خداوند متعال میفرماید:
) وَ آتُو النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحلَةً، فَإن طِبنَ لَکُم عَن شَیٍ مِنهُ نَفساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً ( (نساء: 4)
«و مهریههای زنان را به عنوان هدیهای خالصانه و فریضهای خدایانه بپردازید. پس اگر با رضایت خاطر چیزی از مهریه خود را به شما بخشیدند، آن را (دریافت دارید و) حلال و گوارا مصرف کنید».
پس مهریه حقی است که زن بر مرد دارد، و (زن) مالک آن است و برای هیچ کسی حلال نیست، - پدر باشد یا غیر پدر – چیزی از آنرا برای خود بردارد مگر اینکه زن بر اینکار راضی باشد.
در شریعت حداقل و حداکثری برای مهریه در نظر گرفته نشده ولی کم بودن و زیادهروی نکردن در آن مورد تشویق قرار گرفته است تا ازدواج به آسانی امکانپذیر باشد وجوانان به خاطر مهریه و مخارج زیاد آن از ازدواج روی نگردانند:
خداوند متعال میفرماید:
) وَ إن أرَدتُمُ استِبدَالَ زَوجٍ مَکَانَ زَوجٍ وَ آتَیتُم إحدَاهُنَّ قِنطَاراً فَلاَتَأخُذُوا مِنهُ شَیئاً ( (نساء: 20)
«و اگر خواستید همسری را به جای همسری برگزینید هر چند مال فراوانی هم مهریه یکی از آنها کرده باشید، برای شما درست نیست که چیزی از آن مال را دریافت دارید».
از انس بن مالک رضی الله عنه روایت است: (أن عبدالرحمن بن عوف جاء إلی رسول الله صل الله علیه و آله و سلم و به أثر صفرة فسأله رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فأخبره أنه تزوج امرأة من الأنصار، قال: کم سقت لها؟ قال: زنة نواة من ذهب، قال رسول الله صل الله علیه و آله و سلم أولم ولو بشاة)[1] «عبدالرحمن بن عوف نزد پیامبر صل الله علیه و آله و سلم آمد در حالیکه آثار زردی (زعفران یا حنا) بر او دیده میشد، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم از حال او پرسید، (عبدالرحمن بن عوف) در پاسخ گفت که با زنی از انصار ازدواج کرده است. پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: چقدر مهریه برایش قرار دادهای؟ گفت به اندازه وزن یک هسته خرما طلا، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: ولیمه بده اگرچه گوسفندی باشد».
از سهل بن سعد روایت است: (إنی لفی القوم عند رسول الله صل الله علیه و آله و سلم إذ قامت امرأة فقالت: یا رسول الله إنها قد وهبت نفسا لک، فر فیها رأیک، فلم یجبها شیئا، ثم قامت فقالت: یا رسول الله إنها قد وهبت نفسها لک فر فیها رأیک، فلم یجبها شیئا، ثم قامت الثالثة فقالت: یا رسول الله إنها قد وهبت نفسها لکف فر فیها رأیک، فقام رجل فقال یا رسول الله، أنکحنیها، قال: هل عندک من شی؟ قال: لا، قال: اذهب فاطلب ولو خاتما من حدید، فذهب وطلب، ثم جاء فقال: ما وجدت شیئا ولاخاتما من حدید، قال: هل معک من القرآن شیء؟ قال معی سورة کذا و سورة کذا، قال: اذهب أنکحتکها بما معک من القرآن)[2] «بهمراه جماعتی در خدمت پیامبر صل الله علیه و آله و سلم بودم که ناگهان زنی بلند شد و گفت: ای رسول خدا! خودم را به شما بخشیدم، نظرت را در این باره بگو، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم جوابی به او نداد، بار دیگر آن زن بلند شد و گفت: ای رسول خدا! خودم رابه شما بخشیدم، نظر شما چیست؟ پیامبر صل الله علیه و آله و سلم جوابی به اونداد. سپس آن زن برای بار سوم بلند شد و گفت: ای رسول خدا! خودم را به شما بخشیدم، نظر خود را در این باره بگو، در این هنگام مردی بلند شد و گفت: ای رسول خدا او را به ازدواج من درآور، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم به آن مرد فرمود: آیا چیزی داری (که به عنوان مهریه به او بدهی)؟ گفت: نه، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: برو و چیزی پیدا کن اگرچه انگشتری از آهن باشد، آن مرد رفت و به جستجو پرداخت سپس برگشت و گفت: هیچ چیزی نیافتم حتی أنگشتری آهنی، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: آیا از قرآن چیزی حفظ داری؟ آن مرد گفت: سورة فلان و فلان را حفظ دارم، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: برو با (مهریه) قرآنی که از حفظ داری او را به ازدواج تو درآوردم».
میتوان مهریه را بطور نقد یا نقد و قسط یا تمام قسط عند المطالبه پرداخت کرد، برای مرد جایز است قبل از آنکه مهریهای پرداخت کند با همسرش آمیزش نماید، اگر مقدار مهریه معین نشده، مهرالمثل و اگر معین شده باشد پرداخت مقدار تعیین شده بر مرد واجب است، و از عدم وفا به شروط عقد جداً خودداری نماید، چون پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرموده است: (أحق ما أوفیتم من الشروط، أن توفوا به ما استحللتم به الفروج)[3] «سزاوارترین شروطی که باید به آن وفا کنید شروط نکاح است».
اگر بعد از عقد نکاح و قبل از رابطه زناشویی مرد بمیرد تمام مهریه برای زن محفوظ میماند:
از علقمه روایت است: (أتی عبدالله فی أمرأة تزوجها رجل ثم مات عنها، و لم یفرض لها صداقا، و لم یکن دخل بها، قال: فاختلفوا إلیه، فقال: أری لها مثل مهر نسائها و لها المیراث و علیها العدة فشهد معقل بن سنان أشجعی أن النبی صل الله علیه و آله و سلم قضی فیبروع بنت واشق بمثل ما قضی)[4]. «از عبدالله درباره زنی که مردی با او بدون تعیین مهریه ازدواج کرده و قبل از آنکه با او رابطه زناشویی برقرار کند فوت کرده، سؤال شد، (علقمه) گفت: درباره او اختلاف کردند، عبدالله گفت: به نظر من مهرالمثل به او تعلق میگیرد، ارث میبرد و باید عده را بگذارند، معقل بن سنان اشجعی در همانجا گواهی داد که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم درباره بروع بنت واشق مانند عبدالله حکم کرده است».
چه وقت مستحب است عروس به خانه شوهر برود؟
از عایشه روایت است: (تزوجنی رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فی شوال، و بنی بی فی شوال، فأی نساء رسول الله صل الله علیه و آله و سلم کان أحظی عنده منی؟! و کانت تسحب أن یدخل نساؤها فی شوال)[5] «پیامبر صل الله علیه و آله و سلم مرا در ماه شوال عقد کرد و در شوال به خانهاش برده شدم، کدامیک از زنان پیامبر صل الله علیه و آله و سلم از من نزد او بهرهمندتر (از لحاظ محبت پیامبر صل الله علیه و آله و سلم ) بودند؟». و عایشه دوست داشت که زنان فامیلش در ماه شوال به خانه بخت برده شوند.
[1]) متفق علیه : خ (5153/221/9)، م (1427/1042/2)، د )2095/139/6)، ت (1100/277/2)، جه (1907/615/1)، نس (119/6).
[2]) متفق علیه : خ (5149/205/9)، لفظ حدیث روایت بخاری است، م (1425/1040/2)، د (2097/143/6)، ت (1121/290/2)، جه (1889/608/1)، ابن ماجه بصورت مختصر این حدیث را روایت کرده است، نس (123/6).
[3]) متفق علیه : خ (5151/217/9)، م (1418/1035/2)، د (2125/176/6)، جه (1954/628/1)، ت (1137/298/2)، نس (92/6).
[4]) صحیح : [الإرواء 1939]، ت (1154/306/2)، د (2100/147/6)، جه (1891/609/1)، ش (121/6).
[5]) صحیح : [ص. جه 1619]، م (1423/1039/2)، ت (1099/277/2) بدون جمله وسطی، ش (130/6) بدون جمله آخر جه (1990/641/1).
*) با اختصار از کتاب (آداب الزفاف) علامه البانی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر