توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۲ آذر ۵, یکشنبه

خاتمه

 

خاتمه

زمانی که این داستان‌ها را می‌خواندم، داستان مورچه و سلیمان علیه السلام  به ذهنم خطور کرد، همان داستانی که در سوره‌ی نمل آمده است، پروردگار متعال می‌فرماید: ﴿حَتَّىٰٓ إِذَآ أَتَوۡاْ عَلَىٰ وَادِ ٱلنَّمۡلِ قَالَتۡ نَمۡلَةٞ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّمۡلُ ٱدۡخُلُواْ مَسَٰكِنَكُمۡ لَا يَحۡطِمَنَّكُمۡ سُلَيۡمَٰنُ وَجُنُودُهُۥ وَهُمۡ لَا يَشۡعُرُونَ١٨ [النمل: 18].

«تا به سرزمین مورچه‌ها رسیدند، مورچه‌ای گفت: به لانه‌های خود بروید تا سلیمان و لشکرش ندانسته شما را پایمال نکنند» از خود علت این سخن را پرسیدم که مورچه می‌گوید: «مبادا سلیمان و لشکرش ندانسته شما را پایمال کنند» آیا چنین عبارتی به معنی نفی ظلم از یاران و اصحاب سلیمان علیه السلام  نیست؟ پس این سخن را با گفتار کسانی مقایسه کردم که عمر را به شکستن درب خانه‌ی فاطمه و به آتش‌کشیدن آن متهم می‌کنند، با خود گفتم: گویا آن مورچه از این‌ها بهتر بود که به اصحاب سلیمان علیه السلام  حُسن ظن داشته، ولی این‌ها به اصحاب رسول الله صل الله علیه و آله و سلم  بدگمان هستند.

سبحانك اللهم وبحمدك، أشهد أن لا إله إلا أنت أستغفرك وأتوب إليك.

وصلى الله على نبينا محمد وعلى آله وصحبه وسلم وآخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمين

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...