پيامبر صل الله علیه و آله و سلم و دعوت نمودن در بازار
پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم و دعوت نمودن در بازار ذى المجاز
احمد از ربیعه بن عِباد از بنى دیل - که قبلاً مشترک بود و اسلام آورد - روایت نموده، که گفت: پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم را در زمان جاهلیت در بازار ذى المجاز[1] دیدم که مىگفت: «اى مردم بگویید: لا إله إلا إلله کامیاب و رستگار مىشوید» و مردم در اطراف وى گرد آمده بودند. از دنبالش مرد خوشچهره و کج چشمى که دو گیسوى بافته شده داشت در حرکت بود، و مىگفت: وى بىدین و دروغگوست، و هر جایى که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم مىرفت، او وى را دنبال مىکرد. پرسیدم: این کیست؟ گفتند: این عمویش ابولهب است[2]. بیهقى مانند این راروایت نموده. این چنین در البدایه (41/3) آمده، و هیثمى (22/6) مىگوید: این را احمد و پسرش و طبرانى در الکبیر همانند این، و در الاوسط به اختصار بسیار به اسنادهایى روایت نمودهاند، که یکى از اسانید عبدالله بن احمد رجال ثقه دارد. حافظ در الفتح (156/7) این روایت را به بیهقى و احمد نسبت داده، و گفته: این را ابن حبان صحیح دانسته است. و هیثمى (22/6) مىگوید: در یک روایت آمده که: پیامبر صل الله علیه و آله و سلم از وى فرار مىنمود، ولى او پیامبر صل الله علیه و آله و سلم را دنبال مىکرد. و در روایت دیگرى آمده که: مردم بر وى ازدحام بسیار شدید داشتند، و هیچ کسى را ندیدم که خاموش نشده باشد مگر ابولهب که خاموش نمىشد[3]. و طریق دیگرى براى این روایت در بخش پیامبر صل الله علیه و آله و سلم و دعوت نمودن قبایل در ماقبل گذشت.
طبرانى از طارق بن عبدالله روایت نموده، که گفت: من در بازار ذى المجاز بودم، جوانى که لباس سرخ (یمنى) بر تن داشت عبور مىکرد و مىگفت: «اى مردم، بگویید: لا إله إلا الله، کامیاب مىشوید»، مرد دیگرى به دنبال وى در حرکت بود، و در حالى که پاشنههاى پایش و هر دو ساقش را خون آلود نموده بود میگفت: اى مردم، وى دروغگوست، از وى اطاعت و پیروى نکنید. پرسیدم: این کیست؟ جواب شنیدم: وى بچه بنى هاشم، و همان کسى است که ادعاى «پیامبرى خدا را» مىکند، و این هم عمویش عبدالعزى است. و حدیث را متذکر شده[4]. هیثمى (23/6) مىگوید: دراین روایت ابوحباب[5] کلبى آمده، و مدلّس مىباشد، ولى ابن حبان وى را ثقه دانسته، امّا بقیه رجال وى رجال صحیحاند.
و احمد از مردى از بنى مالک بن کنانه روایت نموده، که گفت: من پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم را در بازار ذى المجاز در حالى دیدم که در آن گشت زده مىگفت: «اى مردم، بگویید: لا إله إلا الله کامیاب مىشوید». مىگوید: این در حالى بود که ابوجهل خاک را بر وى پاشیده مىگفت: این، شما را از دینتان گمراه نکند، خواست وى این است تا شما خدایان خود را ترک کنید، و لات و عزى را کنار بگذارید، ولى پیامبر صل الله علیه و آله و سلم به وى توجّه نمىکرد.
گفتم: پیامبر صل الله علیه و آله و سلم را براى مان توصیف کن، گفت: او در میان دو لباس سرخ قرار داشت، نه دراز بود نه کوتاه و قامت میانه داشت، پرگوشت بود، چهره نیکو و خوبى داشت، موهایش بسیار سیاه[6]، و خودش بسیار سفید بود، و موى انبوه داشت. هیثمى (21/6) مىگوید: این را احمد روایت نموده و رجال وى رجال صحیحاند. بیهقى همچنان این را به این معنى روایت کرده، مگر وى صفت پیامبر صل الله علیه و آله و سلم را، چنان که در البدایه (139/3) آمده ذکر نکرده و افزوده است: در این سیاق (در بدل ابولهب) ابوجهل ذکر شده، و شاید این در اثر وهمى پیش آمده باشد، و این احتمال نیز هست که بارى ابوجهل و بار دیگرى ابولهب بوده باشد، چون آنها اذیت پیامبر صل الله علیه و آله و سلم را با هم به نوبت انجام مىدادند. دعوت نمودن پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در بازار عکاظ در بخش دعوت نمودن قبایل در ماقبل گذشت.
[1]- در ارتباط با بازار ذى المجاز، مجنه و عکاظ در پاورقى های قبل توضیحات لازم داده شده است که خوانندگان محترم میتوانند در صورت لزوم از آن استفاده نمایند. م.
[2]- صحیح. احمد (3/4، 492) عبدالله بن احمد آن را در زیادات خود بر مسند روایت کرده است. (3/4)، و طبرانی در الکبیر (4587) و بیهقی در «الدلائل» (2/186).
[3]- در این عبارت اندک سکتگى وجود دارد، و با در نظر داشت یک احتمال ترجمه شده است. م.
[4]- صحیح لغیره. طبرانی در «الکبیر» (8175)، در اسناد آن ابوجناب کلبی است که مدلس است.اما یزید بن زیاد بن ابی الحق وی را متابعه کرده است چنانکه دارقطنی (3/44) و حاکم (2/61) و بیهقی در «الدلائل» (5/381) روایت کردهاند. ابوجناب نیز به تحدیث (یعنی لفظ حدثنا) تصریح کرده است. همچنین ابن حبان (6562).
[5]- در بعضى کتب از جمله در تفسیر ابن کثیر (532/3) و شرح حیاة الصحابه (ابوجناب) ثبت شده است.
[6]- صحیح. احمد (5/376) و بیهقی در «الدلائل» (2/187).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر