حد: عبارت است از مجازات مقدر شرعی در برابر ارتکاب گناهی مشخص به دلیل حق الله متعال؛
حدود الهی دو نوع میباشند:
1- حدودی که الله متعال بندگان را از خارج شدن از محدودهی آن منع کرده است؛ و این خروج میتواند با افزایش در آن یا کاهش از آن یا پیروی از جز آن باشد. و این حدود همان واجبات و احکامی است که الله متعال به آنها امر کرده است.
و همان است که الله متعال در مورد آن میفرماید: ﴿تِلۡكَ حُدُودُ ٱللَّهِ فَلَا تَعۡتَدُوهَاۚ﴾ [البقرة: 229] «اینها حدود الهی است، پس از آنها تجاوز نکنید».
2- حدودی که الله متعال از وارد شدن به آن منع کرده است که عبارت است از گناهان کبیره و امور حرامی که در مورد آن میفرماید: ﴿تِلۡكَ حُدُودُ ٱللَّهِ فَلَا تَقۡرَبُوهَاۗ﴾ [البقرة: 187] «این مرزهای الهی است پس به آن نزدیک نشوید».
و مقصود ما در اینجا این نوع از حدود میباشد.
حدود در اسلام شامل پنج حد میشود: حد زنا، حد قذف، حد سرقت، حد راه زنی، حد اهل بغی.
برای هریک از این جرمها مجازات مشخصی در شریعت در نظر گرفته شده است.
الله متعال میفرماید: ﴿تِلۡكَ حُدُودُ ٱللَّهِ فَلَا تَقۡرَبُوهَاۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ ٱللَّهُ ءَايَٰتِهِۦ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ يَتَّقُونَ﴾ [البقرة: 187] «این مرزهای الهی است پس به آن نزدیک نشوید. الله اینچنین آیات خود را برای مردم روشن میسازد؛ باشد که پرهیزگار شوند».
الله متعال به عبادت و اطاعت از او تعالی و انجام آنچه بدان امر کرده و دوری از آنچه از آن نهی کرده، دستور داده است. و جهت مصالح بندگان حدودی را مشخص کرده است و در برابر التزام و پایبندی به شریعتش به بهشت و در برابر مخالفت با آن به دوزخ وعده داده است.
و چون نفس انسان جری شده و موجب ارتکاب گناه از سوی انسان شد، الله متعال درهای توبه و استغفار را به روی آن باز کرده است. اما اگر به ارتکاب معصیت و نافرمانی الله اصرار ورزد و از حدود الهی با تجاوز به اموال و آبروی مردم از حد خود بگذرد، به ناچار لازم است با اقامهی حدود الهی مانع تجاوز وی شد. تا اینکه امنیت و آرامش امت محقق شود. و حدود الهی همگی رحمت الله برای بندگانش و نعمتی برای همهی آنها میباشد.
الله متعال میفرماید: ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ فَمَنِ ٱضۡطُرَّ فِي مَخۡمَصَةٍ غَيۡرَ مُتَجَانِفٖ لِّإِثۡمٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ﴾ [المائدة: 3] «امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را (بعنوان) دین برای شما برگزیدم. اما هرکس که از گرسنگی درمانده شود و مایل به گناه نباشد (مانعی ندارد که از گوشتهای ممنوع بخورد) پس (بداند که) الله آمرزندهی مهربان است».
اصل و اساس حیات انسان وابسته به حفظ ضروریات پنجگانه میباشد. و در واقع اقامهی حدود از این ضروریات حفاظت میکند. چنانکه قصاص باعث مصونیت جان افراد، اقامهی حد سرقت باعث مصونیت اموال مردم، اقامهی حد زنا و قذف باعث مصونیت آبروی آنها، اقامهی حد محاربه باعث مصون ماندن امنیت و مال و جان و آبروی مردم و شلاق خوردن شرابخوار باعث مصونیت عقل افراد میباشد.
با اقامهی حدود و تعزیرات تمام دین حفظ شده و بلکه حیات و جان افراد مصون میماند.
الله متعال میفرماید: ﴿لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا رُسُلَنَا بِٱلۡبَيِّنَٰتِ وَأَنزَلۡنَا مَعَهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡمِيزَانَ لِيَقُومَ ٱلنَّاسُ بِٱلۡقِسۡطِۖ وَأَنزَلۡنَا ٱلۡحَدِيدَ فِيهِ بَأۡسٞ شَدِيدٞ وَمَنَٰفِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعۡلَمَ ٱللَّهُ مَن يَنصُرُهُۥ وَرُسُلَهُۥ بِٱلۡغَيۡبِۚ إِنَّ ٱللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٞ٢٥﴾ [الحدید: 25] «به راستی که پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (عدالت) نازل کردیم. تا مردم به عدالت قیام کنند و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی سخت و منافعی برای مردم است. و تا الله معلوم بدارد چه کسی در نهان و پنهان او و پیامبرانش را یاری میکند، بیگمان الله توانای پیروزمند است».
حدود شرعی مجازاتهای مقدر شرعی در برابر گناهان مشخص میباشند. و در شریعت مجازات متوجه معصیت و نافرمانی است.
بنابراین در ترک واجب یا مباح مجازاتی معین شده است. ترک واجب متضمن ارتکاب امر حرام میباشد اما مجازاتی برای آن مشخص نشده است مگر زمانی که ارتداد باشد که مجازات آن قتل مرتد است. و کشته شدن فرد در برابر ارتداد و قصاص قتل عمد، هیچیک از حدود نیست. زیرا حد، حق الله متعال است که باید اجرا شود و هرچند صاحب آن توبه کند، امکان ساقط شدن حد وجود ندارد. در صورتی که قصاص با بخشیدن ساقط میشود زیرا حق انسان است و به او اختیار بخشیدن آن داده شده است. و نیز مجازات ارتداد که کشتن مرتد است، با توبه و بازگشت به اسلام ساقط میشود.
الله متعال میفرماید: ﴿فَمَن تَابَ مِنۢ بَعۡدِ ظُلۡمِهِۦ وَأَصۡلَحَ فَإِنَّ ٱللَّهَ يَتُوبُ عَلَيۡهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٌ٣٩﴾ [المائدة: 39] «پس هرکس بعد از (گناه و) ستمش توبه کند و (اعمال خود را) اصلاح و جبران نماید، همانا الله توبه او را میپذیرد، بیگمان الله آمرزندهی مهربان است».
حدود اثر بازدارنده در ارتکاب معصیت دارند و باعث جبران گناه کسی میشود که حد بر او جاری میشود و او را از پلیدی جرم و گناهی که مرتکب شده، پاک میکند. و نیز دیگران را از ارتکاب آن گناه بازداشته و امت را در برابر شر و شرارت مصون و محفوظ میدارد.
حدود الهی محارم اوست که از ارتکاب و هتک حرمت نسبت به آنها منع کرده است مانند زنا، سرقت و ... و نیز آنچه الله متعال مقدار و حد و مرز آنرا مشخص نموده، از حدود الهی میباشد. مانند میراث و دیگر واجبات.
حدودی که در شریعت مشخص شده، بازدارنده از محارم الهی میباشند. مانند حد زنا، قذف؛ و از این قبیل است مواردی که الله متعال حد و مرز آنرا مشخص نموده مانند میراث و احکام شبیه آن؛ افزایش و کاهش در این موارد جایز نیست.
الله متعال میفرماید: ﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ﴾ [الحشر: 7] «و آنچه که رسول الله به شما داد، بگیرید و از آنچه که شما را از آن نهی کرد دست بردارید؛ و از الله پروا کنید که الله سختکیفر است».
در جرایم مربوط به قصاص، حقِ قصاص یا بخشیدن از آن اولیای مقتول و مجنیعلیه - اگر زنده باشد- میباشد و حاکم مرجع ذیربط برای مطالبه این حقوق میباشد.
اما حدود در حوزهی اختیارات حاکم است و چون نزد وی مطرح شوند عدم اجرای آن جایز نیست زیرا حدود، حقِ الله هستند که باید اجرا شوند.
جرایم در باب قصاص مورد بخشش قرار میگیرند چنانکه یا دیه جایگزین آنها میشود یا بدون هیچ عوضی بخشیده میشوند.
اما در باب حدود هیچگونه بخشش و میانجیگری، مطلقا جایز نیست. چه در برابر عوض یا بدون عوض؛ زیرا عدم توجه لازم به حدود، بلا و مصیبت بزرگ و شرارت دامنهدار و گستردهای را به دنبال خواهد داشت. و با اقامهی قصاص و حدود است که امت حیاتی پاک و همراه با آرامش خواهد داشت.
الله متعال میفرماید: ﴿وَلَكُمۡ فِي ٱلۡقِصَاصِ حَيَوٰةٞ يَٰٓأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ١٧٩﴾ [البقرة: 179] «وای صاحبان خرد برای شما در قصاص حیات و زندگی است، باشد که تقوا پیشه کنید».
حد بر هر فرد عاقل، عامد، آگاه، عالم به تحریم و ملتزم به احکام اسلام -مسلمان و ذمی- اقامه میشود.
1- زمانی که این آیه نازل شد: ﴿رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذۡنَآ إِن نَّسِينَآ أَوۡ أَخۡطَأۡنَاۚ﴾ [البقرة: 286] الله متعال فرمود: «اینگونه خواهم کرد».[1]
2- و از علی روایت است که رسول الله فرمود: «قلم تکلیف از سه کس برداشته شده است: از کسیکه در خواب است تا زمانی که بیدار شود؛ از کودک تا اینکه محتلم و بالغ گردد و از دیوانه تا اینکه عقلش را بازیابد».[2]
چون حدی از نظر شرعی ثابت شد، اقامهی بدون هرگونه تاخیری واجب است. زیرا در این امر مصلحت عموم امت و مبادرت به اجرای امر الهی نهفته است. اما تاخیر در اقامهی حد به دلیل عارضهای که مصلحت اسلام در آن نهفته است، جایز میباشد. و مثال آن به تاخیر انداختن اقامهی حد در میدان جهاد میباشد. و نیز جایز است جهت رعایت مصلحت محدود (کسیکه حد بر او جاری میشود) اقامهی حد به تاخیر افتد. و این در صورتی است که محدود عذر یا بیماری داشته باشد یا مصلحت دیگری به او وابسته باشد مانند زنی که حامله باشد یا نوزادی را شیر میدهد.
مسئولیت اقامهی حدود با امام مسلمانان یا نایب او میباشد. و اقامهی حد در حضور گروهی از مومنان و در مکان تجمع مردم مانند بازارها انجام میشود. و حدود در مساجد اقامه نمیشود. الله متعال میفرماید: ﴿يَٰدَاوُۥدُ إِنَّا جَعَلۡنَٰكَ خَلِيفَةٗ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَٱحۡكُم بَيۡنَ ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ ٱلۡهَوَىٰ فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِيدُۢ بِمَا نَسُواْ يَوۡمَ ٱلۡحِسَابِ٢٦﴾ [ص: 26] «ای داود، ما تو را در زمین خلیفه (= فرمانروا) قرار دادیم، پس به حق در میان مردم داوری کن و از هوای (نفس) پیروی نکن که تو را از راه الله گمراه میکند، بیگمان کسانیکه از راه الله گمراه میشوند، به خاطر آنکه روز حساب را فراموش کردند، عذاب شدیدی (در پیش) دارند».
اقامهی حدود و قصاص در مکه جایز است و جانی و مجرم و فاسق در حرم پناه داده نمیشود. بنابراین چون قصاص یا حدی از حدود الهی بر کسی واجب شد، چه شلاق باشد یا زندانی یا قتل، در حرم و غیر حرم بر وی جاری میگردد.
لازم است ضربههای شلاق متعادل زده شود و در آن افراط و تفریط نباشد. و نیز لباسهای شخص بیرون آورده نمیشود. و ضربات شلاق به قسمتهای مختلف بدنش زده میشود. و نباید به صورت، سر، آلت تناسلی و هر عضوی از بدن که منجر به کشته شدن گردد مانند گیجگاه و ... ضربهای زده شود. و زن کامل پوشانده میشود تا عورت وی نمایان نشود.
اجتماع حدود در یک شخص
چون حدود الهی از یک جنس در شخصی جمع شود، مانند کسیکه چندین بار زنا کرده است یا به کرات دزدی کرده است، در اینصورت فقط یک بار حد سرقت یا دزدی بر وی اقامه میشود. اما اگر جنس حدود با هم متفاوت باشد، مانند مجردی که مرتکب زنا و دزدی شده باشد، ابتدا حدی بر وی اقامه میشود که خفیفتر است بنابراین در این مثال ابتدا به خاطر زنا شلاق خورده و پس از آن دستش قطع میشود.
الله متعال میفرماید: ﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ وَإِيتَآيِٕ ذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَيَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِ وَٱلۡبَغۡيِۚ يَعِظُكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَذَكَّرُونَ٩٠﴾ [النحل: 90] «در حقیقت، الله [شما را] به عدالت و نیکوکاری و بخشش به خویشاوندان فرمان مىدهد و از فحشا و زشتکاری و سرکشی نهى مىکند. او شما را پند مىدهد؛ باشد که پند گیرید».
شدیدترین شلاقها در اجرای حدود متوجه زنای فرد مجرد میباشد. و پس از آن شلاق حد قذف و به همین ترتیب شلاق تعزیری به دلیل شراب خواری و پس از آن شلاق تعزیری میباشد.
حکم کسیکه نزد حاکم به حدی اقرار میکند
چون کسی نزد حاکم به حدی اقرار کند اما آنرا مشخص نکند، سنت این است که حاکم آنرا بپوشاند و در مورد آن سوال نکند.
از انس بن مالک روایت است: نزد رسول الله بودم که مردی آمد و گفت: ای رسول الله، من سزاوار حدی شدم. آنرا بر من اقامه کن؛ اما رسول الله در مورد آن نپرسید. چون وقت اقامهی نماز شد، آن شخص همراه رسول الله نماز خواند؛ زیرانماز به پایان رسید نزد رسول الله رفته و گفت: ای رسول الله، من سزاوار حدی شدم، آنرا بر من اقامه کن؛ رسول الله فرمود: «آیا همراه من نماز نخواندی؟ وی گفت: آری؛ فرمود: «الله گناه تو را بخشیده است؛ یا فرمود: «الله حد تو را بخشیده است».[3]
فصل پردهپوشی از خود و دیگران
مستحب است کسیکه مرتکب گناهی میشود، پردهپوشی گناهش نموده و به سوی الله توبه کند. و برای کسیکه از آن آگاه میشود نیز مستحب است مادامی که فجور خود را علنی نکرده از آن چشمپوشی کند تا اینکه گناه و معصیت و نافرمانی در میان امت شایع و پراکنده نشود.
1- الله متعال میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ ٱلۡفَٰحِشَةُ فِي ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِۚ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ١٩﴾ [النور: 19] «بیگمان کسانیکه دوست دارند زشتیها در (میان) مؤمنان شایع شود، عذاب دردناکی برای آنها در دنیا و آخرت است و الله میداند و شما نمیدانید».
2- ابوهریره میگوید: «از رسول الله شنیدم که فرمود: همهی افراد امت من بخشیده خواهند شد مگر کسانیکه به طور علنی مرتکب گناه شوند و یکی از انواع گناهان علنی این است که شخص شب هنگام مرتکب گناهی شود و در حالی صبح کند که الله گناهش را پوشانده است. اما او بگوید: ای فلانی، دیشب فلان کار و فلان کار را انجام دادم. این در حالی است که الله گناهش را پنهان کرده بود ولی او پردهی الله را از روی خودش برداشت».[4]
3- از ابوهریره روایت است که رسول الله فرمود: «هرکس از مومنی اندوهی از اندوههای دنیا را دور سازد، الله مشکلی از مشکلات قیامت او را برطرف میسازد. هرکس بر فقیر و بینوایی آسان بگیرد، الله در دنیا و آخرت بر او آسان خواهد گرفت. هرکس عیب مسلمانان را بپوشاند، الله در دنیا و آخرت عیبهای او را میپوشاند. مادامی که بنده برادرش را کمک کند، الله بندهاش را کمک میکند».[5]
اقامهی حد بر هر جانی واجب است. خویشاوند نزدیک باشد یا دور، از جایگاه بالا یا پایینی برخوردار باشد، مذکر باشد یا مونث، تفاوتی نمیکند.
چون حدود شرعی به حاکم ابلاغ شود، میانجیگری در مورد عدم اجرای آن و نیز تلاش برای تعطیل یا تبدیل حکم، حرام است. زیرا در این امر فسادی بزرگ نهفته است.
و نیز بر حاکم حرام است که شفاعت و میانجیگری را بپذیرد بلکه بر وی واجب است با ابلاغ حکم به وی، حد را اقامه کند. و نیز برای او جایز نیست که در برابر عدم اجرای حد و ساقط نمودن آن از جانی، مالی دریافت کند.
و هرکس از زناکار یا دزد و امثال آنها مالی دریافت کند تا حدود الهی تعطیل شود، دو فساد بزرگ را همزمان مرتکب شده است؛ تعطیل حد و ترک واجب و خوردن حرام و انجام فعل حرام.
1- الله متعال میفرماید: ﴿يَٰدَاوُۥدُ إِنَّا جَعَلۡنَٰكَ خَلِيفَةٗ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَٱحۡكُم بَيۡنَ ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ ٱلۡهَوَىٰ فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِيدُۢ بِمَا نَسُواْ يَوۡمَ ٱلۡحِسَابِ٢٦﴾ [ص: 26] «ای داود، ما تو را در زمین خلیفه (= فرمانروا) قرار دادیم، پس به حق در میان مردم داوری کن و از هوای (نفس) پیروی نکن که تو را از راه الله گمراه میکند، بیگمان کسانیکه از راه الله گمراه میشوند، به خاطر آنکه روز حساب را فراموش کردند، عذاب شدیدی (در پیش) دارند».
2- از امالمومنین عایشه روایت است که: قریش تصمیم گرفت در مورد زن مخزونی که دزدی کرده بود، نزد رسول الله شفاعت کند. پس با خود گفتند: چه کسی در این مورد با رسول الله سخن میگوید و چه کسی جز اسامه محبوب رسول الله جرات این کار را دارد. پس اسامه در این مورد با رسول الله سخن گفت. رسول الله فرمود: آیا در حدی از حدود الهی شفاعت میکنی؟ سپس برخاست و به سخنرانی پرداخت و فرمود: ای مردم، کسانیکه پیش از شما بودند به این دلیل گمراه شدند که چون فرد مشهور و نامداری در میان آنها دزدی میکرد، او را رها میکردند (و حد سرقت را بر او جاری نمیکردند) اما چون فرد ضعیفی از میان آنها دزدی میکرد، حد سرقت را بر وی اقامه میکردند. و به الله سوگند اگر فاطمه دختر محمد دزدی کند، محمد دستش را قطع میکند».[6]
چون مقتول قصاص شده باشد یا بر اساس حد یا تعزیر کشته شده باشد و مسلمان باشد، غسل داده شده و بر وی نماز خوانده میشود و نیز در قبرستان مسلمانان دفن میشود. و نیز مسلمانان بر کسیکه خودکشی کرده نماز جنازه میخوانند. و برای امام و کسانیکه به او اقتدا میکنند جایز است از باب مجازات وی و منع دیگران از چنین عملی، نماز خواندن بر وی را ترک کنند.
اما کسیکه به دلیل ارتداد کشته شده، کافر است و غسل نمیشود و نیز بر او نماز خوانده نمیشود و در قبرستان مسلمانان دفن نمیشود بلکه در گودالی در بیابانی دفن میشود و با او چون کافر رفتار میشود.
اقامهی حدودی که الله و رسولش وضع کردهاند، واجب است زیرا در آنها تحصیل مصالح و دفع مفاسد نهفته است. جرایم ریشه کن نشده و جامعه از آن در امان نخواهد بود مگر با اقامهی حدود شرعی بر کسانیکه مرتکب آنها میشوند. اما جریمههای نقدی یا زندانی کردن جنایتکاران و مجازاتهایی از این دست، مصداق حکم بغیر ما انزل الله میباشد. و سراسر کفر است و منجر به افزایش شر میشود.
الله متعال میفرماید: ﴿وَأَنِ ٱحۡكُم بَيۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡ وَٱحۡذَرۡهُمۡ أَن يَفۡتِنُوكَ عَنۢ بَعۡضِ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ إِلَيۡكَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَٱعۡلَمۡ أَنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعۡضِ ذُنُوبِهِمۡۗ وَإِنَّ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِ لَفَٰسِقُونَ٤٩ أَفَحُكۡمَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ يَبۡغُونَۚ وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُكۡمٗا لِّقَوۡمٖ يُوقِنُونَ٥٠﴾ [المائدة: 49-50] «و در میان آنها (= یهود) بر اساس آنچه الله (در قرآن) نازل کرده حکم کن و از هوسهای آنان پیروی مکن و از آنان بر حذر باش، مبادا تو را از بعضی از چیزهایی که الله بر تو نازل کرده منحرف کنند و اگر آنها (از حکم تو) روی گردانند، پس بدان که الله میخواهد آنان را به (خاطر) پارهای از گناهانشان مجازات کند و بیگمان بسیاری از مردم نافرمانند * آیا آنها حکم جاهلیت را میخواهند؟! چه کسی برای گروهی که یقین دارند، بهتر از الله حکم میکند؟!».
کسانیکه خونشان مصون و معصوم است چهار دسته میباشند: مسلمان، ذمی، مستامن، معاهد.
اما کسانیکه به احکام اسلام ملتزم میباشند دو گروهاند: مسلمان و ذمی؛ ذمی ملتزم به احکام اسلام میباشد. اما انجام عبادات از وی خواسته نمیشود و نیز حد بر او جاری نمیشود مگر آنچه معتقد به تحریم آن است مانند زنا؛ زیرا زنا در هر شریعتی حرام است. پس چون با زنی ذمی زنا کرد، حد را به او جاری میکنیم. زیرا در زنا دو علت موجود است: منع از وقوع مانند آن و بخشیده شدن گناهان؛ بنابراین اگر از کسانی نباشد که بخشیده شدن گناهان شامل وی نمیشود چون کافر است، بر مبنای علت دوم حد را بر او جاری میکنیم که همان منع از انجام آن است.
از ابن عمر روایت است که یهودیان همراه زن و مردی یهودی که مرتکب زنا شده بودند، نزد رسول الله آمدند که رسول الله به سنگسار کردن آنها دستور داد و در مسجد سنگسار شدند».[7]
نوع جهلی که مانع اقامهی حد میشود
جهل و عدم آگاهی به مجازات عمل حرام، عذر محسوب نمیشود اما جهل به حرام بودن یا نبودن عمل، عذر میباشد. بنابراین کسیکه میداند زنا حرام است اما نمیداند حد آن رجم یا شلاق است، به دلیل جهلش معذور به شمار نمیآید بلکه حد بر وی جاری میشود.
اما کسیکه از حرام بودن زنا بیاطلاع است مانند کسیکه تازه مسلمان است، در اینصورت جهل وی عذر محسوب میشود زیرا احکام جز بعد از علم به آنها و توانایی انجام آنها واجب نمیشوند.
الله متعال میفرماید: ﴿لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ لَهَا مَا كَسَبَتۡ وَعَلَيۡهَا مَا ٱكۡتَسَبَتۡۗ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذۡنَآ إِن نَّسِينَآ أَوۡ أَخۡطَأۡنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تَحۡمِلۡ عَلَيۡنَآ إِصۡرٗا كَمَا حَمَلۡتَهُۥ عَلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلۡنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِۦۖ وَٱعۡفُ عَنَّا وَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَآۚ أَنتَ مَوۡلَىٰنَا فَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡكَٰفِرِينَ٢٨٦﴾ [البقرة: 286] «الله هیچکس را جز به اندازه توانش تکلیف نمیکند. آنچه (از خوبی) به دست آورده به سود او و آنچه (از بدی) به دست آورده به زیان اوست. پروردگارا! اگر فراموش یا خطا کردیم، ما را مؤاخذه نکن، پروردگارا بارگران (و تکلیف سنگین) را بر (دوش) ما مگذار، چنانکه آنرا بر (دوش) کسانیکه پیش از ما بودند؛ گذاشتی، پروردگارا آنچه را که طاقت تحمل آنرا نداریم بر (دوش) ما مگذار و ما را بیامرز و به ما رحم فرمای. تو مولا و سرور مایی پس ما را بر گروه کافران پیروز گردان».
[1]- مسلم: 126.
[2]- صحیح؛ مسند احمد؛ 940؛ ابوداود: 4403؛ و این متن ابوداود است.
[3]- متفق علیه؛ بخاری: 6823؛ مسلم: 2764؛ این متن بخاری میباشد.
[4]- متفق علیه؛ بخاری: 6069؛ مسلم: 2990؛ این متن بخاری است.
[5]- مسلم: 2699
[6]- متفق علیه؛ بخاری: 6788؛ مسلم: 1688؛ این متن بخاری میباشد.
[7]- متفق علیه؛ بخاری: 1329؛ مسلم: 1699؛ متن از بخاری میباشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر