جمع طعام و آن عبارت است از آنچه که انسان میخورد و با آن تغذیه میکند مانند قوت و غیره.
اصل در طعام حلال بودن است: خداوند متعال میفرماید:
) یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الأَرْضِ حَلاَلاَ طَیِّباً ( (بقره: 168)
«ای مردم از آنچه در زمین، حلال و پاکیزه است بخورید».
و میفرماید:
) وَکُلُوا وَاشْرَبُوا وَلاَتُسْرِفُوا إِنَّهُ لاَیُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ. قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعَبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنْ الرِّزْقِ ( (اعراف: 33 - 32)
«و بخورید و بیاشامید ولی اسراف و زیادهروی مکنید که خداوند مسرفان و زیادهروی کنندگان را دوست ندارد، بگو (ای پیامبر) چه کسی زینتهای الهی را که برای بندگانش آفریده است و همچنین مواهب و روزیهای پاک را حرام کرده است».
هیچ طعامی حرام نیست مگر آنچه خداوند در کتابش یا بر زبان پیامبر حرام کرده است. و حرام گرداندن آنچه خداوند حرام نکرده، دروغ بر خداوند است:
خداوند متعال میفرماید:
) قُلْ أَرَأَیْتُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ لَکُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَرَاماً وَ حَلاَلاً قُلْ أللَّهُ أُذِنَ لَکُمْ أَمْ عَلَی اللَّهِ تَفْتَرُونَ. وَمَا ظَنُّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ(
(یونس: 59 - 60)
«بگو به من بگویید آیا چیزهایی را که خدا برای شما آفریده و رزوی شما کرده است و بخشی از آنها را حرام و بخشی از آنها را حلال نمودهاید، آیا خدا به شما اجازه داده است یا اینکه بر خدا دروغ میبندید، آیا گمان کسنای که بر خدا دروغ میبندند درباره (چیزهایی که) در روز قیامت رخ میدهد چیست؟».
و میفرماید:
) وَلاَتَقُولُوا لِمَا تَصِفُ ألْسِنَتُکُمْ الْکََذِبَ هَذَا حَلاَلٌ وَ هَذَا حَرَامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ إِنَّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ لاَیُفْلِحُونَ. مَتَاعٌ قَلِیلٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ( (نحل: 116 - 117)
«و به خاطر چیزهایی که تنها (از مغز شما تراوش کرده و) بر زبانتان میرود به دروغ مگویید این حلال است و آن حرام، و در نتیجه بر خدا دروغ ببندید، کسانی که بر خدا دروغ میبندند رستگار نمیگردند (سودجویی و بهرهمندی ایشان از جهان ناچیز است و تمام دنیا با توجه به آخرت کالای کمی است و عذاب دردناکی دارند».
خداوند متعال میفرماید:
) وَمَالَکُمْ أَلاَّ تَأْکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ قَدْ فَصَّلَ لَکُمْ مَا حَرَّمَ عَلَیْکُمْ إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیْهِ ( (أنعام: 119)
«شما چرا باید از گوشت حیوانی نخورید که به هنگام ذبح نام خدا بر آن رفته است، و حال آنکه خداوند گوشت حیواناتی را که بر شما حرام است بیان کرده است مگر ناچار و درمانده شوید (که در اینصورت میتوانید به اندازهای که رفع ضرورت و دفع هلاک کند از گوشت حرام آن بخورید».
خداوند متعال آنچه را که بر ما حرام است بطور مفصل و واضح بیان نموده است و میفرماید:
) حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ الْمَیْتَةُ وَالدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنزِیرِ وَ مَا أَهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنَقِةُ وَالْمُؤْقَوذَةُ وَالْمُتَرَدِّیَةُ وَالنَّطِیحَةُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَکَّیْتُمْ وَ مَا ذُبِحَ عَلَی النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالأزْلاَمِ ذَلِکُمْ فِسْقٌ ( (مائده: 3)
«ای مؤمنان بر شما حرام شده است (خوردن گوشت) مردار، خون، گوشت خوک، حیواناتی که به هنگام ذبح نام غیر خدا بر آنها برده شود و به نام دیگران سربریده شوند، حیواناتی که خفه شدهاند، حیواناتی که با شکنجه و کتک کشته شدهاند، آنهایی که از بلندی پرت شده و مردهاند آنهایی که بر اثر شاخ زدن حیوانات دیگر مردهاند، حیواناتی که درندگان از بدن آنها چیزی خورده و بدان سبب مردهاند، مگر اینکه (قبل از مرگ) آنها را سربریده باشید، و حیواناتی که برای نزدیکی به بتها سربریده شدهاند، و بر شما حرام است که با چوبههای تیر به پیشگویی بپردازید و از غیب سخن گویید همه اینها برای شما گناه بزرگ و خروج از فرمان رحمان است».
و میفرماید:
) وَلاَتَأکُلُوا مِمَّا لَم یُذکَرِ اسمُ اللهِ عَلَیهِ وَ إنَّهُ لَفِسقٌ ( (أنعام: 121)
«و از گوشت حیوانی نخورید که نام خدا بر آن برده نشده است؛ چرا که خوردن از چنین گوشتی خروج از فرمانبرداری خدا است».
و میفرماید:
) قُل لاَأجِدُ فِیمَا أوحِیَ إلَیَّ مُحَرَّماً عَلَی طَاعِمٍ یَطعَمُهُ إلاَّ أن یَکُونَ مَیتةً أو دَماً مُسفُوحاً أو لَحمَ خِنزِیرٍ فَإنَّهُ رِجسٌ أو فِسقاً أَهِلَّ لِغَیرِاللهِ بِهِ ( (أنعام: 145)
«(ای پیامبر) بگو در آنچه به من وحی شده است، چیزی را برخورندهای حرام نمییابم، مگر مردار و خون و گوشت خوک که همه اینها ناپاک هستند و گوشت حیوانی که به نام (بتی یا معبودی) جز خدا ربریده شده باشد».
و میفرماید:
) وَ حُرِّمَ عَلَیکُم صَیدُ البَرِّ مَا دُمتُم حُرُماً ( (مائده: 96)
«و مادام که در حال احرام هستید نخجیر خشکزی برای شما حرام است».
عضوی که از حیوان زندهای قطع شود، در حکم مردار است: به دلیل حدیث ابو واقد لیثی از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم که فرمود: (ماقطع من البهیمة و هوی حیة فهو میتة)[1] «عضوی که از حیوانی زنده جدا میشود، مردار به حساب میآید».
خون و مرداری که از این حکم مستثنی است
از ابن عمر(رض) روایت است: (أحل لنا میتتان و دمان، أما المیتتان فالحوت والجراد، و أما الدمان فالکبد و الطحال)[2] «دو مردار و دو خون برای ما حلال شدهاند دو مردار ماهی و ملخ مرده، و دو خون کبد و طحال هستند».
از انس ابن مالک رضی الله عنه روایت است: (أن رسول الله صل الله علیه و آله و سلم جاءه جاء فقال: أکلت الحمر، ثم جاءه جاء فقال: أکلت الحمر، ثم جاءه جاء فقال: أفنیت الحمر، فأمر منادیا فنادی فی الناس، إن الله و رسوله ینهی انکم عن لحوم الحمر الأهلیة فإنها رجس، لأکفئت القدور، و إنها لتفور باللحم)[3]. «شخصی نزد پیامبر صل الله علیه و آله و سلم آمد و گفت: گوشت خر اهلی خورده شد، سپس شخص دیگری آمد و گفت: گوشت خر خورده شد، بدنبال آن، شخص سومی نزد او آمد و گفت: خرها از بین رفتند، سپس پیامبر صل الله علیه و آله و سلم به ندا دهندهای دستور داد تا در میان مردم اعلام کند خدا و رسول او شما را از (خوردن) گوشت خرهای اهلی نهی کردهاند، چون نجس است، پس دیگها ریخته شدند در حالی که گوشت (خر) در آنها میجوشید».
گوشت درندگان نیشدار و هر پرندهای که چنگال داشته باشد حرام است
از ابن عباس روایت است: (نهی رسول الله صل الله علیه و آله و سلم عن کل ذی ناب من السباع و عن کل ذی مخلب من الطیر)[4] «پیامبر صل الله علیه و آله و سلم از گوشت هر درندهای که نیش، و هر پرندهای که چنگال داشته باشد، نهی کرده است».
جلّاله: حیوانی است که بیشتر تغذیهاش از نجاست است.
خوردن (گوشت)، نوشیدن شیر، و سوار شدن آن، حرام است.
از ابن عمر روایت است: (نهی رسول الله صل الله علیه و آله و سلم عن لحوم الجلّالة و ألبانها)[5] «پیامبر صل الله علیه و آله و سلم از خوردن گوشت جلّاله و شیر آن نهی کرده است».
همچنین از ابن عمر روایت است: (نهی رسول الله صل الله علیه و آله و سلم عن الجلالة فی الإبل، أن یرکب علیها، أو یشرب من ألبانها)[6] «پیامبر صل الله علیه و آله و سلم از سوار شدن بر شتر جلاله و خوردن شیر آن نهی کرده است».
اگر جلاله بمدت سه روز قرنطینه (نگهداری) و خوراک پاک به آن داده شود، سربریدن و خوردن گوشت آن جایز است:
از ابن عمر روایت است: (أنه کان یحبس الدجاجة الجلالة ثلاثا)[7] «او مرغ جلاله را سه روز قرنطینه (نگهداری) میکرد».
خوردنیهای حرام در هنگام اضطرار مباح میگردد
خداوند متعال میفرماید:
) فَمَنِ اضطُرَّ غَیرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَلاَ إثمَ عَلَیهِ إنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ( (بقره: 173)
«و آنکس که مجبور شد در صورتی که علاقمند و متجاوز نباشد گناهی بر او نیست، خداوند بخشنده و مهربان است».
و میفرماید:
) فَمَنِ اضطَرَّ فِی مَخمَصَةٍ غَیرَ مُتَجَانِفٍ لإِثمٍ فَإنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ( (مائده: 3)
«اما کسی که در حال گرسنگی ناچار شود (از محرمات سابق چیزی بخورد تا هلاک نشود) و متمایل به گناه نباشد (مانعی ندارد)؛ چراکه خداوند بخشنده مهربان است».
ابن کثیر(ره) در تفسیرش (14/2) میگوید:
یعنی: اگر کسی نیاز شدید پیدا کرد و ناچار شد به خاطر ضرورت از محرماتی که خداوند ذکر کرده، بخورد ایرادی ندارد، خداوند نسبت به او بخشنده و مهربان است. چون خداوند متعال از نیاز و اضطرار بندهی خود آگاه است، و در نتیجه از او گذشت کرده و گناه اورا میبخشد، در مسند (امام احمد) و صحیح ابن حبان از ابن عمر روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (إن الله یحب أن تؤتی رخصه کما یکره أن تؤتی معصیته)[8] «خداوند دوست دارد که از رخصتهایش استفاده شود همچنانکه ناپسند میداند که نافرمانیاش شود».
و به همین دلیل فقهاء گفتهاند: گاهی اوقات خوردن مردار واجب میشود و آن وقتی است که شخص ترس هلاک شدن نفس خود را داشته، و چیزی دیگر غیر از آن رانیابد و بر حسب احوال گاهی مندوب است و گاهی مباح.
در اینکه آیا شخص باید به اندازه رفع گرسنگی از مردار بخورد یا خود را از آن سیر کند، یا علاوه بر سیر کردن خود مقداری را هم بردارد میان فقها اختلافنظر وجود دارد. همچنانکه در کتابهای فقهی بیان شده است».
در ادامه میگوید:
«برخلاف آنچه بسیاری از عوام و غیره میپندارند، خوردن گوشت مردار مشروط به این نیست که شخص سه روز غذائی برای خوردن نیابد، بلکه هرگاه مضطر به این کار شود میتواند از آن بخورد» اه.
[1]) صحیح : [ص. جه 2606]، جه (3216/1072/2)، د (2841/60/8).
[2]) صحیح : [ص. ج 210]، [الصحیحة 1118].
[3]) متفق علیه : خ (5528/653/9)، م (1940 – 35/1540/3).
[4]) صحیح : [مختصر م 1332]، م (1934/1534/3)، د (3785/277/10)، نس (206/7) نسائی این حدیث را بصورت (نهی یوم خیبر) روایت کرده است.
[5]) صحیح : [ص. جه 2582]، جه (3189/1064/2)، د (3767/258/10)، ت (1884/175/3).
[6]) حسن صحیح : [ص. د 3217]، د (3769/260/10).
[7]) صحیح : [الإرواء 2504]، ابن أبی شیبة (4660/147/8).
[8]) صحیح : [ص. ج 1886]، أ (2/108)، به کتاب «الإرواء» مراجعه شود (564/9/3).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر