توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۲ آذر ۱, چهارشنبه

پيامبر صل الله علیه و آله و سلم و دعوت نمودن در حال سفر

 

پيامبر  صل الله علیه و آله و سلم  و دعوت نمودن در حال سفر

پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  و دعوت نمودن در سفر هجرت

احمد (74/4) از ابن سعد  رضی الله عنه  - این همان سعد است که براى پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  راه رکوبه[1] را (به طرف مدینه) راهنمایى نموده بود - و او از پدرش روایت نموده، که مى‏گوید: پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  نزد ما تشریف آورد، و ابوبکر  رضی الله عنه  وى را همراهى مى‏نمود - ابوبکر  رضی الله عنه  در آن فرصت دختر شیر خوارى نزد ما داشت، و پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  خواسته بود تا راه را به طرف مدینه کوتاه‏تر سازد - سعد به پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  گفت: این سیل برد رکوبه است ولى در آن دو دزد از قبیله اسلم مى‏باشند که به آنها، مهانان گفته مى‏شود، اگر خواسته باشید از راهى که آن‏ها در آن جا قرار دارند، مى‏رویم، (و در غیر آن، راه دیگرى باید انتخاب کنیم). پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: «ما را به همان راهى که آنان هستند ببر». سعد مى‏گوید: ما از همان طریق بیرون رفتیم، تا این که براى آنها معلوم گردیدیم، یکى از آن‏ها به دیگرى مى‏گفت: این یمانى است. پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  هر دوى آنها را خواست، و اسلام را به آنان عرضه نمود،و هر دوى آنها اسلام آوردند. بعد از آن پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  نام‏هایشان را پرسید: آن دو جواب دادند: ما مهانان (ذلیل و خوارها) هستیم. پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم  براى‌شان گفت: «نه، بلکه شما مکرمان (باعزت‏ها) هستید». و به آنها توصیه کرد تا در مدینه نزد وى بیایند. و حدیث را متذکر شده است. هیثمى (58/6) مى‏گوید: این را عبدالله بن احمد روایت نموده و نام این سعد عبدالله ّست، که وى را نشناختم، ولى بقیه رجال وى ثقه‏اند.

پيامبر  صل الله علیه و آله و سلم  و دعوت نمودن يک اعرابى در حالت سفر

حاکم ابو عبدالله نیشابورى از ابن عمر  رضی الله عنهما  روایت نموده که گفت: ما در یک سفر با پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  همراه بودیم که اعرابیى از پیش روى ما آمد، چون به پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  نزدیک شد، پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  از وى پرسید: «کجا مى‏روى؟» گفت: به طرف اهل و دیار خود، پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  گفت: «آیا خواهان چیز بهتر و نیکویى هستى؟» اعرابى پرسید: آن چیست؟ پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: «گواهى بده که معبودى جز خداى واحد و لا شریک وجود ندارد، و محمّد بنده و پیامبر اوست». اعرابى گفت: آیا بر صدق گفته تو هیچ شاهدى وجود دارد؟ پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: (آرى) «این درخت». به این صورت پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  آن درخت را که در کنار درّه‏اى قرار داشت طلب نمود، درخت درحالى که زمین را پاره مى‏کرد به طرف پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  روى آورد[2] تا این که در پیش رویش ایستاد، و پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  سه مرتبه از آن شهادت و گواهى خواست، آن درخت گواهى داد که او در گفته خود صادق است. و بعد به همانجا که روییده بود برگشت، اعرابى به قوم خود برگشته گفت: اگر قومم از من اطاعت و پیروى نمودند آنها را برایت مى‏آورم، و اگر این طور ننمودند، خودم برگشته و با تو خواهم بود. این اسناد یک اسناد جید است، ولى آنها این را روایت ننموده‏اند، و نه هم امام احمد این را روایت کرده است، این چنین در البدایه (125/6) آمده. هیثمى (292/8) مى‏گوید: این حدیث را طبرانى روایت نموده[3]، و رجال وى رجال صحیح‌اند، ابویعلى و بزار نیز این را روایت کرده‏اند.

دعوت نمودن پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  در سفر هجرت از بُرَیدَه بن حُصَیب و همراهانش

ابن سعد (242/4) ازعاصم اسلمى روایت نموده، که گفت: هنگامى که پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  از مکه به طرف مدینه هجرت نمود، و به غمیم[4] رسید، بُرَیدَه بن حُصَیب نزدش مشرّف گردید. پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  وى را به اسلام دعوت نمود، او و همراهانش - که در حدود هشتاد خانه بودند - اسلام آوردند، پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  با آنها نماز عشاء را به جاى آورد، و آنها پشت سرش نماز خواندند.

 



[1]- این همان راه مشهورى است که در میان مکه و مدینه در نزدیک عرج واقع است، که پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  از آنجا عبور نموده بود.

[2]- ضعیف. عبدالله بن احمد در زیاداتش بر مسند احمد (4/74). در سندش ابن سعد العرجی وجود دارد که مجهول است. همینگونه هیثمی در «المجمع» می‌گوید. (6/58).

[3]- صحیح. ابویعلی (5662) و بیهقی در «الدلائل» (6/14،15) و ابن حبان (6505 – احسان) و طبرانی در «الکبیر» (3582). نگا: «معجزات النبی» تالیف حافظ ابن کثیر، انتشارات دارغد الجدید.

[4]- وادى است نزدیک مکه.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...