توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۳۹۹ آذر ۶, پنجشنبه

آیا گناه، اعمال خوب را نابود و ایمان را زایل می­گرداند؟

 

آیا گناه، اعمال خوب را نابود و ایمان را زایل می­گرداند؟

در صحیح بخاری ثبت است که معنایش بدین­گونه است: مردی لقبش الاغ بود، این مرد شراب­خوار بود و هر وقت شراب می­خورد او را به حضور رسول الله ج می­آوردند و حد شراب­خوار را بر او جاری می­کردند، یکبار که او را به حضورش آوردند، نفری از حاضرین گفت: خدا او را لعنت کند چقدر او را به حضور رسول الله ج می­آورند؟ رسول الله ج فرمود: «لا تَلْعَنُوهُ، فَوَاللَّهِ مَا عَلِمْتُ إِنَّهُ يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ»: «او را لعنت نکنید. بخدا سوگند تا جایی که من می­دانم او خدا و رسولش را دوست دارد.» و این امر وظیفه­ی هر مؤمنی است. و اگر کسی الله و رسولش را دوست نداشته باشد، مؤمن نیست. هرچند در اصل ایمان و آنچه داخل در ایمان است دوستی و محبت الله و رسولش در دل افراد با هم متفاوت است و همین امر موجب تفاوت در رتبه­ی ایمان می­گردد. با این حال می­بینیم که رسول الله ج شراب، سازندۀ آن، آن­که برایش ساخته می­شود، کسی که آن را می­خورد، آن­که شراب را در مجلس می­گرداند، آن­که حامل شراب است، آن­که برایش حمل می­کند و آن­که بهایش را می­ستاند همگی را به عام، لعن فرموده است در حالی که از لعن این فرد معین، نهی می­نماید. علت آن واضح است؛ چون لعنت از باب تهدید است و به عموم آن حکم می­شود اما در مورد شخص معین چه بسا به واسطۀ توبۀ صحیح یا حسنات محو کنندۀ گناه و مصائب و گرفتاری­هایی که کفارۀ گناهانند و یا شفاعتی که مورد قبول رب عالمیان قرار گیرد یا اسباب دیگری که ضررش عذاب را از گناه­کار دور می­کند، تهدید ناشی از لعنت از آن فرد معین رفع گردد و این در مورد شخصی است که گناهش محقق است.

در همین رابطه حاطب بن ابی بلتعه را می­بینیم که مرتکب آن عمل ناشایست گردید و در حق فرمانده و صاحب امرش بدی کرد چنان­که در صحیح ثابت است که غلامش گفت: «يا رسول الله، ليدخل حاطب بن ابي بلتعة النار»: «ای رسول خدا حاطب به آتش در خواهد افتاد.» رسول الله ج فرمود: «كذّبت، انّه شهد بدراً و الحديبية»: «دروغ می­گویی. او در غزوه­ی بدر و حدیبیه حضور داشت.»

در حدیث صحیح آمده است که علی بن ابی طالبس گفت: رسول الله او و زبیر بن عوام را فرستاد و به آن دو گفت: به روضه­ی خاخ بروید؛ (زنی به نام) ظعینه در آن­جاست و حامل نامه­ای استإ أن نامه را اؤ او بگیرید. علیس می­گوید: به راه افتادیم و اسبان را به سختی می­راندیم تا به ظعینه رسیدیم. گفتیم نامه کجاست؟ گفت: نامه­ای ندارم. به او گفتیم: یا نامه را تحویل می‌دهی یا لباس­هایت را در می­آوریم. نامه را که در زیر موهای سرش پنهان کرده بود، خارج کرد، ما آن را خدمت رسول الله ج آوردیم. آن نوشته­ای بود که حاطب برای بعضی از مشرکان در مکه نوشته بود و آن­ها را از بعضی اسرار پیامبر ج آگاه کرده بود. پیامبر ج فرمود: ای حاطب این چیست؟ جواب داد: والله یا رسول الله این کار را به خاطر ارتداد از دینم انجام نداده‌ام و به خاطر رضایت به کفر بعد از اسلام نبوده است، بلکه من در بین قریش مردی بی کس و کارم و آن را به خاطر خودم انجام نداده­ام؛ بقیه­ی مسلمین دارای فامیل­ها و کسانی از خویشاوندان هستند که خانواده­هایشان را در مکه حمایت می­کنند و با این کار خواستم در بین مشرکین حامیانی بیابم که اهل بیتم را حمایت کنند، و در عبارتی بدین صورت آمده که دانستم که این کار من به تو ضرر نمی­رساند؛ چون الله، رسولش و مؤمنان را یاری می­دهد، در آن وقت عمرس گفت: مرا رها کن تا گردن این منافق را بزنم. رسول الله ج فرمود: «إِنَّهُ قَدْ شَهِدَ بَدْرًا، وَمَا يُدْريكَ لَعَلَّ اللهَ أَنْ يَكُونَ قَدِ اطَّلَعَ عَلَى أَهْلِ بَدْرٍ، فَقَالَ: اعْمَلُوا مَا شِئْتمْ فَقَدْ غَفَرْتُ لَكُمْ»: «او در بدر حاضر بود و تو چه می­دانی. الله تعالی خود آگاه به احوال اهل بدر است که در موردشان فرمود: هر چه می­خواهید انجام دهید که من از شما در گذشته و شما را بخشیدم». این گناه بزرگ را خداوند به سبب حضور در بدر به او بخشید. و این دلیل است که الله تعالی به سبب حسنات بزرگ، گناهان بزرگ را می­بخشد و همه­ی مؤمنان به وعد و تهدیدات الله تعالی ایمان دارند. چنان­که رسول الله ج می­فرماید: «مَنْ كَانَ آخِرُ كَلَامِهِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ دَخَلَ الْجَنَّةَ»:[1] «کسی که آخرین کلامش در دنیا لا اله الا الله باشد داخل بهشت می­شود.» و امثال این­گونه وعده­ها بدین صورت است: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَأۡكُلُونَ أَمۡوَٰلَ ٱلۡيَتَٰمَىٰ ظُلۡمًا إِنَّمَا يَأۡكُلُونَ فِي بُطُونِهِمۡ نَارٗاۖ وَسَيَصۡلَوۡنَ سَعِيرٗا١٠ [النساء: 10] «بی­گمان کسانی که اموال یتیمان را به ناحق و ستمگرانه می­خورند افگار آتش در شکم­های خود می­ریزند و در روز قیامت با آتش سوزانی خواهند سوخت».

﴿فَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَيۡرٗا يَرَهُۥ٧ وَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ شَرّٗا يَرَهُۥ٨ [الزلزلة: 7-8] «هرکس به اندازه­ی یک ذره خیری انجام دهد، آن را خواهد دید و هرکس به اندازه­ی یک ذره شری انجام دهد، به سزایش خواهد رسید.» هنگامی که انسان، بدی­ها و نیکی­هایش جمع می­گردد، هرچند به خاطر بدی­هایش استحقاق عقاب و سزا را دارد لکن الله تعالی به خاطر حسناتش او را ثواب می­دهد و خوبی­های مؤمن به خاطر آنچه که از وی صادر می­شود، باطل نمی­گردد. تنها خوارج عقیده دارند که خوبی­های انسان به واسطۀ ارتکاب گناهان کبیره نابود می­گردد. و معتزله معتقدند که انسان با ارتکاب گناهان کبیره جاودانه در آتش می­ماند و به واسطۀ شفاعت یا چیز دیگر از آتش خارج نمی­گردد و مرتکب گناه کبیره چیزی از ایمان برایش باقی نمی­ماند و با انجام آن از مرتبۀ ایمان خارج می­گردد.

این گفته­ها نظراتی فاسد و مخالف کتاب الله، سنت متواتر و اجماع صحابه می­باشند.



[1]- بخاری و مسلم روایت کرده­اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...