ازدواج از مؤکدترین سنتهای پیامبران است. خداوند متعال میفرماید:
) وَلَقَد أرسَلنَا رُسُلاً مِن قَبلِکَ وَجَعَلنَا لَهُم أزوَاجاً وَ ذُرِیَّةً ( (رعد: 38)
«و ما پیش از تو پیامبرانی را فرستادهایم و زنان و فرزندانی بدیشان دادهایم».
ترک ازدواج بدون عذر مکروه است؛ به دلیل حدیث انس بن مالک: (جاء ثلاثة رهط إلی بیوت أزواج النبی صل الله علیه و آله و سلم یسألون عن عبادة النبی صل الله علیه و آله و سلم ، فلما أخبروا کأنهم تقالوها، فقالوا، و أین نحن من رسول الله صل الله علیه و آله و سلم قد غفرله ما تقدم من ذنبه و ما تأخر، فقال أحدهم: أما أنا، فأنا أصلی اللیل أبدا، و قال الآخر: أنا أصوم الدهر و لاأفطر، و قال الآخر: أنا أعتزل النساء فلا أتزوج أبدا، فجاء رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فقال: أنتم الذین قلتم کذا و کذا؟ أما والله إنی لأخشاکم لله، و أتقاکم له، و لکنی أصوم و أفطر و أصلی و أرقد، و أتزوج النساء فمن رغب عن سنتی فلیس منی)[1] «سه نفر به خانه یکی از همسران پیامبر صل الله علیه و آله و سلم آمدند تا از عبادت او سؤال کنند. وقتی که از عبادتش آگاه شدند انگار آنرا کم دانستند و گفتند: ما کجا و پیامبر صل الله علیه و آله و سلم کجا؟! خداوند گناهان گذشته و آینده او را بخشیده است، پس یکی از آنها گفت: من تمام شب را نماز میخوانم، دیگری گفت: من هم تمام سال را روزه میگیرم، و افطار نمیکنم، سومی گفت: من هم از زنان کنارهگیری کرده و تا أبد ازدواج نمیکنم. پیامبر صل الله علیه و آله و سلم آمد و فرمود: شما بودید که چنین و چنان گفتید؟ قسم به خدا من از همه شما بیشتر از خدا میترسم و ازهمه شما با تقواترم، ولی با وجود این روزه میگیرم و افطار میکنم، نماز میخوانم و میخوابم و با زنان ازدواج میکنم؛ پس کسی که از سنت من روی گرداند از من نیست».
کسی که توانایی ازدواج دارد و با ترک آن از ارتکاب گناه میترسد، بر او واجب است ازدواج کند.
«چون زنا و هر آنچه به آن منجر شود و مقدمه آن باشد حرام است، پس اگر کسی ترس ارتکاب این کار حرام را داشته باشد، بر او واجب است که آنرا از خود دور کند اگر این حالت جز با ازدواج برطرف نشود، ازدواج بر او واجب میشود».[2]
کسی که به ازدواج رغبت دارد لیکن توانایی آن را ندارد، باید روزه بگیرد به دلیل حدیث این مسعود که گفت: پیامبر صل الله علیه و آله و سلم به ما فرمود: (یا معشر الشباب من استطاع منکم الباءة فلتزوج، فإنه أغض للبصر و أحصن للفرج، و من لم یستطع فعلیه بالصوم، فإنه له وجاء)[3]«ای جماعت جوانان هر کس از شما توانایی ازدواج را دارد ازدواج کند؛ زیرا ازدواج بهتر چشم را (از حرام) میپوشاند و بهتر فرج را (از حرام) محافظت میکند، و کسی که نتوانست (ازدواج کند) باید روزه بگیرد؛ چون روزه شهوت جنسی او را کم میکند».
چه زنانی برای ازدواج بهتر هستند
کسی که میخواهد ازدواج کند، باید تلاش کند زنی را انتخاب نماید که دارای صفات زیر باشد:
1- دیندار باشد: به دلیل حدیث ابوهریره از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم که فرمود: (تنکح المرأة لأربع: لمالها، و لحسبها و لجمالها، و لدینها، فاظفر بذات الدین تربت یداک)[4]
«زن بخاطر چهار چیز برای ازدواج انتخاب میشود: مال و دارائی، اصل و نسب، زیبائی و دیانت؛ پس زن دیندار را انتخاب کن، دستهایت خاکآلوده شود».
2- دوشیزه (بکر) باشد، مگر اینکه برایش در انتخاب بیوه مصلحتی وجود داشته باشد؛ به دلیل حدیث جابر بن عبدالله: (تزوجت امرأة فی عهد رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فلقیت النبی صل الله علیه و آله و سلم ، فقال یا جابر، تزوجت؟ قلت: نعم، قال: بکر أم ثیب؟ قلت: ثیب، قال: فهلا بکرا تلاعبها؟ قلت یا رسول الله إن لی أخوات، فخشیت أن تدخل بینی و بینهن، قال: فذاک إذن، إن المرأة تنکح علی دینها و مالها و جمالها، فعلیک بذات الدین تربت یداک)[5] «در زمان پیامبر صل الله علیه و آله و سلم با زنی ازدواج کردم، پس از آن با پیامبر صل الله علیه و آله و سلم ملاقات کردم، فرمود ای جابر، آیا ازدواج کردهای، گفتم: بله، فرمود: دوشیزه یا بیوه؟ گفتم بیوه، فرمود: چرا با دختری ازدواج نکردی تا با او بازی کنی؟ گفتم ای رسول خدا! من چند خواهر دارم و بیم داشتم که (اگر دوشیزه باشد با سن کم خود) بین من و آنان جدای بیاندازد، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: پس اینطور!. زن به خاطر دین، مال و زیباییاش برای ازدواج انتخاب میشود، پس دیندار را انتخاب کن، دستهایت خاکآلوده شود».
3- زیاد بچهزا باشد: به دلیل حدیث انس که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود:
(تزوجوا الودود الولود فإنی مکماثر بکم الأمم)[6] «با زنان محبتگر و بچهزا ازدواج کنید؛ چون من در میان امتها به کثرت شما افتخار میکنم».
چه مردانی برای ازدواج بهتر هستند
همانطور که مرد حق دارد زنی را انتخاب کند که دارای صفات مذکور باشد، بر ولی زن نیز واجب است که مردی صالح برای ازدواج او انتخاب نماید به دلیل حدیث ابوحاتم مزنی: (إذا جاءکم من ترضون دینه و خلقه فأنکحوه، إلا تفعلوا تکن فتنة فی الأرض و فساد کبیر)[7] «هرگاه کسی (برای خواستگاری) نزد شما آمد که از دین و اخلاقش راضی بودید (دخترتان را) به ازدواج او درآورید؛ چون اگر این کار را نکنید، در زمین فتنه و فساد بزرگی روی خواهد داد».
اشکالی ندارد کسی ازدواج با دختر یا خواهرش را به اهل خیر پیشنهاد کند؛ به دلیل حدیث ابن عمر: (أن عمر بن الخطاب حین تأیمت حفصة بنت عمر من خنیس بن حذافة السهمی، و کان من أصحاب رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فتوفی بالمدینة فقال عمر بن الخطاب: أتیت عثمان بن عفان فعرضت علیه حفصة، فقال: سأنظر فی أمری فلبثت لیالی، ثم لقینی فقال: قد بدا لی أن لاأتزوج یومی هذا. قال عمر: فلقیت أبابکر الصدیق. فقلت: ان شئت زوجتک حفصة بنت عمر، فصمت أبوبکرکف فلم یرجع إلی شیئا، و کنت أوجد علیه منی علی عثمان، فلبثت لیالی، ثم خطبها رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فأنحکتها إیاه، فلقینی أبوبکر فقال: لعلک وجدت علی حین عرضت علی حفصة فلم أرجع إلیک شیئا؟ قال عمر: قلت نعم: قال أبوبکر: فإنه لم یمنعنی أن أرجع إلیک فیما عرضت علی إلا أنی کنت علمت أن رسول الله صل الله علیه و آله و سلم قد ذکرها، لم أکن لأفشی سر رسول الله صل الله علیه و آله و سلم ، و لو ترکها رسول الله صل الله علیه و آله و سلم قبلتها)[8] «وقتی که خنیس بن حذافه سهمی همسر حفصه بنت عمر – یکی از اصحاب پیامبر صل الله علیه و آله و سلم - در مدینه فوت کرد و حفصه بیوه ماند عمر بن خطاب گفت: نزد عثمان بن عفان رفتم و پیشنهاد ازدواج حفصه را به او دادم، عثمان گفت درباره آن فکر میکنم، چند شب منتظر ماندم سپس مرا دید و گفت: به این نتیجه رسیدهام که فعلاً ازدواج نکنم، عمر گفت: ابوبکر صدیق را دیدم به او گفتم اگر بخواهی حفصه بنت عمر را به ازدواج تو درمیآورم. ابوبکر ساکت شد و هیچ جوابی به من نداد، از ابوبکر بیشتر عصبانی شدم تا از عثمان، چند شبی منتظر ماندم تا اینکه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم از او خواستگاری کرد، پس حفصه را به ازدواج پیامبر صل الله علیه و آله و سلم درآوردم. بعد از آن ابوبکر مرا دید و گفت: شاید بخاطر رد پیشنهاد ازدواج با حفصه از من عصبانی شدهای؟ عمر گفت: بله، ابوبکر گفت: به این دلیل پیشنهاد شما را رد کردم چون میدانستم پیامبر صل الله علیه و آله و سلم درباره او (حفصه) سخن گفته است و من نخواستم راز پیامبر صل الله علیه و آله و سلم را فاش کنم و اگر پیامبر صل الله علیه و آله و سلم از او صرفنظر میکرد، من آنرا قبول میکردم».
نگاه به زنی که قصد خواستگاری او را دارد جایز است
اگر کسی قصد خواستگاری زنی را داشته باشد، میتواند قبل از آنکه به خواستگاری او برود و او را نگاه کند، به دلیل حدیث محمد بن مسلمه که گفت: از زنی خواستگاری کردم و میخواستم مخفیانه او را نگاه کنم تا اینکه او را در باغ خرمایش دیدم، به من گفته شد آیا در حالی که یار و همراه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم هستی این کار را انجام میدهی؟ گفت: از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم شنیدهام که میفرمود: (إذا ألقی الله فی قلب امری خطبة امرأة، فلابأس أن ینظر إلیها)[9] «اگر خداوند خواستگاری زنی را به قلب کسی القا کرد، باکی نیست که به او نگاه کند».
از مغیر بن شعبه روایت است: نزد پیامبر صل الله علیه و آله و سلم رفتم و با او درباره زنی که قصد خواستگاریش داشتم صحبت کردم، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (إذهب فانظر إلیها، فإنه أجدر أن یؤدم بینکما)[10] «برو او را نگاه کن چون این امر رابطه بین شما را پایدارتر میکند».
[1]) متفقعلیه : خ این لفظ بخاری است (5063/104/9)، م (1401/102/2)، نس (60/6).
[2]) السیل الجرار (243/2).
[3]) متفق علیه : خ (5066/112/9)، م (1400/1018/2)، د (2031/39/6)، ت (1087/272/2)، نس (56/6)، جه (1845/592/1).
[4]) متفق علیه : خ (5090/132/9)، م (1466/1086/2)، د (2032/42/6)، جه (1858/597/1)، ش (68/6).
[5]) متفق علیه : م (715/1087/2)، این لفظ مسلم است و این حدیث با شبیه این لفظ و حذف جمله آخر روایت شده در : خ (5079/121/9)، د (2033/43/6)، ت (1106/280/2)، جه (1860/598/1)، نس (65/6) نسائیاین حدیث و زیادی را با لفظ مسلم روایت کرده است.
[6]) صحیح : [ص. ج 2940]، [الإرواء 1784]، د (2035/47/6]، نس [65/6].
[7]) صحیح : [ص. ت 866]، ت (1091/274/2).
[8]) صحیح : [ص. نس 3047]، خ (5122/175/9)، نس (77/6).
[9]) صحیح : [ص. جه 1510]، جه (1864/599/1].
[10]) صحیح : (ص. ت 868)، نس (69/6)، این لفظ نسائی است، ت (1093/275/2) در روایت ترمذی بجای عبارت «فإنه أجدر» عبارت «فإنه أحری» ذکر شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر