توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۳ اردیبهشت ۲۰, پنجشنبه

3- دیه

 

3- دیه

1- احکام دیه

دیه: عبارت است از مالی که به سبب جنایت جانی به مجنی‌‌علیه یا ورثه‌‌ی او داده می‌‌شود.

اقسام دیه

دیه با توجه به جنس آن به سه بخش تقسیم می‌شود: دیه‌‌ی نفس، دیه‌‌ی اعضا، دیه منافع؛ و هرکس جان انسانی را بگیرد، خود عامل باشد یا اینکه سبب باشد، باید دیه‌‌ی آن‌‌را بپردازد. بنابراین چون دو نفر عامل کشته شدن کسی باشند. باید هردو دیه را بپردازند.

و اگر در جنایتی مُسبب و مباشر شرکت داشته باشند، مسئولیت جنایت و عواقب آن متوجه مباشر می‌‌باشد. مگر در سه حالت که مسبب مسئول است:

1- در صورتی ‌‌که امکان ضامن بودن مباشر وجود نداشته باشد مثلا چون شخصی دیگری را که بر دوش دارد در دام شیر بیندازد و شیر او را بخورد.

2- زمانی که امکان ضامن بودن مباشر به دلیل عدم تکلیف وی وجود نداشته باشد. مثلا مباشر کودک یا مجنون باشد. در این‌‌صورت کسی ضامن جنایت است که آنان را بدان دستور داده است.

3- چون مباشرت در عملی متکی به سببی باشد که عمل به آن شرعا جایز است. چنان‌‌که گروهی در مورد فردی به امری شهادت دهند که موجب کشته شدن وی می‌‌شود و با شهادت آن‌ها کشته می‌‌شود. اما پس از کشته شدن وی از شهادت و گواهی خود باز می‌‌گردند و می‌‌گویند، ما عمدا با این شهادت در پسِ قتل او بودیم. در این‌‌صورت شهود ضامن قتل وی هستند.

حکم دیه

دیه بر هرکسی‌که جان انسانی را گرفته باشد، چه مباشر باشد یا سبب، واجب می‌‌باشد. و تفاوتی نمی‌کند که جانی کودک باشد یا بزرگ‌‌سال، عاقل باشد یا مجنون، عمدا مرتکب آن شده باشد یا از روی خطا و اشتباه؛ و یکسان است که مقتول مسلمان باشد یا مستامن یا معاهد؛

بنابراین چون جنایت از روی عمد صورت گرفته باشد، دیه از مال جانی واجب می‌‌شود و این زمانی است که اولیای مقتول از قصاص به دیه صرف‌‌نظر کنند. و اگر جنایت از نوع شبه عمد یا خطا باشد، دیه بر عاقله‌‌ی جانی در مدت سه‌‌سال واجب می‌‌شود.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤۡمِنٍ أَن يَقۡتُلَ مُؤۡمِنًا إِلَّا خَطَ‍ٔٗاۚ وَمَن قَتَلَ مُؤۡمِنًا خَطَ‍ٔٗا فَتَحۡرِيرُ رَقَبَةٖ مُّؤۡمِنَةٖ وَدِيَةٞ مُّسَلَّمَةٌ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦٓ إِلَّآ أَن يَصَّدَّقُواْۚ [النساء: 92] «هیچ مؤمنی مجاز نیست که مؤمنی را به قتل برساند، مگر از روی اشتباه و خطا؛ و کسی‌که مؤمنی را از روی خطا به قتل رساند، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و خون‌‌بهایی به خانواده او بپردازد، مگر اینکه آن‌ها ببخشند، پس اگر (مقتول) از قومی باشد که دشمنان شما هستند؛ ولی او مؤمن بوده، باید (قاتل) یک برده مؤمن را آزاد کند و اگر (مقتول) از قومی باشد که میان شما و آن‌ها پیمانی بر قرار است، باید خون‌‌بهایی به خانواده او بپردازد و (نیز) یک برده مؤمن را آزاد کند و هرکس که (برده‌ای) نیافت، پس دو ماه پی در پی روزه بگیرید، این توبه‌ای از جانب الله است و الله دانای حکیم است».

2- از ابوهریره روایت است که رسول الله فرمود: «و کسی‌که فردی از (بستگان) او کشته شد، او (ولی دم) بین انتخاب یکی از این دو: قصاص یا گرفتن دیه مختار است».[1]

حالت‌‌های وجوب دیه

دیه در یکی از حالت‌‌های زیر تعیین می‌‌شود:

چون ولی دم به پرداخت دیه رضایت دهد.

چون قصاص بخشیده شود.

چون جانی بمیرد.

بنابراین اگر جنایتکار 4 نفر را بکشد، در برابر چهار نفر مسئول خواهد بود. چون اولیای دم یکی از چهار نفر خواهان قصاص باشد، جانی قصاص می‌‌شود و به سه مقتول دیگر سه دیه تعلق می‌‌گیرد. زیرا برای هریک از آن‌ها حق جدا از دیگری می‌‌باشد. و در این مورد ابتدا از اولین مقتول به ترتیب آغاز می‌‌شود و هریک که خواهان قصاص نبودند، دیه تعیین می‌‌گردد.

دیه قتل خطا

1- چون قاتل از روی خطا و اشتباه مرتکب قتل شده باشد، مثلا با وسایل سنگین حمل و نقل: قطار، کشتی، هواپیما، اتوبوس؛ پرداختن دیه در عوض هریک از مقتولین بر وی واجب می‌‌باشد. و یک کفاره در برابر همه‌‌ی آن‌ها بر او لازم است. زیرا حقوق الله بر مبنای تسامح است و کفاره دادن از سوی هریک از مقتولین با آزاد کردن برده یا روزه گرفتن، مشقت و دشواری به همراه دارد. و مشقت و دشواری در امری باعث آسان‌‌گیری در آن می‌‌شود.

2- چون به سبب اشتباه فردی دیگر یا تعدی و تجاوز وی حادثه‌‌ای رخ دهد، دیه و کفاره متوجه آن فرد خواهد بود.

3- اگر به سبب قدرت و نیرویی که توانایی دفع آن نباشد، حادثه‌‌ای رخ دهد و جانی با رعایت احتیاط در آن معذور باشد، نه دیه و نه کفاره‌‌ای بر عهده‌‌ی او نخواهد بود و بیت‌‌المال متحمل پرداخت دیه‌‌ی کشته‌‌شدگان می‌‌شود. زیرا بیت‌‌المال وارث کسانی است که وارث ندارند. و در واقع طبق قاعده، عهده‌‌دار خسارت‌‌های چیزی کسی است که منفعت آن چیز برای او می‌باشد. و قاضی طبق بررسی شهادت شهود و گزارش‌های دریافتی به این مساله حکم می‌‌کند.

چه کسانی متحمل پرداخت دیه می‌‌باشند

سه نفر عهده‌‌دار پرداخت دیه هستند:

1- قاتل: و این زمانی است که مرتکب قتل عمد شود و اولیای مقتول از قصاص به دیه صرف‌‌نظر کنند.

2- عاقله: دیه در قتل شبه عمد و قتل خطا بر عاقله واجب می‌‌باشد.

3- بیت المال: بیت المال در حالت‌‌های زیر دین و دیه را می‌‌پردازد:

- چون مسلمانی بمیرد و دَینی بر عهده‌‌ی او باشد و مالی از خود به جای نگذاشته باشد که به وسیله‌‌ی آن بدهی وی پرداخت شود و نیز ورثه از پرداخت آن ناتوان باشند، در این‌‌صورت پرداخت آن از بیت المال بر عهده‌‌ی ولی امر می‌‌باشد.

- چون کسی در قتل خطا یا شبه عمد کشته شود و عاقله‌‌ی جانی توانگر نباشند، در این‌‌صورت دیه از جانی گرفته می‌‌شود و اگر جانی فقیر باشد، از بیت المال پرداخت می‌‌شود.

- هر مقتولی که قاتل وی مشخص نباشد مانند کسی‌که در ازدحام و طواف و مانند آن کشته شود، دیه‌‌ی وی از بیت المال پرداخت می‌‌شود.

- چون قاضی به قسامه حکم کند و ورثه از سوگند خوردن خودداری کنند و به سوگند مدعی علیه هم راضی نشوند، قاضی دیه‌‌ی مقتول را از بیت المال می‌‌پردازد.

- چون دیه در اثر تشخیص اشتباه قاضی در آنچه در محدوده‌‌ی وظایف وی می‌‌باشد، واجب گردد.

بخشیدن دیه

چون شخصی به وسیله‌‌ی دیگری بمیرد و دَینی بر عهده‌‌ی او باشد که جز با دریافت دیه قابل پرداخت نیست، در این‌‌صورت بخشیدن دیه جایز نیست زیرا دَین مقدم بر میراث می‌‌باشد. و اگر دینی بر عهده‌‌ی مرده نبود، اگر جانی از افراد بی‌‌پروا و جسور بود، نبخشیدن دیه بهتر است و اگر از این دسته افراد نیست؛ زیراورثه‌‌ی مقتول اهل رشد[2] نباشند، برای هیچ‌کس جایز نیست که از حق آن‌ها در مورد مجنی‌‌علیه صرف‌‌نظر کنند. و اگر اهل رشد هستند، در این حالت و در صورت تحقق مصلحت، بخشیدن افضل است.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ وَإِيتَآيِٕ ذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَيَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِ وَٱلۡبَغۡيِۚ يَعِظُكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَذَكَّرُونَ٩٠ [النحل: 90] «در حقیقت، الله [شما را] به عدالت و نیکوکاری و بخشش به خویشاوندان فرمان مى‌دهد و از فحشا و زشت‌کاری و سرکشی نهى مى‌کند. او شما را پند مى‌دهد؛ باشد که پند گیرید».

آنچه دیه ندارد

چون پادشاه رعیتش را ادب کند یا اینکه پدر فرزندش را یا معلم، شاگردش را ادب کند و در این امر اسراف و زیاده‌‌روی کند، ضامن آنچه در تنبیه تلف شده نمی‌‌باشد. و هرکس شخصی را برای حفر چاهی یا بالا رفتن از درخت اجاره کند و آن شخص چنین کند و در اثر آن بمیرد، کسی‌که او را اجاره کرده و بدین امر دستور داده، ضامن نخواهد بود.

2- اقسام دیه

1- دیه‌‌ی نفس

دیه نفس از شش جنس می‌‌باشد: 100 شتر یا 200 گاو یا 2000 گوسفند یا 1000 مثقال طلا یا 12000 درهم نقره یا 200 لباس.

و مثقال همان دینار است و هزار دینار طلا برابر است با 4250 گرم طلا؛

اصل دیه مرد مسلمان

اصل در دیه شتر است و اجناس دیگر در هنگام گرانی شتر یا عدم دسترسی به آن جایگزین آن می‌‌باشند.

اصل دیه‌‌ی مرد مسلمان صد شتر می‌‌باشد و اگر شتر گران بود، جایگزین آن از اجناس دیگر خواهد بود. و چون به جای شتر اجناس دیگر به عنوان دیه پرداخت شود، باید دریافت کننده‌‌ی دیه با آن موافق باشد. ولیِ امر اختیار دارد از میان اجناس مختلف دیه، آنچه مصلحت در آن است و برای مردم میسر است، انتخاب کند. از عمر بن خطاب روایت است که در ایراد خطبه فرمود: «بدانید که قیمت شتر گران شده است. راوی می‌‌گوید: پس عمر برای صاحبان طلا، هزار دینار، برای صاحبان نقره، دوازده هزار درهم نقره، برای صاحبان گاو، 200 گاو، برای گوسفندداران 200 گوسفند و برای صاحبان لباس، 200 لباس شامل ازار و ردا به عنوان دیه مشخص نمود. و دیه‌‌ی اهل ذِمه را به همان اندازه‌‌ی زمان رسول الله رها کرد.[3]

دیه‌‌ی زن مسلمان

دیه‌‌ی زن مسلمان چون در قتل خطا کشته شود، نصف دیه‌‌ی مرد می‌‌باشد. و همچنین دیه‌‌ی اعضا و جوارح و جراحات زن نصف دیه مرد مسلمان و جراحات وی می‌‌باشد.

از شریح روایت است که می‌‌گوید: عروه بارقی با این پیام از محضر عمر نزد من آمد که جراحت‌‌های مردان و زنان در باب دندان و زخم‌‌هایی که در اثر آن‌ها استخوان کشف می‌‌شود، (موضحه) یکسان است. اما در جراحت‌‌هایی بزرگ‌‌تر از این‌ها دیه‌‌ی زن نصف دیه‌‌ی مرد می‌‌باشد».[4]

مقدار دیه‌‌ی کفار

کافر چه اهل کتاب باشد یا مجوس یا بت‌‌پرست یا از دیگر اصناف کفار باشد، دیه‌‌ی مرد کافر نصف دیه‌‌ی مرد مسلمان و دیه‌‌ی زن کافر نصف دیه‌‌ی زن مسلمان می‌‌باشد. یکسان است که دیه‌‌ی نفس باشد یا دیه‌‌ی اعضا و جوارح یا جراحت و زخم؛ و تفاوتی نمی‌کند که قتل از نوع عمد یا خطا باشد.

بنابراین همه‌‌ی آن‌ها کافر می‌‌باشند. زیرا اهل کتاب پس از بعثت رسول الله به اسلام کفر ورزیدند و از لحاظ کفر با کفار یکسان می‌‌باشند و نیز همه‌‌ی کفار در وارد شدن به دوزخ و دیه یکسان هستند مگر در مواردی که دلیل شرعی اهل کتاب را از دیگران متمایز می‌‌داند چنان‌‌که شریعت اسلامی ازدواج با زنان اهل کتاب را جایز شمرده و نیز به خوردن ذبائح آن‌ها اجازه داده است درحالی‌‌که این مسایل در مورد سایر کفار مصداق ندارد.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَمَن يَبۡتَغِ غَيۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِينٗا فَلَن يُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ٨٥ [آل عمران: 85] «و هرکس که دینی غیر از اسلام برگزیند، هرگز از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران است».

2- و از عمرو بن شعیب از پدرش از جدش از رسول الله روایت است که فرمود: «دیه‌‌ی کافر نصف دیه‌‌ی مومن است».[5]

دیه‌‌ی جنین

چون با جنایت وارد شده بر مادر، جنین وی مرده متولد شده و در واقع سقط‌‌جنین صورت بگیرد، دیه‌‌ی آن یک برده یا کنیز به قیمت 5 شتر می‌‌باشد. یعنی معادل یک‌‌دهم دیه‌‌ی مادرش؛ و دیه‌‌ی برده، قیمت آن می‌‌باشد کم باشد یا زیاد؛

از ابوهریره روایت است که دو زن از قبیله‌‌ی هذیل با یکدیگر درگیر شده و یکی از آن‌ها سنگی به سوی دیگری پرتاب کرد و باعث سقط جنین وی ‌‌شد. رسول الله در مورد جنین آن زن چنین قضاوت کرد که خون‌‌بهایش یک برده یا کنیز می‌‌باشد.[6]

قتل ذمی

کشتن ذمی، مستامن یا معاهد حرام است و هرکس او را بکشد مرتکب گناه بزرگی شده است.

و ولیِ امر او را با در نظر گرفتن تحقق مصلحت و دفع مفسده تعزیر می‌‌کند.

از عبدالله بن عمرو روایت است که رسول الله فرمود: «هرکس فرد معاهدی (کافری که با مسلمانان عهد و پیمان بسته است) را بکشد، بوی بهشت به مشامش نمی‌‌رسد. با اینکه بوی بهشت از مسافت چهل سال راه به مشام می‌‌رسد».[7]

حکم دیه زمانی که جانی بمیرد:

چون کسی دیگری را بکشد و پس از آن جانی بمیرد، قصاص ساقط می‌‌شود زیرا با مرگ جانی، محل قصاص (که خود اوست) معدوم می‌‌باشد. و تنها حق اولیای مقتول در باب دریافت دیه یا بخشیدن آن باقی می‌‌ماند.

2- دیه در کم‌تر از نفس

چون جنایت در کم‌تر از نفس واقع شود و عمدا باشد، قصاص به آن تعلق می‌‌گیرد و این زمانی است که مجنی‌‌علیه جانی را نبخشد. و اگر جنایت از نوع خطا یا شبه عمد باشد، قصاص ندارد. بلکه در صورت نبخشیدن مجنی‌‌علیه، دیه واجب می‌‌شود.

اقسام دیه در کم‌تر از نفس

دیه در کم‌تر از نفس به سه بخش تقسیم می‌‌شود:

بخش اول: دیه‌‌ی اعضا

1- عضوهایی که در بدن انسان بیش از یکی نیستند: دیه‌‌ی هریک از این اعضا برابر است با یک دیه‌‌ی کامل انسان؛ اعضایی مانند: بینی؛ زبان؛ آلت‌‌تناسلی مرد، ریش، پوست، کمر و... و از این قبیل است از بین رفتن شنوایی، بینایی، سخن گفتن، عقل؛

2- اعضایی که در بدن انسان جفت هستند: مانند دو چشم، دو گوش، دو لب، دو بیضه، دو دست، دو پا، دو فک، دو باسن، دو لب آلت تناسلی زن، دو پستان زن و ... به هریک از این دو عضو، نصف دیه تعلق می‌‌گیرد. و به هر دوی آن‌ها با هم یک دیه‌‌ی کامل تعلق می‌‌گیرد.

و چون کاربرد یکی از آن‌ها از بین رود، نصف دیه به آن تعلق می‌‌گیرد. و اگر کاربرد هر دوی آن‌ها از بین رود، دیه کامل به آن‌ها تعلق می‌‌گیرد. و چون کسی یک چشم باشد و چشمش سالم باشد، در صورت از بین رفتن آن، یک دیه‌‌ی کامل به آن تعلق می‌گیرد.

3- اعضایی که از آن‌ها در بدن انسان چهار تا می‌‌باشد؛ مانند پلک‌‌های دو چشم؛ به هریک از پلک‌‌ها یک چهارم دیه‌‌ی کامل تعلق می‌‌گیرد و به تمام آن‌ها دیه‌‌ی کامل تعلق می‌‌گیرد.

4- اعضایی که از آن‌ها ده تا در بدن انسان می‌‌باشد: مانند انگشتان دست و پا؛ به هریک از انگشتان یک‌‌دهم دیه‌‌ی کامل تعلق می‌‌گیرد. و به هر ده انگشت یک دیه‌‌ی کامل تعلق می‌‌گیرد. و به بندهای هر انگشت یک سوم دیه‌‌ی انگشت تعلق می‌‌گیرد و هریک از دو بند انگشت ابهام نصف دیه‌‌ی انگشت ابهام تعلق می‌‌گیرد.

و اگر در طی جنایتی انگشتی کاربرد خود را از دست بدهد، یک‌‌دهم دیه به آن تعلق می‌‌گیرد و اگر همه‌‌ی انگشتان کاربرد خود را از دست بدهند، یک‌‌دیه‌‌ی کامل به همه‌‌ی آن‌ها تعلق می‌‌گیرد.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ وَإِيتَآيِٕ ذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَيَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِ وَٱلۡبَغۡيِۚ يَعِظُكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَذَكَّرُونَ٩٠ [النحل: 90] «در حقیقت، الله [شما را] به عدالت و نیکوکاری و بخشش به خویشاوندان فرمان مى‌دهد و از فحشا و زشت‌کاری و سرکشی نهى مى‌کند. او شما را پند مى‌دهد؛ باشد که پند گیرید».

دیه‌‌ی دندان‌‌ها

تعداد دندان‌‌های انسان 32 عدد می‌‌باشد. چهار دندان‌‌ ثنایا (پیشین)، 4 دندان‌‌ ربایی و 4 دندان‌‌ نیش و 20 دندان اطراف می‌‌باشد. هر طرف ده تا؛

دیه‌‌ی هریک از دندان‌‌ها 5 شتر می‌‌باشد و دیه‌‌ی تمام دندان‌‌ها 160 شتر است.

دیه‌‌ی مو

به هریک از چهار نوع موی انسان در صورت از بین رفتن یک دیه‌‌ی کامل تعلق می‌‌گیرد. که عبارتند از: موهای سر؛ موهای ریش؛ موهای دو ابرو؛ مژه‌‌های دو چشم. به هریک از دو ابرو نصف دیه و به هریک از مژه‌‌ها یک‌‌چهارم دیه تعلق می‌‌گیرد.

دیه‌‌ی عضو فلج

دیه‌‌ی دست فلج، چشمی‌که نمی‌‌بیند، دندانی که کور است، در صورت از بین رفتن، یک‌‌سوم دیه‌‌ی کامل این اعضا می‌‌باشد.

بخش دوم: دیه‌‌ی زخم‌‌های سر و جراحت‌‌های سایر بدن

زخم‌‌های سر ده نوع هستند که دیه‌‌ی پنج تای آن‌ها حکومت است و دیه‌‌ی پنج تای آن‌ها مقدار شرعی مشخصی می‌‌باشد. اما زخم‌‌هایی که به آن‌ها حکومت تعلق می‌‌گیرد:

1- حارصه: خراش و شکاف پوست است بدون اینکه خون جاری شود.

2- بازله: زخمی است که مقدار اندکی خون از آن جاری می‌‌شود.

3- باضعه: زخمی است که گوشت را می‌‌شکافد.

4- متلاحمه: جراحتی است که موجب بریدگی عمیق گوشت شود اما به پوست نازک روی استخوان نرسد.

5- سمحاق: جراحتی است که از گوشت بگذرد و به پوست نازک روی استخوان برسد.

این زخم‌‌های پنج‌‌گانه به آن‌ها دیه‌‌ی مشخص در شریعت تعلق نمی‌‌گیرد بلکه در آن‌ها حکومت می‌‌باشد.

حکومت: حکومت به این معناست که مجنی‌‌علیه شخصی سالم و برده در نظر گرفته شده و قیمت آن در حال برده بودن مشخص می‌‌شود و نیز اُفت قیمت وی در حالت زخمی شدن وی به صورت‌‌های پنج‌‌گانه محاسبه می‌‌شود. و مقدار افت قیمت با این فرض، همچون نسبت وی به دیه‌‌ی کامل می‌‌باشد. و قاضی به اجتهاد خود مقدار و میزان بهای پرداختی آن‌‌را مشخص می‌‌کند. و در تعیین حکومت مقدار درد و زیان و تغییر شکل را لحاظ می‌‌کند.

اما زخم‌‌های پنج‌‌گانه‌‌ای که برای آن‌ها در شریعت دیه‌‌ی مشخصی تعیین شده است:

1- موضحه: زخمی است که به استخوان رسیده و استخوان را نمایان کرده است. و دیه‌‌ی آن در شریعت 5 شتر می‌‌باشد.

2- هاشمه: زخمی است که در آن استخوان شکسته و خرد شده باشد. دیه‌‌ی آن 5 شتر است.

3- منقله: زخمی است که در آن استخوان شکسته و خرد شده و علاوه بر آن جابجا شده باشد. دیه‌‌ی آن 15 شتر می‌‌باشد.

4- مامومه: زخمی است که به قدری عمیق است که به پوشش نازک مغز استخوان رسیده است. دیه‌‌ی آن یک‌‌سوم دیه‌‌ی کامل است.

5- دامغه: زخمی است که به داخل مغز نفوذ کرده است. دیه‌‌ی آن یک‌‌سوم دیه‌‌ی کامل است.

دیه‌‌ی جائفه

جائفه عبارت است از زخمی که به درون شکم یا پشت یا سینه یا حلق و ... نفوذ کند.

اگر جراحت در سایر اعضای بدن باشد مانند پشت، شکم، سینه؛ زیرابه درون آن‌ها نفوذ کند یک‌‌سوم دیه بدان تعلق می‌‌گیرد. و اگر به درون آن نفوذ نکند مانند زخمی شدن گوشت دست و پا و ... بدان حکومت تعلق می‌‌گیرد.

بخش سوم: دیه‌‌ی استخوان

1- چون استخوان دنده بشکند، سپس ترمیم شود، دیه‌‌ی آن یک شتر است.

2- چون استخوان ترقوه بشکند سپس ترمیم شود، دیه‌‌ی آن یک شتر است و در دو استخوان ترقوه دو شتر می‌‌باشد.

3- در شکسته شدن ساعد یا بازو یا ران یا ساق چون ترمیم شوند، دو شتر دیه تعلق می‌‌گیرد.

4- چون استخوان‌‌های مذکور ترمیم نشوند، به آن‌ها حکومت تعلق می‌‌گیرد.

چون کمر بشکند و ترمیم نشود، یک دیه‌‌ی کامل به آن تعلق ‌‌می‌‌گیرد. و سایر استخوان‌‌ها به آن‌ها حکومت تعلق می‌‌گیرد.

مجنی‌‌علیه حق ندارد به جای دیه از جانی بخواهد هزینه‌‌های درمان وی را بپردازد. بلکه مقدار مشخص شده‌‌ی دیه در شریعت به او داده می‌‌شود، کم باشد یا زیاد؛ و او نیز باید به حکم الله و رسولش راضی باشد. ﴿وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُكۡمٗا لِّقَوۡمٖ يُوقِنُونَ [المائدة: 50] «چه کسی بهتر از الله، برای گروهی که یقین دارند، حکم می‌کند؟!».

در باب احکامی که بیش‌تر بیان شد، ابوبکر بن محمد بن عمرو بن حزم از پدرش از جدش از رسول الله روایت می‌کند که پیامبر الله به اهل یمن نامه‌‌ای با محتوای میراث و سنت‌‌ها و دیه نوشت که در آن آمده است: «دیه‌‌ی نفس صد شتر است؛ در بریدن بینی از بیخ دیه کامل است. و در زبان دیه کامل، در دو لب دیه کامل، در دو بیضه دیه کامل، در آلت تناسلی مرد دیه‌‌ی کامل، در کمر دیه‌‌ی کامل، در دو چشم دیه‌‌ی کامل، در یک پا نصف دیه، در زخم مامومه یک‌‌سوم دیه، در جائفه یک‌‌سوم دیه کامل، در منقله 15 شتر، در هر انگشت از انگشتان دست و پا ده شتر، در هر دندان پنج شتر و در جراحت موضحه 5 شتر می‌‌باشد. و مرد در برابر زن کشته می‌‌شود و بر صاحبان طلا هزار دینار می‌‌باشد».[8]


 

 



[1]- متفق علیه؛ بخاری: 6880؛ مسلم: 1355؛ متن از مسلم می‌باشد.

[2]- سفیه و محجور و ... باشند.

[3]- حسن؛ ابو داوود: 4542؛ بیهقی: 16171

[4]- صحیح؛ ابن ابی شیبة در المصنف: 27487

[5]- حسن؛ مسند احمد:6692؛ ترمذی: 1413؛ این متن از ترمذی می‌‌باشد.

[6]- متفق علیه؛ بخاری: 6904؛ مسلم:1681؛ این متن از بخاری می‌‌باشد.

[7]- بخاری: 3166

[8]- صحیح؛ نسائی: 4853؛ دارمی: 2277؛ نگا؛ ارواءالغلیل: 2212

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...