توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ اسفند ۱۰, سه‌شنبه

بیان قسم

 

بیان قسم

شخص مسلمان باید از یاد کردن قسم بنا حق بپرهیزد. در احادیث شریفه حضرت ختمی مرتبت علیه آلاف الصلوات والتحية وارد شده است، که قسم به دروغ برکت را از عمر بر می‌دارد، روزی را کم می‌کند، آبرو را می‌برد.

در قصه‌های صحیحه وارد شده است که: روزی حضرت ابراهیم خلیل علیه الصلوة والسلام در بیابان مشغول بازدید از گوسفندان خود بود، حضرت جبرئیل و میکائیل علیهماالسلام به پیشگاه خداوند متعال عرض کردند: خداوندا! «بِمَا اتَّخَذتَ إِبرَاهِیمَ خَلِیلًا».

یعنی به چه واسطه ابراهیم را دوست گرفته‌ای؟ و حال اینکه مشغول گوسفندان خود می‌باشد. خداوند متعال به آن‌ها دستور داد که به زمین بروید و او را امتحان نمائید، هر دو فرشته مقرب به زمین آمدند و نزدیک گله‌های گوسفندان ابراهیم علیه السلام  ایستاده، حضرت جبرئیل علیه السلام  با صدای ملکوتی خود گفت: «سُبحَانَ اللهِ المَلِکِ القُدُوسِ». وقتی حضرت ابراهیم علیه السلام  این صدا را شنید، گفت: چه کسی نام دوست مرا به این احترام بیان نمود، تمام گوسفندان ابراهیم فدای نام الله؟ ای گوینده! یک مرتبه نام دوست مرا بگو، ابراهیم علیه السلام  غلامت خواهد بود، بعدا آن فرشته‌های بزرگوار فهماندند که منظور آنان امتحان بوده است.

بنابر این ما باید توجه داشته باشیم که این است معنای دوستی و محبت خدا، نه اینکه روزی چند مرتبه نام مقدس الهی را به کذب بر زبان بیاوریم و از عاقبتش بی‌خبر باشیم. در روایات صحیحه وارد شده است که: پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم  در دعوائی قسم را متوجه یکطرف دعوا نمودند، طرف دیگر گفت: یا رسول الله طرف قسم بنا حق یاد می‌کند، و مرا محکوم ساخته کالای من را می‌گیرد، پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم  فرمودند: حکم خدا چنین است: هرکس به قسم ناحق حرف خود را ثابت می‌کند و چیزی از مسلمانی بگیرد قطعه‌ای از آتش جهنم برای خود تعیین نموده است.

اقسام قسم و احکام آن

قسم بر سه قسم است:

1-  قسم غموس.

2-  قسم منعقده.

3-  قسم لغو.

1- قسم غموس این است که: شخص بر کار گذشته بدروغ قسم یاد کند و قصد دروغ را داشته باشد، مثلا می‌گوید: به خدا قسم به چنین جائی نرفته‌ام و حال اینکه رفته است، در این صورت شخص در گناه غوطه می‌خورد، چنانکه معنای غموس غوطه ور شدن در گناه است، و بعد در آتش جهنم کفاره هم ندارد مگر توبه و استغفار.

2- قسم منعقده این است که: بر کار آینده سوگند یاد کند، مثلا می‌گوید: به خدا قسم فلان کار را انجام می‌دهم یا نمی‌دهم، اگر برخلاف قسم خود عمل نمود باید کفاره قسم بدهد، چنانچه در آینده کفاره قسم بیان می‌شود.

3- قسم لغو قسمی است که بر کار گذشته قسم می‌خورد، و گمان برد آنچه می‌گوید راست است، ولی بعدا معلوم می‌شود که دروغ است به اینگونه قسم امید است که خداوند متعال مؤاخذه ننماید.

مسئله 1442: اگر کسی شخصی را مجبور به قسم نمود یا تهدید به قتل کرد، و او هم سوگند یاد نمود قسم منعقد می‌شود، و در صورتی که خلاف آن را انجام دهد کفاره لازم می‌شود.

مسئله 1443: اگر کسی سوگند یاد کننده را مجبور ساخت بر اینکه آن عمل را انجام دهد، در صورت انجام آن عمل کفاره لازم می‌شود.

مسئله 1444: اگر به فراموشی عملی که بر آن سوگند یاد شده انجام گردید کفاره لازم می‌شود.

احکام آنچه قسم می‌باشد و آنچه نمی‌باشد

مسئله 1445: قسم به خدا یا به صفات متعال خدا مثل عزت و جلال و کبریاء خدا صحیح است. اگر صفات خداوند برای قسم در بین مردم متعارف نبود یعنی به آنان قسم یاد نمی‌شود مثل علم خدا و غضب خدا آن قسم صحیح نیست.

مسئله 1446: کسی که بغیر خدا قسم یاد کند، مثل پیغمبر و کعبه و روح پدر و غیره قسم نیست، ولی گناه دارد تا اینکه پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم  فرموده‌اند: هرکس بغیر از خدا قسم یاد کند به تحقیق شرک به خدا آورده است. این شرک در صورتی است که اعتقاد قسم به غیر خدا را داشته باشد.

مسئله 1447: قسم باید اینطور 1- والله، 2- تا الله، 3- بالله باشد.

مسئله 1448: اگر کسی گفت: بر من نذری باد اگر این کار را انجام دهم، یا گفت: نذر خدا بر من باد این قسم است.

مسئله 1448: اگر کسی گفت: «أشهد بالله» یعنی: شاهد می‌گیرم خدا را، این قسم است.

مسئله 1449: اگر کسی گفت: بخدا قسم یا به کلام الله قسم، یا به کلام مجید قسم که چنین کاری را انجام می‌دهم یا انجام نمی‌دهم، این قسم است.

مسئله 1450: اگر دست خود را بالای قرآن گذاشت و صحبت کرد، و قسم یاد نکرد، قسم نیست.

مسئله 1451: شخص می‌گوید: اگر این کار را انجام دهم یهودی باشم یا نصرانی باشم یا کافر باشم یا مسلمان نباشم یا در وقت مرگ ایمان نصیب نشود، این گفته‌ها قسم است، و اگر آن کار را انجام داد باید کفاره بدهد، و ایمان او از بین نمی‌رود ولی شخص مسلمان باید اینگونه کلمات را نگوید.

مسئله 1452: شخص می‌گوید: اگر فلان کار را انجام دهم دست من بشکند، یا گنگ شوم یا غضب خدا برمن فرود آید یا در وقت مردن کلمه نصیب من نشود یا در قیامت پیش خدا و رسول خدا رنگ زرد باشم، این گفته‌ها قسم نیست.

مسئله 1453: شخصی می‌گوید: طعام فلانی بر من حرام یا فلان غذا را بر خود حرام گردانیدم آن طعام و غذا حرام نمی‌شود، ولی این گفته‌ها قسم حساب می‌گردد، اگر طعام فلانی را خورد یا آن غذا را میل نمود باید کفاره بدهد.

مسئله 1454: اگر کسی گفت: هر حلالی بر من حرام باد، غذا و آب بر او حرام می‌شود مگر نیت غیر این‌ها را داشته باشد. در کتاب هدایه بیان شده است که: به این گفته عیالش نیز بر او حرام می‌شود.

مسئله 1455: اگر شخصی بر انجام دادن گناهی قسم یاد کرد مثل اینکه بگوید: بخدا با فلانی یا پدر و مادرم صحبت نمی‌کنم، لازم است قسم را بشکند و کفاره بدهد، و اگر قسم را در این مورد نشکست گناهکار است.

مسئله 1456: اگر بعد از قسم لفظ ان شاء الله را گفت، مثلا می‌گوید: بخدا ان شاء الله این کار را انجام می‌دهم این قسم نیست.

احکام کفاره قسم

مسئله 1457: اگر کسی قسم خود را شکست بر او کفاره لازم می‌شود.

کفاره این است که: ده نفر از فقراء را نهار و شام غذا بخوراند، یا به هر نفر فقیری نیم من گندم (دو کیلو) یا یک من جو بدهد، یا ده مسکین را لباس بپوشاند، اگر در جامعه اسلامی غلام موجود بود می‌تواند غلامی را آزاد کند، و اگر بر یکی از این‌ها قادر نبود سه روز پیاپی روزه بگیرد.

مسئله 1458: لباس‌هائی را که در کفاره قسم داده می‌شود باید متوسط باشد، و دادن لباس کهنه جائز نیست.

مسئله 1459- اگر پیش از شکستن قسم کفاره داد و بعدا قسم را شکست باید مجددا کفاره بدهد.

مسئله 1460: اگر برای یک موضوع چند مرتبه سوگند یاد کرد و بعدا سوگند را شکست یک کفاره باقی است.

مسئله 1461: اگر بر ذمه شخصی چندین کفاره قسم بود باید برای هر قسمی کفاره جداگانه بدهد.

مسئله 1462: اگر در حال حیات فرصت اداء کفاره نشد باید در حالت مریضی وصیت نماید که از دارائی وی اداء نمایند، و اگر وصیت ننمود گنهکار است.

مسئله 1463: کفاره قسم به اشخاصی داده شود که گرفتن زکات برای آن‌ها جائز است.

احکام قسم در داخل شدن و سکونت نمودن

مسئله 1463: اگر کسی سوگند یاد کرد که داخل خانه نمی‌شوم، و بعدا داخل کعبه یا مسجد یا معبد نصارا و یا معبد یهودی شد، کفاره بر او لازم نمی‌شود.

مسئله 1464: اگر کسی گفت: بخدا قسم داخل خانه نمی‌شود، بعدا داخل سایبان درب منزل یا صفه ای که در خارج درب منزل ساخته شده گردید، کفاره بر او لازم نمی‌شود، و اگر داخل صفه‌هائی که در درب اطاق‌ها ساخته می‌شود گردیده کفاره لازم است.

مسئله 1465: اگر کسی سوگند یاد کرد که داخل منزل نمی‌شوم بعدا داخل منزل خرابی گردید، کفاره بر او لازم نیست.

مسئله 1466: اگر کسی سوگند یاد کرد که داخل همین منزل نمی‌شوم، پس از اینکه آن منزل خراب شده و منزل دیگر بنا گردید داخل شد، کفاره بر او لازم است، و اگر آن منزل مسجدی یا حمامی یا باغی گردیده بوده کفاره بر او لازم نیست.

مسئله 1467: اگر کسی سوگند یاد کرد که داخل همین منزل نمی‌شوم، پس از اینکه آن منزل خراب شد داخل شد کفاره بر او لازم نیست، و اگر آن منزل مسجدی یا حمامی یا باغی گردیده بود کفاره بر او لازم نیست.

مسئله 1468: اگر کسی سوگند یاد کرد که داخل همین منزل نمی‌شوم بعدا بر بام منزل ایستاده، کفاره بر او لازم است.

مسئله 1469: اگر کسی سوگند یاد کرد که داخل این منزل نمی‌شوم و حال اینکه موقع گفتن در آن منزل هست، کفاره بر او لازم نیست، و اگر خارج گردید و بعدا داخل شد کفاره بر او لازم است.

مسئله 1470: اگر کسی سوگند یاد کرد که این لباس را نمی‌پوشم و حال اینکه آن لباس در تنش می‌باشد، یا سوگند یاد کرد که در این منزل سکونت نمی‌کنم و حال اینکه ساکن آن منزل می‌باشد، اگر بعد از سوگند فورا آن لباس را بیرون نمود یا فورا از ماشین پائین آمد یا فورا از منزل خارج شد کفاره لازم نمی‌شود، و اگر بعد از قسم توقف نمود کفاره لازم می‌گردد.

مسئله 1471: اگر کسی سوگند یاد کرد که در این منزل سکونت نمی‌نمایم و خودش خارج شد ولی اثاثیه و خانواده‌اش در آنجا بودند کفاره بر او لازم است.

مسئله 1472: اگر کسی سوگند یاد کرد که به منزل فلانی نمی‌روم، این قسم متوجه منزل مسکونی فلانی می‌گردد، چه آن منزل ملکی و چه کرایه ای و چه عاریتی باشد فرقی ندارد، هرگاه رفت کفاره لازم است.

مسئله 1473: اگر سوگند یاد کرد که قدم به منزل فلانی نخواهم گذاشت، اگر سواره ماشین یا دوچرخه یا پیاده داخل شد فرقی ندارد، و در هر صورت که داخل گردید کفاره لازم می‌گردد.

مسئله 1474: اگر کسی سوگند یاد کرد که به منزل فلانی می‌روم تا آخرین لحظه حیات قسم بر حال خود باقی است اگر نرفت باید وصیت نماید که کفاره بدهند، چون در آخر لحظه عمر حانث می‌شود.

احکام قسم در خوردن و نوشیدن

مسئله 1475: اگر کسی سوگند یاد کرد که از این شیر نمی‌نوشم و بعدا آن شیر را ماست یا پنیر درست کردند و از پنیر یا ماست آن شیر خورد، حانث نمی‌شود و کفاره بر او لازم نیست.

مسئله 1476: اگر کسی قسم یاد کرد که گوشت این بزغاله را نمی‌خورم بعد از نگشاد یا بز نر شدن خورد، کفاره لازم می‌گردد.

مسئله 1477: اگر کسی قسم یاد کرد که گوشت نمی‌خورم اگر گوشت ماهی یا خوراک دل و جگر خورد، کفاره لازم نمی‌گردد.

مسئله 1478: اگر کسی سوگند یاد کرد که از این گندم‌ها نمی‌خورم، اگر از نان تهیه شده از آن گندم‌ها بخورد کفاره لازم نمی‌گردد، ولی اگر قصدش این باشد که هرچه از این گندم‌ها تهیه شود، در آن موقع به خوردن نان تهیه شده یا آرد آن یا آنچه از آن گندم ساخته شود حانث می‌گردد و باید کفاره بدهد.

مسئله 1479: اگر کسی سوگند یاد کرد که از این آردها نمی‌خورم چه از نان آن آرد و چه از حلوائی که تهیه از آن آرد شود بخورد حانث می‌شود، و باید کفاره بدهد، ولی اگر خود آرد را بخورد کفاره لازم نمی‌گردد.

مسئله 1480: اگر کسی قسم یاد کرد که نان نمی‌خورم به هر چه در عرف مردم به آن نان گفته می‌شود، این سوگند اطلاق می‌گردد، و نباید بخورد اگر خورد باید کفاره بدهد. اگر نان برنج بخورد کفاره لازم نیست.

مسئله 1481: اگر کسی سوگند یاد کرد که سر نمی‌خورم، اگر سر مرغ یا کبوتر یا گنجشک خورد حانث نمی‌شود، و کفاره لازم نمی‌گردد.

مسئله 1482: اگر کسی سوگند یاد کرد که میوه نمی‌خورم، هر چه در عرف میوه نامیده می‌شود در این قسم داخل است نباید بخورد، اگر خورد کفاره لازم می‌گردد.

مسئله 1483: اگر کسی قسم یاد کرد که از همین درخت نمی‌خورم این سوگند متوجه میوه آن درخت می‌شود، اگر از میوه آن درخت بخورد حانث می‌شود، و کفاره لازم می‌گردد، ولی اگر از پوست یا برگ آن درخت خورد کفاره لازم نمی‌گردد.

مسئله 1484: اگر کسی سوگند یاد کرد که بریان شده نمی‌خورم این قسم فقط متوجه گوشت بریان می‌شود، و اگر بادنجان بریان شده خورد کفاره لازم نمی‌گردد، مگر نیت هر بریان شده را داشته باشد که در آن صورت هر بریان شده را بخورد حانث می‌شود و باید کفاره بدهد.

مسئله 1485: اگر کسی سوگند یاد نمود که پخته شده را نمی‌خورم این قسم متوجه گوشت پخته می‌شود مگر نیت آن هر پخته شده‌ای باشد.

مسئله 1486: اگر کسی سوگند یاد کرد که به آسمان می‌روم یا این سنگ را طلا یا نقره می‌نمایم فورا حانث می‌شود، و کفاره بر او لازم می‌گردد.

احکام قسم در مورد خارج شدن و آمدن و سوار شدن و غیره

مسئله 1487: اگر کسی سوگند یاد کرد که از مسجد خارج نمی‌شوم بعدا به دیگری دستور داد که او را کشان کشان از مسجد خارج نماید کفاره بر او لازم است، و اگر سوگند یاد کننده دستور نداد ولی شخص او را اجبارا خارج نمود کفاره لازم نیست، اگر چه او به خارج شدن راضی باشد.

مسئله 1488: اگر کسی سوگند یاد کرد که از منزل خود خارج نمی‌شوم مگر برای نماز جنازه، اگر علاوه بر تشییع جنازه در بازار کارهائی روزمره را انجام داد کفاره بر او لازم نیست.

مسئله 1489: اگر کسی سوگند یاد کرد که از منزل خود خارج نمی‌شوم مگر برای مکه، اگر بقصد رفتن مکه از منزل خارج شد و بدون اینکه به مکه برسد مراجعت نمود کفاره لازم می‌گردد.

مسئله 1490: اگر کسی سوگند یاد کرد که نمی‌آیم مکه را، تا به مکه نرسد کفاره لازم نمی‌گردد، و اگر گفت: نمی‌روم به مکه، به محض اینکه از منزل خارج شود کفاره لازم می‌شود.

مسئله 1491: اگر کسی سوگند یاد کرد که عیالم نباید بدون اجازه من از منزل خارج شود یک مرتبه به او اجازه خروج داد، اگر مرتبه دوم بدون اجازه او خارج شد کفاره لازم می‌شود، و باید هر مرتبه که بیرون می‌شود اجازه بگیرد، و اگر گفت: قصدم همین مرتبه بوده است صحیح است.

مسئله 1492: اگر کسی برای عیال خود گفت: نباید از منزل خارج شوی مگر اینکه به تو اجازه دهم، اگر یک مرتبه اجازه داد بعدا لازم است که اجازه دهد.

مسئله 1493: اگر زنی قصد داشت که از منزل خارج شود شوهرش گفت: اگر بیرون شوی طلاقی، زن نشست و بعدا بیرون رفت طلاق نمی‌شود.

مسئله 1493: اگر کسی قصد داشت بچه خود را کتک زند دیگری گفت: اگر بچه خود را کتک زدی عیالم طلاق است، شخصی که می‌خواست بچه خود را کتک زند همان موقع از کتک زدن منصرف شد بعد از اندکی بچه خود را کتک زد عیال آن شخص طلاق نمی‌شود.

مسئله 1494: اگر شخصی برای دیگری گفت: بیا پیشم نهار میل نما، آن شخص گفت: اگر نهار میل نمایم عیالم طلاق است، بعدا به منزل خود رفت و نهار میل نمود، عیالش طلاق نمی‌شود، چون منظور همان نهاری است که با تکلیف کننده میل نماید.

احکام قسم در مورد صحبت‌ها

مسئله 1495: اگر کسی سوگند یاد کرد که با فلانی صحبت نمی‌کنم، اگر در حالتی که فلانی در خواب است ولی طوری است که صدایش را می‌شنوند با او صحبت کرد کفاره بر او لازم می‌گردد.

مسئله 1496: اگر کسی سوگند یاد کرد که یک ماه با فلانی صحبت نمی‌کنم، از وقت قسم یاد کرده است یکماه محاسبه می‌شود.

مسئله 1497: اگر شخصی سوگند یاد کرد که صحبت نمی‌کنم، در نماز قرآن خواند یا «سُبحَانَ اللهِ وَلَا إِلهَ إِلَّا اللهُ وَاللهُ أَکبَر» گفت، کفاره بر او لازم نیست، اگر در غیر نماز قرآن خواند یا تسبیح گفت، کفاره بر او لازم است.

مسئله 1498: اگر کسی گفت: روزی که با فلانی صحبت نمایم عیالم مطلقه می‌باشد، اگر روز یا شب با فلانی صحبت کرد عیالش طلاق می‌شود، مگر فقط نیت روز را داشته باشد، و اگر گفت: شبی که با فلانی صحبت نمایم عیالم طلاق است و روز صحبت کرد طلاق واقع نمی‌شود.

مسئله 1499: اگر کسی گفت: اگر با احمد تا آمدن خاله از مسافرت یا تا اجازه دادن خاله صحبت نمایم عیالم طلاق می‌باشد، اگر قبل از آمدن خاله از مسافرت یا اجازه دادن وی با احمد صحبت کرد عیالش طلاق می‌شود، و اگر بعد از آمدن یا اجازه دادن وی صحبت کرد طلاق نمی‌شود، و اگر خاله پیش از آمدن از مسافرت یا پیش از اجازه دادن فوت کرد این شرط از بین می‌رود.

مسئله 1500: اگر کسی سوگند یاد کرد که به همین منزل محمود داخل نمی‌شود، بعد از اینکه محمود آن منزل را فروخت اگر داخل شد کفاره لازم نمی‌گردد.

مسئله 1501: اگر کسی قسم یاد کرد با صاحب این ماشین صحبت نمی‌کنم، اگر صاحب ماشین آن ماشین را فروخت و قسم یاد کننده با او صحبت کرد کفاره بر او لازم می‌شود.

مسئله 1502: اگر کسی قسم یاد کرد که با این جوان صحبت نمی‌کنم، اگر در پیر مردی با او صحبت کرد کفاره لازم می‌شود.

مسئله 1503: اگر کسی سوگند یاد کرد که وقتی یا زمانی صحبت نمی‌کنم، این قسم شامل شش ماه می‌شود، اگر پیش از شش ماه صحبت کرد کفاره بر او لازم می‌گردد.

مسئله 1504: اگر کسی قسم یاد کرد که روزها صحبت نمی‌کنم، شامل سه روز می‌شود، بعد از سه روز اگر صحبت کرد کفاره بر او لازم نمی‌گردد.

احکام قسم در طلاق

مسئله 1505: اگر کسی برای عیال خود گفت: آن زمانی که تو بچه‌ای زایمان نمائی، طلاقی، بعدا زن بچه‌ای مرده را زایمان نمود طلاق می‌شود.

مسئله 1506: اگر کسی برای زن‌های متعدده خود گفت: در حالی که به آن‌ها اشاره می‌کرد این زن طلاق است یا این و این، به این گفته زن سوم طلاق می‌شود، و باید یکی از دو زن اول را شوهر برای طلاق تعیین نماید.

احکام قسم در فروختن و خریدن و نکاح کردن

مسئله 1507: اگر کسی سوگند یاد کرد که خریداری نمی‌کنم و نمی‌فروشم و به اجازه نمی‌دهم، اگر به وکیل گفت که: این کارها را برایش انجام دهد کفاره لازم نمی‌گردد، ولی اگر قصدش این بود که نه خودم این کارها را انجام می‌دهم و نه به واسطه غیر در این صورت کفاره لازم می‌گردد.

مسئله 1508: اگر کسی سوگند یاد کرد که نکاح نمی‌کنم یا طلاق نمی‌دهم، در این صورت اگر کسی را وکیل نمود که برایش زنی را نکاح کند یا عیالش را طلاق دهد، کفاره لازم می‌گردد.

مسئله 1509: اگر کسی قسم یاد کرد که گوسفند خود را ذبح نمی‌کنم، دیگری را دستور ذبح کردن داد کفاره بر او لازم می‌گردد.

مسئله 1510: اگر کسی سوگند یاد کرد که بچه خود را کتک نمی‌زنم، دیگری را دستور داد که او را کتک زد کفاره بر او لازم نیست.

احکام قسم در حج و نماز و روزه

مسئله 1511: اگر کسی در خود مکه مکرمه یا در شهر و دیار خود گفت: بر من لازم باد رفتن بیت الله، بر او لازم است که حج کامل یا عمره ای را پیاده بجا آورد، و اگر سواره این راه بپیماید باید یک گوسفند در مکه ذبح نموده خیرات نماید.

مسئله 1512: اگر کسی سوگند یاد کرد که روزه نمی‌گیرم، بعدا نیت روزه نمود و یک ساعت روزه داشت، بعدا روزه خود را شکست کفاره بر او لازم است.

مسئله 1513: اگر کسی قسم یاد کرد که یک روز روزه می‌گیرم بعد از یک ساعت که روزه گرفته بود روزه خود را شکست کفاره بر او لازم نیست.

مسئله 1513: اگر کسی سوگند یاد کرد که نماز نمی‌خوانم، اگر قیام و قرائت و رکوع را بجا آورد و نماز را بشکند کفاره بر او لازم نمی‌شود، و در صورتی که سجده را بجا آورده و نماز را شکست کفاره بر او لازم است.

مسئله 1514: اگر کسی سوگند یاد کرد که (نماز نمی‌خوانم نماز خواندنی) تا موقعی که دو رکعت نماز کامل بجای نیاورد کفاره بر او لازم نمی‌گردد.

احکام قسم در پوشیدن لباس و زیورآلات

مسئله 1515: اگر کسی برای عیال خود گفت: اگر از رشتن تو بپوشم آن هدیه می‌باشد، بعد زوج پنبه خریداری کرد و زن او را رشت (نخ نمود) و پارچه ساخت، بعدا شوهر آن را بپوشد این هدیه می‌شود، و باید به مکه برای تصدق این لباس را بفرستد چون هدیه به معنی خیرات کردن در مکه می‌باشد.

مسئله 1516: اگر کسی سوگند یاد کرد که زیورآلات نمی‌پوشم، انگشتر نقره بدست نمود، کفاره بر او لازم نیست، ولی اگر انگشتر طلا بدست نمود کفاره بر او لازم است.

مسئله 1517: اگر کسی قسم یاد کرد که بر فرش نمی‌خوابم اگر بر آنچه فرش گفته شود و پارچه هم بالایش بیندازد و بخوابد کفاره لازم می‌گردد.

مسئله 1518: اگر کسی قسم یاد کرد بر تخت نمی‌نشینم، اگر روی تخت پتو یا فرش انداخت و شکست باید کفاره بدهد.

احکام قسم

مسئله 1519: اگر کسی گفت: «اگر مجید را کتک بزنم عیالم طلاق است» در صورتی که بعد از مردن او را کتک بزند عیال او طلاق نمی‌شود. همچنین می‌گوید: اگر با مجید صحبت نمایم و یا به پیشش بروم مثلا عیالم طلاق است، پس از مردن او را مخاطب قرار می‌دهد و با او صحبت می‌کند یا پیش جنازه‌اش می‌رود عیالش طلاق نمی‌شود.

مسئله 1520: کسی سوگند می‌خورد، -اگر فلانی را نکشم عیالم طلاق است- و حال اینکه فلانی مرده است، اگر گوینده از موت فلانی آگاه بود، عیالش طلاق می‌شود، و اگر آگاه نبود طلاق نمی‌شود.

احکام قسم در مورد پرداخت قرض

مسئله 1521: اگر کسی سوگند یاد کرد که باید فلان بدهی خود را در آینده نزدیک پرداخت نمایم، اگر کم‌تر از یک ماه پرداخت کرد کفاره لازم نیست، و اگر یک ماه یا بیشتر گذشت بعدا پرداخت نمود کفاره لازم می‌گردد.

مسئله 1522: اگر کسی سوگند یاد کرد که فلان عمل را انجام نمی‌دهم باید هرگز آن کار را انجام ندهد، البته اگر خیری بود بهتر است حتی لازم است که خود را حانث بسازد و کفاره بدهد.

مسئله 1523: اگر کسی سوگند یاد کرد که باید فلان کار را انجام دهم یکمرتبه انجام دهد از لحاظ قسم کفاره بر او لازم نمی‌شود.

مسئله 1524: اگر قسم یاد کرد که باید ساعت خود را به احمد ببخشم، پس از آن بخشید و احمد قبول ننمود، کفاره لازم نمی‌گردد.

مسئله 1525: اگر کسی قسم یاد کرد که ریحان بو نمی‌کنم، اگر گل گلاب یا گل یاسمن بوی کشید کفاره لازم نمی‌گردد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...