توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۲ بهمن ۱۵, یکشنبه

فصل اول ازدواج پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم با زینب دختر جحش رضی الله عنها

 

فصل اول
ازدواج پیامبر اکرم
 صل الله علیه و آله و سلم  با زینب دختر جحش  رضی الله عنها

با استمرار اعزام دسته‌های جنگی و تثبیت حکومت و گسترش سیطرۀ آن در شبه جزیرۀ عربستان، حرکت ساختار تشریعی و اجتماعی امت اسلامی در حال تکامل بود؛ چنانکه نظام فرزند خواندگی از هم پاشیده شد؛ حجاب اسلامی فرض گردید، و وجوب التزام به پیروی خدا و پیامبرش  صل الله علیه و آله و سلم  همواره تأکید می‌شد و با عرفهای مخالف شریعت الهی، مبارزه می‌گردید. از جمله در ازدواج پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  با زینب دختر جحش درسها، عبرتها و حکمت‌های فراوانی وجود دارد که داستان ازدواج ایشان از این قرار است:

نام و نسب زینب دختر جحش  رضی الله عنها

او زینب دختر جحش، خواهر عبدالله بن جحش است.

مادرش، امیمه بن عبدالمطلب، عمۀ؛ پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  و خواهر حمزه  رضی الله عنه  بود[1].

می‌گویند: نام زینب بره بوده است و پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  نام زینب را برای او انتخاب نمود[2].

زینب از اولین زنان مهاجر و انسانی پرهیزگار، روزه‌دار،‌ شب زنده‌دار و بسیار اهل صدقه و بخشش بود؛ چنانکه عایشه می‌گوید: پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: از همسرانم او که دستش درازتر است قبل از همه به من خواهد پیوست (می‌میرد.) همسران پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  دست‌های یکدیگر را مقایسه می‌کردند تا ببینند دست کدام یک از آنها درازتر است. آن گاه متوجه شدیم که دست زینب به خاطر بذل و بخششی که داشت از همه درازتر بود[3].

عایشۀ صدیقه زینب را می‌ستود و می‌گفت: هیچ زنی را با ایمان‌تر از زینب ندیدم و یا اینکه در تقوا، صداقت، صله رحم و صدقه دادن بر او پیشی بگیرد[4].

ازدواج زینب  رضی الله عنها  با زید بن حارثه  رضی الله عنه  

پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  بر آن بود تا معیارهای پوشالی و موروثی را از بین ببرد و نظام طبقاتی جاهلی را از هم بپاشد تا مردم دراسلام همچون دندانه‌های شانه، مساوی بوده و معیار برتری فقط تقوا باشد.

بردگان آزاد شده در جامعۀ جاهلی، جزو انسان‌های طبقۀ پائین محسوب می‌گردیدند. زید  رضی الله عنه  پسر خواندۀ پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  جزو همین طبقه بود. بنابراین، پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  خواست، دختر عمۀ خود را که از طبقۀ شریف جامعه محسوب می‌شد، به عقد زید  رضی الله عنه  در بیاورد و عملاً امتیازات طبقاتی را نابود سازد بنابراین، این کار را از خانوادۀ خود آغاز نمود؛ چرا که این گونه مسائل در جامعۀ جاهلی بقدری عمیق و ریشه دوانده که کسی غیر از پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  تا در به پایان بخشیدن به آن نبود.

و شاید یکی از فلسفه‌های این ازدواج، زمینه‌سازی برای تشریع این قانون بود که نمی‌توان نقش این ازدواج را در حفظ توازن جامعه کمتر از نقش و اهمیت وضع تشریع این قانون دانست[5].

پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  شخصاً نزد زینب بنت جحش رفت و با او در مورد ازدواج با زید  رضی الله عنه  سخن گفت. زینب گفت: من حاضر به ازدواج با او نیستم. پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: خیر، شما با او ازدواج کنید. زینب گفت: در این مورد فکر خواهم کرد. آنگاه آیه‌ای نازل گردید که:

﴿وَمَا كَانَ لِمُؤۡمِنٖ وَلَا مُؤۡمِنَةٍ إِذَا قَضَى ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥٓ أَمۡرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ ٱلۡخِيَرَةُ مِنۡ أَمۡرِهِمۡ [الأحزاب: 36].

«هیچ مرد و یا زن مومنی در کاری که خدا و رسولش داوری کرده باشند، اختیاری از خود ندارند».

زینب گفت: ای پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  تو دوست داری، او همسر من باشد؟ پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: بلی. زینب گفت: پس من نمی‌خواهم از پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  نافرمانی کنم بنابراین، او را به عنوان همسر خود می‌پذیرم[6].

بدین صورت زید  رضی الله عنه  که از او به عنوان زید  رضی الله عنه  فرزند محمد  صل الله علیه و آله و سلم  یاد می‌شد با زینب ازدواج نمود و به همسرش ده دینار و شصت درهم و چادری و ملحفه و زرهی و مقداری گندم و خرما به عنوان مهریه داد[7].

طلاق زینب  رضی الله عنها

به اقتضای حکمت الهی، زید  رضی الله عنه  و زینب در زندگی مشترک خود به تفاهم نرسیدند و بعد از گذشت مدتی، زید  رضی الله عنه  تصمیم به طلاق زینب گرفت. زید  رضی الله عنه  در این مورد با پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  گفتگو نمود. آن حضرت  صل الله علیه و آله و سلم  به او اجازۀ طلاق نداد بلکه ایشان را به مدارا و ادامۀ زندگی مسالمت‌آمیز تشویق می‌نمود. تا اینکه خداوند به زید  رضی الله عنه  اجازۀ طلاق داد. آن گاه او بعد از یک سال زندگی مشترک، زینب را طلاق داد[8].

بنابراین، زید  رضی الله عنه  بعد از یک سال از زندگی مشترک خود با زینب وقتی متوجه این قضیه شد که همسرش علاقه‌ای به ادامۀ زندگی با او ندارد، او نیز که انسانی بزرگوار بود و نمی‌خواست خواسته‌های دیگران را قربانی امیال خود بگرداند، از ادامۀ زندگی با زینب خسته شد و اراده نمود تا او را طلاق دهد. برای این منظور به پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  مراجعه می‌نمود، اما ایشان می‌فرمود: «همسرت را نگهدار و از خدا بترس»[9].

ابن کثیر می‌گوید: در این مورد، ابن ابی حاتم و ابن جریر روایاتی را از برخی از بزرگان سلف نقل نموده‌اند که چون به صحت نرسیده‌اند، از ذکر آنها خوداری می‌کنیم[10].

فلسفۀ ازدواج پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  با زینب دختر جحش

پسر خواندگی از جمله مسائلی بود که درمیان اعراب به قدری ریشه دوانیده بود که از بین بردن آن پیامدهای ناگواری را در بر داشت.

این مسئله هم در مکه و هم در مدینه رواج داشت و مردم پسر خوانده را فرزند حقیقی خود به شمار می‌آوردند. بنابراین، خداوند می‌خواست این مسأله برای مردم واضح گردد که این‌ها فرزندان حقیقی آنها نیستند و این فقط یک ادعا است و واقعیت ندارد؛ چنانکه خداوند فرمود:

﴿مَّا جَعَلَ ٱللَّهُ لِرَجُلٖ مِّن قَلۡبَيۡنِ فِي جَوۡفِهِۦۚ وَمَا جَعَلَ أَزۡوَٰجَكُمُ ٱلَّٰٓـِٔي تُظَٰهِرُونَ مِنۡهُنَّ أُمَّهَٰتِكُمۡۚ وَمَا جَعَلَ أَدۡعِيَآءَكُمۡ أَبۡنَآءَكُمۡۚ ذَٰلِكُمۡ قَوۡلُكُم بِأَفۡوَٰهِكُمۡۖ وَٱللَّهُ يَقُولُ ٱلۡحَقَّ وَهُوَ يَهۡدِي ٱلسَّبِيلَ٤ [الأحزاب: 4].

«خداوند دو دل را در دورن کسی قرار نداده است و هرگز همسرانتان را با اظهار «ظِهار» مادران شما نمی‌سازد و فرزند خواندگانتان را فرزندان حقیقی شما نمی‌نماید این سختی است که شما به زبان می‌گویید. خداوند حق می‌گوید و به راه راست راهنمایی می‌کند».

سپس خداوند خاطر نشان ساخت که عدل و انصاف و نیکوکاری حکم می‌کند که این نوع فرزندان را به پدران حقیقی آنان نسبت دهید:

﴿ٱدۡعُوهُمۡ لِأٓبَآئِهِمۡ هُوَ أَقۡسَطُ عِندَ ٱللَّهِۚ فَإِن لَّمۡ تَعۡلَمُوٓاْ ءَابَآءَهُمۡ فَإِخۡوَٰنُكُمۡ فِي ٱلدِّينِ وَمَوَٰلِيكُمۡۚ وَلَيۡسَ عَلَيۡكُمۡ جُنَاحٞ فِيمَآ أَخۡطَأۡتُم بِهِۦ وَلَٰكِن مَّا تَعَمَّدَتۡ قُلُوبُكُمۡۚ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمًا٥ [الأحزاب: 5].

«آنها را به نام پدرهایشان بخوانید که این کار نزد خدا منصفانه‌تر است. اگر پدرانشان را نشناختید، پس برادران دینی و یاران شما هستند و اگر در این مورد دچار اشتباه شدید، گناهی بر شما نیست ولی آنچه را که دلتان می‌خواهد (گناه است) به هر حال خدا آمرزنده و مهربان بوده و هست».

عبدالله بن عمر  رضی الله عنه  می‌گوید: «تا قبل از نزول این آیه ما زید بن حارثه  رضی الله عنه  را به عنوان زید بن محمد   صل الله علیه و آله و سلم  صدا می‌کردیم تا اینکه قرآن ما را از این کار نهی کرد»[11].

علاوه بر آن قرآن فرمود: اگر شما اسم پدران واقعی آنان را نمی‌دانید، پس این‌ها برادران دینی و زیردستان شما هستند و آنها را با این عناوین بخوانید.

بنابراین، پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  به زید  رضی الله عنه  می‌گفت: «تو برادر و غلام آزاد شدۀ ما هستی»[12] یعنی تنها مومنان با یکدیگر برادرند؛ چنانکه خداوند می‌فرماید:

﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةٞ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَ أَخَوَيۡكُمۡۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّكُمۡ تُرۡحَمُونَ١٠ [الحجرات: 10].

«فقط مومنان برادران همدیگرند؛ پس میان برادران خود صلح و صفا برقرار کنید و از خدا ترس و پروا داشته باشید، تا به شما رحم شود».

نصوص دیگری نیز نازل گردید که پسر خواندگان را از انتساب خود به غیر پدران حقیقی خود منع می‌کرد و آن را حرام اعلام می‌نمود[13]؛ چنانکه پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: نفرین خدا و فرشتگان و مردم بر کسی که خود را به‌سوی فردی غیر از پدر واقعی خود منتسب بکند. و افزود که از چنین انسانی هیچ نوع عبادتی پذیرفته نمی‌شود[14].

بنابراین، شریعت اسلام برای اثبات نسبت فرزند، هم خوابی با زنی که در عقد انسان و یا کنیز او می‌باشد، شرط قرار داده است و روابط جنسی زمان جاهلیت را مردود شمرده و فرموده است: فرزند متعلق به کسی است که بر فراش او متولد می‌شود و پاداش زناکار، سنگ‌سار است[15]؛ یعنی، عقد صحیح باعث ایجاد نسب می‌شود نه زنا و اگر طریق زنا فرزندی متولد شود،زناکار می‌بایست، سنگسار گردد[16].

مسئلۀ پسر خواندگی درمیان اعراب، مسئله‌ای دیرینه بود که پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  به وسیلۀ ازدواج با مطلقۀ زید  رضی الله عنه  یعنی زینب، عملاً آن را نابود کرد[17]. بنابراین، فلسفۀ ازدواج پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  با زینب  رضی الله عنها  خیلی آشکار و شفاف است چنانکه قرآن می‌فرماید:

﴿لِكَيۡ لَا يَكُونَ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ حَرَجٞ فِيٓ أَزۡوَٰجِ أَدۡعِيَآئِهِمۡ إِذَا قَضَوۡاْ مِنۡهُنَّ وَطَرٗا [الأحزاب: 37].

«تا برای مؤمنان در ازدواج با همسران فرزند خواندگان خود مشکلی نباشد بعد از اینکه آنها با آنان نیاز خود را به پایان بردند (و طلاقشان دادند) فرمان خدا باید انجام شود».

اما شایعۀ کفار و منافقان و پیروان آنها مبنی بر اینکه پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  به زینب علاقمند شده بود و هنگامی که زید  رضی الله عنه  متوجه این موضوع گردید او را طلاق داد، روایتهای دروغینی است که نسبت آنها به پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  نوعی تعرض به ساحت مقدس نبوت است؛ چنانکه امام ابن العربی، به این نوع روایات جواب داده و گفته است: اینکه می‌گویند: آن حضرت  صل الله علیه و آله و سلم  با دیدن زینب او را پسندید ... سخنی مردود است؛ زیرا زینب همیشه در کنار پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  بود و چون فرضیۀ حجاب نازل نشده بود، آن حضرت  صل الله علیه و آله و سلم  همواره او را می‌دید؛ پس چگونه ممکن است زنی که از نزدیکان ایشان است و همیشه در کنار هم زندگی می‌کنند، یکباره و آن هم بعد از ازدواج، قلب پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  را تسخیر نماید؟ علاوه بر آن قلب پاک آن حضرت از این گونه آلایشهای فاسد خیلی بدور بود. بنابراین، امکان چنین امری چگونه ممکن است در حالیکه خداوند به ایشان چنین دستور داده بود:

﴿لَا تَمُدَّنَّ عَيۡنَيۡكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعۡنَا بِهِۦٓ أَزۡوَٰجٗا مِّنۡهُمۡ [الحجر: 88].

«و چشمانت را به آنچه از زینت‌های دنیا به برخی از آنان داده‌ایم، مدوز».

زنان، برترین زینت زندگی دنیا هستند که نباید چشم به آنها دوخت. بنابراین چنین امری برای پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  حتی در مورد زنان مطلقه بعید است؛ پس چگونه ممکن است به زنی که شوهر دارد، با چنین دیدی نگاه کند؟.

و هدف از ﴿تُخۡفِي فِي نَفۡسِكَ مَا ٱللَّهُ مُبۡدِيهِ آن طور که برخی پنداشته‌اند، محبت نسبت به زینب نیست و اگر چنین چیزی می‌بود، خدا آن را آشکار می‌کرد؛ بلکه هدف آیه، همان امر ازدواج با زینب است که پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  برای از بین بردن رسم پسر خواندگی به این امر اقدام نمود[18].

ازدواج پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  با زینب

بعد از اینکه زید  رضی الله عنه ، زینب را طلاق داد و عده او تمام گردید، پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  به زید  رضی الله عنه  گفت:  رضی الله عنه  نزد زینب برو و از او برای من خواستگاری کن. زید  رضی الله عنه  می‌گوید: من نزد زینب رفتم و او را انسانی بزرگ پنداشتم و گفتم: مژده‌ات باد،‌ زینب! پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  از تو خواستگاری نموده است. زینب گفت: من تا از پروردگارم استخاره نکنم، این کار را نخواهم کرد. پس برخاست و به نماز ایستاد. طولی نکشید که آیات قرآن نازل شد و پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  به ازدواج با زینب مأموریت یافت. آن گاه پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  به خانۀ زینب  آمد[19]. و به او چهارصد درهم مهریه داد و با او ازدواج نمود. و این ازدواج طبق روایات مشهور، در سال پنجم ه‍. اتفاق افتاد، اما بیهقی می‌گوید: این ازدواج بعد از غزوۀ بنی‌قریظه به وقوع پیوست[20].

پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  در ولیمۀ این ازدواج، گوسفندی ذبح کرد و یارانش را برای صرف غذا دعوت نمود[21].

بدین صورت پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  به دستور پروردگارش، با زینب دختر جحش ازدواج نمود. که این ازدواج در برگیرندۀ درسها و فوائد زیادی بود. از جمله این که عبارتند از:

1-   کسی که زینب برای پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  خواستگاری نمود، همسر سابقشان، زید  رضی الله عنه ‌ بود. ابن حجر می‌گوید: این شفاف‌ترین نکته‌ای بود که در این جریان اتفاق افتاد. زیرا همسر سابقش شخصاً از او برای پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  خواستگاری نمود. تا کسی گمان نبرد که وی بدون اینکه راضی باشد، مجبور به طلاق شده است و از طرفی برای پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  نیز بی‌رغبتی زید  رضی الله عنه  نسبت به همسر سابقش بیش از پیش آشکار می‌گردید[22].

همچنین فلسفۀ دیگر این قضیه در این نماد پیدا می‌کند که نباید نفرت و عداوت و طلاق زوجین مانع از خیرخواهی نسبت به یکدیگر باشد؛ بلکه باید اخوت ایمانی همچنان حفظ گردد؛ چنانکه زید  رضی الله عنه  بعد از جدایی و طلاقی که خود زینب باعث آن شده بود، نزد او رفت و او را برای پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  خواستگاری نمود و گفت: زینب! مژده‌ات باد.

2-   آیاتی که در این مورد نازل گردید، پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  را به این دلیل که زید  رضی الله عنه  را به ادامۀ زندگی با زینب توصیه و تأکید می‌نمود، سرزنش کرد؛ زیرا ایشان از طریق وحی الهی اطلاع یافته بود که زید  رضی الله عنه  زینب را طلاق خواهد داد و ایشان با زینب ازدواج خواهند کرد. اما پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  از ترس سخن مردم که خواهند گفت: محمد  صل الله علیه و آله و سلم  با مطلقۀ پسر خود ازدواج کرده است، از ابراز این مسئله خودداری نمود و زید  رضی الله عنه  را به ادامۀ زندگی و تفاهم با همسرش توصیه می‌نمود.

انس بن مالک رضی الله عنه  و همچنین عایشه  رضی الله عنه  می‌گویند: اگر پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  می‌توانست بخشی از قرآن را کتمان نماید، این آیه را کتمان می‌نمود که می‌فرماید:

﴿وَإِذۡ تَقُولُ لِلَّذِيٓ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ وَأَنۡعَمۡتَ عَلَيۡهِ أَمۡسِكۡ عَلَيۡكَ زَوۡجَكَ وَٱتَّقِ ٱللَّهَ وَتُخۡفِي فِي نَفۡسِكَ مَا ٱللَّهُ مُبۡدِيهِ وَتَخۡشَى ٱلنَّاسَ وَٱللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخۡشَىٰهُ [الأحزاب: 37][23].

«یادآور شو زمانی را که به کسی که خداوند بدو نعمت داده بود و تو نیز بدو لطف کرده بودی، می‌گفتی: همسرت را نگاهدار و از خدا بترس تو چیزی را در دل پنهان می‌داشتی که خداوند آن را آشکار می‌سازد و از مردم می‌ترسیدی؛ در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی».

شیخ عبدالرحمن سعدی در تفسیر این آیه: ﴿وَإِذۡ تَقُولُ لِلَّذِيٓ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ می‌گوید: یعنی کسی که خدا، نعمت اسلام را به او ارزانی داشته است و تو نیز با آزاد کردن و تعلیم و تربیت، بر او انعام کرده‌ای، هنگامی که نزد تو آمد و در مورد طلاق همسرش با تو مشورت نمود و تو در حالی که خیرخواه و دلسوز او بودی، با اینکه دوست داشتی با زینب  رضی الله عنه  ازدواج نمایی، اما زید  رضی الله عنه  را بر خود ترجیح دادی، و به تفاهم و ادامۀ زندگی و رعایت تقوا در مورد همسرش توصیه نمودی[24].

سید قطب می‌گوید: آنچه پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  آشکار نکرده بود، در حالی که می‌دانست خدا آن را آشکار می‌کند، آگاهی او به ازدواج با زینب بود. و این مسئله، امری صریح و تعبدی‌ نبود وگر نه پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  در بیان آن اندکی درنگ نمی‌نمود. بلکه قضیه‌ای بود که خداوند از وقوع آن در آیندۀ نزدیک به ایشان خبر داده بود. بنابراین، پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  لزومی نمی‌دید که قبل از فرا رسیدن وقت موعود، مردم را مطلع سازد. تا اینکه خداوند، زمینۀ آن را با طلاق دادن زید  رضی الله عنه  فراهم کرد و تا آن لحظه نه او چیزی می‌دانست و نه زینب که در آینده چه چیزی اتفاق خواهد افتاد. زیرا عرف حاکم بر جامعه، زینب را مطلّقۀ پسر محمد  صل الله علیه و آله و سلم  به شمار می‌آورد[25].

3-   آیۀ ﴿فَلَمَّا قَضَىٰ زَيۡدٞ مِّنۡهَا وَطَرٗا زَوَّجۡنَٰكَهَا این آیه بیانگر شأن و منزلت والای زید  رضی الله عنه  است؛ زیرا او تنها صحابه‌ای می‌باشد که نام او در کلام خدا ذکر گردیده است.

سهیل  رضی الله عنه  می‌گوید: تا قبل از نزول این آیه، زید را زید بن محمد صدا می‌کردند، اما بعد از نزول این آیه:

﴿ٱدۡعُوهُمۡ لِأٓبَآئِهِمۡ [الأحزاب: 5].

«آنها را به نام پدرانشان صدا کنید».

زید  رضی الله عنه  گفت: من زید بن حارثه هستم و بر خود حرام کرد که به نام زید بن محمد صدا کرده شود.

بعد از اینکه چنین افتخار بزرگی از او سلب گردید و روحیه‌اش تضعیف شد، خداوند، نصیب او کرد افتخاری که هیچ یک از یاران پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  مشمول این افتخار نگردیدند و آن اینکه خداوند نام او در قرآن ذکر نمود. و نام او تا قیامت در کلام خدا تلاوت خواهد شد. بدین صورت خداوند، در صدد دلجویی از زید  رضی الله عنه  برآمد و در مقابل افتخار انتساب به محمد  صل الله علیه و آله و سلم  او را از افتخار دیگری بهره‌مند ساخت.

پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  هنگامی که به ابی بن کعب  رضی الله عنه  فرمود: خدا به من دستور داده است تا فلان سوره را بر تو بخوانم»، اشک شادی ریخت و گفت: آیا خدا نام مرا ذکر کرده است؟‌ پس چه احساسی خواهد داشت کسی که نام او در آیات قرآنی برای همیشه در دنیا توسط مؤمنان و در بهشت توسط بهشتیان تلاوت می‌شود؟ و خداوند نیز نام او را همیشه ذکر می‌نماید؛ زیرا قرآن، کلام ازلی خدا است که تا ابد باقی خواهد ماند.

بنابراین، نام زید  رضی الله عنه  در صحیفه‌های مکرم وجود دارد و توسط فرشتگان مقرب تلاوت می‌گردد و این ویژگی بعد از ذکر نام‌های برخی از انبیاء، مخصوص زید  رضی الله عنه  است[26].

4-   ازدواج با زینب به دستور خدا بود و خداوند او را به عقد پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  در آورد؛ چنانکه این مطلب در کلام خدا تصریح شده است آنجا که می‌فرماید:

﴿زَوَّجۡنَٰكَهَا «ما او را به عقد تو در آوردیم ... .» و این، امر برای زینب شرافت و افتخاری عظیم محسوب می‌گردید که همواره به آن افتخار می‌کرد و حقاً که شایستۀ این افتخار بود. چنانکه انس  رضی الله عنه  می‌گوید: زینب بر سایر همسران پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  فخر می‌کرد و می‌گفت: شما را خانواده‌هایتان به عقد پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  در آورده‌اند ولی مرا خدا از فراز هفت آسمان به عقد او در آورده است[27]. و در روایت دیگری آمده است که زینب علاوه بر افتخار بر سایر زنان پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  می‌گفت: «خداوند نکاح من را در آسمان بسته است»[28].

و شاید این افتخار بزرگ به خاطر آن نصیب زینب گردید که بدون هیچ علاقه‌ای و فقط به خاطر اطاعت از دستور پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  با زید  رضی الله عنه  ازدواج نمود[29].

5-   در ولیمه‌ای که پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  در ازدواج با زینب تدارک دید و صحابه  رضی الله عنهم  را برای صرف غذا دعوت نمود، معجزه‌ای دیگر که عبارت بود از ازدیاد خوراک، آشکار گردید. همچنین در اثنای همین ولیمه، آیۀ حجاب نازل شد و آداب ضیافت بیان گردید.

انس بن مالک  رضی الله عنه  می‌گوید: پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  بعد از اینکه ازدواج نمود، به خانه‌اش رفت. مادرم، ام‌‌سلیم، غذایی آمیخته از خرما، روغن و کشک تهیه کرد و در ظرفی گذاشت و به من داد و گفت: این‌ها را نزد پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  ببر و سلام مرا به او برسان و بگو: این غذای اندکی است که مادرم آن را برای شما فرستاده است. هنگامی که نزد پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  رسیدم، فرمود: آنها را بر زمین بگذار و برو فلانی و فلانی و هر کس را که دیدی دعوت کن. انس  رضی الله عنه  می‌گوید: من کسانی را که آن حضرت  صل الله علیه و آله و سلم  آنان را نام برده بود و همچنین هر کس را که می‌دیدم، دعوت می‌کردم. از انس  رضی الله عنه  پرسیدند: تعداد شما چند نفر بود؟ گفت: حدود سیصد نفر بودیم.

انس  رضی الله عنه  می‌گوید: پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: انس! ظرف را بیاور. آن گاه طبق دستور پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  دسته‌های ده نفری یکی بعد از دیگری می‌آمدند و در اطراف ظرف حلقه می‌زدند و غذا می‌خوردند تا سیر می‌شدند و با این ترتیب همه غذا خوردند. آن گاه پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  به من گفت: ظرف را بردار. انس  رضی الله عنه  می‌گوید: نمی‌دانستم اکنون که آنرا برداشته‌ام، غذای بیشتری داشت یا قبلاً که آن را گذاشته بودم؛ سپس برخی از کسانی که غذا خوردند، همچنان در خانۀ پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  نشستند و مشغول گفتگو بودند. آن حضرت  صل الله علیه و آله و سلم  نیز تشریف داشت و عروسش نیز رو به دیوار نشسته بود. آنها با این کار، برای پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  ایجاد مزاحمت کردند آن حضرت  صل الله علیه و آله و سلم  برخاست و بیرون رفت و از خانه‌های دیگرش سرکشی نمود و برگشت و آنها همچنان نشسته بودند. آن گاه آنها احساس کردند که برای پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  مزاحمت ایجاد نموده‌اند، بنابراین فوراً از آنجا برخاستند و رفتند. بعد از این موضوع، آیه حجاب نازل گردید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَدۡخُلُواْ بُيُوتَ ٱلنَّبِيِّ إِلَّآ أَن يُؤۡذَنَ لَكُمۡ إِلَىٰ طَعَامٍ غَيۡرَ نَٰظِرِينَ إِنَىٰهُ وَلَٰكِنۡ إِذَا دُعِيتُمۡ فَٱدۡخُلُواْ فَإِذَا طَعِمۡتُمۡ فَٱنتَشِرُواْ وَلَا مُسۡتَ‍ٔۡنِسِينَ لِحَدِيثٍۚ إِنَّ ذَٰلِكُمۡ كَانَ يُؤۡذِي ٱلنَّبِيَّ فَيَسۡتَحۡيِۦ مِنكُمۡۖ وَٱللَّهُ لَا يَسۡتَحۡيِۦ مِنَ ٱلۡحَقِّۚ وَإِذَا سَأَلۡتُمُوهُنَّ مَتَٰعٗا فَسۡ‍َٔلُوهُنَّ مِن وَرَآءِ حِجَابٖۚ ذَٰلِكُمۡ أَطۡهَرُ لِقُلُوبِكُمۡ وَقُلُوبِهِنَّۚ وَمَا كَانَ لَكُمۡ أَن تُؤۡذُواْ رَسُولَ ٱللَّهِ وَلَآ أَن تَنكِحُوٓاْ أَزۡوَٰجَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦٓ أَبَدًاۚ إِنَّ ذَٰلِكُمۡ كَانَ عِندَ ٱللَّهِ عَظِيمًا٥٣ [الأحزاب: 53].

«ای مؤمنان! به خانه‌های پیامبر، بدون اینکه به شما اجازه داده شود، داخل نشوید. وقتی وارد شوید که برای صرف غذا به شما اجازه داده شود. آن هم مشروط به اینکه به موقع وارد شوید. نه اینکه از مدتی قبل بیائید و در انتظار پخت غذا بنشینید. ولی هنگامی که دعوت شدید، وارد شوید و زمانی که غذا می‌خورید پراکنده گردید. و به گفتگو ننشینید. این کار شما پیغمبر را آزار می‌داد ‌اما او شرم می‌کرد، ولی خدا از بیان حق شرم نمی‌کند. هنگامی که از زنان پیامبر چیزی از وسایل منزل به امانت خواستید از پس پرده از ایشان بخواهید، این کار برای پاکی دلهای شما و آنان بهتر است. شما حق ندارید پیغمبر خدا را آزار دهید و هرگز حق ندارید که بعد از مرگ او همسرانش را به همسری خویش در آورید. این کار نزد خدا(گناهی) بزرگ است».

با نزول آیۀ حجاب، پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  همسرانش را به التزام و رعایت حجاب دستور داد.

نزول حکم حجاب اعلان موافقت با رأی عمر بن خطاب  رضی الله عنه  بود، چنانکه انس بن مالک  رضی الله عنه  می‌گوید: عمر بن خطاب  رضی الله عنه  به پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  گفت: ای پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  به خانۀ تو هر انسان نیکوکار و بد کار می‌آید. بنابراین، اگر شما همسران خود را امر به حجاب می‌نمودید، بهتر بود. آن گاه آیۀ حجاب نازل گردید[30].

با نازل شدن این آیه، حجاب بر همسران پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  مشروع گردید و هدف از حجاب، پوشانیدن جسم در مقابل بیگانگان و گفتگو ننمودن با آنان است و اگر کسی به خاطر ضرورتی می‌خواهد با آنها سخن بگوید، این کار را از پشت پرده انجام دهد.

پس از نزول این آیه، پدران، فرزندان و محارم زنان گفتند: ای پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  آیا این حکم شامل ما هم می‌گردد؟ خداوند در پاسخ آنها، این آیه را نازل کرد:

﴿لَّا جُنَاحَ عَلَيۡهِنَّ فِيٓ ءَابَآئِهِنَّ وَلَآ أَبۡنَآئِهِنَّ وَلَآ إِخۡوَٰنِهِنَّ وَلَآ أَبۡنَآءِ إِخۡوَٰنِهِنَّ وَلَآ أَبۡنَآءِ أَخَوَٰتِهِنَّ وَلَا نِسَآئِهِنَّ وَلَا مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُهُنَّۗ وَٱتَّقِينَ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ شَهِيدًا٥٥ [الأحزاب: 55].

«بر آنان گناهی نیست که با پدران، فرزندان،‌ برادران، فرزندان برادران، فرزندان خواهران و با زنان مسلمان و بردگان خود روبرو باشند. و از خدا بترسید که قطعاً خدا بر هر چیزی حاضر و ناظر است».

همچنین در مورد خانه‌نشینی و فرهنگ گفتگوی زنان پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم ، این آیات نازل گردید:

﴿يَٰنِسَآءَ ٱلنَّبِيِّ لَسۡتُنَّ كَأَحَدٖ مِّنَ ٱلنِّسَآءِ إِنِ ٱتَّقَيۡتُنَّۚ فَلَا تَخۡضَعۡنَ بِٱلۡقَوۡلِ فَيَطۡمَعَ ٱلَّذِي فِي قَلۡبِهِۦ مَرَضٞ وَقُلۡنَ قَوۡلٗا مَّعۡرُوفٗا٣٢ وَقَرۡنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجۡنَ تَبَرُّجَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ ٱلۡأُولَىٰۖ وَأَقِمۡنَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتِينَ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَطِعۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا٣٣ [الأحزاب: 32-33].

«ای همسران پیغمبر! شما مثل هیچ یک از زنان (عادی) نیستید. اگر می‌خواهید پرهیزگار باشید صدا را نرم و نازک نکنید که بیمار دلان چشم طمع به شما بدوزند؛ ‌بلکه به صورت شایسته و عادی سخن بگویید. و در خانه‌های خود بمانید و همچون جاهلیت پیشین درمیان مردم ظاهر نشوید و خودنمایی نکنید و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و از خدا و پیغمبرش اطاعت نمایید. خدا قطعاً می‌خواهید پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و شما را کاملاً پاک سازد».

جمهور مفسران می‌گویند: گر چه این آیه خطاب به همسران پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  نازل شده است، ولی حکم آن عام و همۀ زنان مسلمان مشمول این آیه می‌گردند و اگر زنان پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  را به طور خاص ذکر نموده است، به دلیل منزلت و مقام والای آنان نزد پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  می‌باشد[31].

امام قرطبی در تفسیر خود می‌نویسد: این آیه زنان را ملزم به خانه‌نشینی می‌کند و اگر چه خطاب به زنان پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  است، اما از نظر حکم شامل همۀ زنان می‌باشد. زیرا علاوه بر آن، دلایل زیادی در شریعت وجود دارد که زنان را به خانه‌نشینی و خارج نشدن از منزل جز برای ضرورت توصیه می‌نماید[32].

خداوند در قرآن، مسائل مربوط به زنان مسلمان را به تفصیل بیان نموده است و آنها را به پایین انداختن نگاه‌ها، حفاظت فرجها و آشکار نساختن مواضع زینت: گردن، ساق، ساعد، مو و غیره به غیر از محارم امر نموده است[33]. این موارد در سورۀ نور بیان گردیده است و در سنت نبوی نیز زنان به رعایت حجاب و پاکدامنی و دوری از بدحجابی امر شده اند.

موارد ذکر شده برخی از درسها و حکمتهایی بود که از ازدواج پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  با زینب استنباط می‌گردد.

زینب در سال بیست هجری و در سن پنجاه و سه سالگی چشم از جهان فرو بست و اولین همسر پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله و سلم  بود که بعد از وفات آن حضرت  صل الله علیه و آله و سلم  به ایشان پیوست[34]. از ایشان یازده حدیث نبوی نقل شده است[35]. که پنج حدیث در کتب سته روایت شده است[36] و در دو حدیث از آنها بخاری و مسلم اتفاق نموده‌اند[37].




[1]- الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ابن عبدالبر، ج 1، ص 372.

[2]- همان، ج 4، ص 1849.

[3]- صحیح مسلم باب فضائل الصحابة، ج 4، ص 1907، شماره 2452.

[4]- همان، ص 1892، شماره 2442.

[5]- قضایا نساء النبی والمومنات، حفصه بنت عثمان الخلیفی، ص 205.

[6]- جامع البیان طبری، ج 22، ص 11.

[7]- تفسیر ابن کثیر، ج 3، ص 489.

[8]- تفسیر ابن کثیر، ج 3، ص 491.

[9]- قضایا نساء النبی والمومنات، ص 209.

[10]- تفسیر القرآن العظیم، ج 3، ص 491.

[11]- بخاری کتاب التفسیر باب (ادعوهم لآبائهم) ج 3، ص 276، شماره 4782.

[12]- بخاری باب الصلح، ج 2، ص 267 شماره 2699.

[13]- قضایا نساء النبی والمومنات، ص 189.

[14]- بخاری باب فضائل المدینة، ج 2، ص 411، شماره 3172.

[15]- بخاری باب الحدود ج 4، ص 254، شماره 6818.

[16]- علاقة الاباء بالابناء فی الشریعة الاسلامیة، معاد الصانع، ص 52-53.

[17]- معین السیرة، ص 311.

[18]- احکام القرآن ابن عربی، ج 3، ص 1531-1532.

[19]- مسلم باب النکاح، ج 2، ص 1048 شماره 1428.

[20]- البدایة والنهایة، ج 4، ص 147.

[21]- فتح الباری ابن حجر ج 8، ص 524.

[22]-

[23]- بخاری باب التوحید ج 4، ص 388 شماره 7420 - مسلم کتاب الایمان، ج 1، ص 160، شماره 177.

[24]- تفسیر السعدی، ج 3، ص 154.

[25]- فی ضلال القرآن، ج 5، ص 2869.

[26]- تفسیر القرطبی، ج 14، ص 194.

[27]- بخاری باب و کان عرشه علی الماء ج 4، ص 388 شماره 7420.

[28]- قضایا نساء النبی والمومنات، ص 218.

[29]- همان.

[30]- بخاری باب التفسیر، ج 6، ص 29 شماره 4790.

[31]- السنة النبویة، ابی شهبه، ج 2، ص 312.

[32]- تفسیر قرطبی ج 14، ص 179.

[33]- همان.

[34]- طبقات الکبری ج 8 ص 115.

[35]- تلقیح المفهوم، ابن جوزی، ص 370.

[36]- تحفة الاشراف، مزی، ج 11، ص 321-323.

[37]- سیر اعلام النبلاء، ج 2، ص 121.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...