بعد از دخول (بردن همسر به خانه) دادن ولیمه لازم است؛ چون همچنانکه گفته شد پیامبر صل الله علیه و آله و سلم عبدالرحمن بن عوف رابه آن امر فرمود، و به دلیل حدیث بریده بن حصیب: (لما خطب علی فاطمة رضی الله عنها قال: قال رسول الله صل الله علیه و آله و سلم : إنه لابد للعرس من ولیمة)[1] «وقتی که علی از فاطمه رضی الله عنها خواستگاری کرد، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: برای عروسی ولیمه لازم است.
موارد زیر باید در دادن ولیمه مدنظر قرار گیرند:
1- ولیمه سه روز بعد از دخول باشد؛ چون این کار از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم نقل شده است، از انس روایت است: (تزوج النبی صل الله علیه و آله و سلم صفیة، و جعل عتقها صداقها، و جعل الولیمة ثلاثة أیام)[2] «پیامبر صل الله علیه و آله و سلم صفیه را به ازدواج خود درآورد و مهریه او را آزادیاش، تعیین نمود، و ولیمه را بعد از سه روز داد.
2- باید افراد صالح اعم از فقیر و ثروتمند را به ولیمه دعوت کند، به دلیل فرموده پیامبر صل الله علیه و آله و سلم : (لاتصاحب إلا مؤمنا، ولایأکل طعامک إلا تقی)[3] «تنها با مؤمن دوستی کن و کسی بجز انسان متقی از غذای شما نخورد».
3- یک گوسفند و در صورت توانایی بیش از آن ولیمه دهد، به دلیل فرموده پیامبر صل الله علیه و آله و سلم به عبدالرحمن بن عوف (أولم ولو بشاة)[4] «ولیمه بده اگرچه گوسفندی باشد».
و از انس روایت است: (ما رأیت رسول الله صل الله علیه و آله و سلم أولم علی امرأة ما أولم علی زینب، فإنه ذبح شاة)[5] «ندیدهام که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم به اندازهای که برای زینب ولیمه داده، برای سایر زنانش بدهد، او برای زینب یک گوسفند ذبح کرد».
جایز است که ولیمه را از هر غذایی که در توان دارد بدهد هر چند گوشت نباشد؛ به دلیل حدیث انس: (أقام النبی صل الله علیه و آله و سلم بین خیبروالمدینة ثلاثاً بینی علیه بصفیة بنت حیی، فدعوت المسلمین إلی ولیمته، فما کان فیها من خبز و لا لحم، أمر بالأنطاع فألقی فیها من التمر و الأقط و السمن، فانت ولیمته)[6] «پیامبر صل الله علیه و آله و سلم سه روز بین خیبر و مدینه به خاطر ازدواج با صفیه بنت حیی اقامت کرد، من مسلمانان را به ولیمه او دعوت کردم که در آن ولیمه نه نانی بود و نه گوشتی، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم دستور داد تا سفرهای چرمی پهن کنند و روی آن خرما و کشک و کره قرار دهند، این بود ولیمه او».
جایز نیست تنها ثروتمندان را بدون فقرا به ولیمه دعوت کند؛ به دلیل فروده پیامبر صل الله علیه و آله و سلم (شر الطعام طعام الولیمة، یمنعها من یأتیها، و یدعی إلیها من یأباها، و من لم یجب الدعوة فقد عصی الله و رسوله)[7] «بدترین عذا، غذای ولیمهای است که فقرای نیازمند از آن منع و ثروتمندان بینیاز به آن دعوت شوند، وکسی که دعوت ولیمه را اجابت نکند به راستی نافرمانی خدا و رسول او را کرده است».
کسی که به ولیمه دعوت میشود واجب است در آن حاضر شود؛ به دلیل حدیثی که قبلاً بیان شد و به دلیل فرموده پیامبر صل الله علیه و آله و سلم : (إذا دعی أحدکم إلی الولیمة فلیأتها)[8] «اگر یکی از شما به ولیمه دعوت شد، باید برای آن بیاید». و اگر روزه باشد باز هم لازم است که دعوت را اجابت کند به دلیل فرموده پیامبر صل الله علیه و آله و سلم : (إذا دعی أحدکم إلی طعام فلیجب، فإن کان مفطرا فلیطعم، و إن کان صائما فلیصل: یعنی الدعاء)[9] «هرگاه یکی از شما دعوت شد، دعوت را اجابت کند، پس اگر روزه نبود غذا بخوردواگر روزه بود (برای صاحب ولیمه) دعا کند». و اگر روزهاش روزه سنت بود میتواند افطار کند بویژه اگر دعوت کننده اصرار ورزد؛ به دلیل فرموده پیامبر صل الله علیه و آله و سلم : (إذا دعی أحدکم إلی طعام فلیجب، فإن شاء طعم، و إن شاء ترک)[10] «هرگاه یکی از شما دعوت شد، دعوت را اجابت کند، اگر خواست بخورد و اگر نخواست نخورد».
برای کسی که در دعوت حاضر میشود دو چیز مستحب است
1- بعد از خوردن غذا با دعاهای زیر که از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم ثابت شده برای میزبان دعا کند:
ألف – (اللهم اغفرلهم، و ارحمهم، وبارک لهم فیما رزقتهم)[11] «خداوندا! آنان را بیامرز، و بر آنان رحم کن و در آنچه روزیشان دادهای برکت ده».
ب – (اللهم أطعم من أطعمنی واسق من سقانی)[12] «خدوندا! به کسی که غذایم داد، غذا بده و کسی که مرا سیراب کرد، سیراب کن».
ج – (أکل طعامکم الأبرار، وصلت علیکم الملائکة، و أفطر عندکم الصائمون)[13] «نیکوکاران غذایتان را بخورند و ملائکه بر شما صلوات بفرستند و روزهداران نزد شما افطار کنند».
2- دعای خیر و برکت برای صاحب ولیمه و همسرش همانطور که در تبریک ازدواج ذکر شد
اجابت دعوت مراسمی که بامعصیت همراه است جایز نیست مگر اینکه قصد انکار و از بین بردن آن را داشته باشد که در اینصورت اگر نتواند آنرا از بین ببرد بر او واجب است که برگردد. در این باره احادیثی به شرح زیر آمده است:
از علی روایت است: (صنعت طعاما فدعوت رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فجاء فرأی فی البیت تصاویر فرجع فقلت: یا رسول الله، ما أرجعک بأبی أنت و أمی؟ قال: إن فی البیت سترا فیه تصاویر، و إن الملائکة لاتدخل بیتا فیه تصاویر)[14]. «غذایی را درست کردم و پیامبر صل الله علیه و آله و سلم را دعوت نمودم، پیامبر آمد و چند عکسی را در خانه دید و برگشت. گفتم ای رسول خدا! پدر ومادرم فدایت باد چه چیزی باعث شد که برگردی؟ فرمود: در خانه پردههای عکسداری(*) بود و ملائکه به خانهای که در آن عکس باشد داخل نمیشوند».
سلف صالح هم به این روش عمل کردهاند:
از ابومسعود – عقبه بن عمرو – روایت است: (أن رجلا صنع له طعاما، فدعاه فقال: أفی البیت صورة؟ قال: نعم فأبی أن یدخل حتی کسر الصورة، ثم دخل)[15] «مردی برای او (ابومسعود) غذایی درست کرد و او را دعوت کرد، گفت آیا در خانه عکسی وجود دارد؟ گفت: بله، ابومسعود از وارد شدن به آن خانه خودداری کرد تا اینکه آن مرد عکسها را از بین برد سپس داخل شد».
بخاری گوید[16]: (و دعا ابن عمر أبا أیوب، فردی فی البیت سترا علی الجدار، فقال ابن عمر: غلبنا علیه النساء. فقال: من کنت أخشی علیه فلم أکن أخشی علیکم، فوالله لا أطعم لکم طعاما، فرجع) «ابن عمر ابوایوب را دعوت کرد، پردهای را روی دیوار خانه دید. ابن عمر گفت زنان در این مورد بر ما غلبه کردند، ابوایوب گفت: آنقدر از او (الله) میترسم که از تو نمیترسم، قسم به خدا غذای شما را نمیخورم و برگشت».
برای شخص جایز است که به زنان اجازه دهد تا مراسم عروسی را فقط با زدن دف و خواندن آواز مباحی که در آن وصف زیبایی زن و ذکر فسق و فجور نباشد اعلام کنند. در این باره احادیثی آمده از جمله: پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (أعلنوا النکاح)[17] «ازدواج را اعلام کنید». و در حدیثی دیگر میفرماید: (فصل ما بین الحلال و الحرام الدف و الصوت فی النکاح)[18] «تفاوت میان حلال و حرام در ازدواج دف و آواز است».
از خالد بن ذکوان روایت است: ربیع بنت معوذ بن عفراء گفت: (جاء النبی صل الله علیه و آله و سلم یدخل حین بنی علی، فجلس علی فراش کمجلسک منی، فجعلت جویریات لنا یضربن بالدف و یندبن من قتل من آبائی یوم بدر، إذ قالت إحداهن: و فینا نبی یعلم ما فی غد. فقال: دعی هذه و قولی بالذی کنت تقولین)[19] «وقتی که به خانه داماد برده شدم پیامبر صل الله علیه و آله و سلم نزد من آمد، و روی فراشی نشست همچون نشستن تو از من. دختر بچههای ما دف میزدند و خوبیهای پدرانشان را که روز بدر کشته شده بودند یادآور میشدند، در این حال یکی از آنها گفت: در میان ما پیامبری است که از آینده خبر دارد، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود ک این سخن را ترک کن و آنچه را که قبلاً میگفتی بگو».
هرگاه مردی (متأهل) با دوشیزهای ازدواج کرد، سنت است که هفت شب نزد او بماند و بعد از آن به نوبت نزد زنان دیگرش برود. ولی اگر زن بیوهای را بعد از ازدواج با دختری باکره به نکاح خود درآورد سه شب نزد او بماند، و سپس به نوبت نزد آنها برود. ابوقلابه این چنین از انس روایت کرده و گفته است: میتوانم بگویم انس این حدیث را به پیامبر صل الله علیه و آله و سلم نسبت میداد[20]. (یعنی این حدیث مرفوع است).
بر مرد واجب است که با همسرش به خوبی معاشرت کند و او را در آنچه خداوند برای او حلال کرده همراهی کند بویژه وقتی که جوان باشد. در این باره چندین حدیث آمده از آن جمله:
پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (خیرکم، خیرکم لأهله، و أنا خیرکم لأهلی)[21] «بهترین شما کسی است که با خانوادهاش خوشرفتارتر باشد و من بهترین شما برای خانوادهام هستم».
در حدیثی دیگر میفرماید: (أکمل المؤمنین إیمانا أحسنهم خلقا، و خیارکم خیارکم لنسائهم)[22] «کاملترین مؤمنان از لحاظ ایمان خوش اخلاقترین آنان است و بهترین شما کسانی هستند که با همسرانشان خوش رفتارتر باشند».
و در حدیثی دیگر میفرماید: (لایفرک مؤمن مؤمنة إن کره منها خلقا رضی منها آخر)[23] «هیچ مرد مؤمنی نباید کینه زن مؤمنی را به دل بگیرد؛ چون اگر رفتاری از او را نپسندد، رفتاری دیگری از اورا میپسندد».
در خطبه حجة الوداع میفرماید: (ألا واستوصوا بالنساء خیرا، فإنهن عوان عندکم لیس تملکون منهن شیئا غیر ذلک، إلا أن یأتین بفاحشة مبینة، فإن فعلن فاهجروهن فی المضاجع و اضربوهن ضربا غیر مبرح، فإن أطعنکم فلاتبغوا علیهن سبیلا، ألا إن لکم علی نسائکم حقا، و لنسائکم علیکم حقا، فأما حقکم علی نسائکم فلا یوطن فرشکم من تکرهون، و لایأذن فی بیوتکم لمن تکرهون، ألا وحقهن علیکم أن تحسنوا إلیهن فی کسوتهن و طعامهن)[24].«آگاه باشید یکدیگر را به رفتار خوب با زنان سفارش کنید؛ چون آنان نزد شما گرفتارند، و شما غیر از در اختیار داشتنشان مالک چیز دیگری از آنان نیستید مگر اینکه مرتکب منکری آشکار شوند، پس در اینصورت بسترهایشان را ترک کنید و آنان را طوری بزنید که به آنها آسیب نرسد، پس اگراز شما اطاعت کردند راهی را برای (تنبیه) ایشان نجویید، بدانید که همسرانتان بر شما حقی دارند و شما نیز بر آنان حقی دارید، اما حق شما بر همسرانتان این است که کسی را که دوست ندارید به حریم و خانه شما راه ندهند. آگاه باشید که حق آنان بر شما این است که به خوبی پوشاک و غذا را برای آنان تهیه کنید».
بر مرد واجب است که در خوراک و مسکن و لباس و بیتوته و دیگر رفتارهای مادی بین زنانش عدالت برقرار کند. پس اگر به یکی از آنها بیش از دیگران توجه کند تهدیدی که در حدیث زیر ذکر شده است، شامل حال او میشود:
(من کانت له امرأتان یمیل مع أحدهما علی الأخری، جائ یوم القیامة وأحد شقیه ساقط)[25] «هر کس دو زن داشته باشد و بین آنها عدالت برقرار نکند، روز قیامت در حالی به پیشگاه خداوند حاضر میشود که یکی از پهلوهایش ساقط (افتاده) است».
ولی تمایل قلبی بیشتر به یکی از آنان اشکال ندارد؛ چون میل و گرایش قلبی غیرارادی است، لذا خداوند متعال میفرماید:
) وَلَن تَستَطِیعُوا أن تَعدِلُوا بَینَ النِّسَاءِ وَلَو حَرصتُم فَلاَ تَمِیلُوا کُلَّ المَیلِ فَتَذَرُوهَا کَالمُعَلَّقَةِ ( (نساء: 129)
«شما نمیتوانید (ازنظر محبت قلبی) میان زنان دادگری (کامل) برقرار کنید هرچند هم (در این راه به خود زحمت دهید و) همه کوشش و توان خود را به کار برید؛ ولی بطور کلی دوری نکنید بدانگونه که او را به صورت زن معلقهای درآورید (که بلاتکلیف بوده بطوریکه نه شوهر دارد و نه بیشوهر به شمار آید)».
پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در امور مادی بین همسرانش به عدالت رفتار میکرد و بین آنان فرق نمیگذاشت ولی با وجود این عائشه محبوبترین آنان، نزدش بود:
از عمرو بن عاص روایت است: (أن النبی صل الله علیه و آله و سلم بعثه علی جیش ذات السلاسل فأتیته فقلت: أی الناس أحب إلیک؟ قال: عائشة، فقلت من الرجال؟ قال أبوها، قلت: ثم من؟ قال: ثم عمر بن الخطاب، فعد رجالا)[26] «پیامبر صل الله علیه و آله و سلم مرا به فرماندهی لشکر ذات السلاسل برگزید، نزد پیامبر صل الله علیه و آله و سلم رفتم و گفتم محبوبترین مردم نزد شما کیست؟ فرمود عایشه، گفتم از میان مردان چه کسی؟ فرمود: پدرش، گفتم بعد از او چه کسی؟ فرمود: عمر بن خطاب و چند مرد دیگر را هم نام برد».
[1]) صحیح : [ص. ج 2419]، أ (175/205/16).
[2]) سندآن صحیح است : [آداب الزفاف 74]، این حدیث را همانطور که در فتح الباری آمده است أبویعلی با سند حسن تخریج کرده است (199/9)، این حدیث با این معنی در صحیح بخاری روایت شده است. (1559/224/9)، آلبانی آنرا ذکر کرده است.
[3]) حسن : [ص. ج 7341]، د (4811/178/13)، ت (2506/27/4).
[4]) تخریج در ص (374).
[5]) متفق علیه : م (1428 – 90/1049/2)، این لفظ مسلم است، خ (5171/237/9)ف جه (1908/615/1).
[6]) متفق علیه : خ (1559/224/9)، این لفظ بخاری است، م (1365/1043/2)، نس (134/6).
[7]) متفق علیه : م (1432 / 110/1055/2)، بخاری و مسلم این حدیث را بصورت موقوف از ابوهریره روایت کردهاند، خ (5177/244/9).
[8]) متفق علیه : خ (5173/340/9)، م (1429/1052/2)ف د (3718/202/10).
[9]) صحیح : [ص. ج 539]، هق (263/7)، این لفظ بیهقی است، م (1431/1054/2)، د (18/3719/203/10).
[10]) صحیح : [الإرواء 1955]، م (1430/1056/2)، د (3722/206/10).
[11]) صحیح : [مختصر م 1316]، م (2042/1615/3)، د (3711/195/10).
[12]) صحیح : م (2055/1425/3).
[13]) صحیح : [ص. ج 1226]، د (3836/333/10).
[14]) صحیح : [2708]، جه (3359/111/2)، ابویعلی در مسند خوداینحدیث را روایت کرده است. (ق 31/37/39، 1/2) و قسمت زیادی حدیث «فقلت یا رسول ...» جزو روایت او است.
*) عکس ذی روح.
[15]) سند آن صحیح است : [آداب الزفاف 93]، هق (268/7).
[16]) (249/9).
[17]) حسن : [ص. جه 1537]، حب (1285/313).
[18]) حسن : [ص. جه 1538]، نس (127/6)، جه (1896/611/1)، (1094/275/2) در روایت ترمذی عبارت «فی النکاح» نیامده است.
[19]) صحیح : [الزفاف 108]، خ (5147/202/9)، د (4901/264/13)، ت (1094/276/2).
[20]) متفق علیه : خ (5214/314/9)، م (1461/1084/2)، د (2110/160/6)، ت (1148/303/2).
[21]) صحیح : [ص. ج 3266]، ت (3985/369/5).
[22]) صحیح : [ص. ج 3265]، ت (1172/315/2).
[23]) صحیح : [ص. ج 7741]، م (1469/1091/2).
[24]) حسن [ص. جه 1501]، ت (1173/315/2).
[25]) صحیح [ص. جه 1603]، جه (1969/633/1)، این لفظ ابن ماجه است، د (2119/171/6)، ت (1150/304/2)، نس (63/7).
[26]) صحیح : [ص. ت 3046]، ت (3972/346/5).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر