توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۲ بهمن ۲۶, پنجشنبه

فصل دوم ستایش مهاجران و نوید و مژده به آنان و هشدار و وعید برای متخلفان هجرت

 

فصل دوم
ستایش مهاجران و نوید و مژده به آنان و هشدار و وعید برای متخلفان هجرت

هجرت پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  از مکه به مدینه به عنوان نقطه تحول در تاریخ مسلمانان مهم‌ترین رخداد در تاریخ دعوت اسلامی شمرده می‌شود. مسلمانان قبل از هجرت، امتی بودند که به دعوت مردم به سوی پروردگار می‌پرداختند بدون اینکه دارای حکومت و کیانی سیاسی باشند تا به حمایت داعیان بپردازد و اذیت و آزاری که دشمنانشان به آنها می‌رساندند، از آنها دور نماید.

اما بعد از هجرت، دولت دعوت شکل گرفت. این دولت که گسترش اسلام را در داخل جزیرۀ عربی و خارجی از آن به عهده گرفته بود، داعیان را به شهرها می‌فرستاد و ضامن دفاع از آنها و حمایت از هر نوع تجاوزی که ممکن بود، بر آنها انجام گیرد، بود؛ گرچه این حمایت و دفاع به درگیری و جنگ منجر شود[1].

از طرفی هجرت نبوی در فهمیدن قرآن و علوم آن، جایگاه مهمی دارد؛ چنانکه علما میان آیات مکی و مدنی فرق گذاشته‌‌اند، بر این اساس که آیات مکی، آیاتی هستند که قبل از مکه نازل شده‌اند و مدنی آیاتی هستند که بعد از هجرت نازل شده‌اند حتی اگر در خارج از مدینه نازل شده باشند واین موضوع فوائدی دارد که برخی عبارتند از:

1-   لمس و درک کردن شیوه‌های قرآن کریم و استفاده از آن در روش‌های دعوت به‌سوی خدا.

2-   آگاهی یافتن از زندگی و سیره پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  از خلال آیات قرآنی[2]؛ چراکه هجرت پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  دارای اهمیتی زیاد است و قرآن کریم، مؤمنان را برای هجرت کردن در راه خدا به شیوه‌های گوناگونی برانگیخته و تشویق نموده است؛ گاهی مهاجران را با صفت‌های نیکو ستایش می‌کند و گاهی به مهاجران نوید و مژده می‌دهد و گاهی کسانی را که هجرت نکرده‌اند، تهدید می‌نماید و به آنان هشدار می‌دهد[3].

نخست: ستایش مهاجران با صفت‌های پسندیده

خداوند متعال مهاجران را در قرآن کریم با صفت‌هایی پسندیده و متمایز ستوده است؛ چون آنها از سرزمین خود بیرون کرده شدند و اموال خود را از دست دادند. اذیت و آزار و ستم و برخورد بد خویشاوندان آنها در مکه آنان را مجبور کرد تا مکه را ترک نمایند و عامل اصلی اخراج آنان از مکه این بود که گفتند: پروردگارا ما الله است؛ پس مهم‌ترین صفتهای متمایز مهاجران عبارتند از:[4].

1- اخلاص

خداوند متعال فرموده است:

﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ ٱلَّذِينَ أُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا وَيَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ٨ [الحشر: 8].

«همچنین غنائم از آن فقرای مهاجرینی است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شده‌اند. کسانی که فضل خدا و خشنودی او را می‌خواهند و خدا و پیغمبرش را یاری می‌دهند، اینان راستانند».

فرمودۀ الهی: ﴿يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا [الحشر: 8]. بر این دلالت می‌نماید که آنها فقط برای طلب رضا و خشنودی خدا از خانه و کاشانه خود بیرون آمده‌اند[5].

2- صبر

یکی از دیگر صفت‌های مهاجران و اخلاق متمایز آنها که خداوند آنان را به خاطر آن ستوده است، صبر و بردباری است؛ چنانکه خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِينَ هَاجَرُواْ فِي ٱللَّهِ مِنۢ بَعۡدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمۡ فِي ٱلدُّنۡيَا حَسَنَةٗۖ وَلَأَجۡرُ ٱلۡأٓخِرَةِ أَكۡبَرُۚ لَوۡ كَانُواْ يَعۡلَمُونَ٤١ ٱلَّذِينَ صَبَرُواْ وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ٤٢ [النحل: 41-42].

«کسانی که برای خدا هجرت کردند، پس از آنکه مورد ظلم و ستم قرار گرفتند، در این دنیا جایگاه و پایگاه خوبی بدانان می‌دهیم و پاداش اخروی بزرگ‌تر است، اگر بدانند».

و خداوند می‌فرماید:

﴿ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُواْ مِنۢ بَعۡدِ مَا فُتِنُواْ ثُمَّ جَٰهَدُواْ وَصَبَرُوٓاْ إِنَّ رَبَّكَ مِنۢ بَعۡدِهَا لَغَفُورٞ رَّحِيمٞ١١٠ [النحل: 110].

«سپس بدان ای محمد که پروردگار تو نسبت به کسانی که مورد شکنجه و آزار قرار گرفتند و بعد از آن جهاد نمودند، شکیبایی ورزیدند دارای مغفرت و مرحمت بسیاری است».

3- صداقت و راستی

از جمله صفتهای پسندیده‌ای که خداوند به خاطر آن مهاجران را ستوده است، صدق و راستی است. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ ٱلَّذِينَ أُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا وَيَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ٨ [الحشر: 8].

«همچنین غنائم از آن فقرای مهاجرینی است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شده‌اند. کسانی که فضل خدا و خشنودی او را می‌خواهند و خدا و پیغمبرش را یاری می‌دهند، اینان راستانند».

بغوی در تفسیر خودش می‌گوید: ﴿وَرِضۡوَٰنٗا وَيَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ [الحشر: 8]. یعنی در ایمان خود صادق هستند. قتاده گفته است این مهاجران که خانه‌ها و اموال و قبیله‌های خود را ترک کرده‌اند و به محبت و عشق خدا و پیامبرش بیرون آمده‌اند و با وجود سختی‌هایی که در آن قرار داشتند، اسلام را انتخاب کردند؛ حتی برای ‌ما ذکر شده است که فرد از گرسنگی بر شکم خود سنگ می‌بست تا کمرش راست باشد و فرد در زمستان زیر حصیر می‌خوابید و پوشاک دیگری نداشت[6].

4- جهاد و جان‌فدایی

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ أَعۡظَمُ دَرَجَةً عِندَ ٱللَّهِۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ٢٠ [التوبة: 20].

«کسانی که ایمان آورده‌اند و به مهاجرت پرداخته‌اند و در راه خدا با جان و مال جهاد نموده‌اند، دارای منزلت والاتر و بزرگ‌تری در پیشگاه خدایند و آنان رستگاران و به مقصود رسندگان می‌باشند».

پایه و اصول دعوت پیامبران بر جان فدایی و قربانی دادن بنا نهاده گردیده است؛ چراکه آنان در راستای دعوت با مخالفت و تکذیب و دشمنی سر سختی مواجه می‌گردند و آنان باید با سرسختی و قوت ایمان و رسوخ عقیده با مخالفان‌شان به مبارزه برخیزند؛ زیرا زندگی در سایۀ عقیده و جهاد و مبارزه خلاصه می‌شود و از آغاز دعوت که جبرئیل امین وحی را بر پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  نازل نمود، گویا به پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  گفت: «این رازدار بزرگ است که بر موسی نازل شده است، کاش من در آن وقت جوان و قوی می‌بودم[7] کاش من زمانی که قومت تو را بیرون می‌کنند، زنده می‌بودم. آن گاه پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: آیا آنها مرا بیرون خواهند کرد؟ ورقه گفت: بله هیچ مردی مانند آنچه تو آورده‌ای، نیاورده است مگر اینکه با او دشمنی شده است و اگر زنده بمانم با تمام قدرت تو را یاری خواهم کرد»[8].

حادثه هجرت مشتمل بر جان فدایی‌ها و قربانی‌ها و فداکاری‌های جانی و مالی فراوانی در راه خدا می‌باشند[9]. و شاید آنچه در این زمینه قابل تأمل است، اینکه قربانی دادن ملازم جهاد در راه خداست؛ زیرا جهاد بدون قربانی معنا و مفهوم اصلی خود را نمی‌یابد[10].

 

 

5- مهاجران، خدا و پیامبرش را یاری می‌کنند

خداوند متعال فرموده است:

﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ ٱلَّذِينَ أُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا وَيَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ٨ [الحشر: 8].

«همچنین غنائم از آن فقرای مهاجرینی است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شده‌اند. کسانی که فضل خدا و خشنودی او را می‌خواهند و خدا و پیغمبرش را یاری می‌دهند، اینان راستانند».

خداوند متعال در این آیۀ کریمه، مهاجران را به این دلیل که خدا و پیامبرش را یاری می‌دهند، ستوده است؛ چراکه تنها دلیل آنان برای مهاجرت از مکه به مدینه و رها نمودن اقوام و خویشاوندانشان یاری خدا و پیامبرش بود و یاری کردن خداوند برای به دست آمدن پیروزی و پایداری شرط است؛ چنانکه خداوند متعال می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِن تَنصُرُواْ ٱللَّهَ يَنصُرۡكُمۡ وَيُثَبِّتۡ أَقۡدَامَكُمۡ٧ [محمد: 7].

«ای مؤمنان اگر (دین) خدا را یاری کنید، خدا شما را یاری می‌کند و گام‌هایتان را استوار می‌دارد».

سید قطب می‌گوید: چگونه مؤمنان، خدا را یاری می‌دهند تا شرط پیروزی و پایداری را که خداوند برای آنها نوید داده است، به دست بیاورند؟

حق خداوند بر آنها این است که عبادت خود را فقط برای او خالص بگردانند و با او چیزی را شریک نسازند نه شرک جلی و نه شرک خفی و هیچ چیزی را در وجود و دلهای خود با او برابر نکنند و خداوند را از خود و از همه چیزهایی که دوست داشته می‌شوند، بیشتر دوست بدارند و در علاقه‌ها و گرایشها و حرکتها و متوقفگاهها و پنهان و آشکار و در همۀ فعالیت‌های خویش او را حاکم قرار دهند؛ پس این یاری کردن خدا ریشه در جان‌ها و وجود دارد و خداوند، شریعت و برنامه‌ای از جهان هستی و زندگی استوار است و یاری کردن خدا با یاری کردن شریعت و برنامه‌اش تحقق می‌یابد و یاری کردن خدا یعنی تلاش برای اینکه شریعت در تمام زندگی بدون هیچ قید و بندی حاکم قرار داده شود و اینجاست که در واقعیت زندگی به یاری خدا برخاسته‌ایم[11].

6- توکل کردن بر خداوند  جل جلاله

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِينَ هَاجَرُواْ فِي ٱللَّهِ مِنۢ بَعۡدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمۡ فِي ٱلدُّنۡيَا حَسَنَةٗۖ وَلَأَجۡرُ ٱلۡأٓخِرَةِ أَكۡبَرُۚ لَوۡ كَانُواْ يَعۡلَمُونَ٤١ ٱلَّذِينَ صَبَرُواْ وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ٤٢ [النحل: 41-42].

«کسانی که برای خدا هجرت کردند، پس از آنکه مورد ظلم و ستم قرار گرفتند، در این دنیا جایگاه و پایگاه خوبی بدانان می‌دهیم و پاداش اخروی بزرگ‌تر است، اگر بدانند».

خداوند، مهاجران را ستایش می‌کند که آنها بر خدا توکل می‌کنند نه بر غیر از خدا؛ چراکه توکل نمودن بر خدا یکی از خصوصیات ایمان و علامت آن است و توکل، منطق ایمان و مقتضای آن است؛ خداوند متعال می‌فرماید:

﴿قَالَ رَجُلَانِ مِنَ ٱلَّذِينَ يَخَافُونَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِمَا ٱدۡخُلُواْ عَلَيۡهِمُ ٱلۡبَابَ فَإِذَا دَخَلۡتُمُوهُ فَإِنَّكُمۡ غَٰلِبُونَۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَتَوَكَّلُوٓاْ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ٢٣ [المائدة: 23].

«دو نفر از مردان خدا ترس که خداوند بدیشان نعمت داده بود، گفتند شما از دروازه بر آنان وارد شوید. اگر وارد درواز شوید، شما پیروز خواهید شد اگر مؤمن هستید بر خدا توکل کنید».

و خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَقَالَ مُوسَىٰ يَٰقَوۡمِ إِن كُنتُمۡ ءَامَنتُم بِٱللَّهِ فَعَلَيۡهِ تَوَكَّلُوٓاْ إِن كُنتُم مُّسۡلِمِينَ٨٤ [یونس: 84].

«موسی گفت: ای قوم من اگر واقعاً به خدا ایمان دارید؛ بر او توکل کنید اگر خود را بدو تسلیم کرده‌اید».

و می‌فرماید:

﴿قَالَتۡ لَهُمۡ رُسُلُهُمۡ إِن نَّحۡنُ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ يَمُنُّ عَلَىٰ مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۖ وَمَا كَانَ لَنَآ أَن نَّأۡتِيَكُم بِسُلۡطَٰنٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡيَتَوَكَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ١١ [إبراهیم: 11].

«پیغمبرانشان بدیشان گفتند: ما جز انسان‌هایی همچون شما نیستیم و لیکن خداوند بر هر کس از بندگانش که بخواهد، منت می‌نهد و ما را نسزد که دلیلی برایتان بیاوریم، مگر با اجازۀ خدا و مؤمنان باید به خدا توکل کنند و بس».

پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  و اصحاب و یاران ایشان نمونه‌ای کامل از توکل، در واقعیت زندگی در رخداد هجرت ارائه دادند که در گذر زمان به آن اقتدا می‌شود و چون آنها بر خداوند از روی اخلاص توکل می‌کردند، خداوند آنها را ستایش کرد و بهترین پاداش را به آنها داد[12].

7- امید

یکی از صفتهای پسندیده مهاجران که خداوند آنها را بر آن ستوده است، امید است؛ خداوند متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَٱلَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ أُوْلَٰٓئِكَ يَرۡجُونَ رَحۡمَتَ ٱللَّهِۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ٢١٨ [البقرة: 218].

«کسانی که ایمان آورده‌اند و کسانی که هجرت نموده‌اند و در راه خدا جهاد کرده‌اند، آنان رحمت خدا را چشم می‌دارند و خداوند آمرزندۀ و مهربان است».

منظور از کلمۀ ﴿يَرۡجُونَاین آیه با وجود آنکه خداوند آنها را ستوده است این است که هیچ کس دراین دنیا با وجود اینکه از نظر معنوی به مراتب بالایی دست یافته باشد، امّا نمی‌داند که به بهشت می‌رود به دو دلیل: یکی اینکه او نمی‌داند که خاتمه او چگونه خواهد بود و دوم اینکه نمی‌تواند بر عمل خود تکیه نکند؛ پس اینها را خدا بخشیده است و با وجود این آنها به رحمت الهی امیدوار بودند و این به دلیل ایمان عمیق و استوار آنهاست[13].

8- اتباع و پیروی از پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  

از جمله اموری که بر جایگاه بزرگ و عظیم هجرت در قرآن کریم دلالت می‌نماید این است که خداوند متعال مهاجران و انصار را توصیف نموده است که آنها از پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  پیروی می‌کنند؛ خداوند متعال می‌فرماید:

﴿لَّقَد تَّابَ ٱللَّهُ عَلَى ٱلنَّبِيِّ وَٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ ٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ ٱلۡعُسۡرَةِ مِنۢ بَعۡدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٖ مِّنۡهُمۡ ثُمَّ تَابَ عَلَيۡهِمۡۚ إِنَّهُۥ بِهِمۡ رَءُوفٞ رَّحِيمٞ١١٧ [التوبة: 117].

«خداوند توبه پیغمبر و توبه مهاجرین و انصار را پذیرفت. مهاجرین و انصاری که در روزگار سختی از پیغمبر پیروی کردند؛ بعد از آنکه دل‌های دسته‌ای از آنان اندکی مانده بود که منحرف شود، باز هم خداوند توبه آنان را پذیرفت؛ چراکه او بسیار رئوف و مهربان است».

مهاجران و انصار کسانی هستند که نه تنها از پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  در گفتار و اعمالشان پیروی می‌کنند؛ بلکه در لحظه سختی هم از او پیروی می‌نمایند بنابراین، آنها با این کار سزاوار مقامی بزرگ هستند و شایسته‌اند که خداوند توبه آنها را بپذیرد.

این آیه در غزوۀ تبوک نازل شده است؛ چون این جنگ در قحط سالی و در شرایط سخت و گرمای شدید و کمبود توشه و آب بر مسلمانان واجب گردید.

قتاده می‌گوید: در شدت گرما آنها به سوی تبوک رفتند. میزان مشقت و سختی که آنها با آن دچار شدند را خدا می‌داند. ما همین قدر می‌دانیم که دو نفر یک خرما را بین خود تقسیم می‌کردند و چند نفر یک خرما را بین خود رد و بدل می‌کردند که یکی آن را می‌مکید؛ سپس به دیگری می‌داد و بر آن آب می‌نوشید؛ سپس باز آن را می‌مکید و بر آن آب می‌نوشید؛ پس خداوند توبۀ آنها را پذیرفت و آنان را سالم برگرداند[14].

پیروی از پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  بر حقیقت ایمان دلالت می‌نماید و به روشنی بین ایمان و کفر فرق می‌گذارد همان طور که پیروی کردن دلیلی بر محبت خداست و محبت خدا چیزی نیست که فقط با زبان ادعا شود و شیفتگی و دلباختگی چیزی نیست مگر اینکه با آن پیروی کردن از پیامبر خدا همراه باشد و بر رهنمودها و راهنمایی‌های او گام برداشته شود و برنامه او را در زندگی اجرا نماید. ایمان، کلماتی نیست که گفته شود و احساساتی نیست که برانگیخته گردد و شعار نیست که بر پا شود؛ بلکه ایمان یعنی اطاعت از خدا و پیامبر و عمل کردن به برنامه‌ای که پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  رسالت آن را برعهده دارد؛ چنانکه خداوند متعال می‌فرماید:

﴿قُلۡ إِن كُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِي يُحۡبِبۡكُمُ ٱللَّهُ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ٣١ قُلۡ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلۡكَٰفِرِينَ٣٢ [آل عمران: 31-32].

«بگو اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشاید و خداوند آمرزندۀ مهربان است. بگو از خدا و از پیغمبر اطاعت و فرمانبرداری کنید و اگر سرپیچی کنند، خداوند کافران را دوست نمی‌دارد».

ابن کثیر در تفسیر آیه مذکور می‌گوید: «این آیه کریمه پاسخ قاطعی است بر ادعای کسانی که مدعی محبت خدا هستند، امّا از راه و روش پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  تبعیت نمی‌نمایند. هر کسی را که ادعای محبت خدا را می‌نماید و بر طریق محمدی نیست محکوم می‌نماید؛ زیرا در حقیقت ادعای چنین فردی در واقع دروغ است مگر اینکه از شریعت محمد و دین پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  در گفتار و افعال پیروی نماید[15] همان طور که در حدیث صحیح از پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  ثابت است که فرمود: «هر کس کاری انجام دهد که ما بر آن کار دستور نداده‌ایم؛ پس آن کار مردود است»[16].

9- پیشی گرفتن و سبقت در ایمان و عمل

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ١٠٠ [التوبة: 100].

«پیشگامان نخستین مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی روش آنان را در پیش گرفتند و راه ایشان را به خوبی پیمودند، خداوند از آنها خشنود است و ایشان هم از خدا خشنود و خداوند برای آنان بهشت را آماده ساخته است که در زیر درختان و کاخهای آن رودخانه‌ها جاری است و جاودانه در آن می‌مانند، این است پیروزی بزرگ و رستگاری سترگ».

رازی گفته است سبقت در ایمان، باعث فضیلت است؛ زیرا اقدام آنها به انجام این کارها باعث می‌شود تا دیگران به آنها اقتدا نمایند. پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  می‌فرماید: «هر کس سنت نیکی را پایه‌گذاری کند، پاداش آن و پاداش هر کس به آن عمل کند تا روز قیامت به او می‌رسد[17]». زیرا انگیزه‌های مردم در احوال دینی و دنیوی از آنچه از افراد مانند خود می‌بینند، تقویت می‌شود بنابراین، مهاجران سران و سردارن مسلمانان هستند[18].

این گونه خداوند متعال آن دسته از مهاجران اولیه که قبل از همه هجرت کرده‌اند، را از میان عنصرهای یکتا و کمیابی که فشارها و شکنجه و گرسنگی و غربت و عذاب و مرگ در بدترین صورتها را تحمل کردند، انتخاب کرد تا آنها پایۀ محکم این دین در مکه و بعد از آن پایۀ محکم این دین در مدینه همراه آن دسته از انصار که در یاری کردن و ایمان پیشی گرفته بودند، قرار گیرند. انصار گرچه در آغاز امر با مشکلات آن گونه که مهاجران گرفتار شدند، برخورد نکردند، اما بیعت آنان با پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  (بیعت عقبه) بر این دلالت کرد که آنها دارای سرشتی پاک هستند که با طبیعت این دین سازگار است.

مهاجران و انصار پایه بسیار محکمی در جامعه عربی برای اسلام تشکیل دادند، اما افرادی که این فشارها را تحمل نکردند، در مورد دین خود دچار فتنه شدند و بار دیگر به جاهلیت برگشتند و این افراد که از دین برگشتند، بسیار اندک بودند؛ زیرا این امر از قبل کاملاً شناخته شده و مشخص بود بنابراین، هیچ کس از جاهلیت به اسلام روی نمی‌آورد و در راه خاردار و خطرناک قدم نمی‌گذاشت به جز عنصرهای منتخب که در ساختن وجود ایمانی خود نظیر نداشتند[19] و براساس تحمل این مشکلات و گرفتاریها، مقام مهاجران و جایگاه والای آنها برای ما مشخص می‌شود که در راه خدا انفاق کردند و کارزا نمودند، در حالی که عقیدۀ اسلامی را کسی نمی‌پذیرفت و یاران اندکی داشت و در افق سایه‌ای به چشم نمی‌خورد که امید فایده‌ای از آن برود و قدرتی وجود نداشت و راحتی و آسایشی نبود و اینها همه بیانگر این است که آنها با کسانی که بعد از این شرایط سخت، انفاق کردند و به مبارزه برخاستند، برابر نیستند[20].

خداوند متعال می‌‌فرماید:

﴿وَمَا لَكُمۡ أَلَّا تُنفِقُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَلِلَّهِ مِيرَٰثُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ لَا يَسۡتَوِي مِنكُم مَّنۡ أَنفَقَ مِن قَبۡلِ ٱلۡفَتۡحِ وَقَٰتَلَۚ أُوْلَٰٓئِكَ أَعۡظَمُ دَرَجَةٗ مِّنَ ٱلَّذِينَ أَنفَقُواْ مِنۢ بَعۡدُ وَقَٰتَلُواْۚ وَكُلّٗا وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرٞ١٠ [الحدید: 10].

«چرا در راه خدا نباید ببخشید و خرج کنید و حال اینکه بر جای مانده آسمانها و زمین به خدا می‌رسد؟ کسانی از شما که پیش از فتح مکه (مکه) بخشیده‌اند و (در راه خدا) جنگیده‌اند (با دیگران) برابر و یکسان نیستند. آنان درجه و مقامشان فراتر و برتر از درجه و مقام کسانی است که بعد از فتح بذل و بخشش نموده‌اند و جنگیده‌اند، اما به هر حال خداوند به همه وعدۀ پاداش نیکو می‌دهد و او آگاه از هر آن چیزی است که می‌کنید».

ابن کثیر در مورد آیۀ سوره توبه که فضیلت سابقین مهاجران و انصار را بیان کرده است، می‌گوید: خداوند بزرگ خبر داده است که از پیشگامان نخستین مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنها پیروی کرده‌اند، راضی و خشنود است؛ پس وای به حال کسی که با مهاجران و انصار کینه و دشمنی داشته باشد یا آنها را و یا برخی از آنها را ناسزا بگوید یا نسبت به آنها کینه و نفرت داشته باشد؛ به خصوص سرور اصحاب پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  و بهترین آنها و خلیفۀ بزرگ، ابوبکر بن ابی قحافه. اینها چگونه می‌توانند به قرآن ایمان داشته باشند، وقتی کسانی را ناسزا می‌گویند که خداوند از آنها راضی شده است؟ و اما اهل سنت کسانی را که خداوند از آنها راضی است، دوست دارند و می‌ستایند و هر کس را خدا و پیامبرش ناسزا گفته‌اند، ناسزا می‌گویند و هر کس را که خدا را دوست می‌دارد، دوست می‌دارند و با هر کس که با خدا دشمنی می‌کند، دشمنی می‌ورزند و اهل سنت از پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  پیروی می‌‌کنند و بدعت‌گذار نیستند و از طرف خود چیزی در دین ایجاد نمی‌کنند بنابراین، اهل سنت گروه رستگار خدا و بندگان مؤمن او هستند[21].

10- رستگاری

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ أَعۡظَمُ دَرَجَةً عِندَ ٱللَّهِۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ٢٠ [التوبة: 20].

«کسانی که ایمان آورده‌اند و به مهاجرت پرداخته‌اند و در راه خدا با جان و مال جهاد نموده‌اند، دارای منزلت والاتر و بزرگ‌تری در پیشگاه خدایند و آنان رستگاران و به مقصود رسندگان می‌باشند».

ابومسعود در تفسیر آیه ﴿هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ گفته است: آنها به رستگاری بزرگ یا رستگاری مطلق اختصاص دارند و گویا رستگاری دیگران در برابر رستگاری آنها رستگاری شمرده نمی‌شود[22].

خداوند بزرگ، مهاجران را بر این اساس که آنها سزاوار رستگاری بزرگ می‌باشند، ستوده است؛ چون این رستگاری از منبع عظمت سرچشمه می‌گیرد و رستگاری و سعادتی بزرگ‌تر از این وجود ندارد که خداوند به آنها خبر می‌دهد که آنها در آخرت از رستگاران هستند و وارد بهشت خواهند شد و از دوزخ دور خواهند بود. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿كُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِۗ وَإِنَّمَا تُوَفَّوۡنَ أُجُورَكُمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِۖ فَمَن زُحۡزِحَ عَنِ ٱلنَّارِ وَأُدۡخِلَ ٱلۡجَنَّةَ فَقَدۡ فَازَۗ وَمَا ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَآ إِلَّا مَتَٰعُ ٱلۡغُرُورِ١٨٥ [آل عمران: 185].

«هر کسی مزۀ مرگ را می‌چشد و بی‌گمان به شما پاداش خودتان به تمام و کمال در روز رستاخیز داده می‌شود و هر که از آتش دوزخ به دور گردد و به بهشت برده شود، واقعاً سعادت را فرا چنگ آورده و نجات پیدا کرده است و زندگی دنیا چیزی جز کالای فریب نیست».

11- ایمان حقیقی و راستین

یکی دیگر از این صفت‌های پسندیده‌ای که خداوند مهاجران را بر آن در کتاب بزرگش ستوده است، صفت ایمان حقیقی و راستین است؛ خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَٱلَّذِينَ ءَاوَواْ وَّنَصَرُوٓاْ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ حَقّٗاۚ لَّهُم مَّغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ كَرِيمٞ٧٤ [الأنفال: 74].

«بی‌گمان کسانی که ایمان آورده‌اند و مهاجرت کرده‌اند و در راه خدا جهاد نموده‌اند و همچنین کسانی که پناه داده‌اند و یاری کرده‌اند، حقیقتاً مؤمن و با ایمانند و برای آنان آمرزش و روزی شایسته است».

در اینجا خداوند دانا و آگاه از مهاجران به عنوان مؤمنان حقیقی و واقعی یاد می‌نماید؛ پس مهاجران رضی الله عنهم  نمونۀ حقیقی ایمان هستند که ایمان بعد از پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  در وجود و زندگی آنها نماد پیدا می‌کند؛ همان طور که آنها الگوی نیکو برای کسانی هستند که بعد از آنها می‌آیند و صورت حقیقی در ترجمان صفتهای پسندیده در واقعیت زندگی می‌باشند؛ چنانکه می‌فرماید:

﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَإِذَا تُلِيَتۡ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُهُۥ زَادَتۡهُمۡ إِيمَٰنٗا وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ٢ ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ٣ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ حَقّٗاۚ لَّهُمۡ دَرَجَٰتٌ عِندَ رَبِّهِمۡ وَمَغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ كَرِيمٞ٤ [الأنفال: 2-4].

«مؤمنان تنها کسانی هستند که هر وقت نام خدا برده شود، دلهایشان هراسان می‌گردد و هنگامی که آیات او بر آنان خوانده می‌شود، بر ایمانشان می‌افزاید و بر پروردگار خود توکل می‌کنند. آنان کسانیند که نماز را چنان که باید می‌خوانند و از آنچه به ایشان عطاء کرده‌ایم می‌بخشند. آنان واقعاً مؤمن هستند و دارای درجات عالی، مغفرت الهی و روزی پاک و فراوان در پیشگاه خدای خود می‌باشند».

صفتهای ذکر شدۀ پسندیده در زندگی مهاجران نماد پیدا می‌کند و هر کس به این صفتها متصف باشد، مؤمن راستین به شمار می‌رود[23].

دوم: نوید به مهاجران

سپس خداوند برخی از نعمت‌هایی را که به مهاجران وعده و نوید داده است که در دنیا و آخرت به آنها عطا می‌کند، ذکر کرده است. برخی از این نعمتها عبارتند از:

1- روزی فراوان در دنیا

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَمَن يُهَاجِرۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ يَجِدۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ مُرَٰغَمٗا كَثِيرٗا وَسَعَةٗۚ وَمَن يَخۡرُجۡ مِنۢ بَيۡتِهِۦ مُهَاجِرًا إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ ثُمَّ يُدۡرِكۡهُ ٱلۡمَوۡتُ فَقَدۡ وَقَعَ أَجۡرُهُۥ عَلَى ٱللَّهِۗ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمٗا١٠٠ [النساء: 100].

«کسی که در راه خدا هجرت کند، سرزمینهای فراخ و آزادی فراوان می‌بیند که بینی دشمنان را به خاک مذلت می‌مالد و گشایش و آسایش خواهد یافت و هر که از خانۀ خود بیرون آید و به سوی خدا و رسول هجرت کند و سپس مرگ او را دریابد، اجرش بر عهدۀ خداست و خداوند بسی آمرزنده و مهربان است».

و از جمله گشایش و فراخی روزی برای آنها در دنیا این است که خداوند غنایم زیادی را عاید آنان گردانید؛ چنانکه می‌فرماید:

﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ ٱلَّذِينَ أُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا وَيَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ٨ [الحشر: 8].

«همچنین غنائم از آن فقرای مهاجرینی است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شده‌اند. کسانی که فضل خدا و خشنودی او را می‌خواهند و خدا و پیغمبرش را یاری می‌دهند، اینان راستگویانند».

پس غنایم از آن ایشان است؛ چراکه آنها از خانه و کاشانۀ خود بیرون رانده شده‌اند، بنابراین، آنها از همۀ مردم به آن سزاوارترند[24].

و از جمله فراخی و فراوانی روزی برای آنها در دنیا این است که خداوند نفس‌های انصار را از بخل و‌رزی پاک گرداند و دل‌های آنان را برای مهاجران باز و گشاده نمود؛ چنانکه خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِينَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِيمَٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ يُحِبُّونَ مَنۡ هَاجَرَ إِلَيۡهِمۡ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمۡ حَاجَةٗ مِّمَّآ أُوتُواْ وَيُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ كَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞۚ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ٩ [الحشر: 9].

«آنانی که پیش از آمدن مهاجران، خانه و کاشانه را آماده کردند و ایمان را (در دل خود استوار داشتند) کسانی را دوست می‌دارند که به پیش ایشان مهاجرت کرده‌اند و در درون احساس و رغبت نیازی نمی‌کنند به چیزهائی که به مهاجران داده شده است وایشان را بر خود ترجیح می‌دهند هر چند که خود سخت نیازمند باشند. کسانی که از بخل نفس خود نگاهداری و مصون گردند، ایشان قطعاً رستگارند».

خداوند به مهاجران وعده داده است که در دنیا روزی آنها را فراوان خواهد کرد و این وعده تحقق یافت؛ چون خداوند عزوجل در برنامه الهی قرآنی خود به روشنی و شیوایی به امور انسان می‌پردازد و هیچ چیزی از خطرها را از او پنهان نمی‌دارد که از آن جمله خبر مرگ است، اما با بیان حقیقت‌هایی دیگر و با تضمین خداوند سبحان به او آرامش می‌بخشد؛ پس خداوند مقرر و معین می‌دارد که هجرت در راه خداست ... و تنها هجرت معتبر در اسلام همین است؛ پس هجرت برای ثروت و یا هجرت به خاطر نجات یافتن از رنجها و یا هجرت به خاطر لذتها و شهوت‌ها و یا هجرت برای کالایی از کالاهای دنیوی، هجرت محسوب نمی‌گردد، اما هر کس در راه خدا هجرت کند، در زمین گشادگی و فراخی می‌یابد و زمین برای او تنگ نمی‌شود و به مصیبتی دچار نمی‌گردد و وسیلۀ نجات و روزی و زندگی را از دست نمی‌دهد[25]؛ چون خداوند او را یاری می‌نماید و اشتباه او را اصلاح می‌کند.

2- زدودن بدی‌های آنان و آمرزش گناهانشان

یکی دیگر از نعمتهایی که خداوند متعال به مهاجران وعده داده این است که بدیهایشان را دور می‌نماید وگناهانشان را می‌آمرزد:

﴿فَٱسۡتَجَابَ لَهُمۡ رَبُّهُمۡ أَنِّي لَآ أُضِيعُ عَمَلَ عَٰمِلٖ مِّنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰۖ بَعۡضُكُم مِّنۢ بَعۡضٖۖ فَٱلَّذِينَ هَاجَرُواْ وَأُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِمۡ وَأُوذُواْ فِي سَبِيلِي وَقَٰتَلُواْ وَقُتِلُواْ لَأُكَفِّرَنَّ عَنۡهُمۡ سَيِّ‍َٔاتِهِمۡ وَلَأُدۡخِلَنَّهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ ثَوَابٗا مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِۚ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسۡنُ ٱلثَّوَابِ١٩٥ [آل عمران: 195].

«پس پروردگارشان دعای ایشان را پذیرفت و پاسخشان را داد که من عمل هیچ کسی از شما را که به کار برخاسته باشد، خواه زن باشد یا مرد، ضایع نخواهم کرد. پاره‌ای از شما از پارۀ دیگر هستید، آنانکه هجرت کردند و از خانه‌های خود رانده شدند و در راه من اذیت و آزارشان رساندند و جنگیدند و کشته شدند، هر آینه گناهاشان را می‌بخشم و به بهشتشان در می‌آورم. بهشتی که رودخانه‌ها در زیر آن روان است. این پاداشی از سوی خدا است و پاداش نیکو تنها نزد خدا است».

از پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  نیز احادیث زیادی در بیان اینکه هجرت از بزرگ‌ترین وسیله‌هایی است که گناهان را دور می‌نماید و سبب بخشیده شدن گناهان می‌شود، روایت شده است. از جمله حدیثی است که از ابی شماسه مهری روایت شده است که گفت: به بالین عمرو بن عاص آمدیم و او در بستر مرگ بود. زیاد گریه کرد و چهره‌اش را به دیوار برگرداند. فرزندش گفت: پدرجان! مگر پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  به تو مژده نداده است؟ راوی می‌گوید: عمرو چهره‌اش را برگرداند و گفت: بهترین چیز گواهی دادن به این است که معبودی جز خدا نیست و محمد پیامبر اوست. من در سه حالت قرار داشتم تو مرا دیدی که هیچ کس بیشتر از من با پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  دشمنی نمی‌ورزید و بسیار دوست داشتم که او را به قتل برسانم. اگر من در آن حالت می‌مردم، قطعاً جایگاه من دوزخ بود، اما وقتی خداوند اسلام را در قلب من قرار داد، نزد پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  آمدم و گفتم: دست خود را بده تا با تو بیعت کنم، او دستش را گشود، اما من دست خود را بسته نگاه داشتم. پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: عمرو! تو را چه شده است؟ گفتم: می‌خواهم شرط بگذارم. فرمود: چه شرطی؟ گفتم اینکه گناهانم بخشیده شوند. فرمود: مگر نمی‌دانی که اسلام همۀ آنچه را که پیش از آن بوده است، نابود می‌کند؟ و هجرت گناهان پیش از آن را محو می‌نماید و حج گناهان گذشته را محو می‌کند؟ و افزود که بعد از مسلمان شدن هیچ کس برای من محبوب‌تر و گرامی‌تر از پیامبر نبود بنابراین، هیچ گاه از دیدن او خسته نمی‌‌شدم؛ چون او را خیلی بزرگ می‌داشتم و اگر پرسیده می‌‌شدم که اورا توصیف کنم، نمی‌توانستم او را توصیف کنم؛ چون وقتی به او نگاه می‌کردم، ایشان را بالاتر از آنچه بود می‌دیدم و اگر در آن حالت می‌مردم، امیدوار بودم که جایگاه من بهشت باشد؛ سپس چیزهایی در اختیار گرفتیم که نمی‌دانم حالت من در آن چگونه خواهد بود؛ پس هرگاه من مردم، زن نوحه‌گری همراه من نباشد و آتش روشن نکنید و هرگاه مرا دفن کردید بر من خاک بریزید؛ سپس اطراف قبر من به اندازه‌ای که شتری را ذبح کنند و گوشت‌هایش تقسیم می‌شود، بایستید تا با شما انس بگیرم و ببینم که چه پاسخی به قاصدان پروردگارم می‌دهم[26].

نووی در شرح این حدیث گفته است: جایگاه اسلام و هجرت و حج، بسیار بزرگ است و هر یک از این کارها گناهانی را که پیش از آن انجام شده است، محو می‌کند و نیز مستحب است که فردی که در حالت مرگ قرار دارد، گوشزد شود که گمان نیک به پروردگارش داشته باشد و آیات امیدبخش و احادیثی که از بخشوده شدن گناهان سخن گفته‌اند، نزد او تلاوت شوند و به نعمت‌هایی که خداوند برای مسلمانان آماده کرده است، مژده داده شود تا به خداوند حسن ظن داشته باشد و بر همان حسن ظن بمیرد و رعایت این ادب به اتفاق مستحب است[27].

3- ارزش و مقام معنوی آنان نزد پروردگار

خداوند متعال به کسانی که ایمان آوردند و در راه خدا با مال‌ها و جان‌های‌شان به هجرت و جهاد پرداخته‌اند، وعده داده است که مقام بزرگی نزد خداوند دارند؛ خداوند متعال می‌فرماید:

﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ أَعۡظَمُ دَرَجَةً عِندَ ٱللَّهِۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ٢٠ [التوبة: 20].

«کسانی که ایمان آورده‌اند و به مهاجرت پرداخته‌اند و در راه خدا با جان و مال جهاد نموده‌اند، دارای منزلت والاتر و بزرگ‌تری در پیشگاه خدایند و آنان رستگاران و به مقصود رسندگان می‌باشند».

فخر رازی می‌گوید: کسانی که دارای این چهار صفت باشند، در نهایت بزرگی و بلندی قرار دارند؛ چون انسان متشکل از سه چیز است: روح، بدن و مال. وقتی کفر از روح دور شود و ایمان در آن جای گیرد، به مقام شایستۀ خود دست یافته است، اما جسم و مال بر اثر هجرت دچار نقصان می‌گردند و به علت پرداختن به جهاد درمعرض نابودی قرار می‌گیرند و شکی نیست که انسان، مال و جان را دوست دارد و از آنها در صورتی رویگردانی می‌نماید که به محبوبی بالاتر دست یابد؛ پس برای آنان طلب خشنودی خداوند از جان و مال مهم‌تر بود؛ چراکه آنان آخرت را بر جان و مال خویش ترجیح دادند؛ پس ثابت شد که پس از حصول صفتهای چهارگانۀ فوق، انسان به آخرین مقامهای انسانیت می‌رسد[28].

پس کسانی که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند، نزد خداوند دارای بالاترین و بزرگ‌ترین مقام هستند و به آنها پاداش بزرگ‌تری از کسانی که به حجاج آب می‌دهند و مسجدالحرام را آباد می‌کنند، اختصاص می‌یابد.

پس کسانی که به فضیلت هجرت و جهاد با هر دو نوع، مالی و جانی، دست یافتند، مقام بالاتر و بزرگ‌تری از کسانی دارند که دارای چنین فضیلتی نیستند[29].

4- آنها سزاوار بهشت و همیشه ماندن در آن هستند

از جمله نعمت‌هایی که خداوند برای مهاجران آماده کرده است، بهشت و جاودانه ماندن در آن است. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ أَعۡظَمُ دَرَجَةً عِندَ ٱللَّهِۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ٢٠ يُبَشِّرُهُمۡ رَبُّهُم بِرَحۡمَةٖ مِّنۡهُ وَرِضۡوَٰنٖ وَجَنَّٰتٖ لَّهُمۡ فِيهَا نَعِيمٞ مُّقِيمٌ٢١ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ عِندَهُۥٓ أَجۡرٌ عَظِيمٞ٢٢ [التوبة: 20-22].

«کسانی که ایمان آورده‌اند و به مهاجرت پرداخته‌اند و در راه خدا با جان و مال جهاد نموده‌اند، دارای منزلت والاتر و بزرگ‌تری در پیشگاه خدایند و آنان رستگاران و به مقصود رسندگان می‌باشند. پروردگارشان آنان را به رحمت خود و خوشنودی و بهشتی مژده می‌دهد که در آن نعمتهای جاودانه دارند. همواره در بهشت ماندگار می‌مانند، بی‌گمان در پیشگاه خدا پاداش بزرگی موجود است».

شوکانی در تفسیر این آیات می‌گوید: ذکر کردن رحمت و رضوان و جنت به صیغۀ نکره برای تعظیم و بیان بزرگی آن است و بالاتر از توصیف وصف‌کنندگان و تصویر تصور کنندگان است و نعیم مقیم یعنی نعمت پایداری که همواره هست و منقطع نمی‌شود و ذکر ابد بعد از خلود برای تأکید ابدیت و جاودانگی است[30].

این مژده است که بالاتر از این مژده‌ای وجود ندارد، همان طور که خداوند به مردان و زنان مؤمن وعده و مژده داده است:

﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَا وَمَسَٰكِنَ طَيِّبَةٗ فِي جَنَّٰتِ عَدۡنٖۚ وَرِضۡوَٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِ أَكۡبَرُۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ٧٢ [التوبة: 72].

«خداوند به مردان و زنان مؤمن بهشت را وعده داده است که در زیر (کاخها و درخت‌های) آن جویبارها روان است و جاودانه در آن می‌مانند و مسکنهای پاکی را در بهشت جاویدان بدانان وعده داده است و خوشنودی خدا بالاتر از هر چیزی است، پیروزی بزرگ همین است».

5- رستگاری بزرگ و خشنودی خداوند از آنها

از جمله نعمت‌هایی که خداوند به مهاجران وعده داده است، رستگاری بزرگ است که نصیب آنها می‌گردد:

﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ أَعۡظَمُ دَرَجَةً عِندَ ٱللَّهِۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ٢٠ [التوبة: 20].

«کسانی که ایمان آورده‌اند و به مهاجرت پرداخته‌اند و در راه خدا با جان و مال جهاد نموده‌اند، دارای منزلت والاتر و بزرگ‌تری در پیشگاه خدایند و آنان رستگاران و به مقصود رسندگان می‌باشند».

خشنودی خداوند از آنها از نعمت‌هایی که آنان از آن برخوردارند، بزرگ‌تر است و آن نهایت احسان می‌باشد و بالاترین نعمت و کامل‌ترین پاداش است[31] همان طور که گفتۀ خداوند بر آن دلالت می‌نماید که می‌فرماید:

﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَا وَمَسَٰكِنَ طَيِّبَةٗ فِي جَنَّٰتِ عَدۡنٖۚ وَرِضۡوَٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِ أَكۡبَرُۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ٧٢ [التوبة: 72].

«خداوند به مردان و زنان مؤمن بهشت را وعده داده است که در زیر (کاخها و درختهای) آن جویبارها روان است و جاودانه در آن می‌مانند و مسکنهای پاکی را در بهشت جاویدان بدانان وعده داده است و خوشنودی خدا بالاتر از هر چیزی است. پیروزی بزرگ همین است».

رضایت و خشنودی خداوند هرچند در ذات خود بالاترین و بهترین پاداشها است، امّا علاوه بر این پاداش و نتایجی نیز در بردارد. منظور از راضی بودن آنها از خدا این است که به وقت برخورداری از نعمت‌ها به خدا اعتماد و تکیه می‌کنند و به هنگام گرفتار شدن به مصیبتها بردباری می‌نمایند. اما تعبیر قرآنی همان معنای خشنودی فراگیر و متبادل بین خدا و این بندگان برگزیده‌اش را بیان می‌دارد و جایگاه این انسانهای برگزیده را بالا می‌برد تا جایی که با پروردگارشان رضایت و خشنودی مبادله می‌کنند و حال آنکه او پروردگار آنان است و آنها بندگان اویند و در واقع آن حالت و جایگاه و فضا به گونه‌ای است که کلمات بشری نمی‌تواند از آن تعبیر نماید، اما از خلال نص قرآنی با روح بیدار و قلب باز و حس پویا آشکار و مشخص می‌شود و نشان و افتخار آن مشاهده می‌گردد[32].

موارد ذکر شده، نمونه‌ای از اموری است که خداوند به عنوان پاداش به مهاجران به خاطر جهاد طاقت‌فرسای آنها وعده داده است. مهاجران، با ایمان راسخ و یقین خالص خود به جاهلیت اجازه ندادند که دعوت را در مکه زنده به گور کند و حال آنکه دعوت در آغاز مراحل خویش نوپا بود. آنها به آنچه به پیامبرشان وحی شده بود، تمسک جستند و حماقت قریش در برخورد با آنها نه تنها موجب سستی ایمان آنان نگردید؛ بلکه ایمان و اعتقاد آنان به آنچه به آن هدایت شده بودند و ایمان آورده بودند محکم‌تر و استوارتر گردیدند. قریشیان وقتی در ستم و بدرفتاری خود از حد گذشتند، خداوند به این مؤمنان بردبار اجازه هجرت از مکه را داد و آنها داراییها و خانه‌هایشان را ترک کردند و قصد هجرت به سرزمین مدینه را کردند. انگیزۀ هجرت آنها ترس از کفر و یا امید به جمع‌آوری ثروت و دنیا نبود؛ بلکه آنها با این عمل خود به رحمت خداوند امیدوار بودند و فضل او را می‌جستند وبه دنبال خشنودی و رضای او بودند بنابراین، آنها نه تنها شایستۀ نعمتهایی هستند که خدا در دنیا به آنها داده است؛ بلکه شایستۀ پاداش بزرگی هستند که برای آنها در قیامت آماده کرده است[33].

سوم: وعید و هشدار به متخلفان هجرت

شیوۀ قرآنی در وعده و وعید و هشدار دادن، به هدف ایجاد امید و هراس در وجود انسانها است. امیدی که انسان را به سوی اطاعت و استقامت پیش ببرد و هراسی که او را از معصیت و نافرمانی باز دارد و شتابان او را به معذرت‌خواهی و توبه کردن سوق دهد و مؤمن در تناسب و تعادلی جدی و دقیق در میان این دو قرار دارد تا قربانی ناامیدی و یأس نگردد و نیز به ارتکاب آنچه خداوند حرام کرده است، جرأت نکند و یا در انجام آنچه خداوند دستور داده است، سستی نورزد و قرآن کریم با این دو سلاح توانسته است شخصیت فرد را حفظ نماید و مبادی و ارزشهای جامعه را در زمینه زندگی و مال و خرد و آبرو و دین حفظ کند[34]. و اینها کلیاتی هستند که زندگی درست وخوب بر پایه آن استوار می‌گردد و وقتی این نور با دور شدن مردم از قرآن پنهان شد و از بین رفت، فرد با فطرت خود ناسازگار گردید و جامعه با واقعیت خود درگیر شد و در نتیجه ارزشها مضطرب و آشفته گشت و اخلاق از بین رفت و معاملات و برنامه‌ها و ایدئولوژیها فاسد گردید و هرگز آخر این امت اصلاح نخواهد شد مگر با چیزی که اول این امت با آن اصلاح شده است و اینکه فقط از خدا بترسی و از دیگران هراس نداشته باشی و به او امیدوار باشی و به کسی جز او امیدوار نباشی[35].

از جمله کیفرهایی که خداوند به متخلفان هجرت وعده داده است، سرانجام بد آنها است؛ چنانکه خداوند متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَوَفَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ ظَالِمِيٓ أَنفُسِهِمۡ قَالُواْ فِيمَ كُنتُمۡۖ قَالُواْ كُنَّا مُسۡتَضۡعَفِينَ فِي ٱلۡأَرۡضِۚ قَالُوٓاْ أَلَمۡ تَكُنۡ أَرۡضُ ٱللَّهِ وَٰسِعَةٗ فَتُهَاجِرُواْ فِيهَاۚ فَأُوْلَٰٓئِكَ مَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَسَآءَتۡ مَصِيرًا٩٧ [النساء: 97].

«بی‌گمان کسانی که فرشتگان به سراغشان می‌روند و بر خود ستم کرده‌اند، بدیشان می‌گویند کجا بوده‌اید؟ گویند: ما بیچارگانی در سرزمین (کفر) بودیم. گویند: مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن کوچ کنید؟ جایگاه اینها دوزخ است و چه بد جایگاهی و چه بدسرانجامی».

بخاری از ابن عباس روایت کرده است که مردمانی از مسلمانان که جرأت نداشتند اسلام خود را در جنگ آشکار بکنند، همراه مشرکان بودند و بر سیاهی لشکر آنها می‌افزودند. وقتی تیری پرتاب می‌شد و به آنها اصابت می‌کرد وکشته می‌شدند، آن گاه خداوند این آیه را نازل کرد:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَوَفَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ ظَالِمِيٓ أَنفُسِهِمۡ [النساء: 97] [36].

«بی‌گمان کسانی که فرشتگان برای قبض روح به سراغشان می‌روند و بر خود ستم کرده‌اند».

از ابن عباس  رضی الله عنه  روایت است که گفت: «گروهی از مردم مکه مسلمان شدند و آنها اسلام را بی‌ارزش می‌دانستند. مشرکان در جنگ بدر آنها را با خود آورده بودند و برخی از آنها کشته شدند و این آیه نازل گردید:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَوَفَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ ظَالِمِيٓ أَنفُسِهِمۡ قَالُواْ فِيمَ كُنتُمۡ

سپس این آیه را برای مسلمانانی که در مکه مانده بودند، نوشتند که دیگر از آنها عذری پذیرفته نیست. می‌گوید: پس آنان خواستند از مکه بیرون بیایند ولی مشرکان آنها را دستگیر کردند و به فتنه و شکنجه مبتلا شدند، آن گاه این آیه در حق آنها نازل شد:

﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَقُولُ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ فَإِذَآ أُوذِيَ فِي ٱللَّهِ جَعَلَ فِتۡنَةَ ٱلنَّاسِ كَعَذَابِ ٱللَّهِۖ وَلَئِن جَآءَ نَصۡرٞ مِّن رَّبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمۡۚ أَوَ لَيۡسَ ٱللَّهُ بِأَعۡلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ ٱلۡعَٰلَمِينَ١٠ [العنکبوت: 10].

«در میان مردم کسانی هستند که می‌گویند ایمان آورده‌ایم، اما هنگامی که به خاطر خدا مورد اذیت و آزار قرار گرفتند، شکنجۀ مردمان را همسان عذاب خدا می‌شمارند و هنگامی که پیروزیی از سوی پروردگارت نصیب گردد، خواهدگفت: ما که با شما بوده‌ایم. آیا خداوند آگاه‌تر به آنچه در سینه‌های جهانیان است نمی‌باشد؟».

مسلمانها این آیه را نیز برای آنها نوشتند و فرستادند، آن گاه آنان بیرون آمدند و از هر چیزی ناامید شدند؛ سپس این آیه در مورد آنها نازل شد:

﴿ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُواْ مِنۢ بَعۡدِ مَا فُتِنُواْ ثُمَّ جَٰهَدُواْ وَصَبَرُوٓاْ إِنَّ رَبَّكَ مِنۢ بَعۡدِهَا لَغَفُورٞ رَّحِيمٞ١١٠ [النحل: 110][37].

«سپس بدان ای محمد که پروردگار تو نسبت به کسانی که مورد شکنجه و آزار قرار گرفتند و بعد از آن جهاد نمودند، شکیبایی ورزیدند دارای مغفرت و مرحمت بسیاری است».

خداوند کسانی را که هجرت نکرده‌اند چنین توصیف نمود که آنها بر خود ستم کرده‌اند و منظور از ستم در این آیه، این است که کسانی که در دارالکفر اسلام آورده و آن جا باقی مانده‌اند و به مدینه هجرت نکرده‌اند؛ با هجرت نکردن بر خود ستم نموده‌اند[38] و چون خود را از زندگی والا و تمیز و آزاد در دارالاسلام محروم کرده‌اند و خود را پایبند به زندگی خوار و زبون همراه ناتوانی و ستمدیدگی در دارالکفر کرده‌اند، بر خود ستم کرده‌اند وخداوند آنها را به دوزخ وعده داده است و منظور کسانی هستند که در دین خود دچار فتنه شده‌اند[39]. و در این آیه کریمه کسانی که هجرت نکرده‌اند به این سرانجام تهدید شده‌اند. بنابراین، اصحاب به دستور خداوند موظف گردیدند و برای اجرای فرمان خدا و به خاطر ترس از کیفر او به جامعۀ اسلامی در مدینه پیوستند و این وعید و هشدار در وجود اصحاب  رضی الله عنهم  اثر گذاشت؛ چنانکه وقتی این آیه به ضمره بن جندب رسید ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَوَفَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ ظَالِمِيٓ أَنفُسِهِمۡ او در مکه بود و به فرزندش گفت: مرا سوار کنید. من از مستضعفان نیستم و من راه را بلد هستم و من امشب در مکه نمی‌مانم؛ پس او را بر تختی گذاشتند و به سوی مدینه رهسپار شد. او پیرمرد کهنسالی بود؛ پس در تنعیم جان سپرد و وقتی مرگ به سراغش آمد با اندوه و تأثر می‌گفت: بار خدایا این از طرف تو و این از طرف پیامبرت می‌باشد، من بر آنچه پیامبرت با تو بیعت کرده است، بیعت می‌کنم و وقتی خبر وفاتش به صحابه رسید گفتند: کاش او به مدینه می‌رسید و آنجا می‌مرد[40]. آن گاه این آیه نازل شد:

﴿إِلَّا ٱلۡمُسۡتَضۡعَفِينَ مِنَ ٱلرِّجَالِ وَٱلنِّسَآءِ وَٱلۡوِلۡدَٰنِ لَا يَسۡتَطِيعُونَ حِيلَةٗ وَلَا يَهۡتَدُونَ سَبِيلٗا٩٨ فَأُوْلَٰٓئِكَ عَسَى ٱللَّهُ أَن يَعۡفُوَ عَنۡهُمۡۚ وَكَانَ ٱللَّهُ عَفُوًّا غَفُورٗا٩٩ [النساء: 98-99].

«مگر بیچارگانی از مردان و زنان و کودکانی که کاری از آنان ساخته نیست و راه چاره‌ای نمی‌دانند؛ پس امید است که خداوند از آنان درگذرد و خداوند بس عفوکننده و آمرزنده است».

براساس آیه‌ها و روایت‌های ذکر شده به این نتیجه می‌رسیم که اصحاب در راستای اجرای فرامین الهی سر از پا نشناختند و فرامین الهی را در هر شرایطی اعم از سختی و آسانی و در هر شرایطی اجرا می‌کردند و این بیانگر آن است که آنها برای خود عذر نمی‌تراشیدند و به دنبال رخصت‌ها نبودند[41].

براساس بعضی روایات، ضمره بن جندب مریض و ناتوان بود[42] بنابراین، با خود می‌‌گوید: می‌تواند به کمک دارایی خود به مدینه برود؛ پس عذری ندارد. این فقه و بینش نشأت گرفته از ایمان و یقین و اخلاص والا بود[43].

بعد از آنکه خداوند وعید و هشدار خود را برای متخلفان هجرت بیان داشت که آنها سرانجام بدی خواهند داشت، در این مورد کسانی را استثناء کرد که چاره‌ای جز ماندن در دارالکفر و در معرض فتنه قرار گرفتن و محرومیت از دارالاسلام را نداشتند مانند پیرمردان و ناتوانان و زنان و کودکان.

و سرنوشت آنها را وابسته به امیدوار بودن آنها به بخشش و آمرزش و رحمت خدا به خاطر عذر آشکار آنها و توانایی نداشتن آنها به هجرت قرار می‌دهد[44].


 

 



[1]- الهجرة النبویة، دکتر محمد ابوفارس، ص 13.

[2]- مباحث في علوم القرآن، قطان، ص 59.

[3]- الهجرة فی القرآن الکریم، ص 84.

[4]- همان، ص 85 با اندکی تصرف.

[5]- همان، ص 86.

[6]- تفسیر بغوی، ج 4، ص 318.

[7]- حاشیه صحیح مسلم، ج 1، ص 142.

[8]- مسلم، کتاب الایمان، باب بدء الوحی، حدیث شماره 252، ج 1، ص 142.

[9]- الهجرة فی القرآن الکریم، ص 104.

[10]- همان، ص 106.

[11]- في ظلال القرآن، ج 6، ص 3288.

[12]- الهجرة فی القرآن الکریم، ص 114 – 117.

[13]- الجامع لاحکام القرآن، ج 3، ص 50 – تفسیر ابی‌العود، ج 1، ص 218.

[14]- تفسیر ابن کثیر، ج 2، ص 397.

[15]- همان، ج 3، ص 466.

[16]- مسلم، کتاب الاقضیة، باب نقض الاحکام الباطلة، ج 3، ص 1344، شمارۀ 1718.

[17]- مسلم، کتاب العلم، باب من سنه سنه حسنه اوسیئه، شمارۀ 15.

[18]- تفسیر رازی، ج 15، ص 208.

[19]- فی ظلال القرآن، ج 3، ص 1703.

[20]- الهجرة فی القرآن الکریم، ص 124.

[21]- تفسیر ابن کثیر، ج 2، ص 332.

[22]- تفسیر ابی مسعود، ج 4، ص 53.

[23]- الهجرة فی القرآن الکریم، ص 129.

[24]- تفسیر ابن کثیر، ج 4، ص 295 – تفسیر ابی‌سعود، ج 8، ص 288 – تفسیر فتح القدیر، ج 5، ص 200 – الهجرة فی القرآن الکریم، ص 132.

[25]- فی ظلال القرآن، ج 2، ص 745.

[26]- مسلم، کتاب الایمان، باب کون الاسلام یهدم ما قبله، شمارۀ 192.

[27]- شرح نووی بر صحیح مسلم، ج 2، ص 125 با اندکی تصرف – الهجرة فی القرآن الکریم، ص 138.

[28]- تفسیر رازی، ج 16، ص 13 و بعد از آن با اندکی تصرف.

[29]- تفسیر مراغی، ج 10، ص 78.

[30]- تفسیر فتح القدیر، ج 2، ص 345 – الهجرة فی القرآن الکریم، ص 142.

[31]- تفسیر ابن کثیر، ج 2، ص 320 – تفسیر مراغی، ج 10، ص 79 – الهجرة فی القرآن الکریم، ص 144.

[32]- فی ظلال القرآن، ج 3، ص 1705.

[33]- هجرة الرسول  صل الله علیه و آله و سلم  و صحابه فی القرآن والسنة، جمل، ص 332 - 333.

[34]- تردیدی نیست که قدرت حکومت اسلامی از مقاصد شریعت حفاظت می‌نماید.

[35]- تفسیر سوره فصلت، دکتر محمد صالح علی، دارالنفائس، ص 98 به نقل از الهجرة فی القرآن الکریم، ص 151.

[36]- البخاری، کتاب التفسیر، باب (ان الذین توفاهم الملائکة).

[37]- زادالمسیر، ابن حوزی، ج 2، ص 97 – تفسیر قاسمی، ج 3، ص 399.

[38]- الهجرة فی القرآن الکریم، ص 161.

[39]- فی ظلال القرآن، ج 2، ص 473.

[40]- روح المعانی، آلوسی، ج 5، ص 128 – 129 – اسباب النزول، واحدی، ص 181.

[41]- الهجرة النبویة المبارکه، ص 124.

[42]- همان، ص 125.

[43]- همان، ص 126.

[44]- الهجرة فی القرآن الکریم، ص 167.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...