جنایت: عبارت است از تعدی و تجاوز نسبت به بدن که موجب قصاص یا مال یا کفاره میشود.
الله متعال آدم را با دست خودش آفرید و از روحی که مخلوق او بود، در او دمید؛ و او را بر سایر مخلوقات برتری داد و بلکه او را برای امری بزرگ در زمین مستقر نمود. اینکه به عبادت پروردگارش بپردازد، پروردگاری که یکتاست و شریکی ندارد. و تمام انسانها را از نسل او قرار داد؛ الله متعال پیامبران را به سوی انسانها فرستاد و کتابهای آسمانی را به سوی آنها نازل کرد تا اینکه مردم به عبادت پروردگارشان بپردازند؛ و کسانی را که ایمان آورده و به اوامر الهی جامهی عمل بپوشانند، به بهشت وعده داده و آنان که به الله کفر ورزیده و اموری را مرتکب شوند که از آنها نهی کرده است، به آتش تهدید نمود.
در میان انسانها کسانی هستند که دعوت به ایمان را اجابت نمیکنند و این به دلیل ضعف عقیدهشان میباشد، یا اینکه به دلیل ضعف عقلانی، شأن و منزلت حاکم را سبک میشمارند. و اینگونه انگیزهی ارتکاب امور ممنوع و حرام در آنها تقویت میشود و در نهایت باعث تعدی و تجاوز در حق خود یا آبرو یا اموالشان میشوند.
قصاص در دنیا تشریع شده تا انسانها را از انجام این جرایم باز دارد. چون برای برخی از انسانها تنها امر و نهی کفایت نمیکند؛ و تا در حد و مرزهای الهی توقف کنند و در آنها تعدی و تجاوز نکنند.
و اگر این مجازاتها نباشد بسیاری از انسانها بر ارتکاب جرایم و امور حرام و ممنوع گستاخ و بیپروا میشوند و از طرفی نسبت به انجام اعمالی که به آنها امر شدند، تساهل به خرج میدهند.
درواقع اقامهی حدود حفظ حیات است و مصلحت بشریت وابسته به آن است. اقامهی حدود باعث کنترل افراد متجاوز، قسیالقلب و عاری از هرگونه رحمت و شفقت میباشد.
تنفید حکم قصاص مانع قتل و هرگونه تجاوز میشود؛ ضامن حفاظت جامعه است؛ حیات امت را به دنبال دارد؛ باعث حفظ جان انسان میشود؛ آرامش اولیای مقتول را به دنبال دارد؛ عدالت و امنیت را محقق میسازد؛ امت را در برابر افراد وحشی که انسانهای نیک را کشته و باعث رعب و وحشت دیگران میشوند و درواقع سبب بیوه شدن زنان و یتیم شدن کودکان میشوند، حفاظت و مراقبت میکند.
الله متعال میفرماید: ﴿وَلَكُمۡ فِي ٱلۡقِصَاصِ حَيَوٰةٞ يَٰٓأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾ [البقرة: 179] «وای صاحبان خرد! برای شما در قصاص حیات و زندگی است».
اسلام به حفظ ضروریات پنجگانه که درواقع میان همهی ادیان الهی مشترک هستند، اهمیت ویژهای قایل شده است که عبارتند از: حفظ دین، نفس، عقل، آبرو و مال؛ و هرگونه تعدی و تجاوز نسبت به آنها را جرم و جنایت تلقی کرده که با توجه به نوع آن، مجازات مناسب را برای آن در نظر گرفته است تا اینکه امنیت محقق شده و مانع فساد و تجاوز و ظلم شود؛ و با حفظ این ضروریات است که جامعه به رشد و سعادت رسیده و هر فردی با اطمینان و آرامش و امنیت در آن زندگی خواهد کرد.
حقوق به دو بخش تقسیم میشود:
1- حقوقی که بین بنده و الله است و بزرگترین آنها بعد از توحید و ایمان، نماز است.
2- حقوقی که میان بنده و دیگر مخلوقات است که بزرگترین و مهمترین آنها خون افراد است.
اولین امری که بنده در قیامت در مورد آن محاسبه میشود، نماز است و اولین امری که در قیامت در مورد آن قضاوت میشود، خونهایی است که ریخته شده؛
1- از انس بن مالک رضی الله عنه روایت است که رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمود: «بزرگترین گناهان کبیره عبارتند از: شرک ورزیدن به الله؛ کشتن انسان بیگناه؛ نافرمانی والدین؛ شهادت دروغ»؛[1]
2- از عبدالله بن مسعود رضی الله عنه روایت است که رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمود: «خون مسلمانی که گواهی میدهد معبود بر حق جز الله نیست و من فرستادهی او هستم، حلال نیست مگر در سه مورد: فردی که ازدواج کرده و مرتکب زنا شود، کسیکه دیگری را به ناحق کشته است؛ وآنکه دینش را رها کرده (مرتد شده) و از جماعت مسلمانان جدا شده است». [2]
خون مومنان با هم مساوی میباشد و در این زمینه همهی مومنان با هم یکسان هستند. چنانکه در دیه و قصاص تفاوتی میان آنها نیست. بنابراین هیچکس بر دیگری برتری ندارد نه در نَسَب و نه در رنگ و نه در جنسیت؛
الله متعال میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّا خَلَقۡنَٰكُم مِّن ذَكَرٖ وَأُنثَىٰ وَجَعَلۡنَٰكُمۡ شُعُوبٗا وَقَبَآئِلَ لِتَعَارَفُوٓاْۚ إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٞ١٣﴾ [الحجرات: 13] «ای مردم! بیشک ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم، تا یکدیگر را بشناسید، همانا گرامیترین شما نزد الله پرهیزگارترین شماست، بیگمان الله دانای آگاه است».
قصاص آن است که با جانی (کسیکه جنایت مرتکب شده) رفتاری از جنس عمل او شود.
الله متعال در برابر هر جنایتی برای این امت به سه چیز اجازه داده است: قصاص یا گرفتن دیه یا بخشیدن؛
و از میان این سه افضل آن است که مطابق مصلحت باشد و مفسده موجود را از بین ببرد؛ بنابراین اگر مقتضای مصلحت قصاص است، همان افضل است و اگر مقتضای مصلحت گرفتن دیه میباشد، همان افضل است و در صورتی که مقتضای مصلحت، بخشیدن است نیز بخشیدن افضل است.
و در هر حالت حکم همان است که مصلحت همه در آن باشد و شر و شرارت دفع شود. و چنین نیست که مطلقا بخشیدن افضل باشد؛ بلکه افضل همان است که مصلحت را محقق میسازد. و ما از الله که قصاص و حدود را جهت قلع و قمع شر واجب کرده، سزاوارتر به بخشش نیستیم.
1- الله متعال میفرماید: ﴿أَفَحُكۡمَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ يَبۡغُونَۚ وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُكۡمٗا لِّقَوۡمٖ يُوقِنُونَ٥٠﴾ [المائدة: 50] «آیا آنها حکم جاهلیت را میخواهند؟! چه کسی بهتر از الله، برای گروهی که یقین دارند، حکم میکند؟!».
2- الله متعال میفرماید﴿وَكَتَبۡنَا عَلَيۡهِمۡ فِيهَآ أَنَّ ٱلنَّفۡسَ بِٱلنَّفۡسِ وَٱلۡعَيۡنَ بِٱلۡعَيۡنِ وَٱلۡأَنفَ بِٱلۡأَنفِ وَٱلۡأُذُنَ بِٱلۡأُذُنِ وَٱلسِّنَّ بِٱلسِّنِّ وَٱلۡجُرُوحَ قِصَاصٞۚ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِۦ فَهُوَ كَفَّارَةٞ لَّهُۥۚ وَمَن لَّمۡ يَحۡكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ٤٥﴾ [المائدة: 45] «و در آن (= تورات) بر آنها (= بنیاسرائیل) مقرر داشتیم که جان در برابر جان و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان میباشد و (نیز) زخمها را قصاص است. پس هرکس که از آن درگذرد (و ببخشد) آن کفاره (گناهان) او است و هرکس به احکامی که الله نازل کرده است حکم نکند، ستمگر است».
3- الله متعال میفرماید: ﴿وَجَزَٰٓؤُاْ سَيِّئَةٖ سَيِّئَةٞ مِّثۡلُهَاۖ فَمَنۡ عَفَا وَأَصۡلَحَ فَأَجۡرُهُۥ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ لَا يُحِبُّ ٱلظَّٰلِمِينَ٤٠﴾ [الشورى: 40] «و جزای بدی، بدیای است همانند آن، پس هرکس که درگذرد و اصلاح (و آشتی) کند، پاداشش بر الله است، بیگمان او ستمکاران را دوست ندارد».
قتل به سه بخش تقسیم میشود: قتل عمد، قتل شبه عمد و قتل خطا.
عبارت است از اینکه کسی قصد کشتن دیگری کند که از انسان بودن او و حلال نبودن ریختن خونش مطلع است و او را با وسیلهای که اغلب گمان میرود با آن کسی بمیرد، میکشد.
کشتن انسانی از روی عمد و به ناحق از بزرگترین گناهان کبیره بعد از شرک است. و مادامی که دست مومن به خون حرامی آلوده نشده، در امان به سر میبرد. جرم قتل، گناه بزرگی است که موجب مجازات در دنیا و آخرت میشود.
1- الله متعال میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيۡكُمُ ٱلۡقِصَاصُ فِي ٱلۡقَتۡلَىۖ ٱلۡحُرُّ بِٱلۡحُرِّ وَٱلۡعَبۡدُ بِٱلۡعَبۡدِ وَٱلۡأُنثَىٰ بِٱلۡأُنثَىٰۚ فَمَنۡ عُفِيَ لَهُۥ مِنۡ أَخِيهِ شَيۡءٞ فَٱتِّبَاعُۢ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَأَدَآءٌ إِلَيۡهِ بِإِحۡسَٰنٖۗ ذَٰلِكَ تَخۡفِيفٞ مِّن رَّبِّكُمۡ وَرَحۡمَةٞۗ فَمَنِ ٱعۡتَدَىٰ بَعۡدَ ذَٰلِكَ فَلَهُۥ عَذَابٌ أَلِيمٞ١٧٨﴾ [البقرة: 178] «ای کسانیکه ایمان آوردهاید، در (مورد) کشتگان (حکم) قصاص بر شما نوشته شده است، آزاد به آزاد و برده به برده و زن به زن (کشته میشوند). پس اگر کسی از سوی برادر (دینی)اش (یعنی ولی مقتول) چیزی به او بخشیده شد، (و حکم قصاص تبدیل به خونبها گردید) باید (ولی مقتول) از راه پسندیده پیروی کند و (قاتل نیز) به نیکی (دیه) به او بپردازد، این (حکم) تخفیف و رحمتی است از سوی پروردگارتان پس اگر کسی بعد از آن (گذشت و عفو) تجاوز کند، او را عذاب دردناکی است».
2- الله متعال میفرماید: ﴿وَمَن يَقۡتُلۡ مُؤۡمِنٗا مُّتَعَمِّدٗا فَجَزَآؤُهُۥ جَهَنَّمُ خَٰلِدٗا فِيهَا وَغَضِبَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ وَلَعَنَهُۥ وَأَعَدَّ لَهُۥ عَذَابًا عَظِيمٗا٩٣﴾ [النساء: 93] «و هرکس مؤمنی را از روی عمد به قتل برساند، کیفرش دوزخ است که در آن جاودانه میماند و الله بر او غضب میکند و او را از رحمتش دور میسازد و عذاب بزرگی برای او آماده ساخته است».
3- از ابوهریره روایت است که رسول الله فرمود: از هفت گناه هلاک کننده دوری کنید. گفتند: ای رسول الله آنها کداماند؟ فرمود: «شرک ورزیدن به الله، سحر، کشتن انسان بیگناه؛ رباخواری؛ خوردن مال یتیم، فرار از جهاد و تهمت زِنا به زنان پاکدامن و بیخبر از فساد».[3]
1- چون انسانی با وسیله و ابزاری زخمی شود که ویژگی فرورفتن و نفوذ در بدن را دارد، مانند چاقو، گلوله، دشنه و از این قبیل؛ و در اثر آن بمیرد.
2- اینکه به دیگری با چیزی سنگین مانند سنگ بزرگ یا عصای ضخیم ضربهای وارد کند یا اینکه او را با ماشینش زیر بگیرد یا دیواری را بر روی او خراب کند. و آن شخص در اثر هریک از اینها بمیرد.
3- کسی را در شرایطی قرار دهد که رهایی از آن ممکن نباشد مثلا او را در آبی بیندازد که غرق میشود، یا در آتش بیندازد که او را میسوزاند، یا به زندان بیندازد و به وی آب و غذا ندهد.
4- کسی را با طناب یا چیز دیگری خفه کند یا اینکه دهانش را بگیرد و اینگونه سبب مرگ وی شود.
5- کسی را در گودال شکار شیر بیندازد یا ماری او را نیش بزند یا سگی گاز بگیرد و در اثر آن بمیرد.
6- سمی به خورد دیگری دهد که از آن بیاطلاع است یا اینکه او را مجبور به خوردن کند. یا اینکه به وی چیزی تزریق کند و وی بمیرد.
7- کسی را با سحری که غالبا کشنده است، بکشد.
8- اینکه دو مرد در مورد دیگری به امری شهادت دهند که باعث قتل وی میشود و آن شخص بر اساس شهادت آنها کشته شود و سپس دو شاهد بگویند: عمدا قصد کشتن او را داشتیم. یا اینکه پس از کشته شدن آن شخص، دروغ بودن شهادت آندو مشخص شود که در اینصورت قصاص میشوند.
با قتل عمد قصاص واجب میشود و آن کشتن قاتل میباشد. ولی دم میتواند قاتل را قصاص کند یا اینکه دیه بگیرد یا اینکه قاتل را ببخشد. و هریک از این سه وابسته به تحقیق مصلحت میباشد.
1- الله متعال میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيۡكُمُ ٱلۡقِصَاصُ فِي ٱلۡقَتۡلَىۖ ٱلۡحُرُّ بِٱلۡحُرِّ وَٱلۡعَبۡدُ بِٱلۡعَبۡدِ وَٱلۡأُنثَىٰ بِٱلۡأُنثَىٰۚ فَمَنۡ عُفِيَ لَهُۥ مِنۡ أَخِيهِ شَيۡءٞ فَٱتِّبَاعُۢ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَأَدَآءٌ إِلَيۡهِ بِإِحۡسَٰنٖۗ ذَٰلِكَ تَخۡفِيفٞ مِّن رَّبِّكُمۡ وَرَحۡمَةٞۗ فَمَنِ ٱعۡتَدَىٰ بَعۡدَ ذَٰلِكَ فَلَهُۥ عَذَابٌ أَلِيمٞ١٧٨ وَلَكُمۡ فِي ٱلۡقِصَاصِ حَيَوٰةٞ يَٰٓأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ١٧٩﴾ [البقرة: 178-179] «ای کسانیکه ایمان آوردهاید، در (مورد) کشتگان (حکم) قصاص بر شما نوشته شده است، آزاد به آزاد و برده به برده و زن به زن (کشته میشوند). پس اگر کسی از سوی برادر (دینی)اش (یعنی ولی مقتول) چیزی به او بخشیده شد، (و حکم قصاص تبدیل به خونبها گردید) باید (ولی مقتول) از راه پسندیده پیروی کند و (قاتل نیز) به نیکی (دیه) به او بپردازد، این (حکم) تخفیف و رحمتی است از سوی پروردگارتان پس اگر کسی بعد از آن (گذشت و عفو) تجاوز کند، او را عذاب دردناکی است. وای صاحبان خرد، برای شما در قصاص حیات و زندگی است، باشد که تقوا پیشه کنید».
2- از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمود: «کسیکه فردی از (بستگان) او کشته شد، وی (ولیِ دَم) بین دو امر اختیار دارد اینکه قصاص کند و قاتل را بکشد، یا اینکه دیه بگیرد (و قاتل آزاد شود)».[4]
3- از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمود: «صدقه دادن از مال نمیکاهد و بخشش باعث عزت بیشتر بنده از سوی الله میشود و هیچکس در برابر الله تواضع نمیکند مگر اینکه الله متعال مقام و مرتبهی او را بلند میکند».[5]
1- عصمت خون مقتول؛ کسانیکه خونشان معصوم و در امان است عبارتند از: مسلمان، ذمی، معاهد، مستامن؛ بنابراین اگر مسلمانی فردی حربی یا مرتد یا کسیکه مرتکب زنای محصنه شده بود، به قتل برساند، نه قصاصی دارد و نه دیهای میپردازد بلکه با توجه به مصلحت اجرای حکم توسط حاکم و دخالت در امر حاکم، تعزیر میشود.
2- قاتل بالغ و عاقل باشد و از روی عمد مرتکب قتل شده باشد. بنابراین حکم قصاص در مورد کودک، مجنون و کسیکه به اشتباه مرتکب قتل شده ،اجرا نمیشود بلکه باید دیه بپردازند.
3- مرتبهی مقتول به هنگام جنایت همچون قاتل باشد به عبارتی در دین مساوی باشند. زیرامسلمان در برابر کافر کشته نمیشود اما کافر در برابر مسلمان کشته میشود. تفاوتی نمیکند کافر ذمی باشد یا معاهد یا مستامن یا حربی یا مرتد. و زن در برابر مرد و مرد در برابر زن کشته میشود.
چون یکی از شروط سابق وجود نداشته باشد، قصاص ساقط خواهد شد و دیهی مغلظه تعیین میشود.
ابوجحیفه میگوید: «به علی رضی الله عنه گفتم: آیا کتابی نزد شما هست؟ گفت: نه جز کتاب الله، قرآن یا دانشی که به مسلمانی داده شده است یا آنچه در این صحیفه است. گفتم: در این صحیفه چیست؟ گفت: دیه، آزاد کردن اسیر و اینکه مسلمان در برابر کافر کشته نمیشود».[6]
قصاص به سه شرط اجرا میشود:
1- ولیِ دَم بالغ و عاقل باشد. در صورتی که کودک یا غایب باشد، قاتل زندانی میشود تا اینکه ولی دم در صورت کودک بودن، بالغ شود و اگر غایب است، حاضر شود. پس از این اگر خواست قصاص میکند یا دیه میگیرد یا اینکه میبخشد که اگر مصلحت در بخشیدن باشد، همان افضل است.
اما اگر ولی دم مجنون باشد، منتظر وی نمیمانند
2- همهی اولیای مقتول خواهان اجرای قصاص باشند؛ و اگر یکی از اولیای مقتول قاتل را ببخشد، قصاص ساقط شده و دیهی مغلظه تعیین میشود.
3- در اجرای حکم قصاص تعدی و تجاوزی متوجه کسی جز قاتل نشود. بنابراین چون بر زن قصاص واجب شد و حامله بود، قصاص نمیشود تا اینکه فرزندش متولد شود و دوران شیرخوارگیاش تمام شود. اگر کسی برای شیردادن نوزاد باشد، وی قصاص میشود وگرنه تا پایان مدت شیرخوارگی نوزاد به قاتل فرصت داده میشود.
چون این سه شرط موجود باشند، اجرای قصاص ممکن خواهد بود و اگر حتی یکی از آنها وجود نداشته باشد، اجرای قصاص متتفی خواهد بود.
حکم کودک یا مجنونی که مرتکب قتل شود
چون کودک یا مجنونی انسانی را بکشند، قصاصی برای آنها نخواهد بود و بلکه کفاره در اموال آنها واجب میشود. و دیه بر عهده عاقلهی آنها میباشد.
و کسیکه کودک یا مجنونی را به قتل دیگری امر یا تحریک کند و او نیز قتل را انجام دهد، قصاص بر کسیکه به کودک یا مجنون دستور داده و او را تحریک نموده، واجب میشود؛ زیرا مامور آلت آمر بوده و غیر مکلف.
چون کسی دیگری را بگیرد و نفر سوم او را عمدا به قتل برساند، قاتل کشته میشود. اما کسیکه او را گرفته دو حالت دارد: اگر میدانسته قاتل، مقتول را در این حالت به قتل میرسانده، او نیز به همراه قاتل کشته میشود. و اگر نمیدانسته که در این صورت قاتل او را خواهد کشت، با به تشخیص قاضی مجازات میشود تا اینکه مجازات وی برای او و دیگران بازدارنده باشد.
حکم کسیکه دیگری را اجبار به قتل میکند
کسیکه دیگری را به قتل فرد بیگناهی اجبار میکند و مقتول کشته میشود، قصاص متوجه هردو نفر خواهد بود. هم آنکه اجبار کرده و هم آنکه اجبار شده؛ و این در جهت مصون ماندن خون افراد و قطع شرارت میباشد.
الله متعال میفرماید: ﴿وَلَكُمۡ فِي ٱلۡقِصَاصِ حَيَوٰةٞ يَٰٓأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾ [البقرة: 179] «وای صاحبان خرد، برای شما در قصاص حیات و زندگی است».
قصاص با یکی از دو امر ثابت میشود:
1- اعتراف قاتل به قتل.
2- شهادت دو شاهد عادل به قتل یا قسامه.
چون قصاص ثابت شود، اقامهی آن بر حاکم یا نمایندهی وی واجب میباشد. و این زمانی است که اولیای مقتول خواهان اجرای قصاص از حاکم باشند.
و قصاص اجرا نمیشود مگر با حضور حاکم یا نمایندهی وی؛ و با آلتی اجرا میشود که بسیار برنده باشد. چون شمشیر و مانند آن؛ چنانکه شمشیر به گردنش زده میشود یا به همان صورتی کشته میشود که مقتول را کشته است. مگر زمانی که با چیزی حرام مانند سم باعث کشته شدن مقتول شده باشد یا اینکه او را با سحر کشته باشد که در اینصورت مقابله به مثل نمیشود.
اما استفاده کردن از فناوریهای جدید در قصاص افراد، امور ممنوعی را با خود به همراه دارد. بنابراین اجرای قصاص با صندلی برقی، گلوله، اعدام که با شکنجهی افراد همراه است و نیز خفه کردن با گاز یا تزریق کشنده با استفاده از مخدرات حرام میباشد. و تطببق شریعت با امر حرام جایز نیست و اولیای مقتول با این امور آرامش نمییابند و مفسدان از تبهکاری باز نمیمانند.
1- الله متعال میفرماید: ﴿وَلَا تَقۡتُلُواْ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِي حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّۗ وَمَن قُتِلَ مَظۡلُومٗا فَقَدۡ جَعَلۡنَا لِوَلِيِّهِۦ سُلۡطَٰنٗا فَلَا يُسۡرِف فِّي ٱلۡقَتۡلِۖ إِنَّهُۥ كَانَ مَنصُورٗا٣٣﴾ [الإسراء: 33] «و جانی که الله (خونش را) حرام شمرده، جز به حق نکشید و کسیکه مظلوم کشته شود، برای ولیش (برای حق قصاص) قدرتی قرار دادهایم، پس در کشتن (و خونخواهی) اسراف نکند، بیگمان او مورد حمایت است».
2- الله متعال میفرماید: ﴿وَإِنۡ عَاقَبۡتُمۡ فَعَاقِبُواْ بِمِثۡلِ مَا عُوقِبۡتُم بِهِۦۖ وَلَئِن صَبَرۡتُمۡ لَهُوَ خَيۡرٞ لِّلصَّٰبِرِينَ١٢٦﴾ [النحل: 126] «و اگر خواستید مجازات کنید، پس چنان مجازات کنید که شما را مجازات کردهاند و اگر صبر نمایید، مسلماً آن برای صابران بهتر است».
3- شداد بن اوس میگوید: دو چیزند که آنها را از رسول الله حفظ کردم؛ اینکه الله احسان و رفتار نیک را در هرکاری مقرر داشته و بدان امر کرده است، پس هرگاه کسی را کشتید او را به خوبی بکشید و هرگاه حیوانی را ذبح کردید، به خوبی آنرا ذبح کنید و باید کاردتان را تیز کنید تا حیوان راحت ذبح شود.[7]
چون قصاص واجب شد، قصاصِ در نفس یا کمتر از آن در مورد جانی اجرا میشود. جایز نیست قبل از اجرای قصاص جهت درد نکشیدن جانی، از انواع مخدرات استفاده شود زیرا اگر از مواد مخدر استفاده شود، قصاص عادلانه انجام نخواهد شد. چون وی بدون هرگونه مخدری مرتکب قتل یا قطع عضو یا زخمی شدن دیگری شده است. بنابراین بدون استفاده از هرگونه مخدری قصاص میشود تا اینکه نتیجه کارش را بچشد و مانند کسیکه با جنایت او درد کشیده درد بکشد و اینگونه مساوات و عدالت رعایت شود.
و همچنین در مورد هریک از کسانیکه حد شرعی در مورد آنها اجرا میشود، از مخدرات استفاده نمیشود. تا اینکه از جنایت دست کشیده و درد را بچشد و از جرم و جنایت دوری کند.
الله متعال میفرماید: ﴿لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا رُسُلَنَا بِٱلۡبَيِّنَٰتِ وَأَنزَلۡنَا مَعَهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡمِيزَانَ لِيَقُومَ ٱلنَّاسُ بِٱلۡقِسۡطِۖ وَأَنزَلۡنَا ٱلۡحَدِيدَ فِيهِ بَأۡسٞ شَدِيدٞ وَمَنَٰفِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعۡلَمَ ٱللَّهُ مَن يَنصُرُهُۥ وَرُسُلَهُۥ بِٱلۡغَيۡبِۚ إِنَّ ٱللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٞ٢٥﴾ [الحدید: 25] «به راستی که پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (عدالت) نازل کردیم. تا مردم به عدالت قیام کنند و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی سخت و منافعی برای مردم است. و تا الله معلوم بدارد چه کسی نهانی و پنهان (از دیدگان مردم) او و پیامبرانش را یاری میکند، بیگمان الله توانای پیروزمند است».
ولیِ دم یا همان اولیای مقتول که قصاص یا بخشیدن وابسته به تصمیم آنهاست عبارتند از: همهی ورثهی مقتول از مردان و زنان و کوچک و بزرگ؛
اگر همهی آنها موافق قصاص باشند، قصاص واجب خواهد شد و اگر همهی آنها جانی را ببخشند، قصاص ساقط خواهد شد. و اگر یکی از آنها جانی را ببخشد، قصاص ساقط میشود هرچند دیگران نبخشند؛ زیرا قصاص تجزیهپذیر نیست.
اما اگر تلاش برای عدم اجرای قصاص و بخشیدن جانی افزایش یابد چنانکه احتمال اختلال در امنیت باشد، بخشیدن جانی منوط به بخشش عصبه از مردان و نه زنان خواهد بود؛ زیرا دور کردن و دفع مفاسد بر جلب مصالح مقدم میباشد.
دیهای که اولیای مقتول در قتل عمد دریافت میکنند همان دیهی واجب در مورد قتل خطا نیست بلکه دیهای در برابر قصاص و به جای آن میباشد. و اولیای مقتول میتوانند با قاتل در مورد آن به توافق برسند و بیشتر و کمتر از آن مطالبه کنند. و دیهی زن نصف دیهی مرد میباشد.
به اولیای مقتول این اختیار داده شده که کمتر یا بیشتر از این مقدار را دریافت کنند یا اینکه تمام آنرا ببخشند؛ زیرا حق با آنهاست.
و چون اولیای مقتول از قصاص صرف نظر کنند و خواهان پرداخت دیه شوند، دیهی مغلظه از مال جانی واجب میشود که برابر است با صد شتر. و دلیل آن رهنمود نبوی است که فرمود: «هرکس مومنی را عمدا بکشد، به اولیای مقتول سپرده میشود. اگر بخواهند او را قصاص کرده و میکشند و اگر بخواهند دیه میگیرند که برابر است با سی شتر که سه سال را تمام کرده و وارد چهارمین سال شدهاند، سی شتر که چهار سال را تمام کرده باشند و چهل شتر آبستن؛ و در صلح در مورد مقداری مشخص اختیار دارند و این از جهت تشدید در دیه میباشد».[8]
1- در صورتی که گروهی یک نفر را کشته باشند، همگی در برابر آن یک نفر قصاص میشوند. و در صورتی که قصاص منتفی شود، مجموعا یک دیه میپردازند. و اگر کسی فردی مکلف یا غیر مکلف را به کشتن دیگری دستور دهد که قاتل نسبت به حرام بودن آن جاهل باشد و چنین کند، قصاص یا دیه متوجه کسی خواهد بود که دستور به قتل داده است. و اگر مامورِ مکلف، آگاهانه و مطلع از تحریم قتل، کسی را بکشد، قصاص و دیه متوجه قاتل خواهد بود نه کسیکه او را به قتل دستور داده است.
2- اگر دو نفر در قتل کسی شرکت داشته باشند و یکی از آنها مجنون باشد یا یک نفر مسلمان و دیگری کافر باشد و هردو در قتل کافری شرکت داشته باشند، قصاص متوجه شریک مجنون و در حالت دوم متوجه کافر میباشد و دو نفر دیگری که با آنها شرکت داشتند تعزیر میشوند. اما اگر اولیای مقتول از قصاص صرفنظر کرده و خواهان دیه باشند، هریک از آنها باید نصف دیه را بپردازند.
3- چون قاتل به ناحق کسی را بکشد که از او ارث میبرد از میراث وی محروم میشود.
قَسامه عبارت است از سوگندهای مکرر در ادعای قتل شخص بیگناه؛
صورت قسامه چنین است که مقتولی در محلی یافت شود که قاتل وی مشخص نیست. و از طرفی شخصی متهم به قتل او میباشد اما بینهای در این زمینه وجود ندارد؛ و قرائن، بر صدق مدعی اقامه میگردد.
وجود عداوت و دشمنی قبلی یا اینکه متهم معروف به قتل باشد یا سببی روشن در میان باشد مانند درگیری و کشمش میان قاتل و مقتول و هتک حرمت نسبت به آبروی هم و اینکه اولیای مقتول در ادعای خود اتفاقنظر داشته باشند.
چون شروط قسامه وجود داشته باشند، از افراد مدعی آغاز شده و 50 نفر از آنها 50 سوگند یاد میکنند که فلانی قاتل است. و اینگونه قصاص ثابت میشود. اما اگر از سوگند خوردن خوداری کنند یا اینکه 50 سوگند یاد نکنند، اگر راضی باشند کسانیکه در مورد آنها ادعا شده (مدعی علیهم) 50 سوگند یاد میکند و در اینصورت متهم از اتهام قتل بری خواهد شد.
اما اگر ورثه از سوگند خوردن خوداری کنند و به سوگند خوردن مدعیعلیهم هم راضی نشوند، حاکم دیه مقتول را از بیتالمال میپردازد تا اینکه خون فرد بیگناه پایمال نشود.
حکم کسیکه عمدا خودکشی میکند
به هر وسیلهای انسان خود را بکشد، مرتکب امری حرام شده است؛ و هرکس عمدا خود را بکشد مجازات وی جاویدان ماندن در آتش است. و چون دو مسلمان به نیت کشتن یکدیگر با شمشیر در برابر هم قرار بگیرند، قاتل و مقتول هردو در آتش خواهند بود.
1- از ابوهریره روایت است که رسول الله فرمود: «هرکس خودش را از بالای کوهی بیندازد و خودکشی کند، برای همیشه و جاویدان در آتش جهنم سقوط میکند. و هرکس با خوردن سم خودکشی کند برای همیشه و جاویدان زهر را در آتش دوزخ در دست داشته و جرعه جرعه آنرا خواهد نوشید. و هرکس با آهنی خودکشی کند، برای همیشه و جاویدان آن آهن را در آتش دوزخ در دست خواهد داشت و در شکمش فرو خواهد کرد».[9]
2- ابوبکر میگوید از رسول الله شنیدم که فرمود: «هرگاه دو مسلمان (به قصد کشتن یکدیگر) با شمشیر در برابر هم قرار گیرند، قاتل و مقتول هردو به دوزخ خواهند افتاد. گفتم: ای رسول الله، دلیل دوزخی بودن قاتل معلوم است، اما چرا مقتول به دوزخ خواهد افتاد؟ فرمود: به این دلیل که نیز آرزوی کشتن برادر مسلمانش را در سر میپروراند».[10]
توبهی قاتلی که مرتکب قتل عمد شده است
قاتلی که مرتکب قتل عمد شده؛ زیراتوبه کند الله متعال توبهاش را میپذیرد اما توبه مانع اجرای مجازات قصاص نمیشود زیرا قصاص حقِ مخلوق است. قتلی که از روی عمد باشد درواقع سه حق به آن تعلق میگیرد: حق الله؛ حق مقتول؛ حق ولی دم؛
اگر قاتل به اختیار، خود را تسلیم اولیای مقتول کند چنانکه از کردهی خود پشیمان باشد و از ترس الله متعال چنین کند و توبهی نصوح نماید، حق الله با توبه ساقط خواهد شد؛ و حق ولی با اجرای قصاص یا صلح بر دیه یا بخشیدن قاتل نیز ساقط خواهد شد؛ اما حق مقتول که به ناحق کشته شده باقی میماند که برای بخشیده شدن از آن باید از صاحب حق حلالیت بخواهد که در اینجا غیرممکن است؛ و اینگونه تحت مشیت الله خواهد بود که رحمتش همه چیز را فراگرفته است.
1- الله متعال میفرماید: ﴿۞قُلۡ يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِيعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ٥٣﴾ [الزمر: 53] «ای پیامبر (از جانب من) بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف (و ستم) کردهاید! از رحمت الله ناامید نشوید، همانا الله همه گناهان را میبخشد، یقیناً او بسیار آمرزنده مهربان است».
2- الله متعال میفرماید: ﴿وَمَن يَعۡمَلۡ سُوٓءًا أَوۡ يَظۡلِمۡ نَفۡسَهُۥ ثُمَّ يَسۡتَغۡفِرِ ٱللَّهَ يَجِدِ ٱللَّهَ غَفُورٗا رَّحِيمٗا١١٠﴾ [النساء: 110] «و کسیکه کار بدی انجام دهد یا بر خویشتن ستم کند، پس از الله آمرزش بطلبد، الله را آمرزندهی مهربان خواهد یافت».
عبارت است از اینکه شخصی قصد جنایتی را داشته باشد که اغلب با آن جنایت انسانی بیگناه کشته نمیشود و نیز زخمی نمیشود؛ اما با ارتکاب آن جنایت مجنیعلیه (کسیکه جنایت در مورد او اتفاق افتاده) میمیرد. به عنوان مثال: شخصی با شلاق به دیگری ضربهای زده و او بمیرد یا با عصایی کوچک و از این قبیل؛
در این نوع قتل ضربه زدن مقصود بوده و نه کشتن شخص. بنابراین شبه عمد نامیده میشود و قصاص ندارد.
قتل شبه عمد حرام است زیرا تعدی و تجاوز در حق انسان بیگناه میباشد.
از ابن مسعود روایت است که رسول الله فرمود: «خون هیچ مسلمانی که گواهی میدهد معبودی بر حقی جز الله نیست و من فرستادهی او هستم، حلال نیست مگر در سه مورد: پیرمرد زناکار، کسیکه دیگری را به ناحق کشته باشد (نفس در برابر نفس) و کسیکه دینش را رها کرده و جماعت مسلمانان را ترک گفته است (مرتد)».[11]
در قتل شبه عمد و قتل خطا، دیه همراه کفاره واجب میشود. اما قتل عمد کفاره ندارد. زیرا گناه آن به دلیل بزرگ بودن، شدت و زشتی آن با کفاره برطرف نمیگردد. در قتل شبه عمد دیهی مغلظه و کفارهی واجب میشود؛
1- دیهی مغلظه: عبارت است از صد شتر که چهل نفر از آنها آبستن باشند. زیرا رسول الله فرمود: «... بدانید که دیهی قتل شبه عمد که با شلاق و عصا صورت میگیرد، صد شتر است که چهل نفر از آنها آبستن باشند».[12]
پرداخت این دیه یا معادل قیمت آن به عهدهی عاقله میباشد. و مهلت پرداخت آن تا سه سال میباشد. و برای اولیای مقتول مستحب است که در صورت مصلحت، دیه را ببخشند و از آن صرف نظر کنند اما کفاره برای جانی لازم میباشد.
2- کفاره: عبارت است از آزاد کردن یک برده مومن؛ و در غیر اینصورت روزه گرفتن دو ماه پیاپی؛
در قتل عمد به دلیل وجود قصد تجاوز، قصاص واجب میشود اما کفاره واجب نیست زیرا این جرم چنان بزرگ است که جز توبهی نصوح سبب بخشش آن نمیشود.
و نیز قصاص در قتل خطا واجب نمیشود چون کشتن مقتول هدف نبوده است. و بلکه پرداخت دیهی مقتول واجب میشود. و نیز کفاره جهت بخشیده شدن گناه قاتل واجب میگردد.
و نیز در قتل شبه عمد قصاص واجب نمیشود زیرا جانی قصد کشتن مقتول را نداشته است بلکه پرداخت دیهی مقتول واجب میباشد. و به دلیل وجود قصد تجاوز، دیه مغلظه خواهد بود. و این دیه بر عهدهی عاقله است. زیرا آنها اهل رحمت و یاری هستند و بر جانی لازم است که با آزاد کردن بردهای مومن یا روزه گرفتن 60 روز پیاپی کفاره بپردازد تا گناهش بخشیده شود و نفسش را ادب کند.
الله متعال میفرماید: ﴿أَفَحُكۡمَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ يَبۡغُونَۚ وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُكۡمٗا لِّقَوۡمٖ يُوقِنُونَ٥٠﴾ [المائدة: 50] «آیا آنها حکم جاهلیت را میخواهند؟! چه کسی برای گروهی که یقین دارند بهتر از الله حکم میکند؟!».
به هنگام ضروت تشریح جسد مرده جایز است تا جرمِ رخ داده کشف شده و علت مرگ مشخص شود. و حقوق مرده رعایت شود و نیز حقوق اولیای مقتول در برابر این تجاوز محفوظ بماند.
همچنین هنگام نیاز و ضرورت تشریح جسد کفار برای کشف بیماری و آموزش در حوزهی پزشکی جایز میباشد.
عبارت است از قتلی که از روی عمد، تجاوز و به شیوهی فریبکارانه رخ دهد. یا اینکه در شرایطی باشد که مقتول نسبت به خیانت قاتل خود را در امان ببیند. به عنوان مثال کسی مقتول را فریب داده و او را به مکانی خلوت برده و سپس او را میکشد یا اینکه اموالش را به زور تصاحب کرده و او را میکشد تا اینکه قاتل را رسوا نکرده و حقش را مطالبه نکند.
چنین قتلی همراه با نیرنگ، از گناهان کبیره است که در آن قاتل کشته میشود، مسلمان باشد یا کافر؛ و بر اساس حد و نه قصاص کشته میشود و در آن نه بخشش پذیرفته میشود و نه بخشیدن وی صحیح است و در آن اختیاری برای اولیای مقتول نیست.
الله متعال میفرماید: ﴿وَمَن يَقۡتُلۡ مُؤۡمِنٗا مُّتَعَمِّدٗا فَجَزَآؤُهُۥ جَهَنَّمُ خَٰلِدٗا فِيهَا وَغَضِبَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ وَلَعَنَهُۥ وَأَعَدَّ لَهُۥ عَذَابًا عَظِيمٗا٩٣﴾ [النساء: 93] و «هرکس مؤمنی را از روی عمد به قتل برساند، کیفرش دوزخ است که در آن جاودانه میماند و الله بر او غضب میکند و او را از رحمتش دور میسازد و عذاب بزرگی برای او آماده ساخته است».
و هرکس خود را از دست ظالم نجات دهد و این منجر به کشته شدن ظالم یا آسیب دیدن وی شود، دیهای بر عهدهی او نیست زیرا ظالم متجاوز بوده است و نه کسیکه از جانش دفاع میکند. و در این صورت نه گناهی بر او خواهد بود و نه قصاص متوجه او خواهد شد.
از سعید بن زید روایت است که میگوید: از رسول الله شنیدم که فرمود: «هرکس برای دفاع از مالش کشته شود، شهید است، هرکس برای دفاع از دینش کشته شود، شهید است و هرکس برای دفاع از جانش کشته شود شهید است و هرکس برای دفاع از خانوادهاش کشته شود، شهید است». [13]
عبارت است از اینکه کسی عملی را انجام دهد که در آن اختیار دارد و امری مباح است مثلا به سمت شکار یا هدفی شلیک کند اما بدون هیچ قصد و غرضی گلوله به انسان بیگناهی اصابت کرده و در اثر آن کشته شود.
و قتل عمدِ کودک و مجنون و قتل به سبب، در زمرهی قتل خطا به شمار میآید و بدان ملحق میشود.
قتل خطا به دو گونه است:
الف) گونهای که قاتل باید کفاره پرداخت کند و دیه به عهدهی عاقله میباشد. و آن عبارت است از قتل مومن از روی خطا و اشتباه در میدان جنگ یا اینکه مقتول از کافرانی باشد که بین ما و آنها عهد و پیمان است. در اینصورت دیهی مخففه بر عهدهی عاقله خواهد بود و کفاره متوجه جانی میباشد.
1- دیه مخففه: عبارت است از صد شتر؛ و دلیل آن روایت عمرو بن عاص است که «رسول الله در مورد قتل خطا به دیهی صد شتر قضاوت نمودند. صد شتر که سی نفر آن یکساله، سی نفر آنها مادهی دو ساله و سی نفر آنها سهساله و 10 نفر آنها شترهای نر دو ساله باشند». [14]
این دیه یا قیمت آن در هر زمانی به عهدهی عاقله میباشد. و مهلت پرداخت آن تا سهسال میباشد و دیهی زن نصف دیهی مرد است.
2- کفاره: آزاد کردن بردهای مومن میباشد و در غیر اینصورت روزه گرفتن دوماه پیاپی میباشد. و کفاره از مال جانی خواهد بود تا اینکه موجب بخشش گناهی شود که مرتکب شده است. و برای اولیای مقتول مستحب است که از دریافت دیه صرفنظر کرده و آنرا ببخشند، اگر در بخشیدن مصلحت است. و پاداش آنها نزد الله محفوظ است. بنابراین اگر اولیای مقتول دیه را ببخشند، ساقط میشود اما کفاره بر جانی لازم میباشد.
ب) قتل خطایی که فقط کفاره دارد. و آن عبارت است از اینکه مسلمانی مسلمانانی را بکشد که بین کفار و در سرزمین آنها هستند با این تصور که آنان هم از کافران هستند. در اینصورت دیهای بر عهدهی قاتل آنها نخواهد بود. بلکه باید کفاره بپردازد: آزاد کردن بردهای مومن و در غیر اینصورت روزه گرفتن دو ماه پیاپی.
الله متعال میفرماید: ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤۡمِنٍ أَن يَقۡتُلَ مُؤۡمِنًا إِلَّا خَطَٔٗاۚ وَمَن قَتَلَ مُؤۡمِنًا خَطَٔٗا فَتَحۡرِيرُ رَقَبَةٖ مُّؤۡمِنَةٖ وَدِيَةٞ مُّسَلَّمَةٌ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦٓ إِلَّآ أَن يَصَّدَّقُواْۚ فَإِن كَانَ مِن قَوۡمٍ عَدُوّٖ لَّكُمۡ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَتَحۡرِيرُ رَقَبَةٖ مُّؤۡمِنَةٖۖ وَإِن كَانَ مِن قَوۡمِۢ بَيۡنَكُمۡ وَبَيۡنَهُم مِّيثَٰقٞ فَدِيَةٞ مُّسَلَّمَةٌ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ وَتَحۡرِيرُ رَقَبَةٖ مُّؤۡمِنَةٖۖ فَمَن لَّمۡ يَجِدۡ فَصِيَامُ شَهۡرَيۡنِ مُتَتَابِعَيۡنِ تَوۡبَةٗ مِّنَ ٱللَّهِۗ وَكَانَ ٱللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمٗا٩٢﴾ [النساء: 92] «هیچ مؤمنی مجاز نیست که مؤمنی را به قتل برساند، مگر از روی اشتباه و خطا؛ و کسیکه مؤمنی را از روی خطا به قتل رساند، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و خونبهایی به خانواده او بپردازد، مگر اینکه آنها ببخشند، پس اگر (مقتول) از قومی باشد که دشمنان شما هستند؛ ولی او مؤمن بوده، باید (قاتل) یک برده مؤمن را آزاد کند و اگر (مقتول) از قومی باشد که میان شما و آنها پیمانی بر قرار است، باید خونبهایی به خانواده او بپردازد و (نیز) یک برده مؤمن را آزاد کند و هرکس که (بردهای) نیافت، پس دو ماه پی در پی روزه بگیرید، این توبهای از جانب الله است و الله دانای حکیم است».
حکم به جای آوردن قضایی روزهی مرده
کسیکه بمیرد و روزهی واجب رمضان یا روزهی دو ماه پیاپی به عنوان کفارهی قتل خطا یا ظهار و ... یا روزهی نذر بر عهدهی او باشد، از دو حالت خارج نیست:
1- در صورتی که با وجود توانایی روزه نگرفته باشد، پس از مرگش ولی یا اولیای او به جای وی روزه میگیرند به اینصورت که روزهی کفاره که پشت سر هم میباشد، بین خود تقسیم کرده و مثلا روز اول را فردی و روز دوم را دیگری و به همین ترتیب روزه میگیرند تا اینکه روزهی کفاره به پایان رسد.
2- در صورتی که به دلیل بیماری یا مانند آن از روزه گرفتن معذور بوده، به جای آوردن قضایی روزه به جای او لازم نیست و همچنین نیازی به غذا دادن فقرا در برابر این روزهها نیست.
از امالمومنین عایشه روایت است که رسول الله فرمود: «هرکس بمیرد و روزهای بر عهدهی او باشد، ولی او به جایش روزه میگیرد».[15]
آنچه به عهدهی عاقلهی انسان میباشد
در قتل شبه عمد و قتل خطا، دیه بر عهدهی عاقله و کفاره به عهده قاتل میباشد.
عاقلهی انسان عبارتند از عصبه مذکر، نزدیک و دورشان، حاضر و غایبشان و از نزدیکترین آنها آغاز میشود و شامل اصول شخص و نه فروع وی میباشد.
دیهی قتل شبه عمد و خطا و نیز دیهی بیشتر از یکسوم در کمتر از نفس را عاقله میپردازد.
آنچه به عهدهی عاقله نیست و آنرا نمیپردازد
دیهی قتل عمد را عاقله نمیپردازد و نیز عاقله دیهی برده چه جانی باشد یا کسیکه جنایت بر او رخ داده نمیپردازد. و نیز دیهی کمتر از یکسوم مانند دیهی دندان و صلح و اعتراف، به عهدهی عاقله نخواهد بود.
و در میان عاقلهی شخص، دیهای بر عهدهی غیر مکلف، زن، فقیر و کسیکه دینش با دین جانی مخالف است، نمیباشد.
[1]- متفق علیه؛ بخاری: 6871؛ مسلم: 88؛ متن از بخاری است.
[2]- متفق علیه؛ بخاری: 6878؛ مسلم: 1676؛ متن از مسلم است.
[3]- متفق علیه؛ بخاری: 2766؛ مسلم: 89؛ متن از بخاری است.
[4] -- متفق علیه؛ بخاری: 6880؛ مسلم: 1355؛ متن از مسلم است.
[5]- مسلم: 2588
[6]- متفق علیه؛ بخاری: 111، مسلم: 1370؛ متن از بخاری میباشد.
[7]- مسلم: 1955
[8]- حَسَن؛ ترمذی: 1387؛ ابن ماجه: 2626؛ متن از ترمذی میباشد.
[9]- متفق علیه؛ بخاری: 5778؛ مسلم: 109؛ متن از بخاری است.
[10]- متفق علیه؛ بخاری: 6365؛ مسلم: 10؛ متن از بخاری میباشد.
[11]- متفق علیه؛ بخاری: 6878؛ مسلم: 1676؛ متن از مسلم میباشد.
[12]- صحیح؛ ابوداود: 4547؛ ابن ماجه: 2668؛ متن از ابوداود میباشد.
[13]- صحیح؛ ابوداود: 4772؛ ترمذی: 1421؛ این متن ترمذی میباشد.
[14]- حسن؛ ابوداود: 4541؛ ابن ماجه: 2630؛ متن از ابوداود میباشد.
[15]- متفق علیه؛ بخاری: 1952؛ مسلم: 1147
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر