توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۲ بهمن ۱۵, یکشنبه

فصل اول تاریخ غزوه، انگیزۀ و رویدادهای آن

 

فصل اول
تاریخ غزوه، انگیزۀ و رویدادهای آن

1- تاریخ غزوه

جمهور سیره‌نگاران و غزوه‌نویسان معتقدند که غزوۀ احزاب در ماه شوال سال پنجم ه‍ اتفاق افتاده است، به جز واقدی و ابن سعد که می‌گویند: در ماه ذیقعدۀ سال پنجم ه‍ اتفاق افتاده است. از زهری، مالک بن انس و موسی بن عقبه نقل شده است که گفته‌اند: غزوۀ احزاب در سال چهارم ه‍ اتفاق افتاده است[1]،[2].

ابن حزم نیز به طور قطعی تاریخ وقوع آن را سال چهارم ه‍ دانسته است به دلیل شرکت ابن عمر در این غزوه که پانزده ساله بود؛ چراکه در غزوۀ احد که به اتفاق در سال سوم ه‍ اتفاق افتاد، پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  ایشان را که چهارده سال سن داشت، برگردانید.

بیهقی و ابن حجر، این اختلاف سنی ابن عمر را این گونه توجیه نموده‌اند که در جنگ احد تازه به سن چهارده سالگی رسیده بود و در غزوۀ خندق روزهای آخر پانزده سالگی را پشت سر می‌گذاشت که این رأی، مؤید نظر جمهور است[3].

ابن قیم نیز در تأیید رأی جمهور می‌گوید: این غزوه براساس صحیح‌ترین اقوال در شوال سال پنجم ه‍ اتفاق افتاد؛ زیرا کسی در این مطلب اختلافی ندارد که در سال سوم ه‍ یعنی در غزوۀ احد، مسلمانان و مشرکان با هم قرار جنگ برای سال آینده گذاشتند که مشرکان خشکسالی را بهانه قرار دادند و سال آینده درموعد مقرر حضور پیدا نکردند و سال بعد یعنی پنجم ه‍ در یورشی همگانی به جنگ مسلمانان آمدند[4].

2- انگیزه‌های غزوۀ احزاب

یهود بنی‌نضیر بعد از اخراج از مدینه و استقرار در مدینه، در حالی که قلبهایشان مملو از کینه و نفرت مسلمانان بود، به فکر انتقام از مسلمانان افتادند و برای این منظور نقشه‌هایی طراحی نمودند و در نهایت به این نتیجه رسیدند که باید قبایل مختلف عرب را برای جنگ با مسلمانان برانگیخت و برای اجرای این نقشۀ شوم، جماعتی مرکب از سلام بن ابی‌الحقیق، حی بن أخطب، کنانه بن الربیع، هوذه بن قیس وابوعماره تشکیل دادند[5].

این گروه در مأموریتی که به آنان محول گردیده بود، خویش تا حد زیادی موفق گردید و توانست قریش را که از محاصرۀ اقتصادی تحمیلی دولت اسلامی رنج می‌برد و قبیلۀ غطفان را که چشم به مال و نعمت مدینه دوخته بود و بسیاری از قبایل دیگر را برای حمله به مدینه آماده کند.

این گروه یهودی به مشرکان مکه گفتند: دین شما از دین محمد بهتر است و شما نزدیک‌تر به حق هستید؛ چنانکه خداوند این مطلب را در قرآن بیان نموده و فرموده است:

﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنفُسَهُمۚ بَلِ ٱللَّهُ يُزَكِّي مَن يَشَآءُ وَلَا يُظۡلَمُونَ فَتِيلًا٤٩ ٱنظُرۡ كَيۡفَ يَفۡتَرُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡكَذِبَۖ وَكَفَىٰ بِهِۦٓ إِثۡمٗا مُّبِينًا٥٠ أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ أُوتُواْ نَصِيبٗا مِّنَ ٱلۡكِتَٰبِ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡجِبۡتِ وَٱلطَّٰغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ هَٰٓؤُلَآءِ أَهۡدَىٰ مِنَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ سَبِيلًا٥١ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ لَعَنَهُمُ ٱللَّهُۖ وَمَن يَلۡعَنِ ٱللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُۥ نَصِيرًا٥٢ [النساء: 49-52].

«مگر آگاه نیستی از کسانی که خویشتن را پاک می‌شمارند؛ بلکه خدا است که کسانی را که بخواهد، پاک می‌دارد و بدیشان به اندازه نخ هسته خرما هم ظلم نمی‌شود.بنگر که چگونه به خدا دروغ می‌بندند و همین دروغ کافی است که گناه آشکاری باشد، آیا در شگفت نیستی از کسانی که بهره‌ای از دانش کتاب بدیشان رسیده است. چگونه به بتان و شیطان ایمان می‌آورد و درباره کافران می‌گوید: اینان از مسلمانان بر حق‌تر و راه‌یافته‌تراند. آنان کسانی هستند که خداوند ایشان را نفرین نموده است و هر که را که خداوند نفرین کند، کسی را نخواهد یافت که یاری‌کننده او باشد».

استاد «ولفنسون» یهودی به این اشتباه بزرگ تاریخی یهودیان اشاره می‌نماید و می‌گوید: «آنچه هر انسان مؤمن به خدای یگانه، چه یهودی و چه مسلمان، را می‌آزارد، گفتگویی است که بین برخی از یهودیان با بت‌پرستان قریش اتفاق افتاد که در نتیجۀ این مذاکره، یهودیان، دین بت‌پرستی قریش را از دین پیامبر اسلام  صل الله علیه و آله و سلم  برتر دانستند»[6].

این دیدگاه یهودیان، اسباب خوشحالی قریش را فراهم آورد و برای جنگ آمادگی بیشتری اعلام نمود و به اتفاق گروه یهودی برای یورش به مدینه موعدی مقرر کردند[7].

همچنین یهودیان بنی‌نضیر با سران اعراب غطفان، قرارداد نظامی متحدی علیه مسلمانان امضا نمودند که مهم‌ترین بندهای آن عبارت بود از:

الف - غطفان باید شش هزار جنگجو داشته باشد.

ب - بعد از پیروزی باید یهودیان محصول خرمای یک سال خیبر را به غطفان بدهند[8].

بعد از امضای این پیمان‌نامه، یهودیان با ده هزار مرد جنگجو که چهار هزار آنها از قریش و هم‌پیمانانشان و شش هزار دیگر از غطفان و هم‌پیمانانشان بودند، به قصد حمله بر مدینه به راه افتادند و نزدیک مدینه اتراق کردند.

مسلمانان و پیگیری اخبار احزاب

از آنجا که سیستم امنیتی دولت اسلام نیز همواره در حال آماده‌باش بود و تحرکات دشمنان خود را زیرنظر داشت، اخبار مربوط به احزاب را پیگیری و تحرکات یهودیان را از روزی که از خیبر حرکت کرده بود، کنترل می‌نمود و حتی از جزئیات مذاکرات آنها با قریش و غطفان آگاهی یافت؛ چنانکه پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  با اطلاع از این توطئه، به فکر نقشه‌هایی جهت دفاع از پایتخت اسلام برآمد و با تشکیل جلسه‌ای اضطراری از سران اصحاب در این مورد نظرخواهی نمود و در پایان پیشنهاد سلمان فارسی را پذیرفت که گفت:‌ ای رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم ! در سرزمین ما عادت بر این است که اگر اسب سواران بخواهند وارد منطقه‌ای بشوند، ما پیشاپیش، در اطراف شهر خود کانالی حفر می‌نماییم، آیا شما دوست دارید این کار را انجام دهید[9]؟ آن گاه با جمعی از یاران خود بیرون شد تا مکان مناسبی از نظر دفاعی برای حفر کانال در نظر بگیرند.

واقدی می‌گوید: آن حضرت  صل الله علیه و آله و سلم  سوار بر اسبی با جمعی از مهاجران و انصار، در اطراف مدینه به تفحص پرداختند تا ناحیه‌ای را که بیشتر در معرض هجوم دشمن است،‌ برای حفر خندق تعیین نمایند. سرانجام تصمیم بر این گرفته شد که کوه «سلع» به عنوان پشتوانۀ دفاعی در قسمت پشت قرار داده شود و از «مذاد» تا تپۀ ذباب و تا قلعۀ «راتج»[10] کانال حفر گردد.

حفر خندق در ناحیۀ شمال شهر به خاطر آن بود که این ناحیه بیشتر از نواحی دیگر در معرض هجوم دشمن قرار داشت؛ زیرا نواحی دیگر به طریقی محفوظ بودند و دشمن به راحتی نمی‌توانست از آنجا وارد مدینه شود؛ مثلاً؛ وجود خانه‌های مسکونی در ناحیۀ جنوب در کنار هم سد محکمی در مقابل دشمن محسوب می‌شد؛ همچنین در شرق و غرب مدینه دو منطقۀ سنگلاخ قرار داشت که به عنوان دو حصار طبیعی به شمار می‌رفتند و نیز قلعه‌های بنی‌قریظه در جنوب شرقی مدینه، پشتوانۀ دفاعی محکمی برای لشکر اسلام محسوب می‌گردید و علاوه بر آن بنی‌قریظه در قراردادی که با دولت اسلام منعقد کرده بودند، متعهد شده بودند که از قلمرو جغرافیایی آنان کسی بر مدینه حمله ننماید و هیچ دشمنی را علیه پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  کمک نکنند[11].

از رایزنی و حساسیتی که برای تعیین مکان خندق انجام گرفت، اهمیت مکان مناسب برای استقرار نیروها و تأثیر آن در رسیدن به پیروزی آشکار می‌شود.

نقشۀ حفر خندق گامی مهم، پیشرفته و تازه بود که قبل از آن اعراب با چنین شیوۀ دفاعی‌ای آشنایی نداشتند. بنابراین، می‌توان ادعا کرد که در تاریخ عرب و اسلام، پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  نخستین کسی بود که در جنگ، از حفر خندق استفاده نمود و با این حرکت غافلگیرانه توانست نقشۀ دشمنان متحد را ناکام سازد، امّا پنهان ساختن نقشۀ حفر خندق و سرعت انجام کار آنان در عملی‌کردن این پروژه توسط مسلمانان به موفقیت‌آمیز بودن آن کمک زیادی کرد و در حفر خندق و این شیوۀ جدید دفاعی، باعث تضعیف روحیۀ جنگجویان دشمن و باعث پراکندگی نیروهای آنان گردید.

اهتمام پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  به جبهۀ داخلی

1- پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  با اطلاع از رسیدن دشمن به نزدیکی مدینه و تصمیم مبنی بر رهسپار شدن به سوی خندق، دستور داد که زنان و کودکان را در قلعۀ بنی‌حارثه گرد بیاورند تا از هرگونه خطر احتمالی دشمن مصون باشند. این عملکرد پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  تأثیری عمیق بر روحیۀ سربازان اسلام گذاشت؛ زیرا آنان از ناحیۀ زنان و فرزندانشان آسوده‌خاطر بودند و برای آنان دغدغه‌ای فکری جز نبرد با دشمن باقی نماند. در غیر این صورت طبیعی بود که زنان و فرزندان، ذهن جنگجویان را به خود مشغول می‌ساخت و روحیۀ آنان را تضعیف می‌نمود که در نتیجه شکست لشکر اسلام قطعی بود.

2- یکی از رویدادهای زیبای این غزوه که باعث تقویت جبهۀ داخلی می‌شد، مشارکت پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  در کار حفر خندق بود؛ چنانکه ابن اسحاق می‌گوید: از براء شنیدم که می‌گفت: روز حفر خندق، پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  را دیدم که خاک‌ها را از داخل خندق بیرون می‌آورد و خاک زیادی بر جسم ایشان که دارای موهای زیادی بود، نشسته بود[12].

آن حضرت  صل الله علیه و آله و سلم  با همتی عالی که تنبلی و سستی در آن راه نداشت، همگام با یارانش در حفر خندق مشارکت نمود و آنها با الگوبرداری از این اسوۀ حسنه، نهایت تلاش خود را جهت تحقق این پروژه انجام دادند.

3- آن حضرت  صل الله علیه و آله و سلم  در خوشی‌ها و غم‌های یاران خود مشارکت داشت و ترجیح می‌داد که مشکلات بزرگ را به تنهایی تحمل نماید؛ چنانکه در همین غزوه کار به جائی رسید که از شدت گرسنگی سنگ بر شکم خود بست و بعد از سه روز وقتی برای صرف غذای اندکی توسط جابر بن عبدالله دعوت گردید، ترجیح داد که این غذای اندک را نیز با مشارکت یاران خود صرف کند. که در بحث ولیمۀ جابر بن عبدالله، به این موضوع خواهیم پرداخت.

4- تقویت روحیۀ سربازان و خوشحال ساختن آنان

حفر خندق در شرایط دشواری انجام گرفت. هوا خنک بود؛ باد شدیدی می‌وزید؛ مردم از نظر معیشتی در مضیقه بودند و ترس و یورش ناگهانی دشمن به اضافه مشکل جانکاه کندن و خاک‌برداری خندق که صحابه با دست‌هایشان می‌کندند و خاک‌ها را بر پشت حمل می‌نمودند و به بیرون منتقل می‌کردند، از جمله مشکلات مهم این غزوه بود که تلاش و جدیت را الزامی می‌کرد؛ اما پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  در چنین شرایطی فراموش نکرد که این‌ها همچون سایر انسان‌ها، به تبع انسان بودن نیاز به استراحت دارند، همان طور که نیاز به کسی دارند تا آنها را با سخنان خود، دلگرم و شاد بگرداند. بنابراین، پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  کلمات رجزآمیز ابن رواحه را تکرار می‌کرد و می‌فرمود:

اللهم لولا الله ما اهتدینا

 

ولاتصدقنا ولاصلینا

فانزلن سکینة علینا

 

وثبت الاقدام ان لاقینا

ان الا عادی قد بغوا علینا

 

وإن ارادوا فتنة ابینا

«اگر خدا نمی‌بود، ما هدایت نمی‌شدیم و صدقه نمی‌دادیم و نماز نمی‌خواندیم.

پس بر ما آرامش نازل کرد و هنگام رویارویی با دشمن، ما را ثابت‌قدم و استوار بدار.

دشمنان با ما بغاوت کردند و ما از فتنه‌گری ابا ورزیدیم».

و با این بیت آخری صدایش را بالا می‌برد[13].

نحن الذین بایعوا محمداً

 

علی الاسلام مابقینا ابداً

«ما با محمد بیعت کرده‌ایم تا برای همیشه بر اسلام بمانیم».

و یا به جای مصرع آخر می‌گفتند: تا همیشه در جهاد بسر بریم.

و رسول خد ا صل الله علیه و آله و سلم  می‌فرمود:

اللهم ان الخیر خیر الآخرة

 

فاغفر للانصار والـمهاجرة[14]

«بارالها! خیر واقعی همان خیر آخرت است؛ پس مهاجران و انصار را بیامرز».

این مزاحها و نشاط‌آفرینیها در آن شرایط دشوار علاوه بر اینکه مشکلات اصحاب و یاران پیامبر اکرم را تقلیل می‌داد، به آنها نیز روحیه و نشاط می‌بخشید تا هر چه بهتر و سریع‌تر حفر خندق را قبل از رسیدن دشمن، به اتمام برسانند[15].

5- در نظر گرفتن شرایط لشکر و در صورت نیاز اجازه دادن به کسانی که اجازه رجوع می‌خواستند

برخورد اصحاب و یاران پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  با ایشان بسیار مؤدبانه بود بنابراین، هنگام بروز مشکلات که قصد داشتند به خانه‌هایشان برگردند، با اجازه و هماهنگی پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  این کار را انجام می‌دادند و بعد از برطرف شدن آن مشکل و به دلیل رغبت زیاد به خیر و پاداش الهی، بلافاصله نزد پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  برمی‌گشتند و ایفای وظیفه می‌نمودند؛ چنانکه این آیه در وصف آنان نازل گردید:

﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَإِذَا كَانُواْ مَعَهُۥ عَلَىٰٓ أَمۡرٖ جَامِعٖ لَّمۡ يَذۡهَبُواْ حَتَّىٰ يَسۡتَ‍ٔۡذِنُوهُۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَسۡتَ‍ٔۡذِنُونَكَ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦۚ فَإِذَا ٱسۡتَ‍ٔۡذَنُوكَ لِبَعۡضِ شَأۡنِهِمۡ فَأۡذَن لِّمَن شِئۡتَ مِنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمُ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ٦٢ [النور: 62].

«همانا مؤمنانی که به خدا و پیامبرش ایمان آورده‌اند، هرگاه با او در امری اجتماعی بسر می‌برند، نمی‌روند؛ مگر اینکه از او اجازه بگیرند. همانا آنهایی که از تو اجازه می‌گیرند، به خدا و رسولش ایمان دارند. پس وقتی که از تو اجازه خواستند برای بعضی از مشاغل خود؛ پس به هر کس می‌خواهی از آنان اجازه بده و برای آنها طلب آمرزش بکن؛ همانا خدا بخشنده و مهربان است».

براساس این آیه، پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  می‌توانست به کسانی که به خاطر برخی ضرورتها اجازۀ رجوع به خانه‌های خود می‌خواستند، اجازه بدهد و هم می‌توانست با توجه به مصلحت و شرایط، اجازه ندهد[16].

6- تعیین صحابه برای نگهبانی

آن حضرت  صل الله علیه و آله و سلم  چند نفر از صحابه را برای گشت‌زنی از نواحی مختلف خندق تعیین نمود تا مانع پیشرفت کسانی گردند که قصد نفوذ به داخل خندق را دارند. آنها نیز به ایفای وظایف خود پرداختند و در مقابل هرگونه هجوم دشمن جهت نفوذ به داخل خندق ایستادند. تا جایی که روزی از سحرگاه تا بخشی از شب آینده پیوسته به مقاومت ادامه دادند. طوری که در این وسط چهار نماز از مسلمانان فوت گردید که قضای آنها را به جای آوردند و علی ابن ابی‌طالب با مجموعه‌ای از صحابه توانست از نفوذ عکرمه بن ابی جهل به داخل خندق جلوگیری به عمل آورد؛ همچنین او در مقابل قهرمان قریش، عمرو بن عبدود، ایستاد و او را از پای درآورد[17].

گروهی از انصار نیز به سرپرستی عباد بن بشر رضی الله عنه  محافظت می‌نمودند فرماندهی جنگ نیز برعهدۀ پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  بود و تمامی امور مربوط به جنگ زیرنظر ایشان انجام می‌گرفت. نقشۀ جنگ بدست ایشان بود و بر اجرای آن نظارت داشت که می‌توان این نقشه و اجرا را این گونه خلاصه کرد:

الف آن حضرت  صل الله علیه و آله و سلم  بعد از مشورت و رایزنی، دستور به حفر خندق در قسمت شمال مدینه داد؛ زیرا این ناحیه، تنها ناحیه‌ای بود که بیشتر در معرض هجوم دشمن قرار داشت.

ب آن حضرت  صل الله علیه و آله و سلم  حفر خندق را درمیان صحابه تقسیم‌بندی نمود، بدین صورت که هر چهل ذراع را به ده نفر سپرد.

ج آن حضرت  صل الله علیه و آله و سلم  بر کار حفر خندق اشراف داشت بنابراین، کسی نمی‌توانست شانه خالی بکند، مگر اینکه ضرورتی پیش می‌آمد و با اجازۀ رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  می‌رفتند و برمی‌گشتند.

د آن حضرت  صل الله علیه و آله و سلم  محل نگهبانی هر یک از مجموعه‌ها را مشخص نموده بود و به گونه‌ای برنامه‌ریزی کرده بود که حتی یک وجب از خندق در شبانه‌روز خالی از نگهبان نبود. علاوه بر این پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  در جایگاه فرمانده کل، هر لحظه بر لشکر اشراف داشت و آنها را تشویق می‌نمود و این امر موجب تقویت روحیۀ آنان می‌گردید.

ه‍ - آخرالامر اینکه پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  با فرزانگی و سیاستی که داشت، توانست اوضاع آشفته را سامان بخشد و مسلمانان را بعد از اینکه لشکر متحدین در آستانۀ ورود به مدینه قرار گرفتند و مدینه واطراف آن با خطری جدی روبرو شده بود، از تنگنایی که در آن به سر می‌بردند، نجات بدهد و یقیناً کنترل نیروهای مقاومت، توسط پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  یکی از اسباب پیروزی در این معرکه محسوب می‌گردد.

 




[1]- السیرة النبویة فی ضوء المصادر الاصلیة، ص 444.

[2]- البدایة والنهایة، ج 4، ص 105.

[3]- همان.

[4]- زادالمعاد، ج 2، ص 288.

[5]- السیرة النیویة، ابن هشام، ج 3، ص 237.

[6]- تاریخ الیهود فی بلاد العرب، ولفنسون، ص 142.

[7]- همان، ص 310.

[8]- غزوة احزاب، محمد احمد باشمیل، ص 141.

[9]- مغازی، واقدی، ج 2، ص 444 – الطبقات الکبری، ج 2، ص 66.

[10]- یکی از قلعه‌های یهود بود.

[11]- العبقریة العسکریة فی غزوات الرسول، ص 442.

[12]- بخاری، کتاب مغازی، باب غزوة الاحزاب، ج 5، ص 57، شماره 4106.

[13]- بخاری، کتاب مغازی، باب غزوة الخندق، ج 5، ص 57، شماره 4106.

[14]- مسلم، کتاب الجهاد والسیر، باب غزوة الاحزاب، ج 3، ص 1432، شماره 129.

[15]- القیادة العسکریة فی عهد الرسول، ص 482.

[16]- احکام القرآن، ابن‌عربی، ج 3، ص 1410.

[17]- فقه السیرة غضبان، ص 504.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...