توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۳ خرداد ۷, دوشنبه

وقتی اختلاف بین زن و شوهر شدت گرفت راه حل چگونه است؟

 

وقتی اختلاف بین زن و شوهر شدت گرفت راه حل چگونه است؟

خداوند متعال می‌فرماید:

) وَ إن خِفتُم شِقَاقَ بَینِهُمَا فَابعَثُوا حَکَماً مِن أهلِهِ وَ حَکَماً مِن أهلِهَا إن یُریدَا إصلاَحاً یُوَفِّقِ اللهُ بَینَهُمَا، إنَّ اللهَ کَانَ عَلِیماً خَبِیراً (                                              (نساء: 35)

«و اگر ترسیدید میان آنها جدایی شود، داوری از خانواده شوهر و داوری از خانواده همسر بفرستید. اگر این دو حکم جویای اصلاح باشند خداوند آن دو را موفق می‌گرداند بی‌گمان خداوند مطلع و آگاه است».

«آنچه برای علاج سرکشی زن و مرد ذکر کردیم زمانی است که نافرمانی هنوز آشکار نشده و امر به اجتناب از ظاهر شدن آن است. اما وقتی که نافرمانی علنی شد اقدامات مذکور بکار گرفته نمی‌شود؛ چون در این حالت این اقدامات ارزش و ثمره نداشته بلکه نوعی اعلان به کشمکش بین دو خصم است که قصد دارند یکی دیگری را شکست دهد. درحالی که این نه هدف است و نه مطلوب».

همچنین اگر معلوم شد که به کار گرفتن این اقدامات نه تنها مؤثر واقع نمی‌شود بلکه باعث فاصلة بیشتر و علنی شدن اختلاف نیز می‌گردد و بقیه تارهای زندگی را که هنوز به هم متصل‌اند از بین می‌برد و یا بکار بردن آنها بالفعل به نتیجه نمی‌رسد، در این صورت اسلام دست روی دست نمی‌گذارد تا خانواده از هم بپاشد، بلکه آخرین اقدام را برای جلوگیری از فروپاشی بنیان عظیم خانواده انجام می‌دهد و می‌گوید:

) وَ إن خِفتُم شِقَاقَ بِینِهِمَا فَابعَثُوا حَکَماً مِن أهلِهِ وَ حَکَماً مِن أهلِهَا (

                                                                        (نساء:35)

«و اگر ترسدید میان آنها جدایی شود حکمی از خانواده شوهر و حکمی از خانواده همسر بفرستید».

به این ترتیب اسلام به مطیع شدن در برابر نشانه‌های نافرمانی و به شتاب از هم گسیختن عقد ازدواج و ویران کردن بنیان خانواده بر سر افراد بزرگ و خردسال ساکن در آن که نه جرمی مرتکب شده‌اند و نه دخالتی در این امر دارند، دعوت نمی‌کند، پس بنیاد خانواده باتوجه به نقش مهمی که در بنای جامعه اسلامی و تربیت اعضای جدید و لازم برای رشد و بالندگی و گسترش آن دارد، از نظر اسلام دارای اهمیت خاصی است.

بنابراین هنگام ترس از جدایی این آخرین وسیله است که قبل از جدایی از آن استفاده می‌شود و عملاً به فرستادن حکمی از خانواده زن که به آن راضی است و حکمی از خانواده مرد که به آن راضی است مبادرت ورزیده، و هر دو حکم باید در آرامش کامل و بدور از احساسات درونی و مسایل عاطفی و بدون در نظر گرفتن عوامل معیشتی که صفای روابط بین زن و شوهر را از بین برده و فضای زندگی آنها را تباه ساخته و بعلت تأثیری که بر روحیه آنها داشته دیگر روابط آنها را تحت تأثیر قرار داده است، با هم بنشینند و مشکلات آنها را مورد رسیدگی قرار دهند. و همچنین این دو حکم باید بر حفظ شهرت و آوازه دو خانواده اصلی اصرار ورزند و بر کودکان کم سنی که مایل نیستند هیچ کدام از آن دو بر دیگری غلبه کنند، مهربان باشند همچنانکه گاهی برای زن و مرد در این شرایط بوجود می‌آید و همچنین آن دو حکم باید بر خیر زن و شوهر و کودکان و خانواده‌شان که به نابودی تهدید شده‌اند رغبت و میل داشته باشند. درهمان حال دوحکم که ازخانواده زن و شوهر هستند، باید برحفظ اسرار آنها امین بوده و از افشای آن خودداری کنند، چون فاش کردن این اسرار هیچ مصلحتی برای آنها دربر ندارد بلکه مصلحت آنها در پنهان کردن این اسرار و مدارا نمودن با آنها است. هر دو حکم برای اصلاح کوشش کنند. اگر در وجود زن و مرد تمایلی راستین برای اصلاح وجود داشت و فقط خشم و عصبانیت مانع این تمایل می‌شد، در اینصورت به وسیله این اراده قوی در وجود دو حکم خداوند صلاح و توفیق را در بین آندو مقدر می‌کند.

) إن یُرِیدَا إصلاَحاً یُوفِّقِ اللهُ بَینَهُمَا (                           (النساء: 35)

«اگر دو حکم جویای اصلاح باشند، خداوند آن دو را موفق می‌گرداند».

پس آن دو خواهان اصلاح هستند و خداوند خواست آنها را اجابت می‌کند و آنان را توفیق می‌دهد

) إنَّ اللهَ کَانَ عَلِیماً خبیراً (                          (ظلال 246، 263/2)

«بی‌گمان خداوند مطلع و آگاه است».

چرا آنچه را خداوند برایت حلال کرده حرام می‌کنی؟

از انس رضی الله عنه  روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  جاریه‌ای داشت و با او نزدیکی می‌کرد، همواره عایشه و حفصه در مورد آن جاریه با پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  بحث می‌کردند تا اینکه جاریه را بر خود حرام کرد، سپس خداوند این آیه را نازل فرمود: ) یا أیها النبی لم تحرم ما أحل الله لک تبتغی مرضات أزواجک ... ( تا آخر آیه. «ای پیامبر! چرا چیزی را که خداوند بر تو حلال کرده به خاطر خوشنود ساختن همسرانت بر خود حرام می‌کنی».[1]

از ابن عباس(رض) روایت است که[2]: هرگاه مرد همسرش را بر خود حرام کرد، این تحریم در حکم سوگندی است که باید کفاره آنرا بدهد ... سپس گفت: ) لَقَد کَانَ لَکُم فِی رَسُولِ اللهِ أسوَةٌ حَسَنَةٌ ([3] «بیگمان پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  الگوی خوبی برای شما است».

لذا هرکس به همسرش بگوید: تو بر من حرام هستی، باید کفاره سوگند بدهد و کیفیت این کفاره در فرموده خداوند متعال آمده که می‌فرماید:

) لاَیُؤَاخِذُکُمْ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمَانِکُمْ وَلَکِنْ یُؤَاخِذُکُمْ بِمَا عَقَّدْتُمْ الأَیْمَانَ فَکَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاکِینَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ أَوْ کِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِیرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیَامُ ثَلاَثَةِ أَیَّامٍ ذَلِکَ کَفَّارَةُ أَیْمَانِکُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ (                                                                                  

                                                                       (مائده: 89)

«خداوند شما را به خاطر سوگندهای بیهوده و بی‌اراده مؤاخذه نمی‌کند ولی شما را در برابر سوگندهایی که از روی قصد و اراده خورده‌اید مؤاخذه می‌کند، کفاره این گونه سوگندها عبارت است از: خوراک دادن به ده نفر مسکین، از غذاهای معمولی و متوسطی که به خانواد خود می‌دهید یا جامه دادن به ده نفر از مساکین و یا آزاد کردن برده‌ای، اما اگر کسی (هیچ یک از این سه کار را نتوانست و توانایی انجام آنها را) نیافت، سه روز روزه (بگیرد) این کفاره سوگندهایی است که می‌خورید».



[1]) اسناد آن صحیح است، (ص. نس 3695)، (نس 7/71).

[2]) متفق علیه : م (1473/1100/2)، این لفظ مسلم است، خ (5266/374/9).

[3]) اسناد آن صحیح است، (ص. نس 3695)، (نس 7/71).

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...