توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۳ خرداد ۷, دوشنبه

بعد از دفن میت موارد زیر سنت است

 

بعد از دفن میت موارد زیر سنت است

1- قبر حدود یک وجب از زمین بلند شود، تا مشخص شود که قبر است و به آن اهانت نشود، به دلیل حدیث جابر رضی الله عنه : (أن النبی صل الله علیه و آله و سلم  ألحد له لحد، و نصب علیه اللبن نصبا، و رفع قبره من الأرض نحوا من شبر)[1] «برای پیامبر صل الله علیه و آله و سلم ، لحدی کنده شد و بر او خشت قرار داده شد و قبرش به اندازه یک وجب از زمین بلند کرده شد».

2- قبر مقداری مرتفع شود، به دلیل حدیث سفیان تمار که گفت:

(رأیت قبر النبی صل الله علیه و آله و سلم  مسنما)[2] «قبر پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  را دیدم که (به شکل کوهان شتر) برجسته بود».

3- با قراردادن تکه سنگی یا شبیه آن در قسمت بالای قبر (سرمیت)، آن را مشخص کند، تا هرگاه کسی از بستگان میت بمیرد نزد او دفن شود، به دلیل حدیث مطلب بن ابی وداعه رضی الله عنه  (لما مات عثمان بن مظعون أخرج بجنازته فدفن، أمر النبی صل الله علیه و آله و سلم  رجلا أن یأتیه بحجر، فلم یستطع حمله، فقام إلیها رسول الله صل الله علیه و آله و سلم  و حسر عن ذراعیه، قال المطلب: قال الذی یخبرنی عن رسول الله صل الله علیه و آله و سلم : کأنی أنظر إلی بیاض ذراعی رسول الله صل الله علیه و آله و سلم  حین حسر عنها، ثم حملها فوضعها عند رأسه، و قال: أتعلم بها قبر أخی، و أدفن إلیه من مات من أهلی)[3] «وقتی که عثمان بن مظعون فوت کرد، جنازه‌اش را بیرون بردند و دفن کردند. پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  به مردی دستور داد تا سنگی برای او بیاورد، آن شخص نتوانست سنگ را حمل کند، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  (به طرف سنگ) رفت و آستینش را بالا زد، مطلب گوید: کسی که از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  به من خبر داد گفت: وقتی که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  آستینش را برای برداشتن سنگ بالا زد، سفیدی ساعدهایش را دیدم، سنگ را حمل کرد و در کنار سر عثمان قرار داد و فرمود: با این سنگ قبر برادرم را نشانه می‌‌کنم و هر کس از خویشاوندانم فوت کند نزداو دفنش می‌کنم».

4- بالای قبر بایستد و برای پایداری میت دعا و طلب مغفرت کند و حاضران را نیز به این کار سفارش کند؛ به دلیل حدیث عثمان بن عفان رضی الله عنه : (کان النبی صل الله علیه و آله و سلم  إذا فرغ من دفن المیت وقف علیه فقال: استغفروا لأخیکم، وسلوا له التثبیت فإنه الآن یسأل)[4] «وقتی که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  از دفن میت فارغ می‌شد، بالای سر او می‌ایستاد و می‌فرمود: برای برادرتان طلب مغفرت کنید و برای او از خدا طلب پایداری کنید که الان از او سؤال می‌شود».

جایز است که همراهان جنازه، هنگام دفن کنار قبر بنشینند تا مرگ و حوادث بعد از آن را به یاد بیاورند، به دلیل حدیث براء بن عازب:

(خرجنا مع النبی صل الله علیه و آله و سلم  فی جنازة رجل من الأنصار، فانتهینا إلی القبر و لما یلحد، فجلس رسول الله صل الله علیه و آله و سلم  وجلسنا حوله، و کأن علی رؤسنا الطیر، و فی یده عود فجعل ینکت فی الأرض فرفع رأسه فقال: استعیذوا بالله من عذاب القبر، مرتین أو ثلاثا، ثم قال: إن العبد المؤمن إذا کان فی انقطاع من الدنیا، و إقبال من الآخرة، نزل إلیه ملائکة من السماء بیض الوجوه کأن وجوههم الشمس، معهم کفن من أکفان الجنة، و حنوط من حنوط الجنة حتی یجلسوا منه مد البصر ثم یجی ملک الموت علیه السلام حتی یجلس عند رأسه، فیقول: أیتها النفس الطیبة، أخرجی إلی مغفرة من الله و رضوان، قال: فتخرج تسیل کما تسیل القطرة من فی السقاء، فیأخذها، فإذا أخذها لم یدعوها فی یده طرفة عین حتی یأخذوها، لیجعلوها فی ذلک الکفن و فی ذلک الحنوط، و یخرج منها کأطیب نفحة مسک وجدت علی وجه الأرض، قال: فیصعدون بها، فلایمرون یعنی بها علی ملأ من الملائکة إلا قالوا: ما هذا الروح الطیب، فیقولون فلان بن فلان، بأحسن أسمائه التی کانوا یسمونه بها فی الدنیا. حتی ینتهوا بها إلی السماء الدنیا، فیستفتحون له فیفتح لهم، فیشیعه من کل سماء مقربوها إلی السماء التی تلیها، حتی ینتهی به إلی السماء السابعة، فیقول الله عزوجل، اکتبوا کتاب عبدی فی علیین، و أعیدوه إلی الأرض، فإنی منها خلقتهم و فیها أعیدهم، و منها أخرجهم تارة أخری. قال: فتعاد روحه فی جسده، فیأتیه ملکان فیجلسانه، فیقولان له: من ربک؟ فیقول: ربی الله، فیقولان له: ما دینک؟ فیقول دینی الإسلام، فیقولان له: ما هذا الرجل الذی بعث فیکم؟ فیقول:هو رسول الله صل الله علیه و آله و سلم  فیقولان له: و ما علمک؟ فیقول: قرأت کتاب الله فآمنت به صدقت، فینادی مناد فیالسماء: أن صدق عبدی فافرشوه من الجنة، و ألبسوه من الجنة، و افتحوا له بابا إلی الجنة، قال: فیأتیه من روحها و طیبها، و یفسح له فی قبره مد بصره، قال: و یأتیه رجل حسن الوجه، حسن الثیاب، طیب الریح، فیقول: أبشر بالذی یسرک هذا یومک الذی کنت توعد. فیقول له: من أنت؟ فوجهک الوجه یجیء بالخیر؟ فیقول: أنا عملک الصالح، فیقول: رب أقم الساعة حتی أرجع إلی أهلی و مالی.

قال: و إن العبد الکافر إذا کان فی انقطاع من الدنیا وإقبال من آلاخرة، نزل إلیه من السماء ملائکة سود الوجوه، معهم السموح، فیجلسون منه مد البصر، ثم یجی ملک الموت حتی یجلس عند رأسه، فیقول: أیتها النفس الخبیثة، أخرجی إلی سخط من الله وغضب، قال: فتفرق فی جسده فینتزعها کما ینتزع السفود من الصوف المبلول فیأخذها، فإذا أخذها، لم یدعوها فی یده طرفة عین حتی یجعلوها فی تلک السموح، و یخرج منها کأنتن ریح جیفة وجدت علی وجه الأرض، فیصعدون بها فلایمرون بها علی ملأ من الملائکة إلا قالوا: ما هذا الروح الخبیث؟ فیقولون فلان بن فلان بأقبح أسمائه التی کان یسمی بها فی الدنیا، حتی ینتهی به إلی السماء الدنیا، فیستفتح له فلا یفتح له، ثم قرأ رسول الله صل الله علیه و آله و سلم :
) لاتفتح لهم أبواب السماء و لایدخلون الجنة حتی یلج الجمل فی سم الخیاط(  فیقول الله عزوجل: اکتبوا کتابه فی سجین فی الأرض السفل فتطرح روحه طرحا، ثم قرأ: ) و من یشرک بالله فکأنما خر من السماء فتخطفه الطیر أو تهوی به الریح فی مکان سحیق ( فتعاد روحه فی جسده و یأتیه ملکان فیجلسانه فیقولان له: من ربک؟ فیقول: هاه هاه لا أدری. فیقولان له: ما دینک؟ فیقول هاه هاه، لا أدری. فیقولان له: ما هذا الرجل الذی بعث فیکم؟ فیقول: هاه هاه لا أدری. فینادی مناد من السماء: أن کذب فافرشوا له من النار، و افتحوا له بابا إلی النار، فیأتیه من حرها و سمومها، و یضیق علیه قبره حتی تختلف فیه أضلاعه، و یأتیه رجل قبیح الوجه، قبیح الثیاب، منتن الریح، فیقول: أبشر بالذی یسؤک، هذا یومک الذی کنت توعد، فیقول:من أنت فوجهک الوجه یجیء بالشر؟ فیقول: أنا عملک الخبیث. فیقول: رب لاتقم الساعة. و فی روایة: ثم یقیض له أعمی أصم أبکم، و فی یده مرزبة لو ضرب بها جبل کان ترابا، فیضربه ضربة حتی یصیر ترابا، ثم یعیده الله کما کان فیضربه ضربة أخری، فیصیح صیحة یسمعه کل شیء إلا الثقلین)[5] «همراه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  با جنازه مردی از انصار خارج شدیم تا به قبر رسیدیم در حالیکه هنوز لحد آمده نشده بود، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  نشست، ما هم (آرام و ساکت) دور او نشستیم، مثل اینکه بالای سرمان پرنده بود، و در حالی که چوبی در دست داشت و آن را بر زمین می‌کوبید، سرش را بلند کرد و دو یا سه بار فرمود، از عذاب قبر به خدا پناه ببرید، سپس فرمود: وقتی که بنده مؤمن در حال بریدن از دنیا و رو کردن به آخرت است فرشتگانی که صورتهایشان سفید و مانند خورشید (درخشان) است، و کفنی از کفن‌های بهشت و حنوطی (هر چیز خوشبویی که به جسد می‌زنند) از حنوطهای بهشت به همراه دارند، از آسمان به سوی او می‌آیند و تا جایی که چشم، توانایی دیدن دارد ملائکه کنار او می‌نشینند، سپس ملک الموت علیه السلام  می‌آید و کنار سرش می‌نشیند و می‌گوید: أی روح پاک! به سوی مغفرت و رضوان الهی خارج شو، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: پس روح مانند قطره‌ای که از لبه مشک آب می‌چکد، خارج می‌شود و ملک الموت آن را می‌گیرد، وقتی آنرا گرفت، لحظه‌ای در دستش نمی‌ماند که فوراً (سایر ملائکه‌ها) آن را می‌گیرند و در آن کفن و بوی خوش قرار می‌دهند و از آن روح بویی خوشتر از بهترین مسک روی زمین خارج می‌شود، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: او را بالا می‌برند و از کنار هر گروهی از ملائکه که می‌گذرند می‌پرسند: این روح پاک کیست؟ می‌گویند: فلانی پسر فلانی است، و او را با بهترین نامهایی که در دنیا داشته، مورد خطاب قرار می‌دهند، تا اینکه او را به آسمان دنیا می‌رسانند، برای او طلب باز شدن دروازه آسمان می‌کنند، دروازه بر آنها باز می‌شود و از هر آسمانی تا آسمان بعدی مقربان (بین دو آسمان) او را همراهی می‌کنند تا به آسمان هفتم برده می‌شود، خداوند عزوجل می‌فرماید: نامه عمل بنده‌ام را در میان نامه اعمال نیکوکاران بنویسید و او را به زمین بازگردانید. که من آنها را از (خاک) زمین آفریده‌ام و به آن بازمی‌گردانم و بار دیگر آنها را از آن خارج می‌کنم، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: روحش به جسدش بازگردانده می‌شود و دو ملائکه (نکیر و منکر) نزد او می‌آیند و او را می‌نشانند و از او می‌پرسند:پروردگارت کیست؟جواب میدهد:پروردگارم الله است،از او میپرسند:دینت چیست؟ جواب می‌دهد: دینم اسلام است،از او می‌پرسند این مردی که از میان شما مبعوث شد کیست؟ جواب می‌دهد: او فرستاده خدا است، از او می‌پرسند از کجا می‌دانی؟ جواب می‌دهد: کتاب خدا را خواندم و به آن ایمان آورده و آن را تصدیق کردم. در این زمان ندادهنده‌ای از آسمان ندا می‌دهد بنده‌ام راست گفت؛ پس از فرش بهشت برای او پهن کنید و از لباس بهشت او را بپوشانید و برای او دری از بهشت باز کنید. پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: نسیم و بوی خوش بهشت به مشام او می‌رسد و قبرش به اندازه دید چشمش وسعت پیدا می‌کند. (پیامبر صل الله علیه و آله و سلم ) فرمود: سپس مردی زیباروی با لباسی زیبا و بویی خوش نزد او می‌آید و می‌گوید، مژده باد تو را به چیزی که خوشحالت می‌کند. این همان روزی است که به تو وعده داده شده بود پس به آن مرد می‌گوید: تو کیستی؟ صورت تو مانند صورت کسی است که پیام‌آور نیکی است. (آن مرد) می‌گوید من عمل صالح توهستم. (بنده مؤمن) می‌گوید: پروردگارا! قیامت را برپا کن تا به سوی اهل و مالم برگردم.

(پیامبر صل الله علیه و آله و سلم ) فرمود: و هنگامیکه بنده‌ی کافر در حال بریدن از دنیا و انتقال به آخرت است، ملائکه‌هایی از آسمان به سوی او پایین می‌آیند که صورتشان سیاه است، پارچه‌هایی بافته شده از مو (با الیاف زبر و درشت) به همراه دارند و تا چشم قدرت دیدن دارد ملائکه اطراف او را می‌گیرند، سپس ملک الموت می‌آید و کنار سرش می‌نشیند و می‌گوید:ای روح خبیث! به سوی خشم و عذاب خدا خارج شو، (پیامبر صل الله علیه و آله و سلم ) فرمود: روح در جسد او پراکنده و متفرق می‌شود، و ملک الموت روحش را مانند کشیدن سیخ خاردار از پشم خیس بیرون می‌آورد همینکه آن را بیرون آورد لحظه‌ای در دستش باقی نمی‌ماند بلکه فوراً آنرا در آن پارچه‌های بافته شده از مو (با الیاف زبر و درشت) قرار می‌‌دهند، در حلیکه بویی بدتر از گندیده‌ترین لاشه روی زمین از آن خارج می‌شود، روحش را بالا می‌برند، از کنار هیچ گروهی از ملائکه عبورش نمی‌دهند مگر اینکه می‌گویند این روح خبیث کیست؟ می‌گویند: فلانی پسر فلانی است و با زشت‌ترین نامهایی که در دنیا داشته او را مورد خطاب قرار می‌دهند تا اینکه به آسمان دنیا برده می‌شود، آنگاه برای او طلب باز شدن دروازه آسمان می‌کنند، ولی دروازه را بر او باز نمی‌کنند، سپس پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  این آیه را تلاوت کرد:

) لاَتُفَتَّحُ لَهُم أبوَابُ السَّمَاءِ وَلاَیَدخُلُونَ الجَنَّةَ حَتَّی یَلِجَ الجَمَلُ فِی سَمِّ الخِیَاطِ ( 

                                                                      (الاعراف: 40)

«درهای آسمان به روی آنها باز نمی‌گردد و به بهشت وارد نمی‌شوند تا اینکه شتر از سوراخ سوزن خیاطی بگذرد».

خداوند متعال می‌فرماید: نامه عمل او را در میان بدکاران در زمین سفلی بنویسید، پس روح او پرت می‌شود؛ سپس (پیامبر صل الله علیه و آله و سلم ) این آیه را خواند:

) وَ مَن یُّشرک بِاللهِ فَکَأنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخطَفُهُ الطَّیرُ أو تَهوِی بِهِ الرِّیحُ فِی مَکَانٍ سَحِیق (       (حج: 31)

«هر کس که برای خدا شریکی قرار دهد انگار (به خاطر سقوط از اوج ایمان به حضیض کفر) از آسمان فرو افتاده است (و به بدترین شکل جان داده است) و پرندگان تکه‌های بدن او را می‌ربانید یا اینکه تندباد او را به مکان بسیار دوری (و دره ژرفی) پرتاب می‌کند».

سپس روحش به جسدش بازگردانده می‌شود و دو ملائکه (نکیر و منکر) او را می‌نشانند و از او می‌پرسند: پروردگارت کیست؟ جواب می‌دهد: هاه! هاه! نمی‌دانم از او می‌پرسند دینت چیست؟ جواب می‌دهد: هاه! ها! نمی‌دانم، از او می‌پرسند این مردی که در میان شما مبعوث شد کیست؟ جواب می‌دهد: هاه! هاه! نمی‌دانم، در این حال ندادهنده‌ای از آسمان ندا می‌دهد که: دروغ گفت؛ پس فرشی از آتش برای او پهن و دری از آتش برای او باز کنید، از گرما و حرارت جهنم به سوی او می‌آید و قبرش بر او تنگ می‌شود به طوری که استخوان‌های سینه‌اش درهم شکسته می‌شود و مردی با رویی زشت و لباسی قبح و بویی بد نزد او می‌آید و می‌گوید: مژده باد تو را به چیزی که تو را ناراحت می‌کند، این همان روزی است که به تو وعده داده شده بود، (آن شخص کافر) می‌گوید: تو کیستی؟ صورت تو مانند صورت کسی است پیام‌آور شر است. (آن مرد) می‌گوید من عمل خبیث تو هستم، (شخص کافر) می‌گوید: پروردگارا قیامت را برپا مکن.

در روایتی آمده که: سپس خداوند کور و کر و لالی را برای او مأمور می‌کند که عصایی آهنی در دست دارد که اگر با آن به کوه زده شود آن را به خاک تبدیل می‌کند، با آن ضربه‌ای به او می‌زند تا به خاک تبدیل شود سپس خداوند او را به حالت اول باز می‌گرداند، سپس ضربه‌ای دیگر به او می‌زند و فریادی می‌کشد که غیر از جن و انس هر چیزی آن را می‌شنود».

 



[1]) سند آن حسن است : [الجنائز 153]، حب (2160)، هق (410/3).

[2]) صحیح : [الجنائز 154]، خ (1390/255/3). مسنّم : یعنی مرتفع، و تسنیم قبر خلاف تسطیع آن است.

[3]) حسن : «الجنائز 155]، د (3190/22/9).

[4]) سند آن صحیح است : [الجنائز 156]، د (3205/41/9).

[5]) صحیح : [الجنائز 159]، أ (53/74/7)، د (4727/89/13).

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...