توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۳ خرداد ۷, دوشنبه

اعمالی که در حرمین حرام است

 

اعمالی که در حرمین حرام است(**)

در صحیح بخاری و مسلم و غیره از حدیث عباد بن تمیم از عمویش روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: (إن إبراهیم حرم مکة و دعا لها، و إنی حرمت المدینة کما حرم إبراهیم مکة). «ابراهیم مکه را حرام کرد و برای آن دعا کرد و من هم مدینه را حرام کردم همانطور که ابراهیم مکه را حرام کرد».

پس تحریم آن دو (مکه و مدینه) از طریق وحی خداوند متعال، برای دو رسول بزرگوارش صلوات الله و سلامه علیهما بوده است. وقتی که گفته می‌شود حرمین، منظور مکه و مدینه است و اطلاق لفظ حرم شرعاً بر غیر آن دو، جایز نیست؛ پس بکار بردن لفظ حرم شرعاً برای مسجدالأقصی و یا مسجد ابراهیم خلیل جایز نیست. چون وحی فقط مکه و مدینه را حرم نامیده و این تشریعی است که عقل بشر را در آن راهی نیست.

در سرزمین حرمین اعمالی ممنوع است و انجام آنها برای کسی که در آنجا زندگی می‌کند یا به عنوان زائر حج یا عمره یا غیره به آنجا می‌رود، جایز نمی‌باشد، این اعمال عبارتند از:

1- شکار حیوان و پرنده و راندن آنان و یاری کردن دیگران برای صید آنها.

2- بریدن گیاهان و خارها مگر به اندازه‌ای که ضرورت و نیاز ایجاب کند.

3- حمل اسلحه.

4- برداشتن گمشده در حرم مکه برای زائرین، اما کسی که مقیم مکه است باید آنرا بردارد و صاحبش را پیدا کند، فرق بین حاجی و مقیم در این مورد واضح است أه‍ -

می‌گویم: دلیل حرمت این اعمال فرموده پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  در روز فتح مکه است:

(إن هذا البلد حرمه الله یوم خلق السماوات و الأرض، فهو حرام بحرمة الله إلی یوم القیامة، و إنه لم یحل القتال فیه لأحد قبلی، و لم یحل لی إلا ساعة من نهار. فهو حرام بحرمة الله إلی یوم القیامة، لایعضد شوکه، ولاینفر صیده، و لایلتقط لقطته إلا من عرفها، و لایختلی خلاها فقال العباس: یا رسول الله، إلا الإذخر، فإنه لقینهم و بیوتهم، فقال: إلا الإذخر)[1] «این سرزمین (مکه) را خداوند از روزی که آسمان‌ها و زمین را آفرید، حرام کرده است. لذا به حکم خداوند تا روز قیامت حرام است و جنگ و خونریزی در آن برای هیچ کسی قبل از من حلال نشده است، و برای من نیز حلال نشده مگر مدت زمانی از روز (جهت بیرون کردن کافران از مکه) بنابراین با حرام قرار دادن خداوند تا روز قیامت حرام است، نباید خار آن کنده و صید آن رانده شود و در آنجا نباید چیز گمشده، برداشته شود، مگر بوسیله کسی که آنرا معرفی (اعلام) کند، و گیاه تر آن کنده نشود» عباس گفت: ای رسول خدا! مگر «إذخر» (گیاه خوشبو) برای ساخت و ساز و استفاده در خانه‌هایشان، فرمود: «غیر از إذخر».

از جابر روایت است: از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  شنیدم که می‌فرمود: (لایحل لأحدکم أن یحمل بمکة السلاح)[2] »برای هیچ کدام از شما حلال نیست که در مکه سلاح حمل کند».

از علی رضی الله عنه  روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  درباره مدینه فرمود:

(لایختلی خلاها، ولاینفر صیدها، ولاتلتقط إلا لمن أشادبها (أنشدها)، ولایصلح لرجل أن یحمل فیها السلاح لقتال، ولایصلح أن یقطع منها شجرة إلا أن یعلف رجل بعیره)[3] «گیاه تر آن کنده نشود و صید آن رانده نشود و چیز گمشده در آن برداشته نشود مگر کسی که آن را معرفی کند (و به دنبال پیدا کردن صاحب آن باشد). هیچ کسی نباید در آن برای جنگ، سلاح بردارد و یا درختی را از آن قطع کند مگر شخصی به اندازه علف شترش».

شیخ شقره گوید:

«هر کس یکی از این ممنوعات را انجام دهد گناهکار شده و باید توبه و استغفار کند، غیر از شکار کردن که شخص محرم باید در مقابل آن علاوه بر توبه و استغفار حیوانی رانیز ذبح کند».

فدیه کشتن نخجیر

خداوند متعال می‌فرماید:

) یَا أیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَتَقتُلُوا الصَّیدَ وَ أنتُم حُرُمٌ وَ مَن قَتَلَهُ مِنکُم مُتَعَمِّداً فَجَزَاءٌ مِثلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعمِ یَحکُمُ بِهِ ذَوَا عَدلِ مِنکُم هَدیاً بَالِغَ الکَعبَةِ أوکَفَّارَةٌ طَعَامُ مَسَاکِینَ أو عَدلُ ذَلِکَ صِیَاماً لِیَذُوقَ وَ بَالَ أمرِهِ عَفَا اللهُ عَمَّا سَلَفَ وَ مَن عَادَ فَیَنتَقِمُ اللهُ مِنهُ وَ اللهُ عَزِیزٌ ذُو انتِقَامِ (        (مائده: 95)

«ای مؤمنان هنگامی که در حال احرام هستید (یا اینکه در سرزمین حرم به سر می‌برید) نخجیر (صید) نکشید. و هر کس از شما عمداً نخجیر بکشد باید کفاره‌ای معادل آن از چهارپایان (اهلی مانند: بز و گوسفند و شتر و گاو) بدهد، کفاره‌ای که دو نفر عادل از میان خودتان به معادل بودن آن قضاوت کنند و برابری آن را تصدیق نمایند، چنین حیوانی قربانی می‌گردد و به مستمندان مکه داده می‌شود، یا کفاره‌ای (معادل قیمت آن حیوان) خوراک (یک روز به هر یک از) فقرا می‌دهد، و یا برابر آن (خوراک به عبارت دیگر به تعداد مستمندان دریافت کننده کفاره روزهایی) روزه می‌گیرد، تا متجاوز کیفر کار خود را بچشد. خداوند از آنچه در گذشته (پیش از تحریم شکار) انجام پذیرفته است گذشت می‌نماید. ولی هر کس (به کشتن نخجیر) دوباره برگردد (و بعد از آگاهی از تحریم، باز به شکار بپردازد) خداوند از او انتقام می‌گیرد و خداوند توانا و انتقام‌گیرنده است».

ابن کثیر(ره) در تفسیرش (98/2) می‌گوید:

خداوند در این آیه کشتن صید و گرفتن آن را در حال احرام حرام کرده است.

این تحریم از جهت معنی، حیوانات حلال گوشت را شامل می‌شود اگرچه از اهلی یا وحشی متولد شود و اما حیوان حرام گوشتی که در خشکی زندگی می‌کند به نظر شافعی جایز است محرم آن را بکشد ولی جمهور علماء معتقد به تحریم قتل آن هستند. و از این قاعده چیزی استثناء نمی‌شود مگر حدیثی که در صحیحین از طریق زهری از عروه از عایشه ام‌المؤمنین ثابت شده است که:

پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: (خمس فواسق یقتلن فی الحل و الحرام: الغراب، والحدأة، و العقرب و الفأرة، والکلب العقور)[4] «پنج نوع حیوان هستند که حکم آنها از سایر حیوانات جدا است و در حرم و خارج آن کشته می‌شوند: کلاغ، حدأة (زغن: نوعی پرنده شکاری)، عقرب، موش و حیوان درنده(*)».

ابن کثیر گوید:

جمهور فقهاء بر این عقیده‌اند که کشتن صید در حرم مکه، عمدی باشد یا غیرعمدی موجب کفاره می‌شود. زهری گوید: قرآن بر مجازات قاتل عمد صید و سنت بر مجازات قاتل غیرعمد دلالت می‌کند، واین بدین معنی است که قرآن بر وجوب کفاره بر متعمد (کسی که عمداً صید کرده باشد) و گناهکار بودن او دلالت می‌کند و می‌فرماید: ) لِیَذُوقَ وَ بَالَ أمرِهِ عَفَا اللهُ عَمَّا سَلَفَ، وَ مَن عَادَ فَیَنتَقِمُ اللهُ مِنهُ ( «تا متجاوز کیفر خود را بچشد خداوند از آنچه که در گذشته (پیش از تحریم شکار) انجام پذیرفته است گذشت می‌نماید ولی هر کس (به کشتن نخجیر) دوباره برگردد (و بعد از آگاهی از تحریم باز به شکار برگردد) خداوند از او انتقام می‌گیرد همانطور که قرآن بر وجوب کفاره در قتل عمد صید دلالت می‌کند» احادیث ثابت شده از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  و اصحابش بر وجوب کفاره در قتل غیر عمد صید، نیز دلالت دارد. همچنین قتل صید اتلاف است و اتلاف چه عمد باشد و چه غیرعمد مضمون است با این تفاوت که اگر از روی عمد، صید را کشته باشد گناهکار است و لی اگر از روی اشتباه آن را کشته باشد گناهی بر او نیست.

زهری گوید: آیة: ) فَجَزَاءٌ مِثلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعمِ ( دلالت می‌کند بر صحت گفته مالک و شافعی و احمد و جمهور که می‌گویند اگر محرم نخجیری را کشت که نظیر آن وجود داشت، واجب است در جزای آن، حیوانی اهلی مانند آن را به عنوان کفاره بدهد. اما اگر نظیر حیوان صید شده، یافت نشد، ابن عباس گوید که باید قیمت آن برای مساکین مکه برده شود. این گفته را بیهقی روایت کرده است».[5]

نمونه‌هایی از قضاوت پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  و اصحاب در مورد کفاره قتل حیوانات (نظیردار) در حرم

از جابر روایت است: از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  درباره کفتار سؤال کردم فرمود:

(هو صید، و یجعل فیه کبش، إذا صاده المحرم)(*) «کفتار صید است و اگر محرمی آن را صید کرد، باید گوسفندی دوساله را فدیه بدهد».

از جابر روایت است: (أن عمر بن الخطاب قضی فی الضبع بکبش، و فی الغزال بعنز، و فی الأرنب بعناق، و فی الیربوع بجفرة)[6] «عمر بن خطاب کفاره کشتن کفتار را یک گوسفند دوساله، و کفاره (کشتن) آهو را یک بز، و کفارة خرگوش را یک بزغاله یکساله، و کفاره یربوع (حیوانی شبیه موش که دست‌های کوتاه و پاهای بلند دارد) را یک بزغاله چهارماهه حکم کرد».

از ابن عباس روایت است: (أنه جعل فی حمام الحرم علی المحرم و الحلال فی کل حمامة شاة)[7] «او فدیه کشتن کبوترهای حرم را برای محرم و غیرمحرم به ازای هر کبوتر، یک گوسفند (بز) قرار داد».

ابن کثیر در (100/2) گوید:

«آیة: ) هَدیاً بَالِغَ الکَعبَةِ ( یعنی هدیی که به کعبه برسد و منظور از آن اینست که هدی به حرم مکه فرستاده شود تا در آنجا ذبح گردد و گوشت آن بر مساکین حرم تقسیم شود و بر این کار با این روش همه اتفاق‌نظر دارند.

و آیة ) أو کَفَّارَةٌ طَعَامُ مَسَاکِینَ أو عَدلُ ذَلِکَ صِیَاماً ( به این معنی است که اگر مُحرِم همانند حیوانی که کشته است را نیافت یا حیوان صید شده از حیوانات نظیردار نبود در این صورت شخص بین فدیه و طعام دادن و روزه گرفتن مختار است، چراکه «أو» برای تخییر است. چگونگی فدیه (غیر از ذبح حیوان) به این صورت است که نخست قیمت حیوان صید شده یا مثل آن رامشخص کند، سپس به اندازه آن غذایی بخرد و به عنوان صدقه به هر مسکینی یک مد از آن را بدهد. و اگر نتوانست قیمت آن را بپردازد اختیار دارد که به جای طعام دادن هر مسکین، یک روز روزه بگیرد».

کفاره جماع در حج

کسی که قبل از تحلل اول، جماع کند همانطور که گفته شد حجش باطل شده و بر او واجب است که شتری دو ساله را ذبح کند. ولی اگر بعد از تحلل اول و قبل از تحلل دوم جماع کرد، باید یک گوسفند را ذبح نماید و حجش باطل نمی‌شود. [8]

از ابن عباس روایت است: (أنه سئل عن رجل وقع علی أهله و هو محرم، و هو بمنی قبل أن یفیض فأمره أن ینحر بدنة(*)) «از او درباره مرد محرمی که در منی، قبل از طواف إفاضه با همسرش جماع کرده بود، سؤال شد، به او دستور داد شتری دوساله را ذبح کند». ازعمرو بن شعیب از پدرش روایت است: (أن رجلا أتی عبدالله بن عمرو یسأله عن محرم وقع بامرأة، فأشار إلی عبدالله بن عمر، فقال: اذهب إلی ذلک فسله، قال: فلم یعرفه الرجل، فذهبت معه، فسأل ابن عمر، فقال بطل حجک، فقال الرجل: فما أصنع؟ قال: أخرج مع الناس، واصنع ما یصنعون، فإذا أدرکت قابلا فحج واهد. فرجع إلی عبدالله بن عمرو، و أنا معه، فأخبره، فقال: إذهب إلی ابن عباس فسله. قال شعیب: فذهبت معه إلی ابن عباس فسأله، فقال له کما قال ابن عمر، فرجع إلی عبدالله بن عمرو، و أنا معه، فأخبره بما قال ابن عباس، ثم قال: ما تقول أنت؟ فقال: قولی مثل ماقالا)[9] «مردی نزد عبدالله بن عمرو آمد تا درباره محرمی که با همسرش جماع کرده بود، سؤال کند. (عبدالله بن عمرو) به عبدالله بن عمر اشاره کرد و گفت: نزد آن شخص برو و از او سؤال کن، (پدرم) گفت: آن مرد عبدالله بن عمر را نشناخت، با او رفتم و سؤال را از ابن عمر پرسید، ابن عمر در پاسخ او گفت: حجت باطل است، مرد گفت چکار کنم؟ (ابن عمر) گفت: با مردم برو و هر کاری که آنها انجام می‌دهند تو نیز انجام بده و اگر تا سال آینده زنده ماندی (دوباره) حج کن و هدی بده. با آن مرد نزد عبدالله بن عمرو برگشتیم، جریان را برای او تعریف کرد (عبدالله بن عمرو) گفت: نزد ابن عباس برو و از او سؤال کن، شعیب گفت با او نزد ابن عباس رفتیم و سؤال را از او پرسید او همجوابی مانند جواب ابن عمر به او داد. پس با آن مرد نزد عبدالله بن عمرو برگشتیم وآنچه که ابن عباس به او گفته بود برایش تعریف کرد سپس گفت: توچه نظری داری؟ گفت نظر من هم مانند نظر آن دو (ابن عمر ابن عباس) است».

از سعید بن جبیر روایت است: (أن رجلا أهل هو و امرأته جمیعا بعمرة، فقضت مناسکها إلا التقصیر، فغشیها قبل أن تقصر، فسأل ابن عباس عن ذلک، فقال: إنها لشبقة، فقیل له: إنها تسمع، فأسحیا من ذلک و قال: ألا أعلمتمونی؟ و قال لها: أهریقی دما. قالت: ماذا؟ قال: انحری ناقة أوبقرة أو شاة. قالت: أی ذلک أفضل: قال: ناقة)[10] «مردی به همراه همسرش نیت عمره را آوردند و به عمره تلبیه گفتند. آن زن تمام اعمال حج بجز کوتاه کردن مو را انجام داد و قبل از آنکه مویش را کوتاه کند همسرش با او جماع کرد. (مرد) در این باره از ابن عباس سؤال کرد، ابن عباس در پاسخ گفت: آن زن دارای شهوت زیادی است. به او (ابن عباس) گفته شد: او این سخن را می‌شنود، ابن عباس از گفته خود شرم کرد و گفت چرا مرا آگاه نکردی که او این سخنان را می‌شنود، سپس به او (آن زن) گفت که حیوانی را ذبح کند، زن گفت: چه حیوانی؟ گفت: شتر، یا گاوی یا گوسفند (با بز)ی را ذبح کن. گفت کدامشان بهتر است؟ ابن عباس گفت شتر».

اگر کسی توانایی ذبح شتر یا گوسفند (یا بز) را نداشته باشد، باید سه روز در حج و هفت روز بعد از بازگشت روزه بگیرد:

به دلیل فرموده خداوند متعال:

) فَمَن تَمَتَّعَ بِالعُمرةَ إِلَی الحَجِّ فَمَا استَیسَرَ مِنَ الهَدیِ، فَمَن لَم یَجِد فَصِیَامُ ثَلاَثَةِ أیّامٍ فِی الحَجِّ وَ سَبعَةٍ إذَا رَجَعتُم (                                                             (بقره: 196)

«پس کسی که از عمره بهره‌مند گردد سپس حج را آغاز کند، آنچه از هدی میسر شد (ذبح می‌کند و به فقرای آنجا می‌دهد). و کسی که (هدی یا بهای آن را) نباید سه روز (در ایام) حج و هفت روز هنگامی که بازگشت (به خانه و کاشانه خود) باید روزه بگیرد».

بهتر آن است که این سه روز را قبل از روز عرفه، روزه بگیرد و اگر این کار را نکرد می‌تواند در ایام التشریق روزه بگیرد. به دلیل گفته ابن عمر و عایشه: (لم یرخص فی أیام التشریق أن یصمن إلا لمن لم یجد الهدی)[11] «روز در ایام التشریق جایز نیست مگر برای کسی که هدی نیابد».

یادآوری: حکم مرد دقیقاً مانند حکم زن است با این تفاوت که اگر زن با زور مجبور به جماع شده باشد، ذبح بر او واجب نیست و حجش صحیح است ولی حج همسرش که با او جماع کرده صحیح نیست.[12]

از سعید بن جبیر روایت است: (جاء رجل إلی ابن عباس فقال: وقعت علی امرأتی قبل أن أزور. فقال: إن کانت أعانتک فعلی کل منکما ناقة حسناء جملاء، و إن کانت لم تعنک فعلیک ناقة حسناء جملاء)[13] «مردی نزد ابن عباس آمد و گفت: قبل از آنکه (طواف) زیارت کنم با همسرم جماع کردم. (ابن عباس) گفت: اگر همسرش در جماع با تو همکاری کرده باشد، بر هر کدام از شما شتری خوب و زیبا واجب است. ولی اگر با تو مساعدت نکرده، فقط بر توشتری خوب و زیبا واجب است».



**) به نقل از «إرشاد الساری» نوشته الشیخ محمد ابراهیم شقره حفظه الله -.

[1]) متفق علیه : خ (1834/46/4)، » (1353/986/2)، نس (203/5).

[2]) صحیح : [ص. ج 7645]، م (1356/989/2).

[3]) صحیح : [ص. د 1790]، د (2018/20/6).

[4]) متفق علیه : خ (1829/34/4)، م (1198/856/2)، ت (839/166/2).

*) مانند شیر و ببر و گرگ و سگ «مترجم».

[5]) تفسیر القرآن العظیم (99/2). از عکرمه روایت است که گفت : (سأل مروان ابن عباس و نحن بواد الأزرق : أرأیتما أحبنا من الصید لانجد له بدلا من النعم قال : تنظر ما ثمنه فتصدق به علی مساکین أهل مکة) «در دره أزرق بودیم مروان از ابن عباس سؤال کرد : اگر صیدی کردیم ولی از انعام جانشینی برای کفاره آن نیافتیم چکار کنیم؟ گفت : ببین قیمتش چقدر است، به اندازه قیمت آن به مساکین اهل مکه صدقه بده».

*) صحیح : [ص. د 3226]، د (3783/274/10).

[6]) صحیح : [الإرواء 1051]، ما (941/285/)، هق (183/5).

[7]) سند آن صحیح است : [الإرواء 1056]، هق (205/5).

*) صحیح موقوف : [الإرواء 1044]، هق (171/5).

[9]) صحیح : [الإرواء 234/4]، هق (167/5).

[10]) صحیح : [الإرواء 233/4]، هق (172/5).

[11]) صحیح : [الإرواء 1042]، خ (1997/242/4).

[12]) إرشاد الساری.

[13]) صحیح : [الإرواء 1044]، هق (168/5).

*) به نقل از (إرشاد الساری) و زیادی آیه.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...