توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۲ بهمن ۱۵, یکشنبه

فصل پنجم سریۀ ذات‌السلاسل

 

فصل پنجم
سریۀ ذات‌السلاسل

هنوز چند روزی از بازگشت لشکر اسلام ازموته به مدینه نگذشته بود که پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  لشکری به فرماندهی عمرو بن عاص به منطقۀ ذات‌السلاسل جهت سرکوبی طایفۀ قضاعه فرستاد. این طایفه در جنگ موته همراه سربازان روم علیه لشکر اسلام می‌جنگید. آنها پس از جنگ موته، برای خاتمه دادن به اسلام تصمیم حمله به مدینه را داشتند و برای این منظور آماده می‌شدند که پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  عمرو بن عاص را با سیصد نفر مجاهد از مهاجران و انصار فرستاد تا آنها را در دیار خودشان سرکوب نمایند. هنگامی که عمرو به مکان تجمع دشمن رسید، تعداد جنجگویان دشمن را خیلی زیاد یافت بنابراین، کسی را نزد پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  فرستاد و نیروی کمکی طلبید. آن حضرت بلافاصله به فرماندهی ابوعبیده بن جراح برای آنان نیروی کمکی فرستاد[1] و مسلمانان با کفار وارد نبرد سختی شدند و عمرو بن عاص بسان شیری درنده، وارد مناطق مختلف قضاعه می‌شد و دشمن شکست می‌خورد و فرار می‌کرد و متفرق می‌شد. سرانجام لشکر اسلام پیروز شد و در ملک شام و اطراف آن، هیبت و عظمت اسلام بار دیگر احیاء گردید و قبایل زیادی با مسلمانان پیمان بستند و عده زیادی از قبایل بنی‌عبس، بنی‌مره، بنی‌ذبیان و بنی ‌فزاره مسلمان شدند.

بدین صورت مسلمانان بزرگ‌ترین قدرت نظامی و اجتماعی و سیاسی در شمال دیار عرب گردیدند[2].

 

 

درس‌ها، فواید و اسرار این جنگ

1- اخلاص عمرو بن عاص

عمرو بن عاص می‌گوید: پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  کسی را نزد من فرستاد و فرمود: لباس‌ها و سلاحهای خود را آماده ساز و نزد من بیا. وقتی حاضر شدم، ایشان در حال وضو گرفتن بود. هنگامی که مرا دید، گفت: می‌خواهم تو را به فرماندهی لشکری بگمارم تا با سلامت و غنیمت برگردی و امیدوارم مال خوبی بدست بیاوری. گفتم: من به خاطر کسب اموال مسلمان نشده‌ام؛ بلکه به خاطر علاقه‌ام به اسلام و همراهی پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  مسلمان شده‌ام. آن حضرت فرمود: «ای عمرو! چه نیک است مال نیک برای مرد نیک»[3]. این موضعگیری عمرو، بیانگر ایمان، صداقت و اخلاص والای وی در اسلام و ملازمت پیامبر اکرم می‌باشد. آن حضرت به ایشان خاطرنشان ساخت که مال نیک و حلال نعمت خوبی در دست انسان صالح و نیک محسوب می‌شود؛ زیرا او با این مال، رضایت خدا را کسب می‌نماید و آن را در امور خیر انفاق می‌نماید و بدین وسیله باعث حفظ عفت خود و خانواده‌اش می‌گردد[4].

2- وحدت باعث اقتدار و اختلاف باعث ضعف می‌گردد

هنگامی که نیروی کمکی به فرماندهی ابوعبیده به ذات‌السلاسل رسید، ابوعبیده خواست تا امامت نماز را برعهده بگیرد، امّا عمرو جلو آمد و گفت: تو به عنوان نیروی کمکی فرستاده شده‌ای و فرمانده منتخب لشکر من هستم و نباید تو امامت جماعت را برعهده بگیری. بعضی از مردم دخالت کردند و گفتند: تو امام کسانی باش که همراه تو آمده‌اند و ابوعبیده نیز امام کسانی بشود که همراه او آمده‌اند. ابوعبیده که انسانی خوش‌خلق و نرم‌خوی بود و نمی‌خواست در لشکر اسلام اختلاف و دودستگی به وجود ‌آید، گفت: ای عمرو، مطمئن باش و این را بدان که آخرین سخنی که پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  به من فرمود، این بود که با یکدیگرمتحد باشید و سخن یکدیگر را بشنوید و با هم اختلاف نکنید، اگر تو اکنون از من اطاعت نمی‌کنی، من از تواطاعت خواهم کرد؛ پس تو امامت نماز را برعهده بگیر[5].

ابوعبیده به خوبی می‌دانست که هرگونه اختلاف و دو دستگی در جنگ، موجبات شکست حتمی آنان و پیروزی کفار را فراهم خواهد آورد، از این رو بلافاصله از این بروز اختلاف و دو دستگی جلوگیری نمود و پیرو عمرو گردید؛ زیرا پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  به ایشان توصیه کرده بود که با یکدیگر متحد باشند[6].

3- احتیاط کردن عمرو به خاطر سلامت لشکر اسلام

عمرو بن عاص در سریۀ ذات‌السلاسل به اثبات رساند که او فرمانده نظامی چیره‌دستی است. او سعی داشت تا لشکرش یکپارچه و متحد و سالم بماند. برای این منظور اقدامات زیر را انجام داد:

الف پیشروی در شب

عمرو از ترس اینکه مبادا دشمن قبل از رسیدن لشکر اسلام، از قدوم آنان مطلع بشود و برای رویارویی با لشکراسلام آماده گردند، ترجیح داد که شب‌ها به راه خود به سوی دشمن ادامه بدهند و روزها، مخفی بشوند. او علاوه بر اینکه با این کار توانست تحرکات لشکر خود را از دشمن مخفی نگه دارد و علاوه بر آن نیز توانست نشاط و توانمندی سربازان خود را برای رویارویی با دشمن تثبیت نماید؛ زیرا آنها در شدت گرمای روز، به جای تحرک، استراحت می‌نمودند ودر هوای سرد و خنک شب، پیشروی می‌کردند.

ب ممنوعیت آتش‌افروختن

عمرو بن عاص به لشکر خود اجازه نمی‌داد که شبها آتش بیفروزند. حتی وقتی ابوبکر با او در این زمینه سخن گفت، فرمود: هیچ کس حق ندارد آتشی بیفروزد و اگر کسی چنین بکند، من آن آتش را خاموش خواهم کرد. هنگامی که آنان به مدینه رسیدند، از دست او نزد رسول خدا شکایت بردند، پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: چرا چنین کرده‌ای؟ گفت: «ترسیدم که مبادا دشمن در تاریکی شب متوجه تعداد اندک ما بشود و بر ما شبیخون زند». پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  این عمل را مورد تأیید قرار داد[7].

ج ممنوعیت تعقیب دشمن

هنگامی که لشکر اسلام توانست دشمنان خود را شکست بدهد و آنها پا به فرار گذاشتند، جنگجویان مسلمان خواستند فراریان را تعقیب نمایند، اما فرمانده جنگ به آنان اجازۀ چنین امری را نداد و وقتی که پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  از ایشان علت این کار را جویا شد، گفت: ترسیدم که مبادا برای دشمن نیروی کمکی بیاید و مسلمانان در دام آنان گرفتار آیند[8]. آن حضرت این عمل وی را نیز مورد تأیید قرار داد[9].

4- فقاهت عمرو بن عاص

عمرو بن عاص می‌گوید: در یک شب سرد در سریۀ ذات‌السلاسل احتلام شدم. وقتی صبح شد، ترسیدم اگر غسل بکنم از شدت سرما تلف بشوم. بنابراین، تیمم کردم و با مرم نماز خواندم، هنگامی که به مدینه رسیدیم، این مسئله را به پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  خبر داده بودند.

ایشان از من پرسید که ای عمرو! در حالی که جنب بودی با مردم نماز گزاردی؟ من علت غسل نکردنم را برای آن حضرت توضیح دادم و گفتم: خداوند می‌فرماید:

﴿وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَنفُسَكُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِكُمۡ رَحِيمٗا [النساء: 29].

«خود را نکشید، همانا خداوند نسبت به شما مهربان است».

آن حضرت خندید و چیزی نگفت[10].

از این جریان مسائل زیر استنباط می‌گردد:

الف: از این عمل عمرو و تقریر پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  چنین استنباط می‌گردد که اگر آب برای جنب باعث ایجاد ضرر گردد، به جای غسل، تیمم کافی خواهد بود.

ب: اجتهاد در زمان پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  نیز جایز بوده است؛ چنانکه عمرو بن عاص در آن شب سرد، براساس آیۀ ﴿وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَنفُسَكُمۡ... اقدام به چنین اجتهادی نمود و پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  هم‌جواز اجتهاد و هم‌صحت اجتهاد او را مورد تایید قرار داد.

ج: یکی از اسباب مباح بودن تیمم، مشکل استفاده نمودن از آب در صورتی است که برای سلامتی انسان مشکل‌آفرین باشد.

د: جواز امامت فرد تیمم‌گیرنده برای کسانی که وضو گرفته‌اند و تأیید این مسئله توسط پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم .

ه‍ : اجتهاد عمرو، بیانگر فقاهت و قدرت عقل و تدبر و دقت استنباط حکم براساس دلایل آن می‌باشد[11] و فقهای اسلام با دقت و تأمل در این حادثه، به مسائل زیادی دست خواهند یافت[12].

آنچه بایسته است به آن تأمل گردد، سرعت ادراک فقهی و مطالب قرآنی توسط عمرو بن عاص است؛ چراکه سابقه اسلام آورن وی به چهار ماه می‌رسد، امّا با این وجود فهم و فقاهت وسیع و عمیق وی از علاقۀ شدید ایشان به دین و قرآن نشأت می‌گیرد و شاید قبل از مسلمان شدن نیز به آیاتی از قرآن که دسترسی وی به آن ممکن بوده است، دقت و تدبر داشته است که در صورت صحت این فرضیه، بیشتر به عظمت و حقانیت اسلام پی‌ می‌بریم؛ چنانکه بسیاری از کفار قریش مخفیانه به صدای تلاوت قرآن گوش می‌دادند و آنچه باعث تأیید مطلب فوق می‌شود، مطرح نمودن این سؤال توسط عمرو بن عاص در محضر نجاشی می‌باشد که از او خواست تا نظر مسلمانان را در مورد عیسی علیه السلام  جویا گردد[13].

5- نتایج اعزام لشکر توسط پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  به شمال شبه‌جزیرۀ عربستان

حمله‌های نظامی مسلمانان بعد از صلح حدیبیه متوجه شبه‌جزیره عربستان گردید و غرب و به ویژه جنوب غربی شبه‌جزیره که مکه در آن واقع شده بود، در آرامش ناشی از صلح به سر می‌برد[14].

نیروهای اعزامی به نواحی شمال به اهداف خود نائل گردیدند؛ چنانکه به مرزهای روم رسیدند و مرزهای دولت نوپای اسلام را تحکیم بخشیدند و رعب و وحشت حکومت مرکزی را در دل‌های دشمنان ایجاد نمودند و کوششهای دشمنان را برای یورش به مدینه، ناکام ساختند، امّا در مجموع سیاست آن حضرت در اعزام این نیروها، دو هدف بزرگ را تحقق بخشید:

1-  تأمین حمایت داخلی اسلام.

2-  تأمین حمایت خارجی اسلام[15].

بدون تردید پژوهشگران سیرۀ پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  و کسانی که با دقت، وقایع سیرۀ آن حضرت را پیگیری می‌نماید، به وضوح درخواهند یافت که صلح حدیبیه یکی از مهمترین دستاوردهای سیاسی و نظامی و بلکه فراتر از آن، بزرگ‌ترین معرکه بین اسلام و بت‌پرستی محسوب می‌شود؛ زیرا این صلح، از طرفی باعث تحکیم پایه‌های اسلام و از ناحیه‌ای دیگر باعث خشکاندن ریشه‌های شرک و بت‌پرستی گردید و پیروزیهای نهایی که بعد از این صلح در خیبر، موته و ذات‌السلاسل نصیب مسلمانان شد، نیز از پیامدهای مثبت صلح حدیبیه به شمار می‌آیند که تمامی این نتایج از نگرش عمیق و سیاست و بینش والای پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  نشأت می‌گیرد[16].


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




[1]- السیرة النبویة الصحیحه، ج 2، ص 471.

[2]- السیرة النبویة، ابی‌شهبه، ج 2، ص 432.

[3]- صحیح السیرة، ص 508 – صححه الالبانی ( رحمه الله ) فی صحیح الادب المفرد.

[4]- التاریخ الاسلامی، حمیدی، ج 7، ص 133.

[5]- مغازی رسول الله، عروه، ص 207 با سند ضعیف.

[6]- غزوه الحدیبیه، ابی‌فارس، ص 209.

[7]- صحیح السیرة النبویة، ص 509.

[8]- همان.

[9]- القیادة العسکری فی عهد رسول، ص 540.

[10]- صحیح السیرة النبویة، ص 509.

[11]- غزوة الحدیبیه، ابی‌فارس، ص 210.

[12]- معین‌السیرة، ص 381.

[13]- معین السیرة، ص 381.

[14]- المجتمع المدنی، عمری، ص 170.

[15]- الاعلام فی صدور الاسلام، عبدالطیف حمزه، ص 173.

[16]- منهج الاعلام الاسلامی، ص 337.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...