توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۲ آذر ۱, چهارشنبه

پيامبر صل الله علیه و آله و سلم و دعوت نمودن در بازار

 

پيامبر  صل الله علیه و آله و سلم  و دعوت نمودن در بازار

پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  و دعوت نمودن در بازار ذى المجاز

احمد از ربیعه بن عِباد از بنى دیل - که قبلاً مشترک بود و اسلام آورد - روایت نموده، که گفت: پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  را در زمان جاهلیت در بازار ذى المجاز[1] دیدم که مى‏گفت: «اى مردم بگویید: لا إله إلا إلله کامیاب و رستگار مى‏شوید» و مردم در اطراف وى گرد آمده بودند. از دنبالش مرد خوشچهره و کج چشمى که دو گیسوى بافته شده داشت در حرکت بود، و مى‏گفت: وى بى‌دین و دروغگوست، و هر جایى که پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  مى‏رفت، او وى را دنبال مى‏کرد. پرسیدم: این کیست؟ گفتند: این عمویش ابولهب است[2]. بیهقى مانند این راروایت نموده. این چنین در البدایه (41/3) آمده، و هیثمى (22/6) مى‏گوید: این را احمد و پسرش و طبرانى در الکبیر همانند این، و در الاوسط به اختصار بسیار به اسنادهایى روایت نموده‏اند، که یکى از اسانید عبدالله بن احمد رجال ثقه دارد. حافظ در الفتح (156/7) این روایت را به بیهقى و احمد نسبت داده، و گفته: این را ابن حبان صحیح دانسته است. و هیثمى (22/6) مى‏گوید: در یک روایت آمده که: پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  از وى فرار مى‏نمود، ولى او پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  را دنبال مى‏کرد. و در روایت دیگرى آمده که: مردم بر وى ازدحام بسیار شدید داشتند، و هیچ کسى را ندیدم که خاموش نشده باشد مگر ابولهب که خاموش نمى‏شد[3]. و طریق دیگرى براى این روایت در بخش پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  و دعوت نمودن قبایل در ماقبل گذشت.

طبرانى از طارق بن عبدالله روایت نموده، که گفت: من در بازار ذى المجاز بودم، جوانى که لباس سرخ (یمنى) بر تن داشت عبور مى‏کرد و مى‏گفت: «اى مردم، بگویید: لا إله إلا الله، کامیاب مى‏شوید»، مرد دیگرى به دنبال وى در حرکت بود، و در حالى که پاشنه‏هاى پایش و هر دو ساقش را خون آلود نموده بود می‌گفت: اى مردم، وى دروغگوست، از وى اطاعت و پیروى نکنید. پرسیدم: این کیست؟ جواب شنیدم: وى بچه بنى هاشم، و همان کسى است که ادعاى «پیامبرى خدا را» مى‏کند، و این هم عمویش عبدالعزى است. و حدیث را متذکر شده[4]. هیثمى (23/6) مى‏گوید: دراین روایت ابوحباب[5] کلبى آمده، و مدلّس مى‏باشد، ولى ابن حبان وى را ثقه دانسته، امّا بقیه رجال وى رجال صحیح‌اند.

و احمد از مردى از بنى مالک بن کنانه روایت نموده، که گفت: من پیامبر خدا  صل الله علیه و آله و سلم  را در بازار ذى المجاز در حالى دیدم که در آن گشت زده مى‏گفت: «اى مردم، بگویید: لا إله إلا الله کامیاب مى‏شوید». مى‏گوید: این در حالى بود که ابوجهل خاک را بر وى پاشیده مى‏گفت: این، شما را از دین‌تان گمراه نکند، خواست وى این است تا شما خدایان خود را ترک کنید، و لات و عزى را کنار بگذارید، ولى پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  به وى توجّه نمى‏کرد.

گفتم: پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  را براى مان توصیف کن، گفت: او در میان دو لباس سرخ قرار داشت، نه دراز بود نه کوتاه و قامت میانه داشت، پرگوشت بود، چهره نیکو و خوبى داشت، موهایش بسیار سیاه[6]، و خودش بسیار سفید بود، و موى انبوه داشت. هیثمى (21/6) مى‏گوید: این را احمد روایت نموده و رجال وى رجال صحیح‌اند. بیهقى همچنان این را به این معنى روایت کرده، مگر وى صفت پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  را، چنان که در البدایه (139/3) آمده ذکر نکرده و افزوده است: در این سیاق (در بدل ابولهب) ابوجهل ذکر شده، و شاید این در اثر وهمى پیش آمده باشد، و این احتمال نیز هست که بارى ابوجهل و بار دیگرى ابولهب بوده باشد، چون آنها اذیت پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  را با هم به نوبت انجام مى‏دادند. دعوت نمودن پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  در بازار عکاظ در بخش دعوت نمودن قبایل در ماقبل گذشت.



[1]- در ارتباط با بازار ذى المجاز، مجنه و عکاظ در پاورقى های قبل توضیحات لازم داده شده است که خوانندگان محترم می‌توانند در صورت لزوم از آن استفاده نمایند. م.

[2]- صحیح. احمد (3/4، 492) عبدالله بن احمد آن را در زیادات خود بر مسند روایت کرده است. (3/4)، و طبرانی در الکبیر (4587) و بیهقی در «الدلائل» (2/186).

[3]- در این عبارت اندک سکتگى وجود دارد، و با در نظر داشت یک احتمال ترجمه شده است. م.

[4]- صحیح لغیره. طبرانی در «الکبیر» (8175)، در اسناد آن ابوجناب کلبی است که مدلس است.اما یزید بن زیاد بن ابی الحق وی را متابعه کرده است چنانکه دارقطنی (3/44) و حاکم (2/61) و بیهقی در «الدلائل» (5/381) روایت کرده‌اند. ابوجناب نیز به تحدیث (یعنی لفظ حدثنا) تصریح کرده است. همچنین ابن حبان (6562).

[5]- در بعضى کتب از جمله در تفسیر ابن کثیر (532/3) و شرح حیاة الصحابه (ابوجناب) ثبت شده است.

[6]- صحیح. احمد (5/376) و بیهقی در «الدلائل» (2/187).

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...