هبه به کسر هاء و تخفیف باء عبارت است از اینکه انسان در حال حیاتش مال خود را بدون عوض به ملکیت کسی درآورد.
از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (یا نساء المسلمات لاتحقرن جارة لجارتها ولو فرسن شاة)[1] «ای زنان مسلمان هیچ همسایهای همسایهاش را به خاطر کماهمیتی هبهاش تحقیر نکند اگرچه هدیهاش سم گوسفندی باشد».
همچنین از ابوهریره روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (تهادوا تحابوا)[2] «به همدیگر هدیه بدهید تا یکدیگر را دوست داشته باشید».
از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (لو دعیت إلی ذراع أو کراع لأجبت ولو أهدی إلی ذراع أو کراع لقبلت)[3] «اگر برای ذراع یا پاچهی گوسفندی دعوت شوم، اجابت میکنم، واگر ذراع یا پاچهای به من هدیه شود قبول میکنم».
ازعزوه بن ثابت انصاری روایت است که بر ثمامه بن عبدالله وارد شدم به من عطری داد و (ثمامه) گفت: (کان أنس رضی الله عنه لایرد الطیب، قال: وزعم أنس أن النبی صل الله علیه و آله و سلم کان لایرد الطیب)[4] «انس رضی الله عنه هدیه عطر را رد نمیکرد، (ثمامه) گوید: انس گفت: پیامبر صل الله علیه و آله و سلم هم هدیه عطر را رد نمیکرد».
از ابن عمر روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (ثلاث لاترد: الوسائد، والدهن، واللبن)[5] «سه چیز رد نشود: بالش، روغن(مو)، و شیر».
از عائشه(رض) روایت است: (کان رسول الله صل الله علیه و آله و سلم یقبل الهدیة و یثیب علیها)[6] «پیامبر صل الله علیه و آله و سلم هدیه را قبول میکرد و در مقابل آن پاداش میداد».
از عائشه(رض) روایت است: (قلت یا رسول الله إن لی جارین فإلی أیهما أهدی؟ قال: إلی أقربهما منک بابا)[7] «گفتم: ای رسول خدا دو همسایه دارم به کدامیک از آنها هدیه بدهم؟ فرمود: به همسایهای که درب منزلش به خانهات نزدیکتر است».
از کریب مولای ابن عباس روایت است: (أن میمونة بنت الحارث رضی الله عنها أخبرته أنها أعتقت ولیدة ولم تستأذن النبی صل الله علیه و آله و سلم فلما کان یومها الذی یدور علیها فیها قالت: أشعرت یا رسول الله أنی أعتقت ولیدتی؟ قال: أوفعلت؟ قالت: نعم، قال: أما إنک لو أعطیتها أخوالک لکان أعظم لأجرک)[8] «میمونه بنت حارث(رض) به من گفت: کنیزی را بدون اجازة پیامبر صل الله علیه و آله و سلم آزاد کردم، وقتی که نوبت من فرا رسید، گفتم: ای رسول خدا! آیاخبر شدی که من کنیزم را آزاد کردهام؟ پیامبر فرمود: این چنین کردی؟ گفت: بله، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: اگر او را به دائیهایت میدادی اجرت بیشتر میبود».
تبعیض بین فرزندان در هبه (بخشش) حرام است
از نعمان بن بشیر روایت است که پدرم قسمتی از مالش را بعنوان صدقه به من بخشید. مادرم عمره بنت رواحه گفت: تا پیامبر صل الله علیه و آله و سلم را گواه نگیری، راضی نمیشوم، پدرم نزد پیامبر صل الله علیه و آله و سلم رفت تا اورا بر بخششی که به من کرده بود، گواه بگیرد، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم به او فرمود: (أفعلت هذا بولدک کلهم؟) «آیا این کار را با تمام فرزندانت کردهای؟» گفت: نه، پیامبر فرمود: (اتقوا الله واعدلوا فی أولادکم) «تقوای خدا را پیشه کنید و در میان فرزندانتان عدالت را رعایت کنید، پدرم برگشت و آن هبه را پس گرفت».
در روایتی دیگر آمده است که فرمود: (فلاتشهدنی إذا فإنی لاأشهد علی جور) «بنابراین مرا به شاهد مگیر زیرا من بر ظلم شاهد نمیشوم»، و در روایتی دیگر آمده است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم بعد از آن فرمود: (أیسرک أن یکونوا إلیک فی البر سواء؟ قال: بلی، قال: فلاإذا)[9] «آیا دوست داری که آنان در خوبی کردن نسبت به تو، با هم یکسان باشند؟ گفت: بله. پیامبر فرمود: پس این کار را نکن».
پشیمان شدن از هدیه و خریداری آن جایز نیست
از ابن عباس(رض) روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (لیس لنا مثل السوء، الذی یعود فی هبته کالکلب یرجع فی قیئه)[10] «(ذکر کردن و زدن) مثال زشت شایستة ما نیست، ان کسی که از هدیهاش پشیمان میشود، مانند کسی است که استفراغش را میخورد».
از زید بن اسلم از پدرش روایت است: از عمر بن خطاب رضی الله عنه شنیدم که میگفت: اسبی را در راه خدا بخشیدم. کسی که اسب را به او داده بودم، از آن به خوبی مواظبت نمیکرد، خواستم که اسب را از او بخرم، گمان کردم که او میخواهد اسب را به قیمتی ارزان بفروشد، درباره خرید این اسب از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم سؤال کردم. پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (لاتشتره و إن أعطاکه بدرهم واحد، فإن العائد فی صدقته کالکلب یعود فی قیئه)[11] «آنرا نخر، اگرچه به یک درهم به تو بفروشد، چون کسی که از صدقهاش پشیمان میشود مانند سگی است که استفراغش را میخورد».
پدر در پشیمان شدن هبه به فرزندش مستثناست
ابن عمرو و ابن عباس بطور مرفوع از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم روایت کردهاند که فرمود:
(لایحل للرجل أن یعطی العطیة ثم یرجع فیها، إلا الوالد فیما یعطی ولده)[12] «برای کسی که بخششی میکند حلال نیست آن را پس بگیرد، مگر پدر در هبهای که به فرزندش میدهد».
هرگاه هدیه گیرنده هدیه را پس داد، برای هدیهدهنده پس گرفتنش مکروه نیست:
از عائشه روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم با لباسی نقشدار نماز خواند، نگاهش به نقشهای آن افتاد، وقتی نمازش تمام شد فرمود: (إذهبوا بخمیصتی هذه إلی أبی جهم و أتونی بأنبجانیة أبی جهم فإنها ألهتنی آنفا عن صلاتی)[13] «این لباس مرا برای ابوجهم ببرید و لباس بدون نقش و ساده او را برایم بیاورید؛ چون این لباس نقشدار، اندکی پیش مرا از نمازم مشغول داشت».
از صعب بن حثامه لیثی که یکی از اصحاب پیامبر صل الله علیه و آله و سلم است روایت است:
(أنه أهدی لرسول الله صل الله علیه و آله و سلم حمارا وحشیا و هو بالأبواء – أو بودان – و هو محرم، فرده، قال صعب، فلما عرف فی وجهی رده هدیتی، قال: لیس بنا رد علیک ولکنا حرم)[14] «او گورخری را به پیامبر صل الله علیه و آله و سلم هدیه داد، در حالیکه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در ابوائ یا در ودان، در حال احرام بود، هدیه را به او پس داد، صعب گوید: وقتی پیامبر آثار پس دادن هدیه را در چهرة من دید فرمود: هدیه را به تو پس نمیدادیم، اما ما در حال احرام هستیم».
کسی که صدقهای را بدهد سپس آن را به ارث ببرد
از عبدالله بن بریده از پدرش روایت است: زنی نزد پیامبر صل الله علیه و آله و سلم آمد و گفت: ای رسول خدا من جاریهای را به عنوان صدقه به مادرم دادهام، اکنون مادرم فوت کرده است، پیامبر فرمود: (آجرک الله ورد علیک المیراث)[15] «خداوند به تو اجر داد، (و آن را به عنوان) میراث به تو برگرداند».
قبول کردن هدایا توسط مأموران جمعآوری صدقه، خیانت محسوب میشود
از ابوحمید ساعدی رضی الله عنه روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم مردی را از (أزد) که به او ابن لتبیَه گفته میشد، مأمور جمعآوری صدقه کرد. وقتی برگشت گفت: اینها مال شما است واین را به من هدیه دادهاند. پیامبر صل الله علیه و آله و سلم بر منبر ایستاد و بعد از حمد و ثنای خداوند متعال فرمود: (ما بال العامل نبعثه فیأتی فیقول: هذا لک و هذا لی، فهلا جلس فی بیت أبیه و أمه فینظر أیهدی له أم لا؟ والذی نفسی بیده لایأتی بشی إلا جاء به یوم القیامة یحمله علی رقبته، إن کان بعیرا له رغاء أو بقرة لها خوار، أو شاة تنعر، ثم رفع یده حتی رأینا عفرتی إبطیه: ألا هل بلغت، ثلاثا)[16] «مأمور جمعآوری صدقه را چه شده، ما او را میفرستیم، برمیگردد و میگوید: این مال شماست، و این برای من است، چرا درخانه پدر و مادرش ننشست تا ببیند آیا به او هدیه داده میشود یا نه؟ قسم به ذاتی که جانم در دست او است هر مأموری که چیزی را برای خود بردارد، در روز قیامت باید آنرا بر گردنش حمل کند، بطوریکه اگر شتر باشد غار غار، و اگر گاو باشد، ماء ماء، و اگر گوسفند باشد بع بع میکند، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم دستانش را بلند کرد بطوریکه سفیدی زیر بغلش را دیدیم، و سه بار فرمود: آگاه باشید آیا ابلاغ کردم».
[1]) متفق علیه خ (2566/197/5)، م (1030/714/2).
[2]) حسن : [ص. ج 3004]، [الإرواء 1601]، هق (169/6).
[3]) صحیح : [ص. ج 5268]، خ (2568/199/5).
[4]) صحیح : [ص. ت 2240]، خ (2582/209/5)، ت (2941/195/4).
[5]) حسن : [ص. ت 2241]، ت (2942/199/4).
[6]) صحیح : خ (2585/210/5)، د (3519/451/9)، ت (2019/227/3).
[7]) صحیح : خ (2529/219/5)، د (5122/63/14).
[8]) متفق علیه : خ (2592/217/5)، م (999/694/2)، د (1674/109/5).
[9]) متفق علیه : خ (2587/211/5)، م (1623/1241/3)، د (3525/457/9).
[10]) متفق علیه : خ (2622/234/5)، این لفظ بخاری است، م (1622/1240/3)، د (3521/454/9)، ت (1316/383/2)، نس (265/6).
[11]) متفق علیه : خ (1490/353/3)، م (1620/1236/3)، نس (108/5)، ترمذی و ابوداود این حدیث را بصورت مختصر روایت کردهاند : ت (663/89/2)ف د (1578/483/4).
[12]) صحیح : [ص. ج 7655]، د (3522/455/9)، ت (1316/383/2)، نس (365/6)، جه (2377/795/2).
[13]) متفق علیه : خ (373/482/1)، م (556/391/1)، د (901/182/3)، نس (72/2).
[14]) متفق علیه : خ (1825/31/4)، م (1193/850/2)، ت (851/170/2)، جه (3090/1032/2)، نس (1830/5).
[15]) صحیح : [ص. ت 535]، م (1149/805/2)، ت (662/89/2)، د (2860/79/8).
[16]) متفق علیه :خ (7174/164/13)، م (1832/146/3)، د (2930/162/8).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر