فقهاء گفتهاند: عاریه عبارت از این است که مالک منافع ملکش را بدون دریاف عوض، در اختیار کسی قرار دهد تا از آن استفاده کند.
حکم عاریه: عاریه مستحب است، به دلیل فرموده خداوند متعال:
) وَتَعَاوَنُوا عَلَی البِرِّ وَالتَّقَوی ( (مائده: 2)
«و بر نیکی و تقوا همکاری کنید».
و به دلیل فرموده پیامبر صل الله علیه و آله و سلم : (والله فی عون العبد ماکان العبد فی عون أخیه)[1] «خداوند بندهاش را کمک و یاری میکند تا آن وقت که بنده، برادرش را کمک و یاری کند».
خداوند سبحان کسی را که عاریه نمیدهد نکوهش کرده و فرموده است:
) الَّذِینَ هُم عَن صَلاَتِهِم سَاهُونَ، الَّذِینَ هُم یُرَاءُونَ وَ یَمنَعُونَ المَاعُونَ (
(ماعون: 5 - 7)
«همان کسانی که نماز خود را به دست فراموشی میسپارند، همان کسانی که ریا و خودنمایی میکنند واز دادن وسایل کمکی ناچیز (منزل که معمولاً همسایگان به یکدیگر به عاریه و امانت میدهند) خودداری میکنند».
خداوند متعال میفرماید:
) إنَّ اللهَ یَأمُرُکُم أن تؤَدُّوا الأمَانَاتِ إلَی أهلِهَا ( (نساء: 58)
«بیگمان خداوند به شما (مؤمنان) دستور میدهد که امانتها را به صاحبان امانت برسانید».
کسی که چیزی را به عنوان عاریه میگیرد، امانتدار است، و هیچ ضمانتی در برابر آن ندارد، مگر اینکه در نگهداری آن کوتاهی کند، یا اینکه عاریه دهنده شرط کند که عاریه گیرنده باید ضامن کالا باشد:
صفوان بن یعلی از پدرش روایت میکند که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم به من گفت: (إذا أتتک رسلی فأعطهم ثلاثین درعا، و ثلاثین بعیرا، قال فقلت: یا رسول الله أعاریة مضمونة أو عاریة موادة؟ قال: بل مؤادة)[2] «وقتی مأموران من نزد تو آمدند سی زره و سی شتر به آنان بده، (پدر صفوان) گوید: گفتم: ای رسول خدا آیا عاریهها را با شرط ضمان بدهم یا بدون ضمان؟ فرمود: بلکه بدون ضمان».
امیر صنعانی در سبل السلام (69/3) گوید:
«عاریه مضمونه: عاریهای است که اگر از بین رفت باید قیمت آن پرداخت شود.
و عاریه مؤدّاه: عاریهای است که اگر اصل آن سالم باشد، بازگرداندن آن واجب است. و اگر از بین رفت شخص ضامن قیمت آن نیست».
صنعانی گوید: «این حدیث دلیلی است برای کسانی که میگویند: در عاریه، پرداخت قیمت لازم نیست، مگر اینکه صاحبش آنرا شرط کند.
و میگوید: پیشتر ذکر شد که این راجحترین اقوال است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر