‌نمایند.[6]

پس با توجه به اسباب مشخصی که در راستای فهمیدن و علم کمک می‌نمایند، اصحاب پیامبر ص از فهم و علم دقیقتری برخوردار بوده‌اند، بنابراین آنان به مقاصد و اهداف شریعت از دیگران آگاه‌تر بوده‌اند و از آن جا که ‌یکی از مهم ترین راههای فهم مقاصد شریعت آگاهی از قرآن و سنّت و روش استنباط از آن دو می‌باشد، باید گفت: بدون تردید اصحاب پیامبر ص به کاملترین صورت از این وسیله برخوردار بودند.[7]

شاطبی می‌گوید: سلف از همه مردم به مقاصد قرآن آگاهترند[8]. در مورد صحابهش می‌گوید: آنان در فهم و درک شریعت و گام برداشتن در مسیر آن الگو هستند. [9]

علما در مورد حجّت بودن قول صحابی مذاهب گوناگون و متفاوتی دارند و نظرشان به پنج قول مشهور تقسیم می‌شود و ما قبل از ذکر اقوال مذاهب محل اختلاف را ذکر می‌کنیم:

1- همه بر این اتفاق دارند که مذهب صحابی در مسایل اجتهادی بر دیگران خواه‌امام یا حاکم یا مفتی باشند حجت نیست.

2- هر گاه صحابی سخنی گفت و دیگران با او موافقت کردند، در آن نمی‌توان اختلاف کرد چون در آن اجماع شده‌است.

3- اگر صحابی قولی گفت و پخش شد و کسی با آن مخالفت نکرد، این به منزله‌ی اجماع سکوتی است.

4- علما اتفاق نظر دارند بر اینکه هرگاه با صحابی با قول صحابی دیگری مخالفت کرد قول صحابی حجّت نیست.

5- اتفاق کرده‌اند که هرگاه قول صحابی به قرآن و سنّت و یا اجماع برگردانده شد، حجت در آن وقت همان مرجع است.

6- علما اتفاق نظر دارند که‌ اگر صحابی دیدگاه و قولش را پس بگیرد، قول او حجت نیست و محل اختلاف زمانی است که صحابی در مسئله‌ای اجتهادی تکلیفی سخن بگوید و در آن مورد موافق یا مخالفی نداشته باشد و ما هم نمی‌دانیم که ‌آیا قول او منتشر شده‌یا نه؟ کسی مخالفت کرده ‌یا نه؟ [10]

 

 علما در این مورد دو رأی دارند

قول اوّل: اینکه قول صحابی حجّت است و این نظریه مالک و شافعی در قول قدیم و رأی احمد است در یک روایت و اکثر اصولی‌ها و فقهای احناف و ابن عقیل از حنابله و علائی[11] خطیب بغدادی از شافعی‌ها نظرشان همین است و ابن قیم در اعلام الموقعین و شاطبی در الموافقات و ابن تیمیه نیز همین نظریه را دارند[12].

قول دوّم: اینکه قول صحابی حجت نیست، این یکی از دو قول شافعی است و آمِدی و رازی و غزالی و احمد در روایتی نظریه شان همین است.[13]

قول سوم: اینکه قول صحابی حجت است، اگر مجالی برای رای در آن نباشد و این قول گروهی از احناف است.[14]

قول چهارم: قول ابوبکر و عمر y حجت است، نه قول دیگر صحابه.[15]

قول پنجم: قول خلفای چهارگانه ابوبکر و عمر و عثمان و علی رضی الله عنهم حجت است نه قول دیگران.[16]

امّا قول راجح قول اوّل است و دلایل ترجیح در این مورد عبارتند از:

نخست: استدلال به قرآن

خداوند متعال می‌فرماید:

ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ ﭖ ﭗ ﭘ ﭙ ﭚ ﭛ ﭜ ﭝ ﭞ ﭟ ﭠ ﭡ ﭢ ﭣ   ﭤ ﭥ ﭦﭧ ﭨ ﭩ ﭪ ﭫ                                                                                                                                                                                                         (توبه/100)

یعنی: پیشگامّان نخستین مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی روش آنان را در پیش گرفتند و راه ‌ایشان را بخوبی پیمودند، خداوند از آنان خوشنود است و ایشان هم از خدا خوشنودند و خداوند برای آنان بهشت را آماده ساخته‌است که در زیر (درختان و کاخ‌های) آن رودخانه‌ها جاری است و جاودانه در آن جا می‌مانند. این است پیروزی بزرگ و رستگاری سترگ.

حافظ ابن جریر در تفسیر این آیه‌از محمد بن کعب قرظی روایت می‌کند که گفت: عمر بن خطابt از کنار مردی گذشت که‌این آیه را می‌خواند تا به اینجا رسید:

ﭙ ﭚ ﭛ ﭜ ﭝ آنگاه عمرt دست او را گرفت و گفت: چه کسی این آیه را به تو یاد داده‌است؟ گفت: اُبیّ بن کعب، گفت: از من جدا نشو تا تو را پیش او ببرم، وقتی عمرt نزد ابی آمد گفت: این آیه را تو اینگونه برای این خوانده‌ای... گفت: بله. عمرt گفت: تو آن را از پیامبرص شنیده‌ای؟ گفت: گمان می‌بردم مقام ما چنان بالا برده شده که بعد از ما کسی به آن نمی‌رسد. اُبی گفت: اوّل سوره‌ی جمعه‌ این آیه را تصدیق می‌کند: ﭴ ﭵ ﭶ ﭷ ﭸﭹ ﭺ ﭻ     (او مبعوث براي ديگران نيز هست، آناني كه هنوز به اينان نپيوسته‌اند (و بعدها به دنيا مي‌آيند). خدا چيره كار بجا است.)

و نیز در آیه‌ی دهم سوره‌ی حشر می‌فرماید:

 ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ ﭖ ﭗ    ﭙ ﭚ ﭛ ﭜ (و کسانی که بعد از آنان می‌آیند می‌گوئید پروردگارا ما را و برادران ما را که پیش از ما ایمان آورده بیامرز.

 در سوره‌ انفال فرموده:

ﭽ­ﯯ ﯰ ﯱ ﯲ ﯳ ﯴ ﯵ ﯶ ﯷﯸ ﯹ ﯺ ﯻ ﯼ ﯽ  ﯾ ﯿ   ﰀﰁ ﰂ ﰃ ﰄ ﰅ ﰆ ﰇ (انفال/75)

«كساني كه پس از (نزول اين آيات) ايمان آورده‌اند و مهاجرت كرده‌اند و با شما (اي مهاجران و انصار) جهاد نموده‌اند، آنان از زمره شما هستند و (از حقوق و مدد و‌ياري شما برخوردار مي‌گردند, اين ولايت ايماني بود و امّا ولايت خويشاوندي علاوه بر اين ميان افرادي موجود است و) كساني كه با‌يكديگر خويشاوندند برخي براي برخي ديگر سزاوارترند (و حقوق آنان) در كتاب خدا (بيان شده ‌است و حكم خدا بر آن رفته‌است و) بي‌گمان خداوند آگاه ‌از هر چيزي است».

انگیزه سؤال عمرt این بود که ‌او این آیه را با رفع انصار بدون و او در می‌خواند، چنان که ‌ابن جریر گفته‌است، [17] سپس وقتی اُبَی بن کعب برای او توضیح داد که کلمه‌ الانصارِ مجرور است و بعد از آن واو می‌آید، گفت: گمان می‌بردم مقام ما چنان بالا برده شده که هیچ کسی بعد از ما به آن نمی‌رسد و این قول ایشانt قول گروه‌ اوّل را تائید می‌کند که می‌گویند: اقوال همه صحابه حجّت است، چون همه‌ آنان مورد ستایش قرار گرفته‌اند و بیان شده که در همه علوم و دانش‌ها و در فضیلت و جهاد و عمل گوی سبقت را از دیگران ربوده‌اند و ابن القیّم از این آیه‌ استدلال کرد و آن را از دلیل بر وجوب پیروی از صحابه قرار داده‌است، [18]همچنین ذکر کرده که‌ امّام مالک همین استدلال را کرده‌ است، [19] بیان می‌دارد که در این آیه صحابه ستایش شده‌اند و بیان شده که ‌آنها سزاوارند که به آنان اقتدا شود و پیشوا قرار گیرند و به گفته‌هایشان عمل شود و نیز به اقتضای این آیه کسانی که ‌از همه صحابه پیروی می‌نمایند ستوده شده‌اند و همچنین از هر فرد صحابه باید پیروی کرد به شرط آن که قول فرد صحابه با نص صریح قرآن و سنّت مخالف نباشد[20] از جمله دلایلی که نشانگر آن است قول همه صحابه حجّت است این آیه‌ است که می‌فرماید:

ﭞ ﭟ ﭠ ﭡ ﭢ ﭣ ﭤ  ﭥ ﭦ ﭧ ﭨ ﭩﭪ

                                                                                     (آل عمراه /110)

«شما بهترین امتی هستید که به سود انسانها آفریده شده‌اید، به معروف امر می‌کنید و از منکر باز می‌داردید و به خدا ایمان دارید».

ابن جریر با سند خودش در تفسیر این آیه ‌از ضحاک روایت می‌کند که گفت: منظور از بهترین امّت در آیه فوق اصحاب پیامبر ص هستند [21]، ابن جریر بعد از ذکر این روایت مفهوم آن را اینگونه توضیح می‌دهد: بعضی اصحاب راویان و ناقلان و دعوتگران هستند که خداوند به مسلمین فرمان داده که ‌از آنها پیروی نمایند.

 شاطبی با این استدلال نموده و می‌گوید: سنّت صحابه رضی الله عنهم سنّتی است که به آن عمل می‌شود و مرجع به شمار می‌آید [22] و در آیه‌ این نکات اشاره شده که‌ آنان از سایر امت‌ها برترند و این به معنای آن است که‌ آنها در هر حال مطابق با قرآن سنّت بوده‌اند و مخالفت نکرده‌اند[23].

امّام ابن القیّم جوزی بر حجت بودن قول صحابه از آیات زیادی استدلال کرده و با توجیه درست استدلال خود را بیان نموده و بحث مفیدی اراده نموده ‌است.[24]

دوم: استدلال به سنّت

این دلایل زیادند و به برخی از آنها اشاره می‌کنیم: پیامبر ص می‌فرماید «خیر النّاس القرون الّذی أنا فیه، ثمّ الّثانی، ثمّ الثّالث»[25]: (بهترین مردم مؤمنانی هستند که در قرن من زندگی می‌کنند، سپس کسانی که در قرن دوّم می‌آیند و پس از آنها کسانی که در قرن سوّم می‌آیند).

این فرموده‌ی پیامبر ص بدین معناست که صحابه در هر بابی از ابواب خیر و نیکی از دیگران جلو هستند، به خصوص در رسیدن به حقیقت و آنچه درست است، [26] پس آنان در هر کار خوبی از قبیل علم و عمل و ایمان و عقل و دیانت و بیان و عبادت از دیگران برتر هستند و آنها در بیان و حل مشکلی از دیگران سزاوار ترند و هیچ کسی با این امر مخالفت نمی‌کند مگر کسی که‌ یکی از بدیهیّات دین اسلام را از روی خود بزرگ بینی رد کرده باشد [27].

 از عبدالله بن مسعودس روایت است که گفت: پیامبر ص فرمود: هر پیامبری که خداوند مبعوث کرده در امتش برای او یارانی قرار داده که به سنّت او تمسّک می‌جویند و به او اقتدا می‌نمایند[28]. بیهقی برای اثبات برتر بودن صحابه و رفعت مقام آنها در هر علم و عمل و هدفی با همین حدیث[29] استدلال کرده‌است.[30]

سوم: استدلال به روایات

از حذیفه بن یمان t روایت است که گفت: ای گروه قاریان قرآن راه کسانی را بگیرید که پیش از شما بوده‌اند، سوگند به خدا اگر بر راه راست آنان گام بردارید بسیار جلو رفته‌اید و اگر راه راست را ترک کردید و به چپ و راست رفتید، به گمراهی بسیار دور از حق گرفتار آمده‌اید.[31] خطیب با سند خودش از عامر شعبی روایت می‌کند که گفت: آنچه ‌از اصحاب محمدص به شما گفتند آن را بگیر.[32]

چهارم: پاره‌ای از اقوال ائمه و علما در حجیت قول صحابی

1- قول شافعی:

وقتی قرآن و سنّت وجود دارد، هر کسی آنها را بشنود عذری ندارد و باید از آن دو اطاعت نماید و در مواردی که قرآن و سنّت چیزی نگفته باشند، به گفته‌های اصحاب رسول خدا ص یا به قول یکی از آنان مراجعه می‌کنیم، [33] و همچنین فرمود: شما حق ندارید سخنی بگوئید مگر بر اساس یکی از اصول گفته باشید، یا بر اصل قیاس کرده باشید، که ‌اصول کتاب خدا و سنّت و یا قول یکی از اصحاب پیامبرص یا اجماع مردم است.[34]

2- قول احمد بن حنبل:

در مورد دین خود از هیچکدام این‌ها تقلید مکن، آنچه ‌از پیامبرص و اصحاب او آمده را بگیر، سپس در مورد اقوال تابعین انسان اختیار دارد.[35]

3- قول امام مالک:

قول امام مالک و مذهب او در ترجیح عمل اهل مدینه معروف است، امّا او فراتر از این رفته و قول صحابه را معتبر دانسته و قول ولی امر‌های بعد از پیامبر ص را حجت قرار داده ‌است.[36]

4- ابن تیمیه می‌گوید:

آن دسته ‌از علما که گفته‌اند قول صحابی حجّت است، فقط زمانی آن را حجّت دانسته‌اند که صحابی دیگر مخالف آن نباشند, و نیز اگر قول او معروف شد و به آن اعتراض نکرده باشند، مثل این است که ‌او را تائید کرده باشند و می‌توان گفت: اگر صحابهش آن را تائید کرده باشند، اجماع اقرار به حساب می‌آید، چون آنها باطل را تائید نمی‌کنند، امّا اگر قول او معروف نباشد، اگر مشخص شود که با آن مخالفت شده، به اتفاق همه حجّت نیست.[37]

5- رأی شاطبی:

شاطبی در توضیح فرموده پیامبر ص که می‌فرماید: «ما أنا علیه و أصحابی »: (آنچه من و اصحابم بر آن هستیم) [38] می‌گوید: این به گفته‌ها و سنّت و روشهای صحابه بر می‌گردد و آنچه آنان در آن اجتهادکرده‌اند مطلقاً حجت است و پیامبرص اینگونه برای آنها گواهی داده‌است، تا اینکه می‌گوید... بنابراین هر آنچه ‌آنان اساس نهاده‌اند، سنّت است اگر چه شبیهی نداشته باشد، به خلاف دیگران.[39] و در (الموافقات) می‌گوید: سنّت صحابه سنّتی است که بر آن عمل می‌شود و به آن مراجعه می‌شود.[40]

* * *


 

فصل پنجم
مؤسسه حکومتی و کارگزاران علی بن ابی طالبt

 

فصل پنجم به دو مبحث زیر می پردازد:

مبحث اول: قلمروهای دولت

 مبحث دوم: تعیین فرمانداران در دوران علیt

 


[1]- اعلام الموقعین 4/120

[2]- شرح السنة بغوی 1/214، 215

[3]- اعلام الموقعین 4/147

[4]- مسلم /ش 33 کتاب المساجد

[5]- مقاصد الشریعة یوبی ص 600

[6]- اعلام الموقعین 4/149

[7]- مقاصد الشریعة الاسلامیة یوبی ص 601

[8]- الموافقات 3/409

[9]- الموافقات 4/130

[10]- مقاصد الشریعة ص 594 و 597

[11]- حقیقة البدعة و احکامها 1/320

[12]- مجموعة الفتاوی 5/413، اعلام الموقعین 4/120

[13]- مقاصد الشریعة ص 597

[14]- حقیقة البدعة و احکامها 1/321

[15]- الاحکام آمدی 4/130، حجیة قول الصحابی ص 40

[16]- حجیة قول الصحابی ص 40

[17]- تفسیر طبری 14/438

[18]- اعلام الموقعین 4/123

[19]- منبع سابق.

[20]- همان منبع 4/123-129

[21]- تفسیر طبری 7/102

[22]- الموافقات 4/74

[23]- منبع سابق.

[24]- اعلام الموقعین 4/123-135

[25]- مسلم 2/1965

[26]- اعلام الموقعین 4/136

[27]- مجموع الفتاوی 4/158

[28]- مسلم، کتاب الایمان 1/69

[29]- الاعتقاد بیهقی ص 319

[30]- حقیقة البدعة و احکامها 1/328

[31]- حلیة الاولیاء 10/280، البدع ابن وضاح ص 10

[32]- حقیقة البدعة و احکامها 1/329

[33]- الام شافعی 7/265

[34]- مناقب الشافعی ص 367

[35]- مسائل الامام احمد، ابی داود ص 276

[36]- اعلام الموقعین 4/123 و ترتیب المدارک 1/94

[37]- مجموع الفتاوی 1/283

[38]- السلسله‌الصحیحه 1/12، 25 (3/480)

[39]- الاعتصام 2/263

[40]- الموافقات 4/74

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...