توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۲ آبان ۲۳, سه‌شنبه

تحمل قلّت لباس در راه دعوت به‌سوى خدا عزوجل

 

تحمل قلّت لباس در راه دعوت به‌سوى خدا  عزوجل

تکفین حمزه  رضی الله عنه

طبرانی از خبّاب بن ارت  رضی الله عنه  روایت نموده که (می‏گوید): من حمزه را دیدم، که برای تکفینش غیر از عبایی دیگر لباسی نیافتیم، هنگامی با آن پایش را می‏پوشانیدیم سرش بیرون می‏شد، وقتی سرش را می‏پوشاندیم پاهایش برهنه می‏گردید، بنابراین سرش را پوشانیدیم، بر پاهایش اذخر[1] گذاشتیم[2]. این چنین در المنتخب (170/5) آمده.

حکایت شرحبیل بن حسنه با رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  در این باب

طبرانی و بیهقی از شفّاء بنت عبدالله  رضی الله عنهما  روایت نموده‏اند که گفت: برای طلب نمودن (صدقه) نزد رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  آمدم، او شروع به معذرت خواهی نمود و من ملامتش می‏کردم. وقت نماز فرا رسید، بیرون رفتم و نزد دخترم، که همسر شرحبیل بن حسنه بود، رفتم و شرحبیل را داخل خانه یافته گفتم: نماز فرا رسیده و تو در خانه هستی؟! و شروع به ملامت نمودنش کردم. گفت: ای خاله، مرا ملامت مکن، چون یک لباس داشتم، آن را رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  به عاریت گرفته است. بعد گفتم: پدر و مادرم فدایش، من او را از ابتدای امروز ملامت می‏کردم، در حالی که این حالش است و من نمی‏دانم!! شرحبیل گفت: آن هم لباسی است که ما وصله‏اش زده‏ایم[3]. این چنین در الترغیب (396/3) آمده. و آن را همچنان ابن عساکر، چنان که در الکنز (41/4) آمده، روایت نموده، و ابن ابی عاصم و از طریق وی ابونعیم، چنان که در الاصابه (342/4) آمده، آن را روایت نموده‏اند، و (در الاصابه ) گفته است: در سند آن عبدالوهاب بن ضحاک آمده، که واهی می‏باشد. این را همچنان ابن منده، چنان که در الاصابه (271/2) آمده، روایت نموده، و حاکم آن را در المستدرک (58/4) روایت کرده است.

ابوبکر  رضی الله عنه  و تحمل نمودن قلّت لباس، و بشارت جبرئیل  علیه السلام  برای او به این خاطر

ابونعیم در الحلیه (105/7) از ابن عمر  رضی الله عنهما  روایت نموده، که گفت: در حالی که رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  نشسته بود، و ابوبکر صدّیق  رضی الله عنه  -عبایی بر دوش داشت و آن را با خاری در سینه‏اش بسته بود-[4] نزدش قرار داشت، جبرئیل  علیه السلام  بر وی نازل گردیده، سلام خداوندی را به وی تقدیم داشت و گفت: ای رسول خدا: چرا ابوبکر را به این حالت می‏بینم که عبایی را بر دوش دارد، و آن را با خاری در سینه‏اش بسته است. رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: «ای جبرئیل، او مال خود را قبل از فتح بر من انفاق نموده است». جبرئیل گفت: از طرف خداوند به وی سلام برسان و به او بگو: پروردگارت به تومی گوید: آیا تو در این فقرت از من راضی هستی یا خشمگین؟ رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  به ابوبکر  رضی الله عنه  ملتفت شده گفت: «ای ابوبکر: این جبرئیل است، از طرف خداوند به تو سلام می‏رساند، ومی گوید: آیا تو از من در این فقرت راضی هستی یا خشمگین؟» ابوبکر  رضی الله عنه  گریه نموده گفت: آیا بر پروردگارم غضب شوم؟! من از پروردگارم راضی هستم، من از پروردگارم راضی هستم[5]. و این را همچنان ابونعیم در فضایل صحابه از ابوهریره به معنای آن روایت نموده است، ابن کثیر می‏گوید: در این حدیث غرابت شدید است، و شیخ طبرانی عبدالرحمن بن معاویه عتبی، و شیخ او محمّد بن نصر فارسی را نمی‏شناسم، و کسی را هم ندیدم که آن دو را ذکر نموده باشد. این چنین در منتخب کنز العمال (353/4) آمده.

علی و فاطمه  رضی الله عنهما  و تحمل قلت لباس

هنّاد و دینوری از شعبی روایت نموده‏اند که گفت: علی  رضی الله عنه  فرمود: با فاطمه دختر محمّد  صل الله علیه و آله و سلم  ازدواج نمودم، من و او جز یک پوست قوچ که از طرف شب بر آن می‏خوابیدیم، و از طرف روز شتر آبکش مان را بر آن علف می‏دادیم، دیگر فرشی نداشتیم، و جز وی -فاطمه- دیگر خادمی هم نداشتم[6]. این چنین در الکنز (133/7) آمده است.

صحابه و تحمل لباس پشمی و مداومت برخوردن خرما و آب

ابوداود، ترمذی -که آن را صحیح دانسته- و ابنماجه از ابن ماجه برده  رضی الله عنه  روایت نموده‏اند که گفت: پدرم به من گفت: اگر ما را وقتی که با پیامبرمان بودیم در حالی که، باران بر ما باریده بود، می‏دیدی، گمان می‏کردی بوی مان بوی گوسفند است[7]. این چنین در الترغیب (394/3) آمده. و ابن سعد (80/4) این را از سعید ابن ابی برده و او از پدرش روایت نموده، که گفت: پدرم -یعنی ابوموسی  رضی الله عنه - به من گفت ای پسرم، اگر ما را که با نبی مان بودیم وقتی که باران بر ما باریده بود می‏دیدی، از ما بوی گوسفند را به سبب لباس پشمی مان استشمام می‏نمودی. و همچنین این را طبرانی از ابوموسی روایت کرده، و افزوده است: لباس مان پشم[8]، و طعام مان دو سیاه بود: خرما و آب[9]. هیثمی (325/10) می‏گوید: رجال وی رجال صحیح‌اند، و آن را ابوداود به اختصار روایت نموده است.

اصحاب صفّه و تحمل قلت لباس

بخاری از ابوهریره  رضی الله عنه  روایت نموده، که گفت: هفتاد تن از اهل صفّه را دیدم، که هیچ یکی از آنها بر خود ردایی نداشت، یا شلوار یا جمه‏ای (شال مانندی) بر تن داشتند و آن را بر گردن‏های خود بسته بودند، که بعضی آنها به نصف ساقها می‏رسید، و بعضی دیگرشان به کعبین، و او آن را از کراهیت این که عورتش دیده شود با دست خود جمع می‏نمود[10]. این چنین در الترغیب (397/3) آمده. و هم چنین این را ابونعیم در الحلیه (341/1) روایت نموده است. و نزد ابونعیم همچنان از واثله بن اسقع  رضی الله عنه  روایت است که گفت: من از جمله اصحاب صفّه بودم، و هیچ یک ما لباس کامل نداشت، و عرق در پوست‏های مان از چرک و غبار برای خود خط ساخته بود. و بخاری از عائشه  رضی الله عنها  روایت نموده که: مردی نزد وی آمد، و کنیزی از عائشه  رضی الله عنها  نزدش بود، و لباسی که پنج درهم قیمت داشت بر تن داشت، عائشه  رضی الله عنهما  گفت: چشمت را به کنیزم بلند کن، و به طرفش ببین، چون وی از پوشیدن این (لباس) در خانه امتناع می‏ورزد. و از همین‏ها در زمان رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  من لباسی داشتم، و هر زنی که در مدینه زینت می‏نمود، نزد من می‏فرستاد و آن را عاریت می‏گرفت.[11] این چنین در الترغیب (164/5) آمده است.



[1]- اذخر گیاهی است خوشبو با شاخه‏های باریک، برگهایش ریز و سرخ رنگ یا زرد و تند بو می‏باشد، شکوفه‏های سفید دارد، و ریشه‏اش ستبر است، و در پوشش خانه از بالای چوب نیز استفاده می‏شود. به نقل از فرهنگ عمید و پاورقی کتاب. م.

[2]- صحیح. طبرانی در «الکبیر» (3681).

[3]- بسیار ضعیف. طبرانی در «الکبیر» (789،795) در سند آن عبدالوهاب بن الضحاک است که متروک است چنانکه هیثمی (10/324) می‌گوید.

[4]- یعنی دو طرف عبا را سوراخ نموده، و آن را با خاری و یا خلالی به هم وصل نموده بسته بود.

[5]- ضعیف. ابونعیم در حلیه (7/105) همچنین ممراجعه شود به سخن نویسنده درباره‌ی او.

[6]- ابن ماجه (3562). آلبانی آن را صحیح دانسته. نگا: «مجمع الزوائد» (10/325).

[7]- صحیح. ابوداوود (4033) و ترمذی (2479).

[8]- صحیح. ابن سعد در طبقات (4/80).

[9]- آب و خرما به خاطر غلبه رنگ سیاه خرما بر آب، به دو سیاه مسمی شده‏اند.

[10]- بخاری (442).

[11]- بخاری (2658).

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...