فصل
اول
تعامل پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم با سنت استفاده از اسباب
یکی از سنتهای الهی که رسول خدا، از آن در جهت تبلیغ دین اسلام استفاده نمود، سنت استفاده از اسباب بود. اسباب جمع سبب است یعنی هر چیز که به وسیلۀ آن، انسان به چیز دیگر میرسد. سنت استفاده از اسباب در آفرینش الهی، به وضوح مشاهده میگردد. خداوند جهان هستی را با قدرت خود آفریده است و در آن سنتها و قوانینی به ودیعه نهاده است که استقرار و استمرار جهان هستی را تضمین مینمایند و هر چیز را، پس از ارادۀ الله، مرتبط با اسباب قرار داده است. خداوند، عرش خود را بر دوش ملائکه گذارده و کوهها را به عنوان میخ بر زمین کوبیده است و کشتزار را با آب میرویاند و ... طبعاً اگر خدا میخواست همه این امور و یا سایر امور را با قدرت خود بدون اینکه نیاز به سببی داشته باشند، انجام میداد، اما حکمت الهی چنین اقتضا مینمود که هر چیز به وسیلۀ سبب آن انجام پذیرد و این برای آن است تا خداوند آفریدگان و خلق خویش را به اهمیت و ضرورت رعایت نمودن این سنت متوجه نماید تا اینکه سیر و حرکت زندگی به صورتی که خدا میخواهد، انجام شود؛ چنانکه استفاده از اسباب را در آفرینش الهی به صورت واضحی مشاهده مینماییم. همچنین در کتاب خدا این مطلب ثبت شده است و خداوند بندگان را متوجه نموده است که باید در تمام کارهای دنیوی و اخروی خود به صورت یکسان این سنت استفاده از اسباب را مورد عنایت قرار دهند؛ چنانکه میفرماید:
﴿وَقُلِ ٱعۡمَلُواْ فَسَيَرَى ٱللَّهُ عَمَلَكُمۡ وَرَسُولُهُۥ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۖ وَسَتُرَدُّونَ إِلَىٰ عَٰلِمِ ٱلۡغَيۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ١٠٥﴾ [التوبة: 105].
«بگو انجام دهید، خداوند اعمال شما را میبیند و پیغمبر و مؤمنان اعمال (ظاهر) شما را میبینند و در آخرت بهسوی خدا برگردانده میشوید که آگاه از پنهان و آشکار است و شما را بدانچه میکنید، مطلع میسازد».
همچنین میفرماید:
﴿هُوَ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلۡأَرۡضَ ذَلُولٗا فَٱمۡشُواْ فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُواْ مِن رِّزۡقِهِۦۖ وَإِلَيۡهِ ٱلنُّشُورُ١٥﴾ [الملک: 15].
«او کسی است که زمین را رام شما گردانیده است؛ پس در اطراف و جوانب آن راه بروید و از روزی خدا بخورید و زنده شدن دوباره در دست اوست».
همچنین خداوند از مریم در سختترین شرایط خواست تا از اسباب استفاده نماید:
﴿وَهُزِّيٓ إِلَيۡكِ بِجِذۡعِ ٱلنَّخۡلَةِ تُسَٰقِطۡ عَلَيۡكِ رُطَبٗا جَنِيّٗا٢٥﴾ [مریم: 25].
«تنۀ خرما را بجنبان و بتکان تا خرمای نورس و دست چینی بر تو فرو بارد».
و این گونه خداوند تاکید مینماید که استفاده از اسباب در تمام امور و شرایط ضروری و لازم است و پیامبران خدا بیشتر از همۀ مردم، این سنت الهی را درک مینمود. آن حضرت در جریان تأسیس دولت اسلامی از همۀ اسبابی که در توان داشت، استفاده نمود و امری را با بیتوجهی و بدون دقت انجام نمیداد و این موضوع را در مطالبی که ذکر نمودیم و آنچه ذکر خواهیم نمود بررسی نمودهایم. رسول خدا همواره از یارانش میخواست تا این سنت الهی را در کارهای دنیوی و اخروی به صورت یکسان رعایت نمایند[1]. امت اسلامی در صدر اسلام (عصر درخشان) احساس میکرد که ایمان به قدرت مطلق الهی و قضا و قدر او با استفاده از اسباب، هیچ گونه مغایرتی ندارد. آنها درک میکردند که خداوند در این جهان هستی و در زندگی بشر سنتهای تغییر ناپذیری دارد و با اینکه خداوند سنتهای خارقالعادهای دارد که میتواند هر کاری را انجام دهد و هیچ چیزی نمیتواند در برابر او بایستد و او را ناتوان سازد، اما او بر اساس سنت خود عمل مینماید. بنابراین، آنها به این نتیجه رسیدند که شرایط خود را باید با سنتهای موجود در جامعه هماهنگ سازند و اگر میخواهند در واقعیت زندگی خود به نتیجه مطلوب برسند؛ یعنی، باید برای رسیدن به نتایج مطلوب میبایست از اسبابی استفاده نمایند که به این نتیجهها منجر میشود[2].
بازماندن مسلمان از رهبری جهانی، به خاطر ستمی نیست که خدا بر آنان روا داشته است؛ بلکه این عدالت الهی با قومی است که رسالت خویش را به فراموشی سپرده و جایگاه خود را پایین آورده و با تودهای از هواپرستی و اوهام در زمینۀ علم و عمل، صفای وجود خویش را تیره کرده است و از سنتهای الهی استفاده ننمودهاند و گمان بردهاند که با آرزوها و خیالات میتوان به قدرت و حکومت دست یافت. خیر، این محال است و جنون.
﴿ذَٰلِكَ بِمَا قَدَّمَتۡ أَيۡدِيكُمۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَيۡسَ بِظَلَّامٖ لِّلۡعَبِيدِ١٨٢﴾ [آل عمران: 182].
«این (عذاب آتش سوزان) به خاطر چیزی است که دستهای خودتان پیشاپیش فرستاده است و خداوند به بندگان (هرگز کمترین) ستمی روا نمیدارد».
و شاید در اذهان مردم این سؤال مطرح گردد که وقتی خداوند مؤمنانی را که از فرمان او سرپیچی کردهاند چنین مجازات مینماید؛ پس کافرانی که در طول زندگانی خود، به انکار خداوند میپردازند و با وجود این در زمین از نظر مادی در نهایت توان و قدرت هستند، چرا باید مجازات نگردند؟
باید گفت: دستیابی کافران به تواناییهای موجود، به خاطر این نیست که آنها به خدا نزدیکترند یا بیشتر مورد پسند خدا میباشند و نیز کافران به این تواناییها به وسیلۀ جادو یا معجزه دست نیافتهاند و نه به خاطر اینکه نژاد آنان با سایر مخلوقات متفاوت است و نیز صنعت پیشرفته آنها و غواصی آنها در اعماق دریاها و فضانوردی آنان به خاطر این نیست که عقیده آنان بر حق است یا اینکه اندیشههای درستی دارند؛ بلکه راه رسیدن به این پیشرفت، دری است که به روی همگان باز است؛ هم برای مؤمنان و کافران و هم برای نیکان و برای بدکاران، چنانکه خداوند میفرماید:
﴿مَن كَانَ يُرِيدُ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيۡهِمۡ أَعۡمَٰلَهُمۡ فِيهَا وَهُمۡ فِيهَا لَا يُبۡخَسُونَ١٥﴾ [هود: 15].
«کسانی که «تنها» خواستار زندگی دنیا و زینت آنان باشند، اعمالشان را در این جهان بدون هیچگونه کم و کاستی به تمام و کمال میدهیم».
خداوند قدرت و حکومت در زندگی را چنان قرار داده است که با تلاش و کوشش انسان و طبق سنتهای ثابت الهی و قوانینی که تغییر ناپذیرند، پیش میرود؛ پس هر کس صادقانه تلاش کند و با سنتهای زندگی همگام باشد، به اندازۀ تلاش و فعالیت خود و به اندازۀ ارزش و اهمیت قائل شدن به آن به حکومت و قدرت دست مییابد. درست است که این پیشرفت، درهای بهشت را به روی کافران نمیگشاید و بر ایشان در آن جهان کارساز نیست، اما کوتاهی ورزیدن مسلمانان گناهی است که به خاطر آن مورد بازپرسی و محاسبه قرار خواهند گرفت[3].
مسئله ي توکل بر خدا و استفاده از اسباب
باید دانست که توکل بر خدا، مانع از بهرهگیری اسباب نمیشود؛ پس استفادۀ مؤمن از اسباب، به خاطر ایمان به خداوند و اطاعت اوست؛ چون استفاده از اسباب را توصیه نموده است. اما مؤمن این گونه فکر نمیکند که اسباب، نتیجهها را میآفرینند و بر اسباب توکل نمیکند؛ بلکه آنچه نتیجهها را میآفریند، همان طور که اسباب را پدید میآورد، تقدیر و امضای الهی است و در احساس مؤمن نتیجه و سبب ارتباطی ندارند. استفاده از سبب نوع بندگی و عبادت است؛ چون به اطاعت از دستور خدا از آن استفاده میشود و محقق شدن نتیجه بر اساس تقدیر و قضای الهی و جدا از سبب است. کسی جز خدا توان تحقق آن را ندارد و این گونه شعور و احساس مؤمن از پرستش اسباب و وابسته بودن به آن آزاد میگردد و در همین حال او بر حسب توان خود به طور کامل از اسباب استفاده مینماید تا پاداش الهی را در بهرهبرداری کامل از اسباب به دست بیاورد[4].
پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم در احادیث زیادی ضرورت استفاده از اسباب، همراه توکل بر خدا را تأکید نموده است، همان طور که مردم را متوجه نموده است که توکل و استفاده از اسباب با یکدیگر تضادی ندارند. از انس بن مالک روایت است که میگوید: مردی با شترش بر در مسجد ایستاد و خواست وارد مسجد شود. گفت: ای پیامبر خدا، سواری خود را رها میکنم و توکل مینمایم؟ گویا این مرد فکر میکرد که استفاده از اسباب با توکل بر خدا منافات دارد. پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم او را توجیه نمود که استفاده از اسباب امری مطلوب است و به هیچ وجه با توکل کردن بر خدا تضاد و منافاتی ندارد بنابراین، فرمود: زانوی آن را ببند و توکل کن[5].
این حدیث بیانگر آن است که میان توکل و استفاده از اسباب به شرط اینکه فقط بر اسباب، اعتقاد و اعتماد نشود و توکل به خدا فراموش نگردد، هیچ گونه تضادی وجود ندارد. عمر بن خطاب رضی الله عنه از پیامبر خدا روایت میکند که فرمود: «اگر شما بر خدا آن گونه که بایدتوکل کرد، توکل کنید شما را همان گونه روزی میدهد که پرندگان را روزی میدهد. آنها در حالی صبح میکنند که گرسنه هستند اما شب هنگام شکم سیر بر میگردند»[6]. در این حدیث به توکل بر خدا و اهمیت استفاده از اسباب اشاره شده است.
نظر اسلام را در مورد توکل بر خدا و استفاده از اسباب میتوان در نکات ذیل خلاصه نمود:
1- اسلام، اصل استفاده از اسباب را تأکید میکند؛ چرا که بهره نگرفتن از اسباب باعث تعطیلشدن و از بین رفتن شریعت و مصالح دنیا میشود.
2- اعتماد کردن فقط بر اسباب و ترک کردن توکل بر خداوند، شرک است.
3- اسلام استفاده از اسباب را با این باور که اسباب همه در دست خداوندهستند، توصیه میکند.
4- از مسلمانان خواسته شده است علاوه بر اینکه از اسباب استفاده نمایند بر خداوند نیز توکل کنند[7].
بنابراین، امت اسلامی باید به این نتیجه برسند که استفاده از اسباب برای رسیدن به قدرت و حکومت امری است ناگزیر؛ زیرا خداوند برحسب سنت تخلفناپذیر خویش چنین مقرر داشته است و رحمت و مهربانیهای خداوند این است که از مسلمانان نخواسته است که اسبابی که از حد توان آنها بیشتر است، تدارک ببینند و از آنها نخواسته است که با چنان ساز و برگی خود را آماده نمایند که با ساز و برگ دشمن برابری نماید؛ بلکه خداوند متعال فرموده است:
﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ وَمِن رِّبَاطِ ٱلۡخَيۡلِ تُرۡهِبُونَ بِهِۦ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّكُمۡ وَءَاخَرِينَ مِن دُونِهِمۡ لَا تَعۡلَمُونَهُمُ ٱللَّهُ يَعۡلَمُهُمۡۚ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيۡءٖ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ يُوَفَّ إِلَيۡكُمۡ وَأَنتُمۡ لَا تُظۡلَمُونَ٦٠﴾ [الأنفال: 60].
«برای (مبارزه با) آنان تا آنجا که میتوانید نیروی (مادی و معنوی) و (از جمله) اسبهای ورزیده آماده سازید تا بدان دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید و کسانی دیگر جز آنان را نیز به هراس اندازید که ایشان را نمیشناسید و خدا آنان رامیشناسد. هر آنچه را در راه خدا صرف کنید، پاداش آن به تمام و کمال به شما داده میشود و هیچ گونه ستمی نمیبینید».
گویا خداوند متعال به مسلمانان میگوید: «آنچه در نهایت توان شماست، انجام دهید وتا آن جا که در توان شماست، نیرو جمع کنید گرچه کمتر از امکانات دشمن باشد».
استطاعت یعنی آخرین حد مطلوبی که در توان انسان است و بالاتر از توانایی او را، خداوند به عهده گرفته و با امکانات بیشمار خود در مقابل دشمن میایستد؛ چون انجام امور تا آخرین حد توانایی، دلیل اخلاص است و اخلاص از شرایطی است که کمک و مدد الهی را در پی دارد[8].
این فریاد که امت اسلامی میبایست از مرحله ضعف و پوشالی بودن به مرحلۀ قدرت وساختن بیرون بیایند و خیالات و آرزوهارا کنار نهند و برای استفاده از همۀ اسبابی که آنها را برای اقامه و تشکیل دولت اسلام و ساختن تمدنی که انسان را به پروردگار جهانیان میرساند به پاخیزند، ندا و فریادی است که متوجه تمام قشرهای جامعۀ اسلامی میگردد.
امت اسلامی باید درصدد عملی نمودن سنتهای الهی که در جهان هستی پراکنده هستند و یا در قرآن کریم ذکر شدهاند، بر آیند تا در پرتو نور الهی در راه بیداری گام بردارد.
پیامبر خدا از زمان بعثت تا آخرین لحظههای زندگی خویش از سنتهای الهی استفاده کرد و در هیچ یک از آنها کوتاهی نورزید. ایشان در تغییر دادن آئین و اخلاق انسانها، از سنتهای الهی استفاده نمود و از سنت تدافع در برابر باطل بهره گرفت و در ساختن گروه و بعد از آن حکومت از سنت تدریجی دعوت بهره گرفت و سنت گرفتارشدن به مشکلات و آزمایشها را مورد توجه داشت و ایشان تا آخرین توان خود از اسبابی که منجر به تشکیل و قدرت میگردید، استفاده نمود. هجرت مسلمانان در دو مرحله به حبشه و سفر پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم به طائف و عرضه نمودن دعوت به قبائل؛ سپس هجرت پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم به مدینه، عواملی بودند که پیامبر از آن استفاده نمود و با تشکیل حکومت در مدینه و پاسداری آن و ادامه یافتن راه او از جانب اصحاب و یارانش و با آگاهی و بینش و تعامل با سنتها تمدنی ساختند که تاریخ بشری تا به امروز نظیر آن را ندیده است. حرکت پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم در تربیت امت و تشکیل دولت اسلامی چراغی است فرا راه کسانی که درصدد دستیابی به هدایتند و سنتی است که شایستۀ آن است که در این دریاهای خروشان و برنامههای متضاد و تاریکیهای وحشتناک، الگو قرار داده شود و اجرا نمودن این امر برای کسانی که امداد الهی پشتیبان اوست، آسان است.
[1]- التمکین للامة الاسلامیة، ص 248-250.
[2]- مفاهیم ینبغی ان تصحیح، محمد قطب، ص 262 با اندکی تصرف.
[3]- لقاء المؤمنین، عدنان نحوی، ج 2، ص 124، با اندکی تصرف.
[4]- فی ظلال القرآن، ج 3، ص 1476.
[5]- الترمذی، کتاب صفه القیامه، باب ما جاء فی التوکل، ج 4، ص 576.
[6]- رواه احمد فی مسنده، ج 1، ص 52. و کتاب الزهد، ص 25 و شیخ احمد شاکر سند آن را صحیح دانسته است.
[7]- التمکین للامة الاسلامیة، ص 254.
[8]- الاسلام فی خندق، مصطفی محمود، ص 64.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر