زنانی که بطور موقت حرام شدهاند
1- جمع بین دو خواهر (دوخواهر را در یک زمان به ازدواج خود درآوردن)، خداوند متعال میفرماید:
) وَ أن تَجمَعُوا بَینَ الأُختَینِ إلاَّ مَا قَدسَلَفَ ( (نساء: 23)
«و اینکه دو خواهر را با هم جمع آورید، مگر آنچه گذشته است» (که با ترک یکی از آندو خواهر، قلم عفو بر این کار که در زمان جاهلیت واقع شده است کشیده خواهد شد)».
2- جمع بین زن و عمه یا خاله او: به دلیل حدیث ابوهریره از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم که فرمود: (لایجمع بین المرأة و عمتها ولا بین المرأة و خالتها)[1] «جمع بین زن و عمهاش، زن و خالهاش، جایز نیست».
3- زنی که همسر مردی دیگر است و در عده او به سر میبرد: به دلیل فرموده خداوند متعال: ) وَالمُحصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلاَّ مَا مَلَکَت أیمَانُکُم (. «زنان شوهردار (بر شما حرام شدهاند) مگر زنانی که (آنان را در جنگ دینی مسلمانان با کافران) اسیر کرده باشید، که بعد از پاک شدن رحم ایشان، برای اسیرکننده حلال میگردند اگرچه در ازدواج کسان دیگری باشند، به دلیل حدیث ابوسعید:
(أن رسول الله صل الله علیه و آله و سلم بعث جیشا إلی أو طاس، فلقی عدوا فقاتلوهم، فظهروا علیهم و أصابوا سبایا، و کان ناس من أصحاب رسول الله صل الله علیه و آله و سلم تحرجوا من غشیانهن، من أجل أزواجهن من المشرکین، فأنزل الله عزوجل فی ذلک ) وَالمُحصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلاَّ مَا مَلَکَت أیمَانُکُم ( أی فهن لکم حلال إذا انقضت عدتهن)[2] «پیامبر صل الله علیه و آله و سلم سپاهی را به او طاس فرستاد، و با دشمن روبرو شدند و با آنها جنگیدند، و بر آنها چیره شدند، و چندین زن را به اسارت درآوردند، گروهی از اصحاب پیامبر صل الله علیه و آله و سلم به خاطر شوهران مشرکشان نزدیکی با آنان را ناپسند دانستند، خداوند عزوجل در این باره این آیه را نازل کرد: ) وَالمُحصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلاَّ مَا مَلَکَت أیمَانُکُم (. «هرگاه عده آنان به پایان رسید برای شما حلالاند».
4- زنی که سه بار طلاق داده شده، ازدواج او با شوهر اولش جایز نیست، مگر اینکه مرد دیگری بطور صحیح او را به ازدواج خود درآورده سپس او را طلاق دهد، به دلیل فرموده خداوند متعال: ) فَإن طَلَّقَهَا فَلاَتَحِلُّ لَهُ مِن بَعدُ حَتَّی تَنکِحَ زَوجاً غَیرَهُ، فَإن طَلَّقَهَا فَلاَجُنَاحَ عَلَیهِمَا أن یَتَرَاجَعَا إن ظَنَّا أن یُقِیمَا حُدُودَ اللهِ ( «پس اگر (بعد از طلاق و رجوع بار دیگر هم) او را طلاق داد از آن به بعد زن برای او حلال نخواهد بود، مگر اینکه با شوهری دیگر ازدواج کند، (و با او آمیزش جنسی نماید و ازدواج واقعی و جدی صورت گیرد نه موقتی و فریبکارانه) دراینصورت اگر (شوهر دوم) او را طلاق داد، گناهی بر آن دو (زن و شوهر اول) نخواهد بود که (به کانون زندگی زناشویی) برگردند (و زن با شوهر اول ازدواج نماید) در صورتیکه امیدوار باشند که میتوانند حدود الهی را (محترم بشمارند و) پابرجا دارند».
5- ازدواج با زنان زناکار: برای هیچ زن و مردی جایز نیست که با مرد و زن زناکار ازدواج کند، مگر اینکه توبه کنند؛ به دلیل فرموده خداوند متعال:
) الزَّانِی لاَیَنکِحُ إلاَّ زَانِیَةً أَو مُشرِکَةً وَ الزَّانِیَةُ لاَینَکِحُهَا إلاَّ زَانٍ أو مُشرِکٌ وَ حُرّمَ ذَلِکَ عَلَی المُؤمِنِینَ ( (نور: 3)
«مرد زناکار (پیش از دست کشیدن از کار پلید زنا و توبه کردن از آلوده دامانی) حق ندارد جز با زن زناکار (فاحشهای که از عمل زشت فاحشهگری دست نکشیده و از آلوده دامانی توبه نکرده باشد) و یا با زن مشرک (و کافری که هنوز بر شرک و کفر ماندگار باشد) ازدواج کند، همانگونه هم زن زناکار (پیش از دست کشیدن از کار پلید زنا و توبه از آلودهدامانی) حق ندارد جز با مرد زناپیشه (ماندگار بر زناکاری و توبه ناکرده از آلودهدامانی) و یا با مرد مشرک (و کافری که هنوز شرک و کفر را رها نکرده باشد) ازدواج کند، چنین ازدواجی بر مؤمنان حرام شده است».
از عمرو بن شعیب از پدرش از جدش روایت است: (أن مرثد بن أبی مرثد الغنوی کان یحمل الأساری بمکة، و کان بمکة بغی یقال لها عناق، و کانت صدیقته، قال: جئت إلی النبی صل الله علیه و آله و سلم فقلت: یا رسول الله أنکح عناقا؟ قال: فسکت عنی فنزلت: ) وَالزَّانِیَةُ لاَیَنکِحُهَا إلاَّ زَانٍ أو مُشرکٌ ( فدعانی فقرأها علی وقال: لاتنکحها)[3] «مرثد بن ابی مرثد غنوی اسیران را به مکه حمل میکرد، در مکه زن زناکاری به نام عناق که دوست مرثد بود زندگی میکرد، مرثد گفت: نزد رسول الله صل الله علیه و آله و سلم رفتم و گفتم: ای رسول خدا! آیا عناق را به ازدواج خود درآورم؟ مرثد گوید: پیامبر در جواب من ساکت ماند، سپس این آیه نازل شد: )وَالزَّانِیَةُ لاَینَکِحُهَا إلاَّ زَانٍ أو مُشرکٌ ( مرا صدا زد و آیه را برایم خواند، و فرمود: با او ازدواج نکن».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر