زیارت قبور بمنظور پند گرفتن و یادآوری آخرت مشروع است، به شرط اینکه در قبرستان چیزی که موجب غضب خداوند متعال شود مانند خواستن از صاحب قبر و به کمک طلبیدن او مانند اینها نگوید. از ابوسعید خدری روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (إنی نهیتکم عن زیارة القبور فزوروها فإن فیها عبرة، و لاتقولوا ما یسخط الرب)[1] «من (قبلاً) شما را از زیارت قبور نهی کرده بودم ولی (الآن میگویم:) به زیارت قبور بروید؛ چون در آن عبرت است و چیزی نگویید که خشم خدا را برانگیزد».
زیارت قبور برای زنان هم جایز است؛ چون زنان هم در علت زیارت قبور (پند گرفتن و یادآوری آخرت) با مردان شریک هستند و به دلیل آنچه قبلاً درباره دعای هنگام زیارت قبور گفته شد که عایشه از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم سؤال کرد وقتی قبور را زیارت میکند چه دعایی بخواند پیامبر هم به او یاد داد که چه دعایی بخواند و او را (از زیارت) نهی نکرد ونفرمود که زنان حق زیارت قبور را ندارند.
اعمالی که در کنار قبور حرام است
1- ذبح برای رضای خدا: به دلیل فرموده پیامبر صل الله علیه و آله و سلم : (لاعقر فی الإسلام) «عقر (ذبح بر قبر) در اسلام نیست».(*)
عبدالرزاق ابن همام گوید: (کانوا یعقرون عند القبر بقرة أو شاة)[2] «آنان (اهل جاهلیت) گاو یا گوسفندی را کنار قبر سر میبریدند».
2-6- چیزهایی که در حدیث زیر نهی شده است: از جابر رضی الله عنه روایت است: (نهی رسول الله صل الله علیه و آله و سلم أن یجصص القبر، و أن یقعد علیه، و أن یبنی علیه أو یزاد علیه، أو یکتب علیه)[3] «پیامبر صل الله علیه و آله و سلم از گچکاری قبر و نشستن و بنا کردن روی آن و بلند کردن بیش از حد شرعی، و از نوشتن روی آن، نهی کرده است».
7- نماز خواندن روبروی قبر: به دلیل فرموده پیامبر صل الله علیه و آله و سلم : (لاتصلوا إلی القبور...)[4] «رو به قبور نماز نخوانید».
8- نماز خواندن کنار قبور اگرچه بدون رو کردن به آن باشد: از ابوسعید خدری روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود:
(الأرض کلها مسجد إلا المقبرة و الحمام)[5] «میتوان روی تمام زمین نماز خواند بجز مقبره و حمام».
9- ساختن مسجد روی قبر: از عایشه و عبدالله بن عباس روایت است: (لما نزل برسول الله صل الله علیه و آله و سلم طفق یطرح خمیصة له علی وجهه، فإذا اغتم بها کشفها عن وجهه فقال: و هو کذلک، لعنة الله علی الیهود و النصاری اتخذوا قبور أنبیائهم مساجد، یحذر ما صنعوا)[6] «وقتی پیامبر صل الله علیه و آله و سلم مریض شد (بیماری وفاتش) پارچهای روی صورتش کشید، هرگاه اذیت میشد آن را از صورتش برمیداشت درهمان حال فرمود: لعنت خدا بر یهود و نصاری باد که قبرهای پیامبرانشان را به مسجد تبدیل کردند، از آنچه آنها کردند (مسلمانان را) بر حذر میداشت».
از عایشه(رض) روایت است: پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در بیماریای که از آن بهبود نیافت فرمود: (لعن الله الیهود و النصاری اتخذوا قبور أنبیائهم مساجد، قالت فلولا ذلک أبرز قبره غیر أنه خشی أن یتخذ مسجدا)[7] «خداوند یهود و نصاری را لعنت کند؛ (چراکه) قبور پیامبرانشان را مسجد قرار دادند. (عایشه) گفت: اگر این نبود، قبرش را آشکار میکردند، اما بیم آن داشت که مسجد قرار داده شود».
10- تبدیل کردن قبرستان به محل برگزاری اعیاد و رفتن به قبرستان در اوقات معین و مناسبتهای معروف به قصد عبادت نزد قبور یا غیر آن: به دلیل حدیث ابوهریره از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم که فرمود: (لاتتخذوا قبری عیدا، ولاتجعلوا بیوتکم قبورا، و حیثما کنتم فصلوا علی فإن صلاتکم تبلغنی)[8] «قبر مرا به (محل برگزاری) اعیاد قرار ندهید، و خانههایتان را قبرستان نکنید و هر جا بودید بر من صلوات بفرستید؛ چون صلوات شما بر من میرسد».
13- شکستن استخوان میت: به دلیل فرموده پیامبر صل الله علیه و آله و سلم : (إن کسر عظم المؤمن میتا مثل کسره حیا)[9] «شکستن استخوان میت مؤمن مانند شکستن استخوانش در حال حیات است».
[1]) صحیح : [الجنائز 179]، کم (374/1)، هق (77/4)، هق (77/4)، بیهقی جمله آخر را روایت نکرده بلکه بزار آن را روایت کرده است (861/407/1).
*) خطابی میگوید : اهل جاهلیت شتری را روی قبر شخص صالحی سر میبریدند و میگفتند این پاداش کاری است که میت در حال حیاتش انجام داده است «نیل الأوطار» (549/4) «مترجم».
[2]) سند آن صحیح است : [الجنائز 203]، د (3206/42/9).
[3]) سند آن صحیح است : [الجنائز 204]، د (32109/45/9) این موارد را ابوداود روایت کرده است، مسلم و ترمذی و نسائی هم کم و زیاد آنها را روایت کردهاند (970/667/2)، ت (1058/258/2)، نس (86/4).
[4]) صحیح : [ص. ج 7384]، م (972/668/2)، د (3213/49/9)، ت (1055/257/2)، نس (67/2).
[5]) صحیح : [ص. ج 2767]، د (488/158/2)، ت (316/199/1).
[6]) متفق علیه : خ (4444/140/8)، م (531/377/1)، نس (40/2).
[7]) متفق علیه : خ (1330/200/3)، م (529/376/1)، نس (41/2).
[8]) صحیح : [ص. ج 7226]، د (2026/31/6).
[9]) صحیح : [ص. ج 2143]، د (3191/24/9)، جه (1616/516/1).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر