توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۲ آبان ۱۴, یکشنبه

حزن و اندوه اصحاب ن بر عدم قدرت و توانايى براى بيرون رفتن و انفاق در راه خداوند عزوجل

 

حزن و اندوه اصحاب ن بر عدم قدرت و توانايى براى بيرون رفتن و انفاق در راه خداوند  عزوجل

(حکایت ابولیلی و عبدالله بن مغفّل)

ابن اسحاق می‏گوید: به من خبر رسیده که، ابن یامین نضری با ابولیلی و عبدالله بن مغفّل  رضی الله عنهم  در حالی روبروگردید، که هر دوی آنها گریه می‏نمودند. پرسید: چه چیزی شما را می‏گریاند؟ گفتند: نزد رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  آمدیم، تا ما را حمل نماید، ولی نزدش چیزی را که ما را بر آن انتقال دهد، نیافتیم، و نزد خودمان هم چیزی نیست که توسط آن بتوانیم با پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  بیرون برویم. ابن یامین یک شتر خود را به آن دو داد، و دو آن را پالان نمودند، و مقداری خرما هم به آنها توشه داد، و با رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  همراه گردیدند. یونس بن بکیر از ابن اسحاق افزوده: علبه بن زید  رضی الله عنه  شبآنگاه خارج گردید، و در آن شب، آنقدر که خدا خواست نماز گزارد و بعداز آن گریست و گفت: بار خدایا، تو به جهاد امر نموده‏ای، و به آن ترغیب فرموده‏ای، بعد نزدم چیزی نیست که بتوانم توسط آن توانایی (به جهاد) پیدا کنم، و نه هم به دست رسولت چیزی هست که مرا بر آن حمل نماید، من برای هر مسلمان، که ظلمی در حقم (روا داشته است)[1]، خواه در مال باشد، یا جسد و یا آبرو، آن ظلم را صدقه می‏نمایم،[2] و بعد در میان مردم صبح نمود. رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  پرسید: «صدقه کننده امشب کجاست؟»، هیچ کس برنخاست، باز گفت: «صدقه کننده امشب کجاست، باید برخیزد» آنگاه او به‌سوی پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  برخاست و به او خبر داد. رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: «بر تو بشارت باد»، سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، آن در جمله زکات قبول شده نوشته شد»[3]. این چنین در البدایه (5/5) آمده. در الاصابه (500/2) می‏گوید: ابن اسحاق حدیث را به غیر اسناد متذکر گردیده، ولکن حدیث با اسناد و موصول به نقل‏از مجمع بن جاریه، و نقل از عمروبن عوف و ابوعبس بن جبر و به نقل از علبه بن زید و قتیبه وارد گردیده است. و این را ابن مردویه هم از مجمع بن حارثه روایت نموده است.

قصّه علبه بن زید  رضی الله عنه

ابن منده از ابوعبس بن جبر روایت نموده، که گفت: علبه بن زید بن حارثه  رضی الله عنه  مردی از اصحاب پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  بود. هنگامی که رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  به صدقه ترغیب و تشویق نمود، هر مردی از آنها به اندازه توان خود، آنچه را نزد خود داشت آورد. علبه به زید گفت: بار خدایا، نزد من چیزی که آن را صدقه بدهم، وجود ندارد. خداوندا: من آبرو و عزّتم را برای کسی از مخلوقت که آن را هتک نموده باشد، صدقه می‏کنم، رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  منادیی را امر نمود، و او فریاد کرد: «کسی که دیشب آبروی خود را صدقه نمود کجاست؟» آنگاه علبه برخاست، و رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: «صدقه ات قبول شد».

و بزار از خود علبه بن زید  رضی الله عنه  روایت نموده، که گفت: رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  به صدقه دادن تشویق و ترغیب نمود... و حدیث را متذکر شده. بزار می‏گوید: این علبه شخص مشهوری از انصار است، و غیر از این حدیث دیگری را از وی نمیدانیم. و ابن ابی الدنیا و ابن شاهین از طریق کثیربن عبدالله بن عمرو بن عوف از پدرش از جدش به مانند آن را روایت نموده‏اند. و این را ابن نجار از علبه به زید، به اختصار چنان که، در کنز العمال (80/7) آمده، روایت نموده است.



[1]- به نقل از الاصابه.

[2]- یعنی همان ظلم روا شده از طرف وی را در حق خودم برایش معاف و بخشش می‏کنم. م.

[3]- ابن اسحاق چنانکه در سیره ابن هشام (4/108،107) بدون سند آمده است. بیهقی نیز در «الدلائل» (5/218) از او روایت کرده است. این روایت چنانکه حافظ ابن حجر در «الاصابة» (2/500) و در حدیث بعد آن می‌گوید بطور موصول روایت شده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...